در شماره ی اخیر مجله ی ۲۴، این نشریه اقدام به یک نظرخواهی از منتقدان و نویسندگان سینمایی درباره ی سی دومین جشنواره ی فیلم فجر کرده است. نظرات استاد مسعود فراستی در این نظرخواهی به شرح زیر است:
فیلم برتر جشنواره: زندگی مشترک آقای محمودی و بانو- چ
ناامید کننده ترین فیلم جشنواره: اشباح- متروپل
بازیگری که شگفت زده ام کرد: هنگامه قاضیانی در زندگی مشترک آقای محمودی و بانو
بازیگری که پایین تر از حد انتظارم بود: مریلا زارعی در شیار 143 و چ
فیلمسازی که مشتاق تماشای فیلم بعدی اش هستم: علی طالب آبادی (فیلمنامه نویس)
فیلمسازی که اشتیاقی به دنبال کردن کارهایش ندارم: مهرجویی، کیمیایی، میرکریمی
بهترین اسم فیلم: عصبانی نیستم!
جذاب ترین شخصیت داستانی که دیدم: ــــــ
ایده ای که تلف شد: خط ویژه
فیلمی که از دیدنش پشیمان شدم: خانه ی پدری- سیزده
چهره ی جذاب جشنواره: ابراهیم حاتمی کیا- مریلا زارعی
شگفتی کل جشنواره: هیس: امید
مسعود فراستی در حاشیه پخش فیلمهای جشنواره عمار که در تالار فجر دانشگاه شیراز در حال برگزاری بود گفت: داوری جشنواره فیلم فجر به شدت محافظه کار بود و به نظرم «چ» مهمترین فیلم جشنواره فیلم فجر بود که جایزه مهمی به آن ندادند.
به گزارش سینما فستیوال به نقل از سینماپرس ، محور سخنان این منتقد سینما در حاشیه پخش فیلمهای جشنواره عمار در تالار فجر دانشگاه شیراز که در حال برگزاری است، به شرح ذیل است:
-جشنواره فیلم فجر امسال از نظر تعداد فیلمها عجیب بود.
-مکانیزم سینما ارتباط بین فیلم و مخاطب است. وقتی دولت سینما را ملک خود بداند ارتباط فیلمساز با مخاطب از بین میرود و دنبال مسائل مخاطب نمیرود و فقط فکر ارتباط با مسئولین و جلب رضایتشان است.
-پول دولتی فیلمساز را فاسد، بیمخاطب و بینقد میکند.
-فیلمی که فیلمساز با نگاه به مخاطب و پول گیشه میسازد؛ موفق است.
-سینمای دولتی غیر از فاسد کردن و از بین بردن مکانیسم سینما خوارجپرور است. فیلمی که دولت سفارش میدهد؛ اثر هنری سفارشی است و سفارشگیرنده باید شبیه سفارشدهنده شود.
-دولت لطف کند در سینما بگذارد که زندگی سینما شکل طبیعی بگیرد و تا وقتی اینگونه باشد هر فیلم خوبی بسازیم اتفاقی و هر فیلم بد قائده است.
-فیلم خوب از بلدی سینما و ارتباط با مردم به دست میآید.
-به وحید جلیلی گفتم به بچههای شهرستانها بیشتر توجه کنید و بودجه بیشتری برای تربیتشان بگذارید.
-همین که قصه انقلابی به ذهن یک نفر رسید دوربین را به او تحویل میدهیم.
-برای اینکه چیزی در سینما ارزشی باشد، اول باید فیلم باشد و ارزش داشته باشد.
-کسی که اعتقاد به ارزش دارد باید سینما یاد بگیرد ولی یاد نمیگیرد چون حجاب جلو چشمش را گرفته و فکر میکند که ما طیف انقلابی هستیم و کارمان درست است.
-اگر به چیزی اعتقاد داریم باید بروزتر و باسوادتر از همه باشد و اگر حرف از سینمای ارزشی میزنیم باید بهتر از دیگران سینما را یاد بگیریم.
-سینما سختترین میدان هنری بشر است و نمیتوان به راحتی آن را یاد گرفت.
-فرم است که محتوا را میسازد، فیلم بدون فرم محتوا ندارد.
-با قصه قرآنی میتوان فیلم ضددینی ساخت.
-در دوره احمدینژاد فیلم فارسیهای مبتذلی ساخته شد که در تاریخ ۳۰ ساله انقلاب بیسابقه است و نتیجه سینمای دولتی بود.
-سینمای خصوصی طبیعتا آسیبهایی دارد برای اینکه این بچه تاکنون با عصا راه میرفته و بیعصا زمین میخورد و ممکن است ترکشهایی داشته باشد.
-باید بگذاریم سینمای خصوصی راه رفتن بیاموزد. کسانی که به مردم و انقلاب اعتقاد دارند نباید از ساخت فیلمهای مخالف موضعشان بترسند. اگر سینمای خصوصی راه رفتن بلد شود؛ مردم فیلم ضدارزشی را خودشان پس میزنند.
-البته در سینمای خصوصی ممیزیهایی هم باید رعایت شود من جمله اینکه ضد منافع ملی و علیه اصول اعتقادی و دینی نباشد.
-دولت لطف کند برای حمایت از تولید فیلم پولی ندهد و در اکران به فیلمهایی که به ما نزدیکتر است سوپسید بدهد.
-در این ۳۰ سال یک اشتباه بزرگ کردیم و آن راهاندازی جریان منحط سینمای جشنوارهای است و کلی هم پز آنرا دادیم. سینمای جشنوارهای محصول جمهوری اسلامی ایران است و به نظر من یک فاجعه است.
-با ملتفروشی و دردفروشی که در فیلمهایی که برخی دوستان در خارج از ایران ارائه میکنند رخ داده؛ مخالف هستم.
-ما باید برای مردم خودمان فیلم بسازیم و هیچ فیلمسازی جز آمریکایی نمیتوانند برای مردم جهان فیلم بسازند.
-اگر فیلم ملی درست ساخته شود و جایزه اسکار بگیرد اولین نفری هستم که از آن فیلم دفاع میکنم.
-در سینمای خصوصی مردم جهت فیلمها را تعیین میکنند؛ دولت میتواند سفارش ساخت فیلم بدهد اما با اینکه کل مبنا اینطور باشد مخالفم.
-آرزو میکنم جشنواره فیلم عمار، مردمی باشد.