«یک قناری، یک کلاغ» از اصغر عبداللهی را ببینید. تنها فیلمی است
که این روزها و در این برهوت میشود دید. یک قصه کوچک خوب دارد؛ یک بازی
اندازه -قاضیانی- و یک خانه.
با توجه به سخن جناب دیکنز؛به نظر می رسد که از آنجا که ساخت از جهت رفع نیاز و نقصی است و به خارج از سازنده نظر دارد و جدا از اوست،قبل از ساخته شدن آن محصول،نیاز و نقصی برطرف نشده که آن محصول،دوست داشته شود.و بین آن محصول و سازنده،چه قبل از ساخت و چه بعد از آن،ارتباطی درونی وجود ندارد.فلذا تنها پس از ایجاد و کارکرد آن محصول - که رفع نیاز است - دوست داشته می شود.
اما در خلق،اولا نیاز و نقصی متوجه خالق نیست و ثانیا ارتباطی درونی بین خالق و مخلوق هست؛هم پیش از خلق و هم پس از آن. و در واقع،خلق؛ تجلی خود خالق است در مخلوق؛تجلی عَلیَ الدوام.فلذا چون مخلوق،پیش از خلق،در درون خالق هست،دوست داشته می شود.و او را به جهت رفع نقصی،خلق نمی کند،که پس از آنکه نقص برطرف شد،دوست بدارد.
از این روست که به نظر نگارنده،میتوان به عبارتی ساخت را تکنولوژی و خلق را فرم ،قلمداد نمود.
پس هدف چیست؟
تا آخرین لحظه زندگی کردن؟
به طور واضح نمی فهمم
سید جواد: صحبت بر سر یادگیری قطعهای فلوت توسط سقراط بود، نه زندگی کردن. دربارهی یادگیری چیزی، عرض شد که فایدهی آن چیز هدف نیست، خودِ آن چیز، هدف است.
در کتابی خواندم که زمانی که جام شوکران را مهیا می ساختند سقراط سرگرم فراگیری قطعه ای برای فلوت بود.از او پرسیدندبه چه درد می خورد؟ فرمود:به دانستن این قطعه پیش از مرگ.
سقراط می خواهد به ما چه بگوید؟
اینکه به درد خوردن یا نخوردن مسئله نیست؟
سلام خدمت همه کاربران ..
دوست دارم نظر دوستان محترم را در مورد این عبارت چارلز دیکنز بدونم.
چارلز دیکنز:
" تفاوت اصلی بین ساخت و خلق دقیقا اینست، چیزی که ساخته می شود تنها بعد از ساخته شدن می تواند دوست داشته شود؛ ولی چیزی که خلق می شود پیش از پیدایش دوست داشته می شود."
مدیر محترم وبلاگ ، شما هم از کاربران وبلاگ هستین دیگه!!
سید جواد: سلام. البته پاسخ جملهی آخرتان منفی است؛ بنده "کاربر" وبلاگ نیستم، اما چون در ابتدا از "دوستان" خواستید که نظرشان را اعلام کنند و بنده نیز افتخار دوستی با شما را دارم، نظرم را خدمتتان عرض میکنم:
«ساخت» (در کلام دیکنز: Construction)، «صُنع» است و صرفاً به صنعت نظر دارد، اساساً با بیرون سازنده در ارتباط است و معمولاً خاستگاه آن نقصی است که برای برطرف کردن آن، «ساخت» صورت میگیرد. «خلق» (در کلام دیکنز: Creation) اما، نظر به هنر هم دارد و اساساً با درون خالق مرتبط است. خاستگاه آن نیز نیاز خالق است به خودِ خلق- و نه لزوماً به مخلوق-. به همین دلیل است که خالق، پیش از خلق، رابطهای درونی با مخلوق دارد و اگر دوستی و تمایلی به آن نداشته باشد، نمیتواند خلقش کند. صانع، پیش از صنع ارتباطی وجودی با مصنوع خود ندارد و پس از صنع نیز از مصنوع خویش جدا میایستد. به همین دلیل، مصنوع فقط بعد از صنع است که میتواند به فعل و وجود برسد و از آنجاکه دوست داشتنِ شیء معدوم محال است، پیش از صنع نمیتوان یک مصنوع را دوست داشت. اما به دلیل ارتباط وجودی خالق با مخلوق پیش از خلق، فرایند خلق، به خودی خود، بخشی از مخلوق است. پس مخلوق قبل از خلق شدن نیز وجود پذیرفته است و امکان- و بلکه الزام به- دوست داشته شدن دارد. به علاوه، از آنجاکه این رابطهی وجودی، اساس خلق قرار گرفته است، پس از اتمام خلق نیز خالق باید که هر لحظه در مخلوق تشعشع داشته باشد وگرنه خلقِ مخلوق مخدوش شده، و مخلوق معدوم میگردد. پس اکمال خلق میتواند به اندازهی عمر خالق ادامه داشته باشد. اما این ارتباط ابداً بین صانع و مصنوع برقرار نیست. بنابراین دوست داشتن مخلوق، در عین حال، دوست داشتن خالق نیز هست، اما دوست داشتن یک مصنوع نمیتواند بماثبه دوست داشتن صانع باشد. و نکتهی آخر آنکه خالق، اخص از صانع است؛ یعنی هر خالقی صانع نیز هست (در مرحلهی اتمام خلق، نه اکمال آن)، اما هر صانعی لزوماً خالق نیست.
پ. ن. با توضیحات فوق میتوان به کمدقت بودن بخش پایانی جملهی دیکنز، اشکال وارد کرد. او میگوید که مخلوق قبل از آنکه "وجود" بیابد (before it exists) قابل دوست داشتن است. قبل از وجود، دوست داشتن محال است. بنابراین باید گفت که مخلوق پیش از اتمام خلق و قبل از آنکه به وجودی خودبسنده تبدیل شود، قابل دوست داشتن است. (البته نباید فراموش کرد که "خودبسندگی" از آنجاکه ویژگی مخلوق است و مخلوق، در عین استقلال وجودی، هر لحظه به خالق وابسته است، پس خودبسندگی مخلوق نیز بدون وابستگی آن به خالق معنا ندارد).
سید جواد: چرا نمیرسه، رفیق؟ قراره در شهر کتاب (خ فرهنگ) توزیع بشه. البته شرکت پخش داره کمی کند عمل میکنه. برای همین نمیدونم دقیقاً کی به شما میرسه.ولی شما میتونید همین الان به صورت اینترنتی سفارش دهید.
سلام بر حسین عزیز و دیگر عزیزان
با توجه به سخن جناب دیکنز؛به نظر می رسد که از آنجا که ساخت از جهت رفع نیاز و نقصی است و به خارج از سازنده نظر دارد و جدا از اوست،قبل از ساخته شدن آن محصول،نیاز و نقصی برطرف نشده که آن محصول،دوست داشته شود.و بین آن محصول و سازنده،چه قبل از ساخت و چه بعد از آن،ارتباطی درونی وجود ندارد.فلذا تنها پس از ایجاد و کارکرد آن محصول - که رفع نیاز است - دوست داشته می شود.
اما در خلق،اولا نیاز و نقصی متوجه خالق نیست و ثانیا ارتباطی درونی بین خالق و مخلوق هست؛هم پیش از خلق و هم پس از آن. و در واقع،خلق؛ تجلی خود خالق است در مخلوق؛تجلی عَلیَ الدوام.فلذا چون مخلوق،پیش از خلق،در درون خالق هست،دوست داشته می شود.و او را به جهت رفع نقصی،خلق نمی کند،که پس از آنکه نقص برطرف شد،دوست بدارد.
از این روست که به نظر نگارنده،میتوان به عبارتی ساخت را تکنولوژی و خلق را فرم ،قلمداد نمود.
سلام.
کمیل جان,در خدمتیم..
نظری در مورد جمله چارلز دیکنز ندارید؟
هنوز هیچی نشده کیهان حمله کرد :)
http://www.khabaronline.ir/detail/717175/culture/cinema
پس هدف چیست؟
تا آخرین لحظه زندگی کردن؟
به طور واضح نمی فهمم
سید جواد:
صحبت بر سر یادگیری قطعهای فلوت توسط سقراط بود، نه زندگی کردن. دربارهی یادگیری چیزی، عرض شد که فایدهی آن چیز هدف نیست، خودِ آن چیز، هدف است.
در کتابی خواندم که زمانی که جام شوکران را مهیا می ساختند سقراط سرگرم فراگیری قطعه ای برای فلوت بود.از او پرسیدندبه چه درد می خورد؟ فرمود:به دانستن این قطعه پیش از مرگ.
سقراط می خواهد به ما چه بگوید؟
اینکه به درد خوردن یا نخوردن مسئله نیست؟
سید جواد:
اینکه بدرد خوردن یا نخوردن، «هدف» نیست.
سلام خدمت همه کاربران ..
دوست دارم نظر دوستان محترم را در مورد این عبارت چارلز دیکنز بدونم.
چارلز دیکنز:
" تفاوت اصلی بین ساخت و خلق دقیقا اینست، چیزی که ساخته می شود تنها بعد از ساخته شدن می تواند دوست داشته شود؛ ولی چیزی که خلق می شود پیش از پیدایش دوست داشته می شود."
مدیر محترم وبلاگ ، شما هم از کاربران وبلاگ هستین دیگه!!
سید جواد:
سلام.
البته پاسخ جملهی آخرتان منفی است؛ بنده "کاربر" وبلاگ نیستم، اما چون در ابتدا از "دوستان" خواستید که نظرشان را اعلام کنند و بنده نیز افتخار دوستی با شما را دارم، نظرم را خدمتتان عرض میکنم:
«ساخت» (در کلام دیکنز: Construction)، «صُنع» است و صرفاً به صنعت نظر دارد، اساساً با بیرون سازنده در ارتباط است و معمولاً خاستگاه آن نقصی است که برای برطرف کردن آن، «ساخت» صورت میگیرد.
«خلق» (در کلام دیکنز: Creation) اما، نظر به هنر هم دارد و اساساً با درون خالق مرتبط است. خاستگاه آن نیز نیاز خالق است به خودِ خلق- و نه لزوماً به مخلوق-. به همین دلیل است که خالق، پیش از خلق، رابطهای درونی با مخلوق دارد و اگر دوستی و تمایلی به آن نداشته باشد، نمیتواند خلقش کند.
صانع، پیش از صنع ارتباطی وجودی با مصنوع خود ندارد و پس از صنع نیز از مصنوع خویش جدا میایستد. به همین دلیل، مصنوع فقط بعد از صنع است که میتواند به فعل و وجود برسد و از آنجاکه دوست داشتنِ شیء معدوم محال است، پیش از صنع نمیتوان یک مصنوع را دوست داشت. اما به دلیل ارتباط وجودی خالق با مخلوق پیش از خلق، فرایند خلق، به خودی خود، بخشی از مخلوق است. پس مخلوق قبل از خلق شدن نیز وجود پذیرفته است و امکان- و بلکه الزام به- دوست داشته شدن دارد. به علاوه، از آنجاکه این رابطهی وجودی، اساس خلق قرار گرفته است، پس از اتمام خلق نیز خالق باید که هر لحظه در مخلوق تشعشع داشته باشد وگرنه خلقِ مخلوق مخدوش شده، و مخلوق معدوم میگردد. پس اکمال خلق میتواند به اندازهی عمر خالق ادامه داشته باشد. اما این ارتباط ابداً بین صانع و مصنوع برقرار نیست. بنابراین دوست داشتن مخلوق، در عین حال، دوست داشتن خالق نیز هست، اما دوست داشتن یک مصنوع نمیتواند بماثبه دوست داشتن صانع باشد.
و نکتهی آخر آنکه خالق، اخص از صانع است؛ یعنی هر خالقی صانع نیز هست (در مرحلهی اتمام خلق، نه اکمال آن)، اما هر صانعی لزوماً خالق نیست.
پ. ن.
با توضیحات فوق میتوان به کمدقت بودن بخش پایانی جملهی دیکنز، اشکال وارد کرد. او میگوید که مخلوق قبل از آنکه "وجود" بیابد (before it exists) قابل دوست داشتن است. قبل از وجود، دوست داشتن محال است. بنابراین باید گفت که مخلوق پیش از اتمام خلق و قبل از آنکه به وجودی خودبسنده تبدیل شود، قابل دوست داشتن است. (البته نباید فراموش کرد که "خودبسندگی" از آنجاکه ویژگی مخلوق است و مخلوق، در عین استقلال وجودی، هر لحظه به خالق وابسته است، پس خودبسندگی مخلوق نیز بدون وابستگی آن به خالق معنا ندارد).
بسیار تشکر که از بین فیلم های در حال اکران ما را در انتخاب فیلم خوب و درست راهنمایی می کنید.
این کار را ادامه دهید...
سلام.تو اردبیل من کتابفروشی مولانا نمیشناسم.مطمئنید اشتباه نشده؟
سید جواد:
سلام.
ما هم بیخبریم. این چیزی است که شرکت پخش به ما اعلام کرده است. اگر بتوانم آدرسی از این کتابفروشی پیدا کنم، حتماً تقدیم خواهم کرد.
سلام
به استاد یادآوری بفرمایید که مسابقه نقد فیلم لالالند فراموش نشود،فرصت مناسبی است تا با بررسی آثار ارسال شده،استعدادها کشف شوند.
مخلص
من ساری هستم.
مجله دستم نمیرسه؟
سید جواد:
چرا نمیرسه، رفیق؟ قراره در شهر کتاب (خ فرهنگ) توزیع بشه. البته شرکت پخش داره کمی کند عمل میکنه. برای همین نمیدونم دقیقاً کی به شما میرسه.ولی شما میتونید همین الان به صورت اینترنتی سفارش دهید.