مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

مطلب یاشار نورایی درباره فراستی

دیشب خواب فراستی را دیدم


یاشار نورایی منتقد سینما در یادداشتی که در صفحه فیس بوکش منتشر کرده است نسبت به اتفاقات اخیر و اظهارات مسعود فراستی واکنش نشان داد.

دیشب خواب فراستی را دیدم. دندان درد داشتم و برای معالجه به مطب دندانپزشکی او رفتم. نمی دانم چرا اما در خواب احساس کردم به غیر از او دندانپزشک دیگری در دنیای خوابم نیست. مطبش قدیمی بود و با خوشرویی که برای من عجیب بود مرا ویزیت کرد. رفت تا وسایل دندانپزشکی اش را بیاورد که من یادم آمد دفعه قبل دندانپزشکی او گوشه ی خرابه ای قرار داشت با کلی وسایل کهنه و وحشت اینکه او با آن وسایل دندان مرا بکشد و ابزارش آلوده باشند مرا لرزاند. او با ابزار نو برگشت و من ناگهان در خواب و چند لحظه ای تا بیداری به یاد آوردم که خیلی وقت پیش هم خواب او را به عنوان جراحی دیدم که میخواهد شکم مرا موقع هوشیاری پاره کند…
خواب های ما همه ی آنچه احساس می کنیم اما به زبان نمی آوریم هستند؛ هراس از تیغ در دست زنگی و مست، پاره پاره شدن (نقد ؟) و احساس دریده شدن جسم و روح و صداقت و ناآرامی بی پایان. خواب هایمان نشان می دهند که بعضی ها شاید از شرم اشتباهاتشان همیشه خوفناک می مانند و ماندگار در کابوس های ما. مهم فرد نیست، جامعه و دورانی است که این افراد فرصت جبران ندارند و در چرخه ای اهریمنی، بی قراری شان را با بدی التیام می بخشند.

مطلب میثم امیری درباره مسعود فراستی

قالیِ ایرانیِ نقد
درباره فراستی بودن و شمیم نبودن

 پس از تحریر 95/12/5: این متن را مدت‌ها پیش نوشته بودم که با کمی حک و اصلاح در تسنیم منتشر شده بود. پس از غوغای اخیر، خواندنش از تأمل تهی نیست. نکته این‌جاست که اگر قرار است درباره وضعیت آقای منتقد و روشنفکری‌اش سخن گفت، باید او را با شمیم بهار مقایسه کرد. در چنین قواره‌ای، نوبت به بازیگری نمی‌رسد که با حفظ سمت، هم‌زمان، نقش اول میکرفون‌گردانی را در میتینگ سیاسیِ سال بلوا برعهده داشته است و در روحوضی اینستاگرامی آخرش زور می‌زند ادای «شخصیت‌»های فیلم‌فارسی را دربیاورد؛ بی‌آن‌که بداند تا «اطلاع ثانوی» شخصیت‌های فیلم‌فارسی، فحش مادر نمی‌دهند.

و امّا متن:
آخرین نقدهایی که از شمیمِ بهار درآمده، سنِّ پیامبری‌اش را گذرانده، از چهل سال هم عبور کرده است. شمیمِ بهار در آن نقدها، منهای برخی عبارت‌های با زمان پیش نیامده، درخشان قلم زده است و به ویژه در نقدِ مستندِ فروغ، خانه سیاه است، بهترین نقدنویس زمان جلوه کرده است. با این حال، چهار دهه است که چیزی نشر نداده است. امروز، با اصل گرفتنِ آن چه تا به حال به دست ما رسانده است، شمیمِ بهار ساکت، منفعل، شگفت‌زده و خجول در برابر ایران و وضعیّتش تصویر شده است؛ سینما و ادبیات تنها وجهی از این وضعیّتند و او چیزی نشر نداده است؛ نه از خودش، نه از بیژن الهیِ خدابیامرز. شمیمِ بهار معنای زمان را ندانسته است و قدرش را. روشنفکری‌اش، زمانِ واقعی نفهمیده است و زمان به معنای تن در زمانه سپردن را به درستی درک نکرده است و آلودگی از این همه دامن‌های ناپاک ستردن. سکوت چه دردی را دوا می‌کند اگر روزی روزگاری کشوری نباشد و ایرانی و فرهنگی؟ این سکوت، لال‌مآنی نیست؟ حرف نزدن قرار بوده و هست که چه دردی را دوا کند؟ دردی را از کجا؟ وطن؟! از کدام وطن؟ اگر وطنی در کار نباشد چه؟ روشنفکرِ بی‌وطن، روشنفکر نیست، خانه‌به‌دوش است و هرجایی؛ صدای خوبی هم داشته باشد، دوره‌گرد است. گذشته از این، چه تضمینی هست یا بود که شمیمِ بهار باشد، وقتی سکته قلبی، بیماریِ شایع، برای دستِ تقدیرِ خدا بودن کافی است؛ بگذریم که دستِ تقدیر خدا می‌تواند آزمونی سخت گزنده باشد؛ گزندگیِ ظالمانی که می‌توانند قلبی را سکته دهند و آبرویی ببرند تا جایی که پایی روی مین برود. البته ظالمان با ساکتان کاری ندارند؛ آقای شمیمِ بهار از این بابت، خیالش تخت باشد.
آن‌که می‌فهمد و فهمش در گردابِ روشنفکری تازه زبان آموختۀ سال‌های دهۀ 40 و 50 چشم‌باز و فهمیده است، بارِ بیشتری بر دوشش است. بارِ بیشتر فهمش است و مسئولیّت بیشترش، فردیتِ درست‌ترش است. این تعهد بیش از آن‌که اجتماعی باشد، فردی است. فردی، نه شخصی. این مسئولیّت فردی، حتّی در قبالِ خودِ فرد -یعنی سرِ آگاه و دلِ دردمند- به هیچ کنشی نرسیده است؛ این درد دارد. مثلِ هیچ‌کنش‌گری است که تنها پذیرای اتّفاق‌هاست و چون اتّفاق، گاهی موجودِ سرکشی است، پذیرای تعرّض‌ها و تجاوزها. آن کنشگری که می‌فهمد، ولی سکوت می‌کند و دل به آب نمی‌سپرد، همان شبلی است که کلوخ می‌اندازد، نه سنگ. ولی کلوخش، منصورِ بر دار را آزرده‌خاطر می‌کند. چه آن که او در دریای فردیّت درست ولی شمیمِ ناگرفتۀ ایرانیِ معاصر، در برابرِ گوهرهای تابناکی چون مرتضی آوینی، هیچ نکرده و هیچ نگفته و تنها سکوت کرده؛ که چه؟ روزِ مبادا چیزی بگوید و منتشر کند؟ روزِ مبادا، همین حال است.
فراستی امّا داستانِ دیگری دارد. مردِ منتقد و سرخوش و سواد به تلاطمِ اجتماع محک زده، خود را به بهار مدیون می‌داند، ولی در زمانۀ عسرت، از شمیمِ بهار پیشتر رفته است و آن‌چه شمیمِ بهار دل به چاپ نسپرده، فراستی مثلِ قالیِ ایرانی، هر چه بیشتر پاخورده، درخشنده‌تر شده، به میدان آمده است؛ به میدان آمدنی. هر چه بهار به خفا، پناهنده‌تر و به تاریکی خوگرفته‌تر شده است، فراستی وسطِ میدان -که «رقصی چنین میانِ میدانم آرزوست»- تازه‌تر آتش به دامن پوشال سپرده و از هیچ نهراسیده است.
شمیمِ بهار، از پستو به در آید، زمانۀ دلبری مردها را درنیافته از دنیا نرود.
از معمّای شمیمِ بهار بگذریم، ایران، با این استواری باید خودبسنده شده باشد و خودکفا و ریشه‌داونیده؛ میوه‌هایی چون فراستی از این تنۀ تناور نوبر است؛ شاخۀ نیمه‌خشیکدۀ شمیمِ بهار را هم بهاری دیگر، به اقتضایِ طبعِ اصلاح‌گرش، هرس خواهد کرد و -از آن مهم‌تر- مردان هستند هنوز؛ سرزنده.

تحلیل فردا نیوز از ماجرای فراستی، مجلس و فرخ نژاد

6 نکته درباره نامه تند حمید فرخ نژاد به فراستی

سرویس فرهنگی فردا؛ احسان سالمی:
پس از آن که مسعود فراستی در جلسه با نمایندگان کمیسیون فرهنگی مجلس از محتوای مبتذل فیلم «گشت ارشاد ۲» انتقاد کرد و این امر باعث بازبینی این فیلم توسط نمایندگان مجلس و اظهارنظر آن‌ها در مورد دیالوگ‌های این اثر که در تراز جمهوری اسلامی قرار نیستند؛ حمید فرخ‌نژاد بازیگر و سرمایه‌گذار «گشت ۲» با نگارش نامه‌ای بی‌ادبانه خطاب به فراستی او را متهم به آدم فروشی کرد.

اما با وجود هجمه بسیاری از رسانه‌های جریان شبه‌روشنفکری به فراستی و نظراتش در مورد این فیلم به نظر می‌رسد چند نکته مهم در این میانه وجود دارد که در این غوغای به پا شده توسط برخی از رسانه‌ها که به نظر می‌رسد تا حدودی با هدف و هدایت شده نیز هست، نادیده گرفته شدند.

۱. این جلسه، یک جلسه خصوصی میان اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس با برخی از منتقدین جشنواره فجر سی‌وپنجم بوده و قاعده کار در ارتباط با چنین جلساتی آن هم در شرایط ویژه سینمای ایران که بسیاری از هنرمندان تحمل کوچکترین نقد و نگاه مخالف را ندارند؛ بر این است که جزئیات صحبت‌های مطرح شده در این جلسه و حتی اسامی منتقدین حاضر در آن رسانه‌ای نشود. اتفاقی که با کمی بی‌درایتی و عجله از سوی برخی از نمایندگان به بدترین شکل ممکن به وقوع پیوست و باعث شد که جزئیات یک جلسه کارشناسی خصوصی به شکلی کاملا عمومی منتشر شود.

۲. فراستی در این جلسه صرفا نظرش را در مورد یک فیلم سینمایی نمایش داده شده در جشنواره فجر امسال گفته و اگر سازندگان این اثر معتقدند که سخنانی که فراستی در ارتباط با این اثر گفته صحت ندارد؛ پس چرا نمایندگان مجلس با دیدن این فیلم به نتیجه‌ای مشابه سخنان گفته شده توسط فراستی رسیده‌اند؟ یعنی اثر آن‌ها یک فیلم کاملا پاک و مناسب خانواده بوده و نمایندگان مجلس و دیگر منتقدین سینمایی به دروغ می‌خواهند چنین نسبتی را به آن بدهند یا سازندگان گشت ۲ تصور می‌کنند که نمایندگان مردم قدرت تشخیص محتوای مناسب یا غیرمناسب را از هم ندارند؟

۳. در این که حمید فرخ‌نژاد یکی از بازیگران خوب و کاربلد سینمای ایران است، شکی نیست ولی به نظر می‌رسد دلیل اصلی نگارش چنین نامه‌‌ای بیشتر به این خاطر باشد که فرخ‌نژاد علاوه بر ایفای یکی از نقش‌های اصلی گشت ۲، به عنوان سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده نیز در این اثر حضور پیدا کرده است و حالا پس از طرح این موضوع در کمیسیون فرهنگی مجلس و کاهش احتمال اکران نوروزی این اثر، جوش آورده و چنین نامه دور از ادبی را منتشر کرده است. اتفاقی که نشان می‌دهد حمید فرخ‌نژاد هنوز ظرفیت کافی برای تهیه‌کننده شدن در سینما را به دست نیاورده است.

۴. در ادامه شاید یادآوری این خاطره برای آقای فرخ‌نژاد و مدافعان امروزشان که مدعی نداشتن غم نان هستند؛ بد نباشد که یک بار برای ایفای نقشی در یک فیلم با موضوع فتنه، تقاضای صد میلیون اضافه‌تر از عرف مرسوم برای ایفای این‌گونه نقش‌ها کردند و در پاسخ به چرایی این تقاضا گفتند که این پول، در واقع پول فحش‌هایی است که برای حضور در این نقش از همکارانشان می‌خورند! 

۵. فارغ از همه بحث‌هایی که در ارتباط با احتمال نمایش این فیلم در نوروز یا عدم نمایش آن در این زمان مطرح می‌شود؛ نکته‌ای که به نظر می‌رسد سازندگان گشت ۲ به خوبی از آن بهره برده‌اند؛ فرصتی است که به واسطه وقوع این اتفاق برای تبلیغ رایگان و گسترده اثرشان به دست آورده‌اند؛ فرصتی برای بیان جملات جنجالی که باعث داغ‌تر شدن بحث‌ها پیرامون این اثر می‌شود و بدون شک باعث برانگیختن حس کنجکاوی مخاطبان نسبت به اثر و بیشتر دیده شدن آن در زمان اکران عمومی می‌شود.

۶. بدون شک در این ماجرا هیچکس به اندازه حجت‌الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی دولت یازدهم مقصر نیست. مدیری که در طول چند سال گذشته به انبوهی از آثار طنز که دارای شوخی‌های جنسی و کمر به پایین بودند؛ مجوز داد و همین هم باعث شد تا صدای بسیاری از منتقدان سینما نسبت به وضعیت اخلاقی آثار سینمایی دربیاید و درنهایت نیز کار از خانواده سینما به مجلس کشیده شود.

مطلب کوروش علیانی درباره مسعود فراستی

فراستی و حمله کفتارها

سرویس فرهنگی فردا:
کوروش علیانی نویسنده و فعال فرهنگی کشورمان در یادداشتی در کانال تلگرامی‌اش در ارتباط با ماجرای پیش آمده برای مسعود فراستی و حمله برخی از هنرمندان و چهره‌های جریان شبه روشنفکری به او نوشت:

وقتی در جامعه‌ای زندگی می‌کنی، یا تن به قوانین نانوشته و آیین‌ها و تقدیس نهادهایش می‌دهی یا تمام جامعه را با خودت دشمن می‌کنی. این تصور که با حمله کردن به قلب قدرت قدرت را از کار بیندازی مال رمان‌های دوزاری و فیلم‌های سرخوش است. و گر نه، کسی که فیلم‌بین باشد، باید در همان سال‌های بچگی من «مردی که به زانو درآمد» رادیده باشد و آن صحنه‌ی دردناک آخرش را. 

من کلا آدم علاقه‌مندی نیستم. از سال‌های نوجوانیم که مدام از آدم‌ها خوشم می‌آمد گذشته است. سال‌ها بگذرد تا کسی را بیابم که گمان کنم می‌توانم از حضورش لذتی ببرم. و مسعود فراستی هرگز جزو این آدم‌ها نبوده. کلا من آدم‌های ادا اطواری را دوست ندارم. ریش این مدلی، حرف زدن و نشستن این مدلی، این‌ها همه ترن‌آف من اند.

اما همه‌ی این‌ها باعث نمی‌شود که نتوانم موضوع او را سرد، مثل یک پژوهش توی آزمایشگاه بررسی کنم. بر عکس اتفاقا کمک هم می‌کند. این که فراستی در برنامه‌ی هفت حرف حساب می‌زند یا نه، جوابش پیش من نیست چون حتی یک برنامه‌اش را هم ندیده‌ام. 

چیزی که جوابش پیش من است این است که چرا یک باره و در یک هفته دو بار پرویز پرستویی و یک بار حمید فرخ‌نژاد و یک بار هم ابراهیم نبوی به‌ش یورش برده‌اند و شیوه‌ی یورش‌ها همه شبیه هم است. شبیه فک‌های قوی‌ای که به ران بوفالو حمله می‌کنند تا با یک ضربه استخوانش را بشکنند، شبیه کفتار.

کفتار را فقط به مناسبت شکل حمله - که همدستانه و کمین‌کشانه است - نگفتم. به این مناسبت هم گفتم که کاملا مردارخوارانه است. از جنس بوسهل. یادتان هست؟ «این بوسهل مردی امام زاده و محتشم و فاضل و ادیب بود اما شرارت و زعارتی در طبع وی مؤکد شده ـ و لا تبدیل لِخلقِ الله ـ و با آن شرارت، دل سوزی نداشت و همیشه چشم نهاده بودی تا پادشاهی بزرگ و جبّار، بر چاکری خشم گرفتی و آن چاکر را لت زدی و فرو گرفتی.» درست مثل الان که اقبال عمومی به فراستی کم شده و حالا بوسهل‌ها ریخته‌اند بر سر جنازه‌ی هنوز جان نداده‌اش. پرویز پرستویی کفتار باهوشی نیست. خودش را لو می‌دهد. عصبی می‌خندد و جلوی دوربین هنوز هم از این که فراستی یک بار با جری لوییس مقایسه‌اش کرده بوده ذوق‌زده می‌شود. جری لوییس؟ واقعا؟ پرویز؟

ماجرا برای من خیلی ساده است. پیش‌تر در موردش نوشته‌ام. جامعه‌ی ایرانی جامعه‌ای است درگیر با فساد بزرگی به نام تعارف. مردم به هم لبخند می‌زنند با هم مودب حرف می‌زنند حتی به هم نیش و کنایه می‌زنند اما با هم صریح نیستند. هرگز صریح نیستند. پیش روی هم این طور هستند و پشت سر دشمن خونی. مسعود فراستی به این آیین فاسد پایبند نبوده. من فراستی را تقدیس یا تطهیر نمی‌کنم. ای بسا پایبند نبودنش به این فساد از سر فساد دیگری بوده است. اما به هر حال جرمش در برابر این کفتارها پایبند نبودن به اصول فسادی به نام تعارف بوده است. خاله‌زنکی پشت سر را به صراحت رو در رو بدل کردن. و این مردم نازک‌تر از آن اند که تحمل صراحت داشته باشند. از منظر این مردم اگر صریح باشی خشن، بیمار و بی‌ادب و بی‌اخلاق ای.

مطلب کیوان کثیریان درباره مسعود فراستی

کیوان کثیریان در سایت «سینما سینما» نوشت:


در سوگ انسانیت، اخلاق و فرهنگ

نگاهی به غائله اخیر فراستی و کمیسیون فرهنگی


یک:
وقتی بی اخلاقی سکه رایج بازار می شود و تهمت و غیبت و بدگویی و حسادت و آدم‌فروشی و توهین و خبرچینی و بدخواهی و تجاوز به حریم خصوصی و ناسزا و بخل و کینه و دروغ، دیگر قبحی ندارد نباید هیچ توقعی از هیچکس داشت و از هیچ اتفاق ویرانگری در حوزه اخلاق شگفت زده شد.
آن روز که کیف می کنیم از آنکه یکی با تهمتی ناروا یکی دیگر را نواخت که ما دوستش نداشتیم و دلمان خنک می‌شود از این که یکی زیرآب یکی دیگر را زد که دوستش نداشتیم، باید به لحظه‌ای نزدیک فکر کنیم که خودمان قربانی این فضای متعفن و ویران خواهیم بود.
در روزگاری که جای فضایل و رذایل جا‌به‌جا شده و معنای کلمات به‌کلی تغییر کرده، عملا همان‌ها که اخلاق و انسانیت را زیر سم‌هایشان گرفته‌اند، می‌تازند و جولان می‌دهند.

دو:
چرا باید تعجب کنیم که فلان منتقد رفته مجلس، حرف‌هایی علیه سینما و داوران جشنواره فجر زده و سعی کرده یک فیلم مشخص را هم به ورطه توقیف بکشاند؟ چرا شگفت زده می شویم؟ مگر او تاکنون تصویری جز این از خود نشان داده بود؟ توقع داشتیم برود و از سینمای ایران حمایت کند؟ همو که هر هفته با تبر به جان سینما می‌افتد و بعضی‌ها دلشان خنک می‌شود از تخریب کسانی که دوستشان ندارند!؟
چرا شگفت زده می شویم از اینکه نمایندگان کمیسیون فرهنگی مجلس محترم فلان شخص را برای گرفتن اطلاعات درباره سینما فراخوانده‌اند؟ واقعا توقع داشتیم چه کسی را فرابخوانند؟ مگر آن بندگان خدا چه تصویری از خود ارائه داده بودند که حالا خلافش رفتار کرده باشند؟
همیشه یادمان می رود که هرجا بدگویی اتفاق می افتد یکی دارد می‌گوید و یکی با رضایت می‌شنود، هرجا رشوه‌خواری اتفاق می‌افتد یکی رشوه‌ می‌دهد و یکی هم دارد می‌گیرد. هرجا برنامه تلویزیونی مخربی تولید و پخش می‌شود، یکی دارد تولید می‌کند و یکی دارد با رضایت پخش می‌کند. یادمان می‌رود هرجا آدم‌فروشی اتفاق می‌افتد، یکی دارد می‌فروشد و یکی دارد می‌خرد! اتفاقا آنکه می‌خرد و پخش می‌کند و می‌گیرد و ‌می‌شنود سهم بیشتری در رواج بی‌اخلاقی دارد.

سه:
یکی دیگر از آن‌سوی آب برداشته برای تخریب آن منتقد هرچه از دهانش درآمده درباره او نوشته. فارغ از راست و دروغ حرف‌ها، به حریم زندگی خصوصی او وارد شده و با استفاده از اطلاعاتی که شاید دارد، تلاش کرده منتقد را به خاک بیندازد(و چقدر این موقعیت آشناست!). اینکه توانسته یا نه به کنار. یعنی خودش نفهمیده که پیش از آن اخلاق را لگدمال کرده و باز قبل از آن خودش را؟
آنکه می‌گویند آدم فروخته هم ‌نفهمیده که اول اخلاق و انسانیت را به ثمن بخس فروخته و باز پیش از آن خودش را.
او که فلان فیلم را در طراز نظام جمهوری اسلامی نمی‌داند و  به‌خیال خودش فیلم و فیلمساز را به دردسر می اندازد، آیا لحظه‌ای به طراز انسانیت خودش فکر کرده است؟

چهار:
خدا نیامرزد کسی را که تمام تلاشش را کرد تا دروغ و تهمت و توهین و تجاوز به حریم شخصی و سایر رذایل را نهادینه کند و قبحش را بریزد. حالا نه تنها این رذایل دیگر قبیح نیست که فضیلت به حساب می‌آید.

پنج:
تا جایی که فهم من قد می‌دهد، وظیفه کمیسیون فرهنگی مجلس رسیدگی به اوضاع کلان فرهنگ است و حمایت از فرهنگ به پشتوانه قانون. توقع می‌رود وقتی فرهنگ مورد هجوم قرار می‌گیرد، کمیسیون فرهنگی وارد میدان شود و جلوی اقدامات غیرقانونی را بگیرد. وقتی کنسرت‌هایی که از دولت جمهوری اسلامی مجوز دارند به‌طور غیرقانونی تعطیل می‌شوند، کمیسیون فرهنگی به پشتوانه مرّ قانون اساسی باید به نفع فرهنگ وارد میدان شود. وقتی فیلم‌های مجوزدار از پرده پائین می‌آیند یا به بهانه‌های واهی اساسا رنگ پرده را نمی‌بینند، کمیسیون فرهنگی در دفاع از حقوق ملت باید به میدان بیاید. وقتی فلان نهاد از اکران فیلم‌هایی که مجوز رسمی و قانونی دارند، سرباز می‌زند، کمیسیون فرهنگی باید از قدرت قانونی‌اش  به نفع سینما استفاده کند. وقتی بودجه کوچک فرهنگ، هرسال کوچک‌تر و کوچک‌تر می‌شود، کمیسیون فرهنگی باید فریادش دربیاید. نه اینکه خودش هم دربرابر فرهنگ بایستد و در این زمانه مظلومیت هنر و فرهنگ، خودش هم ضربه‌ای نثار پیکر آن کند. نه اینکه بخواهد با ادعای عجیب نظارت مستقیم بر فیلم‌ها- که طبعا جزو شرح وظایفش نیست- بر زخم عمیق سینما و فرهنگ نمک بپاشد.
البته اینها توقع زیادی است از این بزرگواران که هرگز برآورده نمی‌شود ولی یادآوری اش بد نیست. بهتر است خودمان هم یادمان نرود برای چه رای می‌دهیم و به چه کسانی. که البته همیشه یادمان می‌رود. همیشه به کسانی رای می‌دهیم که تبلیغاتشان را با حضور در جمع اهل هنر و عکس گرفتن کنار آن‌ها سامان می‌دهند و وارد مجلس که شدند، سر از کمیسیون‌های اقتصادی و سیاسی درمی‌آورند. ما هم که فراموشکاریم، هربار یادمان می‌رود.

طنز آیدین سیار سریع در روزنامه «قانون»

مشروح جلسه فراستی با کمیسیون فرهنگی مجلس


کمیسیون فرهنگی مجلس جلسه‌ای را با منتقدین دوره اخیر جشنواره فجر برگزار کرده که از سه منتقد دعوت شده تنها مسعود فراستی به علت علاقه‌ای که به مقوله‌ای به نام کمیسیون دارد، در جلسه حضور پیدا کرده و گفته اگر فشارهای برنامه هفت نبود داوران به ماجرای نیمروز رای نمی‌دادند و همچنین از فیلم گشت ارشاد ۲ انتقاد کرده و گفته نمی‌شود آن را با خانواده دید! در ادامه مشروح گفت‌وگوی این بزرگوار با آن بزرگواران را خواهید خواند:

اعضای کمیسیون: خب آقای فراستی شما به چی انتقاد دارین؟

فراستی: من به همه چی انتقاد دارم. به اینا، به اونا، به شما.

اعضای کمیسیون: چی؟ به ما؟

فراستی: ببخشید اینجا کجاست؟

اعضای کمیسیون: اینجا کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی است.

فراستی: من غلط بکنم انتقادی داشته باشم. من اصلا منتقد نیستم، گیلاسم. اجازه بدید شونه‌هاتونو بمالم.

اعضای کمیسیون: لازم نیست. ببینید آقای فراستی… راستش ما فرصت نکردیم که نظارت کاملی روی جشنواره فجر داشته باشیم. لذا احساس می‌کنیم متاسفانه شرایطی فراهم بوده که هم مردم هم سینماگران در جشنواره احساس راحتی می‌کردند.

فراستی: متاسفانه همین‌طوره.

اعضای کمیسیون: خب حالا قضیه چی بوده؟

فراستی: ببینید مساله اینه که چند وقت پیش غرب گروهی از نیروهای آموزش دیده‌اش رو در پوشش داوران جشنواره فجر طی یک عملیات پیچیده به ایران منتقل می‌کنه.

اعضای کمیسیون (با تعجب): چطور ما چیزی نفهمیدیم؟

فراستی: چون این داورها رو یه جوری وارد کردن که کسی نفهمیده!

اعضای کمیسیون: آخه چه جوری؟

فراستی: یادتونه چند وقت پیش یه کوادکوپتر در آسمان پرواز می‌کرد؟

اعضای کمیسیون: آره آره!

فراستی: شاید باورتون نشه ولی این کوادکوپتر حامل این نیروها بود!

اعضای کمیسیون: جل الخالق! مگه تو کوادکوپتر آدم جا میشه؟

فراستی: اینا آدم‌های معمولی نیستن که، آموزش دیده‌ان. مثل بطری‌های آب معدنی سیستم کاهش حجم دارن.

اعضای کمیسیون: عجب!

فراستی: حالا کنترل کوادکوپتر فکر می‌کنید دست کی بود؟

اعضای کمیسیون: دست کی بود؟

فراستی: همین حجت ایوبی! رییس سازمان سینمایی.

اعضای کمیسیون: اَاَاَاَع! چقدر سینمایی.

فراستی: بله… آدم هر چی می‌خوره از خودی می‌خوره. مثل من. این داورهای دو تابعیتی به این شکل وارد کشور شدن و قصد داشتن نقشه‌های شوم‌شون رو پیاده کنن.

اعضای کمیسیون: نقشه‌شون چی بوده؟

فراستی: جلوگیری از دادن جایزه‌ها به فیلم ماجرای نیمروز!

اعضای کمیسیون: ای نامردا…

فراستی: ولی من و بهروز شبونه ریختیم تو لونه‌شون و نقشه‌هاشون رو خنثی کردیم. فقط یکی‌شون از دست‌مون فرار کرد و رفت فیلم ساخت.

اعضای کمیسیون: کی!؟

فراستی: شخصی با نام مستعار سعید سهیلی.

اعضای کمیسیون: خب این آقا چه کار کرده؟

فراستی: فیلم مستهجنی ساخته که آدم روش نمیشه با خانواده بشینه نگاه کنه. من واقعا از گفتنش شرمم میاد ولی چون دلسوز هنر و ادب این مملکتم به خصوص ادب مملکت باید بگم که این آقا تو فیلمش نشون میده که یک سری میرن تو ون گشت ارشاد و اعمال غیراخلاقی بروز میدن. مخصوصا حمید فرخ نژاد!

اعضای کمیسیون: خب خیلی ممنون. ما باز مزاحم‌تون میشیم.

فراستی: خواهش می‌کنم. من باز اگه موردی دیدم زنگ می‌زنم بهتون.

نتیجه جلسه: نایب رییس کمیته فرهنگ، هنر، رسانه کمیسیون فرهنگی مجلس با بیان اینکه آقای مطهری درخصوص-حرکت به سمت سینمای خصوصی در اعمال ممیزی‌ها چقدر تاثیر خواهد گذاشت- صحبت کرد و آقای فراستی نیز گفت: اکنون نیز با وجود اعمال ممیزی‌ها، شاهد تولید فیلم‌های بسیاری بدون رعایت شئونات بوده و حتی به تازگی فیلمی که برای زنان کلاه‌گیس گذاشته‌اند، ساخته شده است.

نامه ابراهیم نبوی به مسعود فراستی

آدم فروش
نامه‌ی "سیدابراهیم نبوی" به "مسعود فراستی"
(متن اصلاح شده توسط شخص آقای نبوی در صفحه فیسبوک شان)

مسعود عزیز!
می‌نویسم عزیز، بخاطر روزهای رفاقتی که گذراندیم و حدس می‌زنم آنقدر در آن روزها موجود پلیدی نشده بودی که فکر کنم رفاقت‌مان به تمامی دروغ بود. شاید هم امیدوارم این طور بوده باشد، وگرنه می‌دانی که آدمیزاد اگر امیدوار نباشد باید سرش را بگذارد زمین و بمیرد. مضمون این نامه را پیش از این نوشته و منتشر کرده بوده بودم، اما چون دلم برایت می‌سوخت، سعی کردم نام تو را پنهان کنم، فکر می‌کردم آنقدر مصیبت در زندانش کشیده‌ای که بهتر است بی‌خیال شوم، اما حالا می‌بینم موجود خطرناکی شده‌ای که دیگر جای دلسوزی ندارد.
داستان از یک دوستی در هفته نامه سروش آغاز شد. یادت هست؟ زمانی بود که من با دعوت مهدی فیروزان دبیر بخش سینمایی هفته نامه شدم. وقتی به نشریه سروش رفتم، هفته نامه کم کم تبدیل شد به یک هفته نامه سینمایی که بخش ادبی و هنری هم داشت. بخش سیاسی‌اش هم بتدریج کوچک شد. ما کیفیت مجله را دائم بالا بردیم. فکر می کنم سال 1367 بود که فیروزان یک آقایی به نام مسعود فراستی را به من معرفی کرد. یک مرد ریشوی قدکوتاه با چشم‌هایی که تهش به مخچه‌اش می رسید. از بس نافذ بود. در آن واحد به دویست جا نگاه می‌کرد و در آن روزهای اول شدیدا مضطرب بود. آن مرد تو بودی.
مهدی فیروزان تو را به من معرفی کرد: « آقای مسعود فراستی» و گفت که تو نویسنده خوبی هستی. قیافه‌ات شبیه داستایوفسکی بود و دلیلی نداشت که نویسنده خوبی نباشی. وقتی با هم آشنا شدیم، نیم ساعتی بعد مهدی مرا به دفترش صدا کرد و به من گفت که تو تازه از زندان آزاد شدی و حواسم به تو باشد. این جمله را چنان گفت که هم حواسم به تو باشد که زمین نخوری و هم حواسم باشد که خودم را جلوی تو لو ندهم. تو هدیه اوین بودی، از همین بسته‌های روبان پیچی شده که وقتی دریافت می‌کنی نمی‌دانی باید از گرفتنش خوشحال باشی و یا فکر کنی ده دقیقه بعد منفجر خواهد شد.
تقریبا از همان دو سه هفته اول با هم رفیق شدیم. یا شاید دو سه روز اول. دو سه روز بیشتر نگذشته بود که فهمیدم که تازه از وین آمده‌ای، خودت همیشه به اوین می گفتی « وین» و فهمیدم که اعدامی بودی و بعد ابد گرفتی و بعد هم شش سال کشیدی و بیرون آمدی. یک جورهایی حس می‌کردم باید حمایتت کنم. بعدا برایم تعریف کردی که وقتی دستگیر شدی توی خانه تیمی بودی و داشتی فیلم کویدان کوبایاشی را می‌دیدی که آمدند و دستگیرت کردند. تازه چند ماه بود که با مهوش ازدواج کرده بودی. مهوش بعدا دق کرد. یادت هست؟
سال 67 بود که بهزاد رحیمیان به من ویژه نامه سینمای ایران را پیشنهاد کرد. هشت صفحه ویژه نامه در بخش سینمایی که خودش ویژه نامه بود. پذیرفتم که آن کار را بکنیم و این شرط را پذیرفتم که هر کاری دوست دارند بکنند. بهزاد رحیمیان چهار شماره نشریه را درآورد، با مقالاتی از خسرو دهقان، امید روحانی، محمد علی سپانلو، آیدین آغداشلو، شمیم بهار، رحیم قاسمیان و خودش و شاید این چهار شماره عجیب‌ترین نشریه‌ای است که در همه عمرم منتشر کردم.
هفته چهارم که درآمد فیروزان مرا صدا کرد. دیدم حالش بد است. گفت: « وزارت اطلاعات بودم و گفتند شماها دارید توطئه می‌کنید علیه نظام و صفحه‌های ویژه نامه تو را نشان دادند.» فیروزان گفت: « به آنها گفتم ابراهیم نبوی بالای سر آنهاست» اطلاعاتی‌ها گفته بودند « نبوی خودش از بقیه‌شان بدتر است.» بعد به من گفت که آن شماره‌ها را تعطیل کنم. و گفت به آنها چیزی نگو. گفتم: نمی‌توانم نگویم. هر چه گفت گوش نکردم. نمی‌توانستم. به آنها همه چیزهایی را که فیروزان از جلسه با اطلاعاتی‌ها نقل کرده بود، گفتم. در آن جلسه که من همه نقل قول وزارت اطلاعات را برای آنها گفتم، تو مثل موش مرده نشسته بودی و هیچ نمی‌گفتی. از کجا باید می‌دانستم که همه آن حرفها را خودت برای آنها گزارش کرده بودی؟
مسعود!
رحیم قاسمیان و بهزاد رحیمیان را یادت هست؟ که با آنها رفیق بودی و خانه‌شان می‌رفتی و آنها دل‌شان برایت می‌سوخت که تو زندانی بودی و به تو اعتماد کرده بودند و نمی‌دانستند که تو هرچه از آنها می‌شنوی، گزارش می‌کنی. آن روز در پیتزافروشی به من گفتی که هر هفته باید بروی و دفتر امضا کنی. من احمق به این فکر نکردم که وقتی تو دفتر امضا می‌کنی لابد خیلی حرفهای دیگر را هم می‌زنی. که زده بودی. نه فقط در سروش که وقتی پیش آوینی بودی و او هم حواس‌اش به تو بود که آنچه با تو می‌گوید ممکن است دایورت بشود به بازجوهای وزارت.
پس از داستان ویژه نامه سینمای ایران که تو لو دادی و تعطیل شد، آن بچه‌ها از سروش رفتند و ما کارمان را ادامه داده بودیم. مجله همچنان پرفروش بود و فعال. وجود تو خودش یک نقطه مثبت بود. تازه می‌فهمیدم چه موجود پیچیده و عجیبی هستی. یادت هست که حتی سه ماهی اسم مستعار مشترک با هم داشتیم.
وقتی به جشنواره فیلم فجر نزدیک شدیم، من به فارابی پیشنهاد کردم که اولین نشریه روزانه جشنواره فیلم فجر را در سال 1367 منتشر کنم. تو هم بودی و یک تیم حسابی هم داشتیم. در کنار انتشار نشریه روزانه و دو شماره هفته نامه در آن سال، که دقیقا یادم است که طرح روی جلد شماره ویژه جشنواره با عکس فیلم رنگ انار پاراجانوف بود، تصمیم گرفتیم تعدادی کتاب سینمایی هم منتشر کنیم. کتابی درباره یاساجیرو ازو، کتابی درباره سینمای چاپلین، کتابی درباره سینمای کمدی و باسترکیتون و دو سه کار دیگر که ترجمه یکی دوتاشان را مریم موسوی همسر امید روحانی انجام داد.
یک ماهی قبل از جشنواره فیروزان سفری به فرنگ رفته بود و برای من نامه‌ای نوشته بود که « در این مدتی که نیستم آسه بروید آسه بیاید که گربه شاختان نزند.» اینقدر شر به پا کرده بودم که این حرف‌هایش چندان هم بی‌ربط نبود. از قضا من طنزی روی فیلم « رد پایی بر شن» محمدرضا هنرمند نوشتم و حسابی اذیتش کردم. حاجی زم هم شدیدا عصبانی شد و به مهدی نامه نوشت و من واقعا تصمیم گرفتم از آزار دائمی فیروزان دست بردارم.
مسعود!
در همان دوران من دو نقد کوتاه روی فیلم‌های « عروسی خوبان» و « بای سیکل ران» نوشتم. که نقد اولی‌ام شدیدا تند بود و بکلی به جنگ و انقلاب و بالا و پائین سیاست‌های دوره جنگ انتقاد کرده بودم. روز شنبه که رفتم به هفته نامه سروش، فیروزان گفت که بهتر است از سروش بروم. و گفت که مطلب اینقدر تند بوده که بکلی برای سروش دردسر درست کرده. مطمئن بودم که فیروزان هیچ امکانی برای ادامه همکاری با من نداشت، وگرنه حتما این کار را می‌کرد. با او روبوسی کردم. به اتاقم آمدم.
توی اتاق کارمان، در طبقه سوم ساختمان انتشارات سروش تو ساکت نشسته بودی. ساکت مثل ضبط صوتی که فقط صدا را ضبط می‌کند که منتقل کند. از همه چیز خبر داشتی. در تمام مدتی که من مثل احمق‌ها هر چه فکر می‌کردم به تو می‌گفتم خبر می‌دادی. تمام اطلاعات بچه‌های همکار ما از خسرو دهقان و رحیم قاسمیان و بهزاد رحیمیان و مرا که تمام مدت از تو حمایت کرده بودم و بقیه را که همه دوستانت بودند، گذاشته بودی کف دست اطلاعات. شاید هم چاره‌ای نداشتی، حتی نمی‌توانستم در ذهنم هم محکومت کنم. تو یک اعدامی بودی که باید تا آخر عمرت باید اثبات می‌کردی وفاداری. وسایلم را برداشتم و از دفتر برای همیشه بیرون رفتم.

سخنان خسو دهقان درباره مسعود فراستی

روزنامه ابتکار در بخشی از مقاله ای با عنوان «نقد، منتقد، عامل اخلال؟» چنین نوشت:

خسرو دهقان منتقد قدیمی سینمای ایران در گفت وگویی کوتاه با ابتکار توجه نکردن به نقدهای فراستی را بهترین راه حل می داند. او در این زمینه بیان کرد :مسلما اتفاق های اخیر به هیچ وجه خوب نیست. این وظیفه نقد نیست که کار را به مجلس بکشاند و جلوی فیلمی را بگیرد. دهقان که سابقه سالها آشنایی با فراستی را دارد گفت :من درباره حرفهای فراستی نظر خاصی ندارم. به هر حال از قدیم گفته اند که چاه کن همیشه در قعر چاه است. درباره گفته ها و رفتار او بسیار گیجم. او همیشه شعار بدنامی بهتر از گمنامی است را سر لوحه کارش قرار داده است. فراستی کنار آقای افخمی می نشیند و راه خودش را می رود. من نه هفت را می بینم و نه علاقه ای به این کار دارم. منتقد با سابقه سینمای ایران افزود :این رفتارها به خاطر تیتر یک شدن است. بچه ای را در نظر بگیرید که در یک مهمانی آبنباتش را به مبل می مالد تا جلب توجه کند. بهترین راهکار توجه نکردن است. به نظرم جبهه مقابل هم با واکنش های افراطی شان این سمت ماجرا را محق تر می کنند. یادمان باشد که زلزله هر چقدر هم مهیب باشد، چند ثانیه بیشتر طول نمی کشد. پس نباید دید و شنید و همسایه پرخاشگر را به حال خود واگذاشت.

سخنان لادن طباطبایی درباره مسعود فراستی

آفتاب‌‌نیوز : لادن طباطبایی بازیگر سینما و تلویزیون با انتشار متنی در صفحه اینستاگرام خود، به سخنان اخیر مسعود فراستی در کمیسیون فرهنگی مجلس واکنش نشان داد.

این بازیگر درهمین راستا نوشت: «شهریور ماه سال 91، در برنامه «هفت» خیلی حرف‌ها زدم... قصد رفتن و ترک سینما و بازیگری را داشتم. دل شکسته بودم و پر از حرف پس حرف زدم... بیست و پنج سال فعالیت حرفه‌ای در حوزه سینما و تلویزیون و تحصیل در رشته بازیگری و تئاترهمچنین دیدن سیر نزولی فضای سینما و بخصوص نقد، من رو مجاز و مجبور به بیان مسائلی کرد که همکارانم به دلیل کسب معاش (بعله معاش! حتی بازیگرها هم نیاز به شغل و درآمد دارند!) قادر به ابرازش نبودند.

بارها گفتم، بازهم میگم نقد فحاشی و تهمت زدن نیست. نقد سیاه نمایی و ابراز نفرت نیست. نقد تلاش برای نابودی سینمایی نیمه جان نیست. نقد نان هزاران نفر را آجر کردن نیست. نقد سلائق خود را با ادبیات لمپنی به حلق جماعت فرو کردن نیست. نقد لب و لوچه جمع کردن واخ اخ و پیف پیف راه انداختن نیست.

نقد ژست روشنفکری گرفتن و همه کس را بیسواد و بی هنر دانستن نیست و منتقد هر کسی نیست. صرف سواد و تحصیلات سینمایی از کسی منتقد نمی سازد. جیم جارموش و تارکوفسکی و برگمان با قرقره کردن نامشان در انسان رسوب نمیکنند! صرف ارث بردن یک برنامه پر مخاطب در رسانه ملی انسان را به مقام خدایی نمی رساند!

از زمانی که هرکس و ناکس به خودش اجازه داد به اسم نقد فحشنامه چاپ کند و کمبودهایش را با توهین و تمسخر بر سر جامعه هنری بریزد عاقبت کار معلوم بود. حالا که خیلی وقت هست اساتید پا جای پای جوجه منتقدهای قلی خان گذاشته اند. برنامه «هفت» مشخصا کمر به نابودی سینمای ایران بسته است. خب صبر و تحمل اهالی سینما هم حدی دارد. هر کسی هر چند به نظر استاد کوچک و حقیر و بی اهمیت باشد هم عقل دارد و برای خودش شخصیت و آبرو قائل است. آدمها یا مبارزه میکنند، یا عطای همه چیز رو به لقایش میبخشند و میروند، یا کم کم دق میکنند، یا نانشان را در خونشان میزنند و میخورند.... یک عده قابل توجهی هم سر دودکش می ایستند ببینند باد از کدام طرف میوزد که سوارش شوند!

استاد! این تیشه‌ای که برداشتید به ریشه خود شماست.

چاقویی شدید که دسته خودش را میبرد. مدتهاست که برنامه سبک و سرشار از لمپنیسم شما را نمیبینم. چون تحمل دیدن زوال انسانیت را آنهم در حوزه فرهنگ و هنر ایران زمین را ندارم.

دست شما درد نکند. با فحاشی های شما یک فیلم توقیف میشود. خیلی زود نوبت به بقیه و همه فیلمها خواهد رسید. چون شما هیچ فیلمی را دوست ندارید! کاش اقلا یک فیلم پنج دقیقه‌ای میساختید و نمایش میدادید تا جماعتی آن ایده‌آل عمیق و رویایی و دست نیافتنی شما را در حوزه فیلمسازی رویت کنند.»

روزنامه ها درباره حضور فراستی در مجلس و حواشی آن می گویند

امروز، چهارشنبه، 4 اسفنند 1395


1) روزنامه شرق (گیسو مغفوری)

چگونه تنش را به سینما برگردانیم
(پروژه ای در 10 مرحله)

«سینما» هم مثل «پزشکی» شده است که هر کس می تواند برای آن نسخه ای بپیچد و هر کس خود را برای بهبود آن صاحب حق می داند. هر کسی خود را در آن موضوع صاحب نظر می داند و متوقع است. مهم نیست کارگردانی است که امسال اولین فیلمش را ساخته و سیمرغ را برمی گرداند یا دیگرانی که رای و نظر داوران را بی ارزش می دانند. یاد بعضی نفرات تازه می شود مانند مسعود ده نمکی – هنگامی که اولین فیلمش اخراجی ها را ساخته بود - پرستویی به او که سعی داشت اختتامیه جشنواره فجر را به هم بریزد و مدام اعتراض می کرد، یادآوری کرد حرمت سینما را حفظ کند. این روزها می توان این تذکر را تکرار کرد تا از ایجاد تنش در سینما خودداری کنند؛ هرچند به نظر می رسد این تنش در مراحل زیر آغاز شده است و نیاز به تحکم در کنار تدبیر است.
     ١- ماجرا از یک برنامه تلویزیونی آغاز شد؛ اما این بار فراتر از نقد به فیلم بود. اتهام یا اطلاع رسانی درباره دوتابعیتی بودن داوران مسائل خاصی را پدید آورد. پس از آن بود که منتقد برنامه هفت برای پاره ای از توضیحات به کمیسیون فرهنگی رفت.
     ٢- مسعود فراستی درباره چند فیلم سینمایی نظرات خود را مطرح کرد و «گشت ۲» را اثری مستهجن خوانده که نمی توان به اتفاق خانواده به تماشای آن نشست.
     ٣- اما مرحله بعدی تنش و دخالت از اینجا آغاز شد که در جلسه کمیسیون فرهنگی که علی مطهری، احمد سالک، احسان قاضی زاده هاشمی، احد آزادی خواه و سیدصادق طباطبایی نژاد در آن حضور داشتند، طبق این نظرات تصمیم گرفتند. قرار شد این فیلم قبل از اکران از سوی کمیسیون دیده شود و این آغاز یک دخالت آشکار در وظیفه ای است که برعهده سازمان سینمایی قرار داده شده است.
     ٤- با مشخص شدن اینکه مسعود فراستی چنین سخنانی را در محلی غیرسینمایی مطرح کرده است، کم کم نقدها آغاز شد، مهرزاد دانش و پس از آن حمید فرخ نژاد و پرویز پرستویی از جمله افرادی بودند که اعتراض های اولیه را انجام داده اند.
     ٥- اما متاسفانه در دیدار وزیر با کمیسیون فرهنگی ابعاد تازه ای آشکار شد. آن طور که حجت الله ایوبی، رئیس سازمان سینمایی، عنوان کرده است اعضای کمیسیون فرهنگی به نظرشان ضروری بوده است که فیلم ها را قبل از اکران ببینند و نظر دهند. وقتی با این ماجرا از طرف رئیس سازمان مخالفت شده، آنها درخواست کرده اند در شورای پروانه نمایش حضور داشته باشند. تا این میزان دخالت در کاری که شاید حتی اطلاعی از آن نداشته باشند، کم نظیر است.
     ٦- اما مرحله بعدی این آتشی که جرقه های آن معلوم شده به سخنان رئیس سازمان سینمایی بازمی گردد. او نه تنها عنوان نکرده است که درخواست نمایش فیلم برای نمایندگان عضو کمیسیون فرهنگی، تداخل و به نوعی خلاف، بلکه این گونه استدلال می کند: «وقتی فیلمی را از تهیه کننده می گیریم، فقط یک بار برای پروانه شورای نمایش ارائه می کنیم و از نظر شرع و قانون نمی توانیم آن اثر را برای افراد یا جای دیگری نمایش دهیم».
     ٧- رئیس سازمان سینمایی البته با تحکم حضور نمایندگان مجلس در شورای پروانه نمایش را رد کرده و درباره این خواسته چندساله چنین گفته است: «مسئله با قوانین سازگاری ندارد؛ ضمن اینکه ما به هرحال استقلال قوا را از یکدیگر پذیرفته ایم».
     ٨- به هرحال اکنون این شایعه با قدرت در حال انتشار است که قرار است چند فیلم از سوی نمایندگان دیده شوند و در نهایت برای اکران آنها تصمیم گیری شود. اتفاقی که با وجود سیاست مداری بر صدر سازمان سینمایی مانند حجت الله ایوبی باید هرچه زودتر به شکلی جلوی آن گرفته شود.
     ٩- هرچقدر نامه فرخ نژاد خطاب به منتقد هفت لحن تلخ و تحقیرآمیزی دارد که این رفتار را در حد صندلی کش اعدامی و خالی شدن جیب می داند؛ اما به نکته مهمی اشاره می کند و آن اینکه مسائل سینما باید در داخل سینما حل شود و نباید چغلی کرد. همان طور که پرستویی نیز در متنی در شبکه های اجتماعی گفته است که همه کوتاهی کردیم و نسبت به این اقدام از همان ابتدا پشت هم نبودیم.
     ١٠- این مسئله که مجوزهای سازمان سینمایی بی اعتبار شود، اتفاقی بس تنش زاست؛ هرچند خانه سینما در این روزها در موضع ضعف قرار دارد و نمی توان امیدوار بود که با قدرت حمایتی انجام دهد؛ اما آزمونی است در برابر صالحی امیری، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که همراه سازمان سینمایی باشد و بتواند جایگاه سینما را حفظ کند.


2) روزنامه شرق (رضا آشفته)

سینما علیه سینما
(واکنش ها به صحبت های «فراستی» در کمیسیون فرهنگی)

حرف های تندوتیز «مسعود فراستی» در کمیسیون فرهنگی مجلس، با انتقادهای سینماگران ایران مواجه شده است. به گزارش خانه ملت، سیدصادق طباطبایی نژاد، نماینده مجلس، روز یکشنبه یکم اسفند درباره حضور مسعود فراستی، منتقد سینما، در کمیته با هدف توضیح دلایل انتقادهای خود به جشنواره، گفت: آقای فراستی انتقادهایی جدی به جشنواره از جهات مختلف داشت و این دوره از جشنواره را ضعیف ترین دوره در تمام دوره های گذشته دانست، ضمن آنکه انتخاب داوران دوتابعیتی برای چنین جشنواره ای را اشکال اساسی داوری دانست، چراکه افراد دوتابعیتی آن قدر که لازم است به ملیت ایرانی پایبند نیستند.
     بنابر گفته او، این منتقد سینما با انتقاد جدی به فیلم سینمایی «گشت ارشاد ۲»، این فیلم را اثری مستهجن که نمی توان با اتفاق خانواده به تماشای آن نشست خواند؛ بنابراین قرار شد این فیلم قبل از اکران از سوی کمیسیون دیده شود. به گفته آقای فراستی در این دوره کپی برداری بیش ازحدی از فیلم «ابد و یک روز» شده و این فیلم ها معضلات اجتماعی را نکبت بار و اغراق آمیز نشان داده اند. آقای فراستی به اصل سینما به معنای دولتی که در آن بازگشت هزینه اهمیتی ندارد نیز انتقاد داشت و خواستار حرکت به سمت سینمای خصوصی با گردش اقتصادی از طریق فروش و استقبال مخاطبان بود. نایب رئیس کمیته فرهنگ، هنر و رسانه کمیسیون فرهنگی مجلس گفت: فراستی در پاسخ به آقای مطهری دراین باره که حرکت به سمت سینمای خصوصی در اعمال ممیزی ها چقدر تاثیر خواهد گذاشت، گفت اکنون نیز با وجود اعمال ممیزی ها، شاهد تولید فیلم های بسیاری بدون رعایت شئونات بوده و حتی به تازگی فیلمی ساخته شده است که برای زنان کلاه گیس گذاشته اند.
    
    انتقاد فرخ نژاد
     به دنبال صحبت های مسعود فراستی، حمید فرخ نژاد نامه تندوتیزی را خطاب به فراستی منتشر کرد. در بخشی از این نامه که در صفحه اینستاگرام حمید فرخ نژاد منتشر شد، آمده است: «تلخ بودی و بی ادب، لیچار بار همه می کردی باراه و بی راه، صواب و ناصواب، حق و ناحق؛ ولی هرچی بود تو خودمون بود، دمتم گرم، حالایه سکه بالایا پایین تو خودمون بودیم؛ ولی مرد حسابی چغلی همکاراتو این ور اون ور بردن دیگه خدایی آخرشه، خدایا به حق بزرگیت هیچ تنابنده ایی رو این جوری آزمایش نکن».
    
    پرستویی: از ماست که بر ماست
     پرویز پرستویی به فاصله چند ساعت بعد از انتشار متن فرخ نژاد متنی را خطاب به او منتشر کرد که در آن آمده بود: «از ماست که بر ماست... حمیدفرخ نژاد عزیز، انتقادت را درمورد، مسعود فراستی خواندم. بماند که از چند سال پیش به شکل های مختلف درمورد مسعود فراستی، در دنیای مجازی، مصاحبه ها، و حتی در رسانه حرف زدم. ولی دریغ از اینکه کسی حمایت کرده باشد، چه اهالی تاثیرگذار و صاحب نام سینما و چه مسئولین؛ بنابراین الان خیلی تعجب نمی کنم که تصمیم گیری درخصوص این سینمای مظلوم، به مجلس کشیده شود و وقت و انرژی و سرمایه عزیزانی چون شما و دیگر همکاران به هدر رود. درصورتی که مسعود فراستی خود جزء کسانی است که باید پرونده گذشته و حالش مورد بررسی قرار گیرد. امیدوارم به منتقدین شریف و تاثیرگذار برنخورد، ولی مسعود فراستی صرف چند تا کتاب خواندن و تدریس و فیلم های خارجی دیدن، صلاحیت نقدکردن آثار سینمایی را ندارد، آن هم در رسانه ملی. بهروز افخمی هم که بماند، مغازه دونبش خوبی برای خود باز کرده است. بارها با بودجه بیت المال به منافع خوبی رسیده، بدون اینکه نقشی در تاثیرگذاری سینما داشته باشد. نمونه اش، میرزاکوچک خان، استاد ناصر تقوایی که بعد از کنارزدنش به ایشان رسید، فیلم سینمایی جهان پهلوان تختی که بعد از زنده یاد علی حاتمی باز به ایشان رسید، چهار سال نماینده مجلس شدن بی فایده و نهایتا ساخت فیلم سینمایی فرزند صبح که اصلادیده نشد؛ ولی از درآمد هنگفتش بهروز افخمی بی نصیب نماند و بعد از درآمد بودجه فیلم ذکرشده، به کانادا رفت و فیلم سینمایی ساخت و باز دیده نشد و اکنون هم به گفته خودش قرار است پروژه به قول خودش سنگین فاجعه پلاسکو را راه بیندازد». پرستویی در ادامه نوشته: «حال با این اوصاف چطور رسانه ملی یک برنامه سینمایی را به عهده ایشان گذاشته و مسعود فراستی مثلامنتقد [...] قرار است ناجی سینما باشد. آن هم آن قدر پروبال گرفته که به خودش اجازه می دهد با قضاوت های نابجا و با الفاظ رکیک و هتاکی به هنرمندان به نقد سینما و دست اندرکارانش بپردازد و بهروز افخمی هم در کنارش لبخند بزند[...] امیدوارم مسئولانی که دغدغه فرهنگ دارند، تجدید نظری درخصوص این برنامه سینمایی کرده و از افراد لایق در این برنامه استفاده نمایند».
    
    سینمای ما دچار مک کارتیسم می شود
     مهرزاد دانش، منتقد فیلم، کشیده شدن بحث درباره فیلم ها را به کمیسیون فرهنگی از اساس نادرست می داند و به «شرق» می گوید: هر سال فیلم سازان تعدادی فیلم می سازند که به جشنواره فجر راه می یابد که این فیلم ها می توانند خوب، بد و متوسط باشند و این کیفیت ساختاری مربوط به فیلم ساز و دنیای فیلم سازی اش است و دراین باره مجلس نمی تواند ورود پیدا کند و اظهارنظر کند و این کمّ وکیف امری سینمایی است و مجلس درباره اش نمی تواند نظر بدهد. او معتقد است فیلم می تواند مبتذل و بد باشد و فیلم خوب در کنار این فیلم های بد است که دیده می شود و در هیچ جای دنیا نیز انتظار نمی رود که همه فیلم ها خوب باشند و این روال عادی است. دانش تاکید می کند که کار مجلس قانون گذاری است و نظارت بر بودجه عمومی دولت است و این ارزش گذاری کمّی و کیفی فیلم ها کار مجلس نیست. این منتقد فیلم بنا بر آنچه از مسعود فراستی نقل قول شده، این حرف ها را خوب نمی داند، چون جای گفتن شان در مجلس نیست. اگر این حرف ها در یک محفل سینمایی یا در یک برنامه تلویزیونی یا مجله مطرح می شد؛ به هرحال نظر کارشناسانه است، اما بردن این حرف ها به مجلس اعتبار نقد فیلم را مخدوش می کند؛ چون نقد فیلم یک دیدگاه و یک نوع حرکت فرهنگی است که اصلاهدفش محدودکردن یا توقیف یک فیلم نیست. این نظرات مثبت و منفی درواقع باید به درد خود فیلم سازان یا مخاطبان سینما بخورد و اگر قرار باشد که این نقدها توقیف فیلمی را رقم بزند، دیگر نقد فیلم بی اعتبار می شود و آن کارکرد سازنده اش را نخواهد داشت. اما مهرزاد دانش یادآوری می کند اگر قرار باشد مدیران فرهنگی نظارت بشوند، می توان این کار را در مجلس پیگیری کرد؛ چون آنها از بودجه دولتی استفاده می کنند و نظارت بر آنها وظیفه مجلس است و دراین باره اگر پرسش می شد که جشنواره شکیل و متین بوده است؟!، این دیگر کار مجلس است و پتانسیل این بررسی ها در مجلس وجود دارد؛ اما اینکه فیلم خوب یا بد است، از محدوده کاری مجلس کاملابیرون است؛ چون نقد و نظر امری نسبی است و اگر منتقدی فیلمی را بد بداند، احتمال دارد که چهار منتقد دیگر همان فیلم را خوب ارزیابی کنند؛ اما با این مباحث پیش آمده و از رفتن فراستی به مجلس، بیشتر درمی یابیم که هدف سلاخی خود سینماست تا اینکه بخواهند عملکرد مدیران را به چالش بکشند. این منتقد سینما با توجه به دخالت دولت آمریکا در دهه ٥٠ قرن بیستم که معروف به مک کارتیسم شد و هدف آن حذف سینماگران از چرخه تولید بوده است، یادآور می شود که خودش نخستین بار این مسئله را در صفحه اجتماعی اش مطرح کرده که سینمای ما نیز دارد دچار مک کارتیسم می شود. بنا بر نظر او در ایران ما نیز این مسئله از دهه های گذشته آغاز شده و حالادارد این روزها به شکل برجسته تری سرریز می کند و ما با فضایی فاجعه آمیز همراه می شویم. او حتی از خودش مثال می زند که درباره فیلمی چند سال پیش یک نقد منفی نوشته؛ اما در یک خبرگزاری از آن داشتند سوءاستفاده می کردند که نظر فلان منتقد هم همین است و باید فیلم توقیف شود؛ درحالی که اصلاهدف نقد چنین نیست. دانش تاکید می کند تا زمانی که نتوانیم تمایزی بین مباحث سینمایی و سیاسی قائل بشویم، همیشه این آش و این کاسه است. این منتقد بحث دوتابعیتی بودن داوران جشنواره فیلم فجر دوره سی وپنجم را یک بحث انحرافی ارزیابی می کند که در برنامه هفت بهروز افخمی مطرح شد؛ درحالی که بسیاری از منتقدان به مباحث داوری ها و انتخاب آثار انتقادات درستی داشتند که در این انحراف ایجادشده دیگر فرصتی برای پرداختن به آنها باقی نماند. او این انحراف را نوعی سیاسی کاری می داند و در پایان یادآور می شود حتما باید با نوعی شعور آگاهانه بین این مباحث جدا از هم تمایز قائل شویم که اختلاط اینها همیشه حاشیه ساز بوده است.


3) روزنامه اعتماد (الهام نداف)

فرخ نژاد به فراستی تاخت و پرستویی دست به قلم شد

(پرونده سینما روی میز کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی)

١٠ روز بعد از پایان کار سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر، اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی جلسه ای با حضور منتقدان این دوره از جشنواره برگزار کردند. از سه منتقد دعوت شده به این مراسم تنها مسعود فراستی روبه روی نمایندگانی چون علی مطهری، احمد سالک، احسان قاضی زاده هاشمی، احد آزادی خواه و سیدصادق طباطبایی نژاد نشست و فریدون جیرانی و احمدرضا احمدی به دلیل مشغله کاری نتوانستند در این جلسه حاضر شوند.
     در این جلسه، حرف های فراستی محل مناقشه و اعتراض سینماگران شد. سیدصادق طباطبایی روایتی از حرف های فراستی در این جلسه داشت که به محض انتشار این صحبت ها در سایت ها، سینماگرانی چون حمید فرخ نژاد و پرویز پرستویی وظیفه خود دانستند، واکنش نشان دهند. به گفته طباطبایی، فراستی معتقد است انتقادهای خودش و آقای افخمی و البته جریان رسانه ای ایجاد شده، سبب تغییر رای هیات داوران و اهدای بهترین سیمرغ ها به فیلم «ماجرای نیمروز» شده، در واقع هیات داوران در ابتدا چنین تصمیمی نداشته است. اما بخش بحث برانگیز حرف های فراستی به اظهارات او درباره فیلم «گشت٢» برمی گردد که طباطبایی نیز به آن اشاره کرده است: «این منتقد سینما با انتقاد جدی به فیلم سینمایی «گشت ۲» این فیلم را اثری مستهجن خوانده که نمی توان به اتفاق خانواده به تماشای آن نشست. لذا قرار شد این فیلم قبل از اکران توسط کمیسیون دیده شود. به گفته آقای فراستی در این دوره کپی برداری بیش از حدی از فیلم «ابد و یک روز» شده و این فیلم ها معضلات اجتماعی را نکبت بار و اغراق آمیز نشان داده اند، اما با این وجود از سوی مسوولان جشنواره برای حضور در بخش های مختلف انتخاب شدند.» علاوه بر اینها از دیگر نقدهای فراستی، دولتی بودن چرخش اقتصادی سینماست که در آن بازگشت هزینه اهمیتی ندارد. او همچنین توجه نمایندگان مجلس را به فیلم «کاناپه» و تولید فیلم هایی بدون رعایت شوونات جلب کرده است. بر همین اساس کمیسیون فرهنگی مجلس تصمیم گرفت سه فیلم «گشت ٢» سعید سهیلی، «کاناپه» کیانوش عیاری و «ماه گرفتگی» به کارگردانی مسعود اطیابی را بازبینی کند. در پی این جلسه حمید فرخ نژاد بازیگر و یکی از سرمایه گذاران فیلم «گشت ٢» در نامه ای تند و تیز و البته با لحنی کاملامتفاوت به حرف های مسعود فراستی تنها منتقد حاضر در جلسه کمیسیون فرهنگی واکنش نشان داد. نکته جالب توجه اینجاست که بهروز افخمی یکی از منتقدان اصلی جشنواره فجر در این جلسه حضور نداشت. فرخ نژاد خطاب به فراستی نوشت: «تلخ بودی و بی ادب، لیچار بار همه می کردی با راه و بی راه، صواب و نا صواب، حق و ناحق ولی هر چی بود تو خودمون بود، دمتم گرم حالایه سکه بالایا پایین تو خودمون بودیم، ولی مرد حسابی چقلی همکاراتو اینور اونور بردن دیگه خدایی آخرشه، خدایا بحق بزرگیت هیچ تنابنده ای رو این جوری آزمایش نکن.» البته این تنها بخشی از نامه فرخ نژاد بود و به نظر می رسد چاره ای جز به کار بردن چنین ادبیاتی در متن نامه اش نداشت. مسعود فراستی تنها منتقد برنامه هفت که طی ١٠ روز برگزاری جشنواره فیلم فجر با همراهی بهروز افخمی بحث دو تابعیتی داوران را مطرح کردند، تریبونی به وسعت رسانه ملی برای بیان عقاید و نظرات شان داشتند. اما فراستی به همین اندازه اکتفا نکرد و با حضور در کمیسیون فرهنگی مجلس، پرویز پرستویی را نیز وادار به نشان دادن واکنش کرد: «حمیدفرخ نژاد عزیز، انتقادت را درمورد، مسعود فراستی خواندم. بماند که از چند سال پیش به شکل های مختلف در مورد مسعود فراستی، در دنیای مجازی، مصاحبه ها و حتی در رسانه حرف زدم. ولی دریغ از اینکه کسی حمایت کرده باشد، چه اهالی تاثیرگذار و صاحب نام سینما و چه مسوولان. بنابراین الان خیلی تعجب نمی کنم که تصمیم گیری در خصوص این سینمای مظلوم به مجلس کشیده شود و وقت و انرژی و سرمایه عزیزانی چون شما و دیگر همکاران به هدر رود.» این بازیگر سینما در بخشی از نوشته خود فراستی را در دسته بندی کسانی قرار داده که باید پرونده گذشته و حالش مورد بررسی قرار گیرد: «مسعود فراستی با صرف چندتا کتاب خواندن و تدریس و فیلم های خارجی دیدن، صلاحیت نقدکردن آثار سینمایی را ندارد، آنهم در رسانه ملی. بهروز افخمی هم که بماند، مغازه دو نبش خوبی برای خود بازکرده. بارها با بودجه بیت المال به منافع خوبی رسیده، بدون اینکه نقشی در تاثیرگذاری سینما داشته باشد.» اما دو روز بعد از برگزاری جلسه کمیسیون فرهنگی مجلس با فراستی، سخنگوی این کمیسیون از برگزاری جلسه ای با حضور حجت الله ایوبی، رییس سازمان سینمایی، حبیب ایل بیگی، معاون نظارت و ارزشیابی و محمد حیدری، دبیر جشنواره سی و پنجم، خبر داد. به گفته احد آزادی خواه، نماینده مردم ملایر، برآیند جلسه با مدیران سینمایی این بوده که جشنواره با وجود مشکلات متعدد به نحوی مطلوب و در راستای جشنی هم تراز با انقلاب اسلامی برگزار شد. در این جلسه سازمان سینمایی دو تابعیتی بودن داوران را ایرادی برای داوری و ارزیابی آثار جشنواره ندانست اما نمایندگان بر انتقاد خود اصرار کردند. آزادی خواه در این باره توضیح داد: «دوتابعیتی الزاما به معنای ضد نظام بودن نیست و کسی چنین توهینی به داوران نکرده است و در ملی و انقلابی بودن آنها شکی نیست بلکه نمایندگان به طورکلی بر انتخاب داوران با تابعیت محض ایرانی تاکید داشتند.» همچنین به گفته سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس نمایندگان برخی از آثار نمایش داده شده در این دوره جشنواره به طورمثال دیالوگ های فیلم «گشت ارشاد ۲» را در تراز نظام جمهوری اسلامی ایران ندیدند. با این همه این کمیسیون حق نقد را به رسانه ملی داد اما از طرفی تاکید کرد شرایط دفاع از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید ایجاد شود.
     اما نوک تیز پیکان انتقادات ایوبی، رییس سازمان سینمایی، بیشتر متوجه صدا و سیما بود. یکی از مهم ترین مطالبات جدی او همکاری میان رسانه ملی و سینماگران است: «از نمایندگان مجلس انتظار می رود در این باره به سازمان سینمایی و سینماگران یاری رسانند. حدود ۴ سال به زبان های مختلف مانند مکتوب و شفاهی با مسوولان رسانه ملی درباره تبلیغ مناسب فیلم های سینمایی مکاتبه کرده ایم اما هنوز نتیجه ای حاصل نشده است. متاسفانه خصومت رسانه ملی با سینما در برخی از برنامه های تلویزیونی در ایام سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر بیشتر نمایان شد و موجبات ناراحتی هنرمندان را فراهم کرد. باید پرسید کدام یک از ادعاهای آقایان افخمی و فراستی در رابطه با جشنواره درست از آب درآمد که این ادعای شان درست باشد تا بشود به آن استناد کرد؟»
     ایوبی در پایان صحبت های خود انصراف برخی نامزدها از روند داوری را ناشیانه و غیرحرفه ای دانست. با این همه باید منتظر ماند و دید آیا زبان انتقاد مسعود فراستی همچنان گزنده هست که مانع از اکران نوروزی فیلمی چون «گشت ٢» شود یا خیر؟


4) روزنامه ایران

برسد به دست رئیس رسانه ملی

(انتقاد سینماگران از رویکرد تخریبی برنامه سینمایی «هفت» افزایش یافت)

 دو تابعیتی؟!
    حجت الله ایوبی / همانند هر سال بعد از جشنواره، جلسه ای با نمایندگان کمیسیون فرهنگی مجلس داشتیم. در این جلسه سوالاتی برای نمایندگان مطرح بود که توسط یکی از برنامه های تلویزیون ایجاد شده است. درباره مساله دوتابعیتی داورها سوال شد که بنده از نمایندگان کمیسیون فرهنگی پرسیدم چطور وقتی در جشنواره ای مثل «مقاومت» داورانی خارجی که نه مسلمان هستند، نه ایرانی و نه می توانند به زبان فارسی صحبت کنند می آوریم اتفاقی خوب است، اما سینماگرانی که تابعیت ایرانی دارند، مسلمان هستند، به ایران عِرق دارند، مورد بحث و سوال است؟! سوال دیگری که برای برخی از نمایندگان کمیسیون فرهنگی مطرح بود این بود که آیا قبل از اکران فیلم ها می توانند آنها را بازبینی کنند، که من با این موضوع مخالفت کردم و اعلام کردم این امری غیرقانونی است. درخواست دیگر نمایندگان کمیسیون فرهنگی این بود که در شورای پروانه نمایش حضور داشته باشند اما بنده همانند دو، سه سال قبل به آنها گفتم این کار مبنای قانونی ندارد و ما استقلال قوا را از یکدیگر پذیرفته ایم. شورای پروانه نمایش عالی ترین مرجع تصمیم گیری برای اکران فیلم هاست و قرار نیست هیچ کسی خارج از این شورا در نمایش یا صدور مجوز فیلم های سینمایی اعمال نظر کند.
    ٭ این مطلب خلاصه ای از گفت وگوی ایسنا با حجت الله ایوبی است.

    
    برنامه «هفت» همچنان خبرساز است و خبرها حول محور اظهارات کارشناس و مجری این برنامه می چرخد. صورت مساله همیشگی -موضع گیری این برنامه تلویزیونی و کارشناس سینمایی آن- تکرار می شود و واکنش اهالی سینما را در پی دارد. تازه ترین حاشیه سازی منتقد این برنامه ایجاد مانع در مسیر اکران یکی از آثار به نمایش درآمده در جشنواره فیلم فجر است. مسعود فراستی حالاپس از تریبون تلویزیون، پایش به مجلس شورای اسلامی هم باز شده است و نمایندگان مجلس را نسبت به اکران عمومی فیلم «گشت 2» حساس کرده است. او که پیش از این در برنامه «هفت» انتقادات شدیدی درباره این فیلم و به طور کلی نسبت به جشنواره فیلم فجر مطرح کرده بود در گفت وگو با نمایندگان مجلس «گشت 2» را فیلمی مستهجن و غیرقابل نمایش برای اعضای خانواده عنوان کرده است. پیامد اظهارات این منتقد سینمایی و شایعه عدم نمایش عمومی این فیلم، طی دو روز گذشته با واکنش شدید اهالی سینما مواجه شده است.
    
     سد معبر فراستی برای «گشت 2»
    اول اسفندماه کمیته فرهنگ، هنر و رسانه کمیسیون فرهنگی، جلسه ای با منتقدان جشنواره داشت که از سه منتقد دعوت شده تنها مسعود فراستی در این جلسه حاضر شد. با اطلاعاتی که سید صادق طباطبایی یکی از نمایندگان حاضر در این جلسه درباره اظهارات فراستی مطرح کرد زمزمه هایی از احتمال بازبینی «گشت دو» ساخته سعید سهیلی مطرح شد تا جایی که شایعه عدم نمایش عمومی آن هم به گوش رسید. به گفته طباطبایی، مسعود فراستی در این جلسه جشنواره سی و پنجم را ضعیف ترین دوره جشنواره در تمام سال های برگزاری عنوان کرده است و داوران دو تابعیتی را هم معضلی برای داوری دانسته است. سید صادق طباطبایی در گفت و گو با خانه ملت گفته است: «فراستی با انتقاد جدی به فیلم سینمایی «گشت ۲» این فیلم را اثری مستهجن خوانده که نمی توان به اتفاق خانواده به تماشای آن نشست، لذا قرارشد این فیلم قبل از اکران توسط کمیسیون دیده شود.»
    
    صف آرایی اهالی سینما علیه «هفت»
    نخستین واکنش به اظهارات مسعود فراستی در کمیسیون فرهنگی مجلس نامه تند حمید فرخ نژاد بود. او که در سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر در دو فیلم «خوب، بد، جلف» و «گشت 2» بازی کرده بود، با انتشار یادداشتی تند و تیز در اینستاگرام او را به آدم فروشی در سینما متهم کرد. فرخ نژاد در این باره نوشت: «دلم بحالت سوخت، با خودم گفتم اگه قراره پیر شیم و غم نون به آدم فروشی بکشونتمون، بارالها خودت ترتیبمونو بده تا هنوز واسه خاطر نون مجبور نشیم چارپایه کش اعدامی شیم». انتشار این یادداشت همراهی پرویز پرستویی را در پی داشت. او که جزو پیشگامان منتقدان برنامه هفت بود و در موقعیت های زمانی مختلف انتقاداتش را در فضای مجازی و رسانه های مکتوب رسمی و حتی روی آنتن زنده تلویزیون مطرح کرده است با انتشار یادداشتی در صفحه اینستاگرامش بار دیگر از مسئولان این رسانه خواست تا در اجرای این برنامه تجدیدنظر کنند. این بازیگر شناخته شده سینما که همیشه از نبود اتخاذ تصمیمی واحد از سوی اهالی سینما در قبال این برنامه گلایه کرده است با استناد به این شکوائیه هایش خطاب به فرخ نژاد نوشت: «بنابراین الان خیلی تعجب نمی کنم که تصمیم گیری در خصوص این سینمای مظلوم، به مجلس کشیده شود و وقت و انرژی و سرمایه عزیزانی چون شما و دیگرهمکاران به هدر رود.» پرستویی در بخش دیگری از یادداشت خود با اشاره به عملکرد ضعیف بهروز افخمی در فیلمسازی و فراستی در حوزه نقد آورده است: «متاسفانه این دو تن، باحمایت مسئولان رسانه ملی خر خود را سوار شده و می تازند، ولی نمی دانند که حتی مردم عزیز غیرسینمایی هم اینها را منفور می خوانند. بازهم امیدوارم مسئولینی که دغدغه فرهنگ دارند تجدید نظری در خصوص این برنامه سینمایی کرده و از افراد لایق در این برنامه استفاده نمایند.» پس از فرخ نژاد و پرستویی، محسن تنابنده برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر این دوره از جشنواره به جمع منتقدان فراستی پیوست و با بازنشر انتقاد حمید فرخ نژاد در اینستاگرام خود از کشانده شدن مسائل سینما به مجلس گلایه و تاکید کرد که مسائل سینما باید در خانواده سینما حل شود.


5) روزنامه همدلی (روژا پیران)

فراست های یک «مائوئیست» سابق

مسعود فراستی به پدیده‌ای در فضای هنری ایران بدل شده است. او که روزگاری در سال‌های پس از انقلاب به اتهام حضور در یکی از احزاب مائوئیستیِ مخالف نظام محاکمه شده و حتی به اعدام محکوم شده بود، این روزها در کمیسیون فرهنگی مجلس حضور می‌یابد تا برخی نمایندگان مجلس را وادار کند که جلوی نمایش برخی از فیلم‌ها را بگیرند. فیلم‌هایی که او نمی‌پسندد و در برنامه‌ای که رسانه ملی با سخاوت تمام در اختیار او و همفکرانش می‌گذارد تا «نقد»شان کند. اما به نظر می‌رسد حملات عجیب و غزیب و حتی سخنان گاه غیرقابل پخش او، به نظرش چندان کارساز نبود که در مقام یک مشاور متخصص به کمیسیون فرهنگی مجلس می‌رود و به نمایندگان مشاوره می‌دهد. کاری که درباره برخی فیلم‌های جشنواره انجام داد و شایعه جلوگیری از نمایش عمومی آن‌ها از هم‌اینک به‌گوش می‎رسد.
او که در سال‌های گذشته چهره‌ای به‌شدت پرخاشگر و لحنی غیرمعمول از خود به نمایش گذاشته است به روایت خودش در سال‌های دهه 60 به‌خاطر حضور در حزبی با تفکر «مائوئیستی» ابتدا به اعدام محکوم شد، اما در زندان «المیزان» علامه طباطبایی را خواند و اعتقاداتش را نسبت به حزب متبوعش از دست داد و سرانجام توانست بازجویش را متقاعد کند که از اول محاکمه شود. او اکنون حی و حاضر در رسانه ملی می‌نشیند و هرچند وقت یک بار از صندلی نقد یک برنامه سینمایی به سرخط خبرها پرت می‌شود.
دلم بحالت سوخت
باری آنان که مخاطب پیگیر سینما هستند از همه این افت و خیزها و حرف و حدیث‌ها آگاهند و روایتش تکرار مکررات است. با این همه آنچه در روز گذشته در ادامه این مسائل و در امتداد حرکات محیرالعقول مجریان و متولیان برنامه هفت (زوج هنری افخمی ـ فراستی) به‌وقوع پیوست انتشار متنی از سوی حمید فرخ‌نژاد خطاب به مسعود فراستی بود که به‌سرعت در فضای مجازی دست به دست شد. بی‌آن‌که فرخ‌نژاد شرح ماوقع بگوید و به علت نوشته شدن این متن اشاره‌ای کند، چنین نوشت:
«چیکار می‌کنی با خودت مرد؟ کجا داری میری؟ خدا شاهده دلم گرفت، نوشتن جون کلامو ادا نمی‌کنه، اینی که میگم به ولله تحقیر توش نیست ولی دلم بحالت سوخت، با خودم گفتم اگه قراره پیر شیم و غم نون به آدم فروشی بکشونتمون، بارالها خودت ترتیبمونو بده تا هنوز واسه خاطر نون مجبور نشدیم چارپایه‌کش اعدامی شیم، خودت آقایی کن و خلاصمون کن.
تلخ بودی و بی‌ادب، لیچار بار همه می‌کردی با راه و بی راه، صواب و ناصواب، حق و ناحق ولی هر چی بود تو خودمون بود، دمتم گرم حالا یه سکه بالا یا پایین تو خودمون بودیم، ولی مرد حسابی چغلی همکاراتو اینور اونور بردن دیگه خدایی اخرشه، خدایا بحق بزرگیت هیچ تنابنده‌ایی رو این جوری آزمایش
نکن.
دلم برات سوخت آقا مسعود، همه گناه گردن تو نیست ما هم کم گذاشتیم، مطمئنم خیلی گیری و گرنه اینجوریش رو دیگه نمیومدی، ما کم گذاشتیم، خداییش خیلی وضع مالیمون توپ نیس ولی هزار بار شکر اینقد ته جیبمون هست که اگه دوست و آشنامون گیره، جهت رفع احتیاجش کمک کنیم، یا نه هزار بار کردیم بازم میکنیم، دست جلو هموطنامون دراز می‌کنیم و یه شماره کارت می نویسیم از خلق الله کمک می‌گیریم، خدا وکیلی هنوز اینقد آدم با مرام و معرفت هست که نزارن یه مرد به نامردی بیفته، سراغ دارم.
دنیای بدیه اقا مسعود ولی ادم بازم پیدا میشه با مرام و معرفت بازم پیدا میشه، می‌دونم اینقد گیر بودی که خودتو توجیه کردی، فدای سرت، ولی ایندفه اگه بازم گیر کردی خواستی بفروشی، به خودمون بفروش، لااقلش اینه که بین خودمون میمونه مثه دفعات قبل، مثه خیلی وقتا، خدا هیچ مردی رو خوار نکنه صلوات بفرس.»
جزئیات جلسه کمسیون فرهنگی
با انتشار این مطلب حدس و گمان‌های بسیاری درباره علت نگاشته شدن این دلنوشته تند و تیز مطرح شد. بنا به گفته مطلعان و آگاهان گویا مسعود فراستی با حضور در کمیسیون فرهنگی مجلس نسبت به برخی از فیلم‌ها بدگویی کرده و به اصطلاح پنبه آنان را زده است.
در همین راستا شاید اظهارات سیدصادق طباطبایی‌نژاد، نماینده مجلس در جهت آگاهی از سخنان فراستی در کمیسیون فرهنگی روشنگر باشد. سخنانی که خشم و اعتراش فرخ‌نژاد را این‌چنین در پی داشته است. این نماینده مجلس در مورد جلسه مذکور به خبرگزاری خانه ملت گفته بود: «مسعود فراستی در این جلسه انتقادهای جدی به جشنواره از جهات مختلف داشت و این دوره از جشنواره را ضعیف‌ترین دوره در تمام دوره‌های گذشته دانست، ضمن آن‌که انتخاب داوران دو تابعیتی برای چنین جشنواره‌ای را اشکال اساسی داوری دانست چرا که افراد دو تابعیتی آنقدر که لازم است به ملیت ایرانی پایبند نیستند.»
وی ادامه داد: «مسعود فراستی معتقد است؛ انتقادهای خودش و آقای افخمی و البته جریان رسانه‌ای ایجاد شده، سبب تغییر رای هیات داوران و اهدا بهترین سیمرغ‌ها به فیلم «ماجرای نیمروز» شده، در واقع هیات داوران در ابتدا چنین تصمیمی نداشته است. این منتقد سینما با انتقاد جدی به فیلم سینمایی «گشت 2»؛ این فیلم را اثری خواند که نمی‌توان به اتفاق خانواده به تماشای آن نشست. قرار شد تا این فیلم قبل از اکران توسط کمیسیون دیده شود.»
وی ادامه داد: «فراستی در ادامه اظهارات خود معتقد است؛ در این دوره کپی‌برداری بیش از حدی از فیلم‌های اجتماعی دوره گذشته شده و این فیلم‌ها معضلات اجتماعی را اغراق‌آمیز نشان داده‌اند، اما با این وجود از سوی مسئولان جشنواره برای حضور در بخش‌های مختلف انتخاب شدند. فراستی به اصل سینما به معنای دولتی که در آن بازگشت هزینه اهمیتی ندارد نیز انتقاد داشت و خواستار حرکت به سمت سینمای خصوصی با گردش اقتصادی از طریق فروش و استقبال مخاطبان بود. فراستی معتقد است با وجود اعمال ممیزی‌ها، شاهد تولید فیلم‌های بسیاری بدون رعایت شئونات بوده و حتی به تازگی فیلمی که برای زنان کلاه گیس گذاشته‌اند، ساخته شده
است.»
دو تن سراپا عقده‌ای و کینه‌توز
فرخ‌نژاد تنها کسی نبود که به سخنان و مواضع فراستی و به‌شکلی زیرآب زدن فیلم‌ها در کمیسیون فرهنگی اعتراض کرد، پرویز پرستویی، بازیگر سینما، نیز در صفحه اینستاگرام خود ضمن حمایت از حمید فرخ‌نژاد نوشت: «از چند سال پیش به شکل‌های مختلف در مورد مسعود فراستی، در دنیای مجازی، مصاحبه‌ها و حتی در رسانه حرف زدم. ولی دریغ از این‌که کسی حمایت کرده باشد، چه اهالی تاثیرگذار و صاحب‌نام سینما و چه مسئولین. بنابراین الان خیلی تعجب نمی‌کنم که تصمیم‌گیری در خصوص این سینمای مظلوم، به مجلس کشیده شود و وقت و انرژی و سرمایه عزیزانی چون شما و دیگر همکاران به هدر رود.»
به نوشته پرستویی «مسعود فراستی خود جزو کسانی است که باید پرونده گذشته و حالش مورد بررسی قرار گیرد. امیدوارم به منتقدین شریف و تاثیرگذار بر نخورد، ولی مسعود فراستی صرف چند تا کتاب خواندن و تدریس و فیلم‌های خارجی دیدن، صلاحیت نقد کردن آثار سینمایی را ندارد، آن هم در رسانه ملی. بهروز افخمی هم که بماند، مغازه دونبش خوبی برای خود بازکرده. بارها با بودجه بیت‌المال به منافع خوبی رسیده، بدون اینکه نقشی در تاثیرگذاری سینما داشته باشد.» پرستویی در متن خود مسعود فراستی و بهروز افخمی را «دو تن سراپا عقده‌ای و کینه‌توز» توصیف کرد که «با حمایت مسئولین رسانه ملی خر خود را سوار شده و می‌تازند، ولی نمی‌دانند که حتی مردم عزیز غیرسینمایی هم این‌ها را منفور می‌خوانند».
داوران به ایران عِرق دارند
این جلسه کمیسیون فرهنگی و پنبه‌زنی فراستی تبعات خود را خیلی زود عیان کرد، تا جایی که نمایندگان و اعضای کمیسیون فرهنگی در جلسه‌ای با رئیس شورای سینمایی ارشاد، مطالبات و نگرانی‌های خود را مطرح کردند که حجت‌الله ایوبی با موضعی سرسختانه از مجوزهایی که وزارت‌خانه متبوعش به اثار و اکران آثار می‌دهد دفاع کرد.
حجت‌الله‌ ایوبی در گفت‌وگویی با ایسنا از جزئیات جلسه خود با نمایندگان کمیسیون فرهنگی مجلس سخن گفت و اظهار کرد: «در این جلسه سوالاتی برای نمایندگان مطرح بود و یکی از آن‌ها که متاسفانه توسط یکی از برنامه‌های تلویزیون ایجاد شده به دو تابعیتی بودن داورها مربوط می‌شد که آنجا سوابق داورها را توضیح دادیم و البته بنده از نمایندگان کمیسیون فرهنگی پرسیدم چطور وقتی در جشنواره‌ای مثل "مقاومت" داورانی خارجی که نه مسلمان هستند، نه ایرانی و نه می‌توانند به زبان فارسی صحبت کنند می‌آوریم اتفاقی خوب است، اما سینماگرانی که تابعیت ایرانی دارند، مسلمان هستند، به ایران عِرق دارند، درکنار سینمای ایران است و سابقه‌ کارشان هم مشخص است در داوری جشنواره فیلم فجر باشند مورد بحث و سوال است؟!»او با تاکید بر اینکه البته این موضوع را از سر نقد مطرح نکرده است، اضافه کرد: «با این حال آقایان نماینده از برپایی بزرگترین برنامه‌ دهه فجر که توسط سازمان سینمایی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با برگزاری جشنواره فیلم در ۳۰ استان کشور اتفاق افتاد، تشکر کردند و فکر نمی‌کنم برنامه‌ای با این عظمت در هیچ نقطه‌ کشور برگزار شده باشد. البته این را هم باید اضافه کنم که نمایندگان مجلس چندان در جریان جزئیات برگزاری جشنواره نبودند، اما رویکرد آن‌ها و فضای حاکم بر کمیسیون فرهنگی همکاری و تعامل با سازمان سینمایی است. با این حال در هیچ دوره‌ای ندیدم که نقدی به جشنواره وارد نبوده باشد و نقد داور همواره مجاز و ممکن است.»
مخالفتم را روشن اعلام کردم
ایوبی در بخشی دیگر از این گفت‌وگو اظهار کرد: «سوال دیگری که برای برخی از نمایندگان کمیسیون فرهنگی مطرح بود این بود که آیا قبل از اکران فیلم‌ها می‌توانند آن‌ها را بازبینی کنند، که من با این موضوع مخالفت کردم و اعلام کردم این امری غیرقانونی است، چون وقتی فیلمی را از تهیه‌کننده می‌گیریم، فقط یک‌بار برای پروانه شورای نمایش ارائه می‌کنیم و شرعا و قانونا نمی‌توانیم آن اثر را برای افراد یا جای دیگری نمایش دهیم. البته تهیه‌کنندگان فیلم ها می‌توانند با مسئولیت و اختیار خود در صورت تمایل فیلم‌شان را به هر کجا که می‌خواهند برای نمایش ارائه کنند که اتفاقا بعضی از آن‌ها این کار را
می‌کنند.»
رئیس سازمان سینمایی گفت: «درخواست دیگری که از سوی نمایندگان کمیسیون فرهنگی مطرح شد این بود که در شورای پروانه‌ نمایش حضور داشته باشند که البته این درخواست مربوط به امروز نیست و پیش از این هم مطرح شده بود، اما بنده همانند دو، سه سال قبل به آن‌ها گفتم این کار مبنای قانونی ندارد و خیلی روشن مخالفتم را اعلام کردم، چون اصلا این مسئله با قوانین سازگاری ندارد ضمن اینکه ما به هر حال استقلال قوا را از یکدیگر پذیرفته‌ایم.»
به هرحال آنچه در میان همه این هیاهوها نباید از نظر دور داشت، نقش ناصحیحی است که برنامه هفت در این اعتشاش ایفا کرده است و از آن مهم‌تر شخصیت مجعول مسعود فراستی که با حمایت‌های بی‌دریغ مراجع و مجامع رسمی به تصویر تثبیت‌شده یک منتقد بدل شد، آن هم در شرایطی که بسیاری از مفسران و منتقدان حقیقی در سکوت و انزوا به سر می‌برند. از نگاه این قلم مسعود فراستی بیش از سینما، سیاست و سیاست‌بازی را آموخته است.


6) روزنامه آفتاب یزد

کینه توزی به سینما

گزارش عملکردی که مسعود فراستی منتقد همیشه معترض برنامه هفت درباره جشنواره سی و پنجم فجر به کمیسیون فرهنگی مجلس ارائه داده حسابی جنجال ساز شده است. آنچه در گزارش جلسه منتقدین با اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس درباره سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر آورده شده صحبت‌هایی از مسعود فراستی است در زیر سوال بردن کلی جشنواره فجر. در بین صحبت‌های فراستی یک جمله مهم وجود داشت که سید صادق طباطبایی نژاد آن را این چنین نقل کرد:«این منتقد سینما با انتقاد جدی به فیلم سینمایی «گشت ۲» این فیلم را اثری مستهجن خوانده که نمی‌توان به اتفاق خانواده به تماشای آن نشست، لذا قرارشد این فیلم قبل از اکران توسط کمیسیون دیده شود.» این جمله فراستی وقتی اهمیت پیدا کرد که بلافاصله احد آزادی خواه، سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس در اعلام نتایج و ارزیابی کمیسیون فرهنگی از جشنواره فیلم فجر گفت:« برخی از آثار نمایش داده شده از نظر نمایندگان مقبول نبود و به طور مثال دیالوگ‌های فیلم «گشت 2» را در تراز نظام جمهوری اسلامی ایران ندیدند، ضمن آنکه قاعدتا باید نقش کمیسیون فرهنگی مجلس در اعمال نظر بیشتر شود.» اما سخنان مسعود فراستی که همیشه جنجال برانگیز بوده و واکنش های فراوانی را به دنبال داشته این بار نیز بدون واکنش نماند و حمید فرخ نژاد که هم بازیگر اصلی فیلم «گشت 2» و هم یکی از تهیه‌کنندگان فیلم است، نامه شدید اللحنی آن هم به زبانی کاملا کوچه بازاری خطاب به منتقد «هفت» نوشت. بازیگر کاربلد سینمای ایران در این نامه خطاب به مسعود فراستی نوشت:«داری چیکار میکنی با خودت مرد؟ کجا داری میری؟ خدا شاهده دلم گرفت، نوشتن جون کلامو ادا نمیکنه، اینی که میگم به والله تحقیر توش نیست
ولی دلم بحالت سوخت، با خودم گفتم اگه قراره پیر شیم و غم نون به آدم فروشی بکشونتمون، بارالها خودت ترتیبمونو بده تا هنوز واسه خاطر نون مجبور نشدیم چارپایه کش اعدامی شیم، خودت آقایی کن و خلاصمون کن.» فرخ نژاد در این نامه بدون هیچ رحمی فراستی را مورد خطاب قرار داده، کاری که پیشتر حتی سفت و سخت‌ترین منتقدان او هم انجام نداده‌اند، او در ادامه نامه خود مشکل مالی و تامین نیازهای زندگی را دلیل اصلی رفتار اخیر فراستی دانسته و نامه‌اش را اینگونه به پایان رسانده: «دنیای بدیه آقا مسعود ولی آدم بازم پیدا میشه، با مرام و معرفت بازم پیدا میشه، میدونم اینقد گیر بودی که خودتو توجیه کردی، فدای سرت، ولی ایندفه اگه بازم گیر کردی خواستی بفروشی ، به خودمون بفروش، لااقلش اینه که بین خودمون میمونه مثه دفعات قبل ، مثه خیلی وقتا ، خدا هیچ مردی رو خوار نکنه صلوات بفرس.»اما بلافاصله پس از این نامه انتقاد آمیز، پرویز پرستویی هم که از مدت‌ها پیش علنا به مخالفت با مسعود فراستی و بهروز افخمی برخاسته از این فرصت ایجاد شده برای تکرار انتقادات خود استفاده کرده ولی با ادبیاتی کنترل شده‌تر و البته باز هم با محتوایی تند و تیز. پرستویی در یادداشت خود که آن را با تیتر «از ماست که بر ماست» منتشر کرده در ابتدا به این نکته پرداخته که از چند سال پیش به انحاءمختلف در مورد مسعود فراستی، در دنیای مجازی، مصاحبه ها، و حتی در رسانه‌ها حرف زده اما هیچ کسی از صحبت های او حمایت نکرده است، او در یادداشت خود نوشته: «الان خیلی تعجب نمی کنم که تصمیم گیری در خصوص این سینمای مظلوم، به مجلس کشیده شود و وقت و انرژی و سرمایه عزیزانی چون شما و دیگر همکاران به هدر رود. در صورتی که مسعود فراستی خود جزو کسانی است که باید پرونده گذشته و حالش مورد بررسی قرار گیرد.» پرستویی ضمن زیر سوال بردن صلاحیت فراستی به عنوان منتقد، افخمی را هم از انتقاداتش بی نصیب نگذاشته و نوشت: «بهروز افخمی هم که بماند، مغازه دو نبش خوبی برای خود بازکرده. بارها با بودجه بیت المال به منافع خوبی رسیده، بدون اینکه نقش تاثیرگذاری در سینما داشته باشد.» او در ادامه با اشاره به تاریخچه فیلمسازی افخمی از فرصت طلبی او در مقاطع مختلف انتقاد کرده و نوشت: «حال با این اوصاف چطور رسانه ملی یک برنامه سینمایی را بعهده ایشان گذاشته و مسعود فراستی مثلا منتقد ... قرار است ناجی سینما باشد.آنهم آنقدر پروبال گرفته که به خودش اجازه میدهد با قضاوت های نابجا و با الفاظ رکیک و هتاکی به هنرمندان به نقد سینما و دست اندر کارانش بپردازد و بهروز افخمی هم در کنارش لبخند بزند.» بازیگر «قاتل اهلی» که مدتی پیش نامه‌ پر از انتقادش به مسعود کیمیایی حسابی خبرساز شد در پایان یادداشت خود حسابی از خجالت فراستی و افخمی در آمده و نوشت : «متاسفانه این دوتن، با حمایت برخی مسئولین خر خود را سوار شده و می‌تازند، ولی نمی‌دانند که حتی مردم عزیز غیر سینمایی هم می‌فهمند .» او ابراز امیدواری می‌کند مسئولانی که دغدغه فرهنگ دارند تجدید نظری در خصوص این برنامه سینمایی کنند و از افراد دیگری در این برنامه استفاده کنند.
اما پس از واکنش پرستویی، اینبار محسن تنابنده که در مراسم اختامیه سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد را با خود به خانه برد نیز در صفحه اینستاگرام خود به صحبت های فراستی واکنش نشان داد. او در اینباره نوشت: «صحبت های فراستی علیه فیلم گشت ٢ آنقدر اهالی سینما رو ناراحت نکرده که کشاندن ماجرا به کمیسیون فرهنگی مجلس، مسائل سینما باید در خانواده سینما حل شود.»
حال باید منتظر ماند و دید در روزهای آینده چه اتفاقاتی خواهد افتاد و آیا اظهارات مسعود فراستی موجب ایجاد مشکل در روند گرفتن پروانه نمایش و اکران «گشت2 » خواهد شد و این فیلم سرنوشتی مشابه با گشت ارشاد 1 پیدا خواهد کرد یا این فیلم علیرغم سخنانی که مسعود فراستی درباره اش گفته در اوج آرامش رنگ اکران را به خود خواهد دید.


روزنامه های «هفت صبح» و «دنیای اقتصاد» نیز گزارش هایی از این ماجرا منتشر کرده اند.