هو القاضی""
نقد برنامه هفت
{بی اخلاقی آشکار در رسانه ملی}
وقتی تلویزیون پس از سالها تصمیم گرفت به رقیب هنری خود بها دهد و صنعت سینما را مورد کندوکاو خویش قرار دهد، خیلی از مخاطبان سینما از این پیوند و دوستی بین دو مدیوم لذت بردند و پای این رسانه نشستند تا به وقایع و رویدادهای آشکارا و پنهان هنرهفتم بیش از پیش پی ببرند.
برنامه هفت با اجرای فریدون جیرانی حدود یکسال است که با هدف نقد و تحلیل سینمای ایران روی آنتن صداسیما رفته است و هر هفته سعی میکند با حضور منتقد ثابت خود، مسعود فراستی فیلم های روی پرده را نقد و بررسی کند. اتفاقا این برنامه هفته به هفته بهتر شد و از فضای بسته و خشک خود خارج گردید. ولی نگاه ثابت و بعضا سطحی منتقد برنامه به شدت توی ذوق میزد و اجازه واکاوی عمیق و درونی فیلمها را نمی داد.
این در حالی است که تفاوت آشکاری بین فیلمهای روی پرده وجود داشت و مسلما نمی توان فیلمهایی نظیر افراطی ها و اخراجی ها را با نگاهی در حد واندازه درباره الی نقد کرد. هرچقدر هم اهالی سینما این تذکر را به شخص جیرانی می دادند گویا گوش شنوایی موجود نبود با شاید گوش شنوا کر شده بود. مهراد فرید ، کارگردان "آرامش در میان مردگان" این تذکر را خیلی بجا مطرح کرد ولی متاسفانه جیرانی که داد و فریاد های تو گوشی اش همیشه بیداد میکند، خیلی سهل انگارانه و با تمسخر آن را نادیده می گرفت. شوخی های بی موقع وی با فراستی، جدیت کار را زیرسوال میبرد و باعث میشود منتقد هم به پیروی از او سکان برنامه را در دست بگیرد و فیلمسازان را بازیچه نگاه کوته و خالی از ادراک خود قرار دهد.
کار به جایی رسید که باعث شد در ایام جشنواره 29 م فیلم فجر ، نقدهای فراستی رنگ حسادت به خود بگیرد و بی شرمانه و تهی از شعور به تحلیل آثار مطرح این رویداد مهم فرهنگی کشور بپردازد. وی ابتدا برای دکتر علی رفیعی نسخه پیچید و با مورد هجمه قرار دادن اثر شاعرانه و لطیف این فیلمساز برخاسته از تئاتر"آقایوسف"، از او خواست در همان حوزه تئاتر بماند و وارد وادی سینما نشود.
چه کسی این حق را به او داده که برای کارگردان محترمی چون رفیعی تعیین تکلیف کند و بخواهد جلوی کارش را بگیرد. آن هم در مورد اثری که به لحاظ فیلمنامه و کارگردانی در سطحی قابل قبول قرار دارد و ذوق هنری خالقش و ظرافت های روایی در آن به وضوح مشهود است. استفاده مکرر منتقد از اصطلاح میزانسن تئاتری، هرگز نمیتواند عیب اثر تلقی گردد. ارادت دکتر رفیعی به مدیوم تئاتر بر همگان آشکار ست و او مختارست که این سلوک و عشق را به هراندازه که تشخیص می دهد وارد عرصه سینما کند بدون آنکه از المانهای سینمایی غافل بماند.
نوبت به فیلم تحسین شده جشنواره 29، " جرم" ساخته استاد کیمیایی رسید ؛ فیلمی که قضاوت روی آن پس از یکبار دیدن، کاری عبث و
بی معنا جلوه مینماید. فیلمی که با تمرکز فیلمساز روی مولفه های موردعلاقه همیشگی اش و استفاده از دیالوگ های بجا و پرمغز، اثری پر از لایه های باطنی از کار درآمده است که در ساختار و فرم بصری بعضا به سینمای هالیوود پهلو میزند. جرم بر خلاف قیصر بر آگاهی و بصیرت منطبق است و کانون خانواده در آن شکل عینی مییابد. رضا سرچشمه با پس زدن جهل و نفرت خویش، به شعور و آگاهی و عشق نائل میگردد.
اما منتقد برنامه هفت با پیش زمینه ای که از سینمای کیمیایی دارد و بدون اینکه به نقاط قوت جرم ذره ای بیاندیشد، با بی ادبی و کوردلی محض واژه ای را به پیرکارگردان صاحب اندیشه نسبت می دهد که نه تنها در هنر که در هیچ محفل ادبی جایگاهی ندارد و صرفا زائیده ی ذهن خام عده ای بیگانه با سینما و هنر است به راستی که؛ عشق و شعور و اعتقاد، کالای بازار کساد این روزهاست. به راستی که سواد، ادب نمی آورد و این معرفت و شعور ست که جایگاه انسانی را ارتقا میبخشد .
اما همه ی این بحث ها به کنار برسیم به شاهکار سینما " جدایی نادر از سیمین" اثر جاودانه و بی نقص اصغر فرهادی نازنین؛
فیلمی اخلاقگرا ودرخور ستایش که واکنش های اخلاقی آدم ها را در موقعیت های بغرنج اجتماعی – خانوادگی مورد قضاوت قرار میدهد و شکاف های موجود بین طبقات مختلف اجتماعی را با حفظ ستودنی مرز بین سنت و مدرنیته به چالش می کشد و این همان رسالت هنر است.
وفتی مسعود فراستی ارزش هنر را نشناسد باید در مقابل آن بابستد و بر کوس مخالفت بکوبد. این مخالفت به معنای متفاوت بودن نیست بلکه خاصنمایی و خودنمایی است. یکی از اصلی ترین آفت های مطالعه ی بدون خرد، عٌجب و غروراست. وقتی وی ظالمانه و خوارج وار ، "جدایی نادر از سیمین" را مبتذل و بیکارکرد میخواند و پیام آن را ترویج دروغ در جامعه میداند، کاملا به موضع جاهلانه و عقیم این منتقد میتوان پی برد و این خود رسوایی است. در مقابل اثری اخلاقی، شریف و انسانی اینگونه ایستادن ، شخص منتقد را تحقیر میکند و ازچشم مخاطب بیدار خواهد انداخت و دیگر کلام و نقدش کارایی نخواهد داشت.
این منتقدنما، تکریم و احترام در مقابل کارگردانان بزرگ و برجسته را کوچک شمردن تلقی میکند. زمانی که انسان حقیر باشد ، هرگز بزرگی را نخواهد دید زیرا حجاب های نگاهش پاره نشدنی است. چنین انسانی قطعا در مقابل خدا هم خواهد ایستاد و اتفاقا به تئوری های بافته ذهن غیرمنعطف و منجمد خودش بسنده میکند. آثاری معناگرا و انسانی چون جدایی نادر ازسیمین ، درباره الی ، طلاومس و یک حبه قند و حتی سنتوری بر اساس موازین الهی ساخته شده است. برچسب زدن بر چنین آثاری عین نفاق و نیرنگ است.
صداسیما بدش نمیآید با توسل به نگاه و تحلیل منتقد نشانده ی خود در برنامه هفت، فیلمسازان برجسته و صاحب تفکر سینمای این مملکت را مثل خیل کثیری از فیلمسازان بزرگمان چون بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، بهمن فرمان آرا، عباس کیارستمی و .... از این جریان فرهنگی-هنری دور کند و چراغ این سینما را خاموش گرداند. اگر این چند کارگردان هم کار نکنند که دیگر سینمایی باقی نمی ماند و فقط باید آثار سخیف را تحمل کرد.
برنامه هفت در حال حاضر، ظاهرا به فکر ارتقای این سینماست اما در واقع در هیبتی منافق گونه در صدد ریشه زدن سینمای این دیار برآمده است. چرا که مجری ، ساکت و آرام نشسته تا جریان فاسد حاکم بر برنامه، به سمت تخریب چهره های بزرگ رود. این درحالی ست که نگاه یکسویه از روی جهل به هنر ، فرهنگ جامعه را به سمت قهقهرا میبرد و عملا راه پیشرفت را بر آیندگان میبندد.
صد البته که عزیزانی همچون فرهادی، میرکریمی، کیمیایی و .... نباید در برنامه هفت حاضر شوند. تقابل ایشان با فراستی تقابل خرد و جهل است.
وقتی فیلمی در حد کمال ساخته می شود و خرد و کوچک ، پیر و جوان، مخاطب خاص و عام، مخاطب داخل و خارج و بزرگان سینما لب به ستایش و تحسین آن می گشایند، حرف یک منتقد بی مایه و جاهل به چه کار می آید؟
در این ، مجری منتقد-کارگردان از خود اختیار عمل ندارد و حتی قادر نیست از همکاران خود در جهت حقیقت دفاع کند. جیرانی فقط در مواقعی که مهمانان به ادبیات منتقد ایراد میگیرند، ازخود بیخود میشود و توی حرف منطقی آنها میآید تا عیب های برنامه در پرده باقی بماند.
باید گریست به حال این همه جهل و نادانی که این رسانه ملی را فراگرفته است و این یقینا با اهداف متعالی و خداپسندانه ی صداسیما منافات دارد. آنقدر فضای این رسانه ناامن و تعصبی شده که هر نااهلی جرات میکند درمورد آثار برجسته و متعالی اظهار نظر کند و از رای باطل خود پایین نیاید.
چطور مخاطب بپذیرد که شخصی چون فراستی همدوره شهید آوینی بوده و با او مجله می نوشته است؟! هر توهین و نسبت باطل دادن به اشخاص حقیقی و آثارشان تاوان دارد و شخص باید جوابگو باشد. ذکر این نکته ضروری ست که نکوهش هر اثر و هر انسان بزرگی، راه سعادت را بر آدمی خواهد بست و این ظلمی جبران ناپذیر محسوب میگردد.
بی اخلاقی های "هفت" روز به روز به اوج خود میرسد و این برای صداسیما وجهه ی خوشی نخواهد داشت و هر لحظه موجب ریزش مخاطبان آگاه و بیدار آن خواهد شد و بیشک بر پیکره ی فرهنگ جامعه آسیب وارد خواهد نمود.
آنکس که نداند و نداند که نداند *** در جهل مرکب ابدالدهر بماند
نگارنده : ایمان آئینه دار
90/3/29
برگزاری سینما ایران / ۳۰ خرداد ۱۳۹۰
برنامه هفت رویه ای را در پیش گرفته است که در ادوار گذشته سیمای ایران ، برنامه هایی مانند شب شیشه ای گذرانده بودند. در آن برنامه رشید پور به جای جیرانی نشسته بود و با حملات تند خود به مهمان دعوت شده ، شرایط ضایع شدن او را فراهم می ساخت.اما فریدون جیرانی این کار را نمی کند، لیکن مسعود فراستی این کار را از او به وام گرفته و هیچ نقد مثبتی نسبت به فیلم های روی پرده ندارد. در برنامه شب 27 خرداد ، حامد کلاهداری سوال خیلی زیبایی از فراستی پرسید که آقای فراستی ! شما کدام پلان از پایان نامه را تصدیق می کنید؟ که فراستی گفت الان چیزی یادم نمیاید و باید فکر کنم!
من در طی گشت و مرور صفحات اینترنت و مصاحبه با چند تنی ، چند انتقاد مشترک در بین همه آنها یافتم که عمده آن به مسعود فراستی بر می گشت . فراستی به عنوان یک منتقد حق دخول در لایه های تهیه و پیش تولید یک فیلم را نداردبلکه فقط می تواند نظرات خود را درباره مشاهدات خود از یک فیلم بیان کند و واژه های مورد استفاده این فرد در برنامه های هفت ، به قول خودش ( مبتذل ) است ، او چند واژه بسیار بد مانند استمناء ، مبتذل و .... را به فیلم هایی نظیر جرم و جدایی نادر از سیمین نسبت داده است و به قول خودش این کلمات معانی مختلفی می دهد. من ادعای تسلط بر لغات فارسی را ندارم اما این را می دانم که حداقل واژه استمناء که در باب فیلم مسعود کیمیایی ( در ویژه برنامه جشنواره فجر ) به کار برده شد ، معنای واحدی می دهد و فراستی تنها قصد تخریب و تضعیف طرف مقابل را دارد. در جریان برگزاری بیست ونهمین جشنواره بین المللی فیلم فجر ، همین امثال فراستی ها ، سکانس های حیاتی بسیاری از فیلم های شرکت کننده مانند پایان نامه را به دلیل اختلافات فردی از نوار آنها محذوف و فیلم ها را ابتر و ناقص وارد چرخه جشنواره کردند. جبهه دوم ما علیه فراستی و البته دست اند رکاران برنامه هفت این است که آیا به غیر فراستی ، در این میهن پهناور که همه ادیب اند و منتقدان اتحادیه ای را به خود اختصاص دادند، کسی پیدا نمی شود که به این برنامه آمده و فیلم ها را نقد کند؟ جبهه سوم ما این است که اصلاً ذات این پدیده که فیلم در حال اکران نقد شود ، به ضرر فیلم ساز ختم می شود . من تمامی فیلم های روی پرده بهار و تا الان تابستان را دیده ام . وقتی جرم مسعود کیمیایی که به عنوان بهترین فیلم جشنواره بیست و نهم انتخاب شده ، این چنان مورد کوبش قرار می گیرد ، باید هم از لیست اکران برخی سینماها خارج شود . طبق اطلاعات من ، سینما فردیس ، ساویز ، وحدت و صحرا ، این فیلم را از چرخه اکران خودشان طرد کرده اند. یا فیلم سینمایی هفت دقیقه تا پاییز علیرضا امینی که در برنامه سال گذشته هفت مورد نقد قرار گرفت، چه معصیتی داشت که این چنین علیه آن توسط فراستی موضع گرفته شود که افت چند ده میلیونی میانگین اکران را متحمل شود ؟ این پدیده باید زمانی رخ می داد که فیلم مورد نظر ، مدت مجوز اکران آن تمام و در شبکه خانگی توزیع می شد تا همگان بتوانند صحت گفته های مهمانان برنامه را محک بزنند. جبهه چهارم ما این است که مجری برنامه که آقای جیرانی باشد ، موظف و مسئول کنترل فضای داخلی برنامه است و ایشان هیچ اقدامی برای ساکن کردن اهانات فراستی نمی کند. ما منتقدان بزرگی مثل علی معلم ، رضا درستکار ، نادر طالب زاده و امثال این ها داریم که نه تنها بهتر از فراستی ، بلکه بهتر از هر کسی می توانند عهده دار نقد فیلم ها باشند. ما دوستدار سینمای ایران هستیم و یک طرفه به قاضی نمی رویم ! الحق و النصاف ، هفت کمک های شایانی به صنعت سینما کرده است و اخبار کاملی در اختیار مخاطبان قرار می دهد ، اما این انتقادات هم موثر اند و هم سازنده ! امیدوارم که یا فراستی از برنامه هفت کنار گذاشته شود و منتقدان دیگری وارد شوند، و یا این که خود جیرانی که استاد سینمای ایران است ، به عنوان منتقد عمل کند چرا که او یک کارگردان است و از زیر و بم سینما آگاه و به آن مسلط می باشد .
با آروزی موفقیت برای تمامی دوستداران سینمای ایران
مدیر سایت سینما ایران / پژمان عبادی / 30 خرداد ماه 1390 هجری شمسی
محسن : هیچی ! دیگه این بیانیه به اندازه کمدی هست ! . فقط یک نکته عرض کنم علی معلم که هیچوقت منتقد نبوده و نیست و رضا درستکار از بیان خوبی برخوردار نیست و نادر طالب زاده هم فیلمساز و تهیه کننده برنامه های سیما هستند و منتقد تشریف ندارند . تو رو خدا میخوایم حرف بزنیم یک کمی تحقیق کنیم . فکر کنم از اولین پست تا به حال گفتم تحقیق تحقیق تحقیق .
سلام به تمام دوستان
دو هفته است که برنامه ی هفت فریدون جیرانی ما سینما دوستان رو تا ساعت یک یک و نیم بیدار نگه میداره فقط به دلیل حضور فریبرز عرب نیا در این برنامه.همونطور که توی پست هفته ی پیش گفتم فریبرز عرب نیا یک بازیگر بسیار پخته و با تجربه و علاوه بر این بازیگری بسیار توانا است.وقتی آقای عرب نیا صحبت میکنه ما مخاطب ها و حتی خود فریدون جیرانی رو هم میخکوب خودش میکنه.
دو هفته است که فریبرز عرب نیا در مورد رشته ی خودش یعنی بازیگری به تحلیل می پردازه و خیلی زیبا صحبت میکنه و در پی صحبت های عرب نیا واکنش هایی هم به دنبال داشت که خود او توی برنامه ی دیشب در موردش صحبت کرد.اما متاسفانه من که موفق نشدم هفته ی قبل صحبت های مسعود فراستی رو بعد از صحبت های عرب نیا بشنوم مسعود فراستی که طبق معمول مخالفه و به همه با لحن بدش صحبت میکنه در مورد این بازیگر خوبمون هم گفته بوده که عرب نیا متوهمه و از این جور حرف ها و عرب نیا هم با همون کلام شیوای خودش دیشب جوابش رو داد و گفت ایشون هرچی لایق خودشونه به من زدند و به دفاع از حرف هاش پرداخت و دوباره فراستی در ادامه ی حرفهای عرب نیا گفت من هنوز پای حرف خودم هستم و ایشون متوهم هستند البته گفت که عرب نیا نقد های خوبی هم کرد که من با اونها موافقم.
بالاخره فراستی هم شیرینی برنامه ی هفت شده یه دلیل خوبی برای جنجالی بودن این برنامه است مخصوصا برای ما که عاشق حاشیه و جنجال هستیم اما چقدر خوب میشد که ما ایرانی ها این اخلاق بدمون رو ترک میکردیم
اما به هر حال من به طور صد در صد با تمامی حرف های فریبرز عرب نیا موافقم و بر این عقیده هستم که اگر مسئولان ما به حرف های این بازیگر خوبمون و دیگر بازیگران عمل کنند واقعا پیشرفت چشمگیری در سینما خواهیم دید.
محسن : کاش شما بزرگوار هم یاد می گرفتید که هر چیزی که هست بنویسید نه خودتان واژه ها را تغییر دهید و هر جور که دوست داشتید بنویسید . البته در نوشته خودتان هم گفتید که بخش صحبتهای استاد رو ندیدید و قضاوت کردید واقعا عجیبه .
اشاره: این مطلب به نقل از سایت ایران ویج منتشر می شود.
هدف از این نقد بزرگ کردن اقای فراستی نیست اگر نامی از ایشان میبریم دل خوش نشوند لطفا ” ادم های بزرگ قلب های بزرگ دارند که جناب فراستی حتما از آن بی نصیب هستند ”
اگه اهل سینما باشید حتما شما هم برنامه هفت رو میبینید . برنامه ای که روح تازه ای به سینمای ایران دمیده و قصد در پویایی هنر هفت داره .
اون این برنامه با جشنواره فجر بود که همه چیز رو خوب آنالیز میکرد و خوب نکات مبهم فیلم های جشنواره ای رو بیان میکرد و از ادم های خوب در زمان خوب مصاحبه میکرد البته با مصاحبه فریماه فرجامی اوج عدم حرفه ای گری جیرانی را نشان داد که همین صدای اهل سینما را در آورد. با اکران های نوروزی با 5 فیلم سینمایی «سه درجه تب» (حمیدرضا صلاحمند) – فیلم سینمایی «اخراجیهای 3» (مسعود دهنمکی) – «جدایی نادر از سیمین» (اصغر فرهادی) – «یکی از ما دو نفر» (تهمینه میلانی) – فیلم سینمایی «زنها شگفتانگیزند» (مهرداد فرید) تب و تاب تازه ای به سراغ سینما ها آمد اما رقیب های اصلی این جدال نوروزی فیلم فرهادی و ده نمکی بود .
برنامه زنده هفت یک نقد کننده داره به نام اقای مسعود فراستی . روش تحلیل و نظر های اون در برخی اوغات شیرین و در برخی زمان ها عجیب است به طوری که شما به دانش فرد شک میکنید .
یکی از نکات منفی مسعود فراستی در تفاوت قائل شدن بر روی فیلم هاست که اوج این تفاوت ها را میتوان در برنامه ای که با حضور تهمینه میلانی در جمعه شب 26 فروردین مشاهده کرد و از نکات بدتر آن طرز بیان لغت ها و نقد کردن است انگار نه انگار او فردی از جنس سینما هست و یک فرد هنری .
نقد کننده ای که هنوز نام بازیگران فیلمی که نقد میکند را نمیداند
در نقدی که فراستی میکرد متوجه شدید که او حتی نام ستارگان فیلم میلانی را نمیداند و در حال نقد کردن فیلم یکی از ما دو نفر میلانی بود . سوال اینجاست ؟ دوست گرام شما برای نقد کردن به چه چیزی دقت میکنی ؟ ایا داشتن یک دانش کامل از تمام نکات فیلم جزوء الزامات نیست ؟ چگونه میتوان نام نقد کننده را بر روی شما نهاد ؟
شاید جیرانی عزیز باید در کسانی که در حال نقد کردن در برنامه هستند یک تجدید نظر جدی کند چون با وجود یک منتقد نمیتوان این بار را به مقصد رساند و دچار مشکل خواهد شد .
بدون شک فیلم میلانی و یا هر کارگردان حرفه ای دیگری با نقاط ضعف خواهد بود اما یک پدر دلسوز باید با زبان هدایت کند نه تحقیر شخصیت و زحمات چند ماه و چند ساله یک کارگردان .
( احمدنیا 28 فروردین )
آیا
مخاطبی که تا پاسی از شب پای برنامه می نشیند باید صرفا به واسطه تفکرات
یک منتقد مضحکه شود. آیا دلایل این انتخابشان هم همان هایی است که از ایشان
دیده ایم؟ آیا متفاوت بودن، متاع بی قیمت تازه ای است که مد روز هم هست؟
می خواهید از خود در ذهن مخاطبان چه بسازید جناب منتقد؟ شما دانشش را دارید
و به اندازه کافی می دانید، اما یک چیز را انگار نمی دانید. جامعه را در
سینما پیدا کنید و سینما را در ذهن خودتان، شاید اوضاع کمی فرق کرد.
یک-
قصه «هفت» حالا دیگر برای خود ماجرایی شده است.غافلگیری های مداوم برنامه
که هر هفته مخاطبان را با وجوه مختلفی از بالا و پایین سینمای ایران آشنا
می کند می تواند دلیلی باشد تا «هفت» را به یک برنامه پر مخاطب بدل کند.
اما این وسط یک جای کار می لنگد. «هفت» ظاهرا قرار است برنامه ای تحلیلی
باشد و بعضا اطلاع رسانی هم کند و قسمت تحلیلی اش هم طبعا نیاز به یک
تحلیلگر یا به اصطلاح منتقد دارد. منتقد هم خود صاحب عقیده و تفکر است و
بالطبع در سینمای حال حاضر ایران با یک رویه و یک مسیر نمی توان کار خاصی
را از پیش برد.
باید
چندین کارشناس با عقاید مختلف بیایند و نظرات خود را پیرامون مسائل
گوناگون بیان کنند. اینکه بگوییم مرغ ما یک پا دارد و الا و بالله با یک
منتقد و یک دیدگاه پیش خواهیم رفت اتفاقا سنگ اندازی مضافی است، چرا که هر
بار با هر مساله ای که پیرامون این قضیه پیش می آید باید بگوییم این راهش
نیست و با این رویه کار به جایی نمی برید و آنها نیز هر بار با توجیه و
اصرارها سعی در متقاعد کردن مخاطب داشته باشند. هر چند در نقد جمعه شب
«هفت» فیلم عجیب الخلقه «پایان نامه» مورد بررسی قرار گرفت و اتفاقا از یک
نظر برخورد تقریبا مناسبی با آن شد، اما به نظر می رسد فراستی کماکان
تکلیفش با خودش مشخص نیست، یا معلوم است اما لابد در این سراشیبیِ یکی به
نعل و یکی به میخ نمی داند چطور با مسائل مختلف کنار بیاید.
به
نظر می رسید هم فراستی و هم جیرانی تا حدی قصد محافظه کاری به شیوه خاص
خودشان را داشتند، به شکلی که با هر انتقادی و هر نقبی که به فیلم و بعضا
به سازنده می زدند یک قدم به عقب رفته و دوباره بحث را از سر می گرفتند.
این مساله تا حدی بیشتر برای جیرانی صادق بود. جایی که مثلا به یکباره
انتقادات خود را مطرح می کرد و پس از آنکه نفسی تازه می کرد سراغ تهیه
کننده فیلم را می گرفت و حالی هم از او می پرسید و می خواست مثلا بی محابا
کاری نکند که به ضررش باشد.
جدای
از بحث خود فیلم، اما صحبتهای فراستی تا حدی توانست ما را راضی کند که
خیلی هم بیراه نمی گوییم. و به عبارتی"پس دیدی مسعود خان هم از خجالت فیلم
درآمد". واقعیت این است که «پایان نامه» فیلم بدی است و چوب بد بودنش را هم
باید بخورد. کاری اصلا به موضوع و و محتوای فیلم ندارم هرچند که آن هم
موضوع قابل بحثی است، ولی شکل فرم و شیوه روایت چه درساخت و چه در پرداخت
به شوخی ای می ماند که با فیلمهای اکشن و معمایی مثلا غربی می شود با قرار
دادن بستری که همه مخاطبان چه خوب و چه بد آن را تجربه کرده و چه بسا از آن
زخم هم دیده اند. که اتفاقا اینجا نتیجه عکس را حاصل می شود. به نظر می
رسد فریدون جیرانی و برنامه اش برای ماندگاری یا حداقل حفظ مخاطب باید به
حربه تازه ای متصل شوند و دست از محافظه کاری های گاه اعصاب خرد کنشان
بردارند، شاید فرجی حاصل شد.
دو- اما
قسمت جالب ماجرا بدون شک دوئل نفس گیر فراستی و درستکار بر سر سینمای
بهاره امسال بود که درنهایت به نام «جدایی نادر از سیمین» تمام شد، که
البته بد هم نشد و لااقل از این جهت فهمیدیم با فرد مصمم و حتی خارق العاده
ای طرف هستیم. این دیگر اوج داستان بود. یعنی فیلمی که به گواه همگان یک
شاهکار تمام عیار است(حداقل در سینمای چند سال اخیر ایران) و جوایزی که
هنوز هم در حال درو کردنشان است، از سوی جناب منتقد فیلمی متوسط ِ ضعیف
قلمداد می شود که این ترکیب هم خود از موارد قابل بحث است.
اما
واقعا مشکل از کجا می آید؟ فراستی منتقد با سواد و آگاهی است و بر پایه
دانش سینمایی و منطق از اصول خود دفاع می کند. حتی برای حرف هایش توجیه و
منطقی را هم می آورد که به نظر بیراه هم نیست. اما مشکلی که وجود دارد این
است که یا او سینمای جدید را در تعریف یا نگاه اشتباه گرفته، یا اساسا با
یک نگاه خط کشی شده ی فرمول وار و حتی دیکتاتور مآبانه طرفیم که حتما باید
در آن ابتدا همه چیز را به صف کنیم؛ ابتدا، پایان، اوج، تعلیق، درگیری
و...و همه اینها به شکل چارچوبی کنار هم قرار گیرند و تفکیک هم بشوند.
از
نظر فراستی شخصیتها در «جدایی نادر از سیمین» و حتی «درباره الی» همذات
پنداری نمی کنند و رابطه ها در نمی آیند و اصول ندارند. با این تعاریف باید
این بار به خودمان رجوع کنیم. مگر درک روابط میان شخصیتهای فیلم به جز بر
عهده خود مخاطب است؟ مگر او نباید با فیلم و روایتش ارتباط برقرار کند؟ مگر
این چیزها قابل خط کشی و مرزبندی است؟ اتفاقا از این نظر فیلم فرهادی در
رده بهترین های هم سطح خودش قرار می گیرد. فیلمی که رابطه عمیق انسانی،
عاطفی و حتی دینی را در ساده ترین شکل خود به نحوی بازگو می کند که مخاطب
چاره ای جز افتادن میان این پرتگاهِ به ظاهر بی خطر ندارد و ناچار است برای
رهایی از آن سرنوشت خود را به دستِ رهایی بخش ازلیِ فیلم یعنی ترمه
بسپارد. صحبتهای درستکار و آن اشاره بی نظیرش به «گزارش» کیارستمی همه حاکی
از درک منطقی و نه از روی احساس فیلم داشتند. اتفاقا او هم اصول خود را
دارد و بر پایه آن از فیلم تمجید می کند. اگر می گوید فیلم فرهادی آینه
تمام نمای جامعه مدرن و دست و پا بسته ی امروز است، یعنی این آدم ها برای
ما آشناتر از هر کس دیگری است که شاید در اطراف خود با آنها سر و کار داشته
باشیم. این ها همان آدم هایی هستند که مثلا می دانند چه می خواهند و می
خواهند به همه چیزشان برسند، اما آنجا که در این میان عنصری به نام اخلاق
را بدون هیچ بهانه ای جا می گذارند همان جایی است که همه چیز را بر باد
رفته و حتی بر یاد رفته می بینند. پس جامعه مدرن به چه شکل باید باشد؟
چگونه است که ایشان به یکباره و حتی با حالتی عصبی همه فیلم را زیر سوال می
برند؟ از بازی غلو شده و حتی بد(!) شهاب حسینی می گویند که به فیلم نمی
خورد و درنهایت با یک اظهار نظر مضحک و شوخی وار فیلم را از «شرط اول» هم
پایین تر می بینند.
آیا
مخاطبی که تا پاسی از شب پای برنامه می نشیند باید صرفا به واسطه تفکرات
یک منتقد مضحکه شود. آیا دلایل این انتخابشان هم همان هایی است که از ایشان
دیده ایم؟ آیا متفاوت بودن، متاع بی قیمت تازه ای است که مد روز هم هست؟
می خواهید از خود در ذهن مخاطبان چه بسازید جناب منتقد؟ شما دانشش را دارید
و به اندازه کافی می دانید، اما یک چیز را انگار نمی دانید. جامعه را در
سینما پیدا کنید و سینما را در ذهن خودتان، شاید اوضاع کمی فرق کرد. شاید
شما راست می گفتید. اما خوبیش این است که حداقل با خودتان روراست هستید و
می دانید چه می خواهید. به امتحانش می ارزد.
*تیتر یادداشت: نام کتابی از برتولت برشت
سید محسن باقری (مدیر سابق وبلاگ): این نظر هم محترمه ولی غیر قابل قبول چون به خاطر اینکه منتقدی از فیلمی خوشش نمی آید میگوید مردم را مضحکه میکند . این چه حرفی ست آقای ارومیه چی ها که نمیدونم چی داشت مطلبتون چر مخالفتی از سر بی دغدغه ای . کمی مطلبتان مضحک بود!! . امیدوارم بتونید موفق باشید !
برنامه
هفت جمعهشب نشان داد روند رو به رشد این برنامه سینمایی - که از روزهای
جشنواره گذشته استارت خورد - در سال جدید هم کماکان ادامه دارد. با اینکه
هنوز بزرگترین ایراد برنامه در زمانبندی آیتمها و مدیریت وقت به قوت خود
باقیست، اما از نظر سطح کیفی و جذابیت در فضای سینما و رسانه دارد جای
خود را بین علاقمندان و اهالی سینما باز میکند. برنامه شب گذشته از دو نظر
قابل بحث بود؛ یکی حرفهای امین تارخ و پوریا پورسرخ درباره بازیگری که
ادامه بحثهای هفتههای گذشته بود. هر دو – بیشتر تارخ – حرفهای به
دردخوری درباره ورود به بازیگری و معضلات سینمای ایران در این زمینه زدند
که البته ربط چندانی به تیتر و موضوع میزگرد نداشت. اول قرار بود بحث بر سر
نسبت میان بازیگران با رسانهها و مطبوعات و آسیبشناسی این موضوع کلیدی و
مهم باشد که بعد از دو سه جمله موضوع بحث عوض شد. خوشبختانه جیرانی که
فهمید مهمانان این هفته شاید برای این تیتر مناسب نبودهاند، اجازه داد بحث
تغییر مسیر بدهد و شکل تازهای بگیرد و موضوع رابطه ستارهها و رسانهها
کماکان به عنوان یک مقوله مهم و قابل طرح و بحث به قوت خودش باقی ماند –
احتمالاً برای برنامههای بعدی.
اما موضوع مهمتر در بحث رودرروی
مسعود فراستی و رضا درستکار پیش آمد؛ تا امروز هیچوقت در این برنامه از
شیوه نقدی که فراستی در پیش گرفته و ریشهها و نمونههایش حرفی زده نشده
بود و آسیبشناسی آن جایی برای طرح نیافته بود. باز هم هوشیاری و حواسجمعی
جیرانی – که تازه دارد ریزهکاریهای مجری/مدیر بودن در یک برنامه زنده را
تجربه میکند – کمک کرد تا مقدمه درستکار به بحثی نسبتاً مفصل و جذاب بکشد
که هنوز جای ادامه دارد.
به عنوان کسی که پیش از این درباره
عقبنشینی و کمبود جسارت در نقدهای فراستی موقع مواجهه با فیلمهای یک
جریان نوشتم، موظفم شیوه برخورد این بارش با فیلم «اخراجیها 3» و کارگردان
آن را تحسین کنم. موضوع سر این فیلم و فیلمسازش نیست، بلکه حرف این بوده و
هست که شجاعت و تند و تیزی نقد نباید نسبی باشد. فراستی حرفهای مهمی را
که در جلسه رودررو با مسعود دهنمکی نزده بود، اینبار گفت و حتی موقع حضور
نابجای کارگردان روی خط تلفن برنامه هم سر مواضعش ایستاد و در دام
حاشیههای دهنمکی - که یکی از تخصصهای این روزنامهنگار/کارگردان است -
نیفتاد و مرعوب اسامی بزرگ مذهبی یا چهرههای محبوب مردمی که دهنمکی
میخواست برای پیشبرد بحثش ازشان خرج کند نشد. شگرد دهنمکی در بزرگکردن و
جلوهدادن یک جمله از فراستی درباره دکتر شریعتی هم به نظرم چندان اخلاقی
نبود، چون فراستی به صراحت درباره شریعتی حرفی نزد و فقط گفت اگر ایشان
جملهای گفته که ضد مردم است، اشتباه کرده (نقل به مضمون) جیرانی تذکر
بهجایی برای سعهصدر و تحمل و مدارا به دهنمکی داد که بعید است کارگر
افتد و فراستی هم حتی با پیش کشیدن علاقه و دفاعش از دو اخراجیهای قبلی
میخواست چیزهایی را به هنمکی یادآوری کند که آنهم فایدهای نکرد.
با
این همه، مهمترین بخش برنامه دیشب، شرایط مسعود فراستی بود که به عنوان
یکی از معدود مدافعان دو قسمت قبلی اخراجیها با وضعیت عجیب و تازهای
مواجه شد؛ شکی نیست که اظهارنظرهای فراستی درباره دو قسمت قبلی «اخراجیها»
بیشترین بازتابهای منفی را برایش به همراه داشته و پاشنه اشیل همیشگی او
در مواجهه با فیلمها و نامهای دیگر شده است.کارگردان این دو فیلم که از
دفاع و طرفداریهای فراستی از دو فیلم قبلی بیشک بهرهها برده، در مقابل
ایرادگیری و نقد منفی قسمت سوم فیلمش از زبان فراستی چنان برآشفت و به
منتقد حمله کرد که به یاد ندارم ذرهای از آن را حتی در محافل خصوصی از
بزرگان این سینما که همیشه مورد نقدهای تند فراستی بودهاند دیده یا شنیده
باشم. ظریفی به شوخی (یا جدی؟) وسط پخش برنامه اساماس زد که دهنمکی در
برنامه دیشب مزد علاقه و توجه فراستی به دو اخراجیهای قبلی را داد... و
حالا فراستی هم انگار در ذهن دهنمکی در فهرست اخراجیها قرار گرفته است!
سید محسن باقری (مدیر سابق وبلاگ): هیچوقت نگاه حسنی نسب رو نسبت به سینما به دنیای فیلمساز و حاشیه ها قبول نداشته و ندارم . ولی این نوشته اش رو میپذیرم به این علت که توش نظرات حسادت بار گذشته اش نیست . امیدوارم که همیشه همینطور بنویسه و واقع بین باشه در دنیای حال زندگی کنه نه دنیای فیلمساز . منتقد باشه نه تحسین کننده .
ده نمکی: فکر کنم این نوع جلسه برگزار کردن و بدون حضور صاحب اثر حرف زدن یک نوع جفاست. و یک طرفه به قاضی رفتن یکجور باعث شعف دوستان میشود. من فکر میکنم این شعف برای منتقدان ما ادامه دارد و خیلی برایشان خوشایند هست که خودشان را در جایگاه خدایگان میبینند وهر چی میخواهند بار همه میکنند من فکر میکنم یک بحث را دوستان در مورد اخراجیها باید در نظر بگیرند. در زمان اخراجیهای ۱ خیلیها میگفتند این اتفاقی که افتاد یک تصادف بود. حالا یک برندی بود یا یک امتیازی بود که طرف توانست درباره یک موضوع ملتهب حرف بزند. خیلی از کارگردانها من را پرهیز میدادند از اینکه اخراجیهای ۲ را بسازم. میگفتند بگزار موفقیتت باقی بماند و برنده باشی در تاریخ.
جیرانی: حالا ده نمکی من بحث شعف را نفهمیدم من منظورت را از شعف نفهمیدم. یک جایی تحلیل کردند. بسیاری از فیلمها را تحلیل میکنند و کارگردان هم نیست
ده نمکی: واژههایی که دوستان به کار میبرند به اصطلاح یک جاهاییش از حوزه نقد و ادب خارج میشود.
جیرانی: همونجاییش که از حوزه نقد خارج شده را بگو
ده نمکی: بلاخره این مواردی که دوستمان از قول ما اخراجیها را تطبیق میداد به یک انتخابات. در حالی که اخراجیها یک مسئله مهم تری را داشت طرح میکرد. آداب دموکراسی بین سیاست مدارها را داشت نقد میکرد و بحثش بحث انتخابات نبود و اینجوری دو قطبی کردن، فضا را دوباره میبرد به بحثی که به شکست انجامید.
جیرانی: من فکر نمیکنم منظورشان سیاست بود
ده نمکی: آقای جیرانی من میبینم شما به عنوان محری در آمار هم با تردید صحبت میکنید. اخراجیها ۶ میلیارد فروخته یعنی برابر ۱۰ فیلم سینمایی دیگر بیشتر فروخته. ببینید در زمانی که در سال ۹۰ نسبت به سال ۸۸ چهل درصد ریزش مخاطب داشتیم. تو این شرایطی که حیات و ممات سینمای ما مخاطب هست. به نظر من اینجوری زیر یک خم فیلمها رفتن آن هم فقط به خاطر اینکه با سلیقه ما جور نیست، مخاطب را به تعمل وا میدارد. اخراجیها یک و دو سه در کنار هم حداقل در سینمای ما ۱۰ میلیون نفر را به سالنها کشانده. این نقدی که دوستان منتقد راجع به فیلم میگویند توهین به خود مخاطبه. همین مخاطب تا زمانی که فیلم فلانی را ببیند میشود مخاطب فهیم. مثل سیاستمدارها تا وقتی مردم به فلانی رای بدهند میشوند مردم همیشه در صحنه وقتی رای ندهند میگویند همیشه مردم پشت صحنه! خب مردم آمدند این فیلم را دیدند ببینید ما یک چیزی را داریم به اسم نیاز به مخاطب که وجه رسانه ایی سینماست و چیزی هم داریم به اسم نیاز مخاطب. اگر این تعامل بتواند دو طرفه در یک اثر هنری برقرار بشود. آن وقت میتوانیم بگوییم سینما به رسالت رسانه بودنش در کنار هنر بودنش هم عمل کرده
جیرانی به درستکار: فکر کنم شما از آن مثال منظور دیگری داشتید
درستکار: بله یک نکتهای که وجود دارد من فقط فیلم را از منظر زیباییشناسی نگاه میکنم. حتی بحث مخاطب هم ربطی به من ندارد. من فقط میتوانم اگر فیلمی مثل اخراجیها مورد توجه مردم قرار گرفته، نسبت به این موضوع مطالعه بکنم. من «این همان گویی» را کردم. مسعود میپرسید چرا؟ گفتم این همان گویی مثل این هست که میگوید: این لیوان همان لیوان است. در واقع شانه خالی کردن از مسئولیتهای تعریف این لیوان. ارزشهای این لیوان و الی آخر. در مورد اخراجیها موضوعش ممکنه این لیوان باشد، انتخابات باشد. یا هر موضوع دیگری. من اصلا با موضوعش کاری ندارم. راجع به آن ساختار بحث کردم. راجع به آن کلیت بحث کردم. راجع به قصهای که گسترش پیدا نکرده به عقیده من بیننده، راجع به فرمش صحبت کردم. که طبیعتا به این چیزها باید توجه کنیم.
فراستی: من دو سه تا نکته بگویم. اینکه راجع به مخاطب باید حرف زد به نظرم وظیفه نقد هست. وقتی مخاطبی جدی میرود فیلمی را میبیند باید آن را مطالعه کرد و حتی در نقد هم لحاظ کرد. دو اینکه واژههایی که از طرف رضا درستکار، فراستی یا هر کس دیگری به کار رفته دوستان لطفا تعیین نکنند کدام واژهها مال نقد هست کدام واژه نیست من بلدم خودم تعیین کنم و دوستان بهتره مدیوم خودشان را خوب تعریف کنند. چیزی که الآن رضا درستکار راجع به این همان گویی گفت درسته یعمنی الآن این تعریف درستههیچ چیزی در سینما به بیرون از فیلم بستگی ندارد. اینکه بیرون چه اتفاقی افتاده. اینکه در جنگ تحمیلی ما به حق بودیم و صدام به ناحق، که بودیم. ما به حق بودیم. در سینما باید دوباره این حق را بسازیم اصلا اینطور نیست که فرض را بر بیرون سینما بگزاریم. من میدانم که جنگ و ویتنام آمریکا به ناحق بوده ولی خب میدانم که میدانم. توی سینما دوباره باید این را ساخت. در یک فیلم یک ساعت و نیمه در یک قصه سر و شکل دار با فرم درست اینکه به بیرون ربط بدهیم این ضعفه. من یک نکته اضافه دارم اینکه مسعود ده نمکی اخراجیهای یک و دو را ساخته من شاید تنها منتقدی بودم که دفاع کردم هنوزم پای حرفم هستم و از سه نه تنها دفاع نمیکنم بلکه فکر میکنم که چند قدم به عقبه برای فیلمساز و فیلمساز ما هم اینکه از یک چیزهایی دفاع میکند از اصولش خیلی هم خوبه اما به نظرم من به عنوان یک آدمی که یکی دو سال ازش بزرگ تره شایدم بیشتر بهش توصیه میکنم که نقد را بپذیرد، نقد را تخطئه نکند.
ده نمکی: ببینید فرق منتقد با فیلمساز این هست که چیزهایی که در کتابها نوشته شده را اینها باید بیایند عملی کنند روی پرده سینما و منتقد میتواند در موردش حرف بزند. به نظرم کار کردن و درست کردن خیلی سختتر از حرف زدن در مورد چگونه بودن و چگونه باید بودن هستش. این دفاع ازشان کارگردان هست در مقابل این دوستی که میگوید نقد مننتقد را بپذیرید. کسی از ایراد گرفتن ناراحت نمیمشود. الآن هم چون بحث قرار بود چند جانبه بشود من زنگ زدم صحبت کنم همین نکتهای که دوست عزیزمان میگویند پشت سر هم تکرار میکنند: فیلم که تمام شد و برای مخاطب هم تمام شد یعنی فیلم ضعیفیه. ولی در مورد اخراجیها ۵ ساله از اخراجیهای ۱ تا الآن هنوز که هنوزه دهه هزار مطلب نوشته شده. چه رسانههای خارجی چه داخلی در مورد مضمونی که طرح میکند. ما که ضد فرم نیستیم. فیلمی که فرم نداشته باشد نمیتواند قصه خودش را بگوید و حرف خودش را طرح بکند. من به نظرم این هست که یک جایی باید این کلی گوییها در مورد فیلم تمام بشود. دوست عزیزمان که بر میگردند میگویند به مردم توهین میکند این خیلی بده که یک منتقد بلاخره ما با یک منتقدی طرف هستیم که صاحب نام هست ازش توقع نداریم اینطوری حرف بزند بگوید این به مردم توهین میکند. مرحوم شریعتی در مورد بحث دموکراسی رایها، دموکراسی راسها را نام میبرد آیا شریعتی هم به مردم توهین میکند؟ همین جمله را حضرت امام حسین میگوید: الناس عبید الدنیا مردم بندگان دنیا هستند و پشتیبانیشان تا جایی است که دنیایشان تامین باشد. یعنی اما حسین به مردم توهین کرده؟ اینجوری حرف نزنیم. کلی گویی نکنیم. رسالت هنر همینه که بیاید همین آگاهی بحث دموکراسی رایها و دموکراسی راسها را تصویریش بکند و داستانیاش بکند. اگر شریعتی اندیشمنده پس تبدیل همون اندیشه به تصویر و داستان توی فیلم هم هنر هستش که کار کارگردان هست حالا دراومده یا درنیومده را کی میفهمد اونی که در مقابل پرده سینما باید بنشیند درباره اون فیلم نظر بدهد آقای جیرانی من صداقتتون را تحسین میکنم که به خود من گفتید فیلم خوبی نیست اخراجیهای ۲ اما تو تاکسی نشستم دیدم مردم میگویند فیلم خوبیه. خب این یک سواله منتقدان ما باید بنشینند به این مسئله جواب بدهند. چرا اینقدر شما میگویید فیلم خوبی نیست ولی هر سه تایش رکورد دار سینمای ایران میشود. هم در مورد اخراجیهای ۳ شما تشکیک میکنید. من گفتم اخراجیهای ۳ الآن ۶ میلیارد فروخته آن وقت شما بر میگردید میگویید: آره احتمالا فکر کنم رکورد را شکسته اینجوری با یک فیلم برخورد کردن به نظرم یکجور جفاست در حق آن اثر
فراستی: من یک جمله بگویم راجع به اینکه در فیلم عرض کردم از طرف شخصیت مثبت فیلم به مردم توهین میشود
ده نمکی: آن به مردم توهین نمیکند آن به مردم میگوید شما جزو معادلات قرمز و آبی هستید
فراستی: این هیچ ربطی به امام حسین ندارد مقایسه بسیار مع الفارقیه. این مقایسه مع الفارقه به این دلیل که چیزی که امام حسین میفرماید هیچ ربطی ندارد به آن چیزی که یک آدم سیاسی تو فیلم میگوید و توهین به مردمه. از یک طرفی فروش فیلم برای تو مهمه و از یک طرف دیگر توهین به همان مخاطب برایت ارزشه. این به نظر من این پارادوکس را نمیتوانی حل کنی رییس
ده نمکی: شما وکیل مدافع مردم شدید یا وکیل مدافع تفکر سیاسی خودتان؟
فراستی: کدام تفکر بگو ببینم
ده نمکی: مردمی که شما میبینید از قشرهای مختلف رنگهای مختلف جناحهای مختلف آمدند تو سینما سه ملیون نفر حداقل برای اخراجیها تو سینما آمدند. شما نمیتوانید بگیویید این سه ملیون نفر متعلق به یک جناح سیاسیاند. ولی وقتی همین مردم مینشینند پای همه این حرفها وقتی میبینند به جای اینکه هجو خودشان باشد هجو کسانی است که با مردم بازی میکنند نه اینکه توهین به خودشان نمیدانند بلکه میفهمند این فیلم دارد حرف دلشون را میزند.. اینجور فرا فکنی یعنی خود را وکیل مدافع مردم دیدن. من ادعایم اینه که برای حرفی که زدم میلیونها نفر آمدند دیدند و پسندیدند یعنی احساس توهین نکردنداما شما یک نفری. این را منتقدها باید بدانند به قول شما خود آقای فراستی میگوید. منتقد نظر شخصی خودش را میگوید حالا ممکنه نظر تخصصی و فنی بدهد. اما نمیتوند از جانب مردم بگوید که این نظر مردمه و الآن هم شما نمیتوانید وکیل مدافع مردم باشی که بگویی به مردم توهین شد. اگر به مردم توهین میشد صندلی سینما را جرا میداد پا میشد میآمد بیرون به بقیه مردم هم میگفت نرو این فیلم را ببین. به مردم توهین میکند. پس چرا برعکسش میشود؟
فراستی: دارد پس میگیرد حرف را. چون از یک طرف داری مقایسه میکنی با جمله امام حسین یعنی این کار درسته شریعتی هم مثالی میزنی که شریعتی هم اگر همچین جیزی راجع به مردم گفته بسیار بیخود کرده. اینکه شریعتی را مثال بزنی و بعد اما حسین و بعد به نفع خودت که توهین خوبه بعد حرفت را پس میگیری
ده نمکی (با خشم وسط حرف): شما اگر روتوون میشد درباره دیگران هم این حرف را میزدید یعنی چی شریعتی بیخود کرده شما به مرحوم شریعتی میگوید بیخود کرده؟
فراستی: حتما جمله ضد مردم بیخوده
ده نمکی: این حرفها چیه شما میزنید-به نظر من اگر من ده مورد دیگر هم مثال بیاورم از متفکران بزرگ دنیا که در نقد مردم صحبت کردند ایشان میگوید آنها بیخود کردند
فراستی: تو متن حرف بزن رییس
جیرانی: نظر شخصیشو آقای فراستی راجع به مردم میگویند. نظر شخصی منتقده نظر تعمیم ندادند به مردم
ده نمکی: آخر در رسانه رسانه ملی شما میگویی شریعتی بیخود کرده!
فراستی: حرف علیه مردم را گفتم
جیرانی: ایشان نگفتند شریعتی بیخود کرده. گفتند اگر علیه مردم حرف زده بیخود کرده
فراستی: صد در صد
جیرانی: ایشان توهین به شریعتی نکردند
فراستی: ایشالله نقد بر شریعتیه
جیرانی: آقای ده نمکی حرف دیگری دارید؟
ده نمکی: اینجا بحث بحث طلبگی هستش و من تعصب دارم به حرفهایی که در فیلم زده شده و زدن این حرفها به مفهوم نفی شخصیت منتقدهایی که آنجا حضور دارند نیستش
جیرانی: آقای ده نمکی فیلم مطرح، فیلم پر فروش، فیلم جنجالی، نظرات موافق و مخالف زیادی دارد. فیلمساز این فیلم همیشه باید صبور باشد با متانت با نقدها برخورد کند. شما یک فیلم جنجالی ساختید. فیلم جنجالی معمولا در تارخی سینما ی ایران فیلم هاییاند که مخالفان و موافقان دارند. آدم باید در این موارد به نظر من صبور باشد و از کنار مخالفانش بگذرد چون فیلمش موفق شده، چون فیلمش توانسته ۶ میلیاردبفرشود. وقتی توانسته ۶ میلیارد بفرشود یعنی بینندههای زیادی را جلب کرده پس نیازی به نظر من آقای ده نمکی به پاسخ دادن به همه منتقدان نیست. در مورد فیلمهای جنجالی موافقان نظر میدهند، مخالفان نظر میدهند و فیلمساز باید بداند فیلمش فیلم مطرحی هست که راجع بهش نظر داده میشود.
فراستی: من یک نصیحت کوچک به مسعود دهنمکی بکنم. وظیفه خودم میدانم چون شاید تنها منتقدی هستم که از اخراجیهای ۱ و ۲ دفاع کردم و دلایلم را قبلا عرض کردم. نصیحتم اینه که مواظب یک چیزهایی باید باشد عرض کردم یکی مسئله توهین نکته دوم چیزی که در اخراجیها هست و بسیار منتاسفم نگاهی است که به بسیجیها دارد. و این نگاه نگاه اخراجیهای ۱و۲ نیست. نگاه خوبی نیست. راجع بهش فکر کن.