همانطور که قبلا گفتم نمیتوانم در زمینه آواز ایرانی اظهار نظر کنم چون صرفا تکنوازی یا بداهه نوازی گوش میدهم. ولی با تمام نظراتت موافقم بنده منظورم از صاحب سلیقه بودن ایشون صرفا به عنوان مخاطب عام موسیقی (مانند بنده) هست.کسی که به طور حرفه ای در حوزه فعالیت دارد قطعا تعریف دیگه ای از "سلیقه موسیقایی" رو میپذیرد.
راستش قصد نداشتم از این به بعد خیلی نظر بدهم و می خواستم فقط وبلاگ را تماشا کنم اما ...
اول. سلام و عرض احترام خدمت شما
دوم مرسی لطف دارید
سوم . تاکید حرفهایم بیشتر در زمینه موسیقی سنتی بود چون من کلاس صداسازی موسیقی سنتی می رفتم و می روم .نظر دادم _که ایکاش نمی دادم چون همه مانند شما و آقای یوسف بیک اهل دیالوگ به معنی واقعی نیستند_ بگذریم! توان ادامه ی بحث قبلی را در خود نمی بینم . ولی در این زمینه با اجازه شما می گویم که ۱۰ ها معیار از نحوه ی بیرون دادن صدا و تحریرها و شیوه ی ادای کلمات فهمیدم که جناب هوشمند عقیلی از صحنه ی آواز پرتند و آقای همای نیز بخصوص قبلا ها اصلا شبوه ی صداسازی شان درست نیست . یعنی حنجره شان را قبلا و نه الان(چون گویا اخیرا کلاس می روند) درست پرورش و تربیت ندادند زیرا نه انعطاف لازم برای کشش بسیاری نت ها را دارند و هم چنین جای صداشان را اصطلاحا در پرده های بالا تر تغییر می دهند و سیستم صوتی به خصوص غضروفهای حنجره شان به آن صورت تمرین نداده اند که بتوانند تحریر های حداقل درستی را ادا کنند بمانند که تنوع تحریر به هیچ وجه ندارند و به نظرم در زمینه آهنگسازی بسبار موفقتر از آواز خوانی اند . درست است رنگ صدایشان خوب است . دچار این بیماری تقلید شجریان زدگی نیستند ولی با این سیستم صوتی نه چندان قوی صد درصد نمی توانند آواز های چها گاه و یا راست پنجگاه به خصوص تحریر های راست پنجگاه را اجرا کنند حال بماند که محدوده ی صوتی وسیعی هم ندارند . سالار عقیلی هم توانایی تحریر زدن خوب را ندارند .
یا مثلا حافظ ناظری اصلا بلد نیست تحریر بزند تحریر هایش عمق ندارد و الکی تند و اصطلاحا پوچند .
در این بین علیرضا قربانی و همایون شجریان در بین جوانان خوبند با اینکه اگر دقت کنید شیوه تحریر زدن همایون با آقای قربانی فرق دارد (رجوع کنید به مثلا آواز بیقرار ( دشتی)قربانی الیته به صورت تصویری
و مثلا قطعه رگ خواب همایون . تحریر های آقای قربانی اصطااحا لب دندانی است ولی تحریر های همایون با غضروف پایینی حنجره است . کار ندارم . آواز ایرانی فقط تحریر نیست ولی تحریر بسیار لازم است
در مورد سالار عقیلی هم به آواز چهارگاهش گوش دهید و با تحریر هایش بخندید که چه مسخره است . بله آقای بنان هم محدوده صوتی وسیعی نداشتند ولی جای صدایشان معلوم بود و حنجره تربیت شده درستی داشتند به آواز می نابش گوش دهید و کیف کنید.. در زمینه موسیقی کلاسیک بنده در همین حد می توانم بگویم که به نظرم (حداقل اندکی آواز ایرانی بلدم) پاواروتی بسیار زیباتر از کاره راس می خواند پاواروتی تمام آنچه را از شیوه صداسازی اپرا بوده را می دانسته و با صدای خودش مخلوط کرده و چیزی ارائه داده که شاهکار است به شخصه نظرم این است که از کاره راس بهتر است . در مورد فیلیپ یاروسکی هم بگویم که بسیار کنتر تنور خوبی است جدا خاص است من هنوز به آن شدت علاقه دوستش ندارم . البته سلیقه است کاملا چون صدای کنتر تنور بسیار سخت است باید با لبه ی بیرونی پرده های صوتی ایجاد شود و ... .
در مورد موسیقی کلاسیک من هایدن را هم خیلی خیلی دوست دارم
بله درست می فرمایید موسیقی باروک به دلیل یکنوا بودن آن و عدم تغییر محسوس ریتم و تکرار تم اولیه گوش قوی می طلبد تا فرق بگذارد میان آثار مختلفش . اما باز حرفم درست است !گوش آقای فراستی به قوی بودن چشمشان نیست چون به هر حال ایشان بیشتر سینما خوانده تا موسیقی . و طبیعتا باید اینگونه باشد به هرحال من بیشتر تخصصم _اگر تخصصی باشد_ در موسیقی سنتی ایرانی به خصوص آواز است و خوشحالم از بر قرار کردن دیالوگ با شما.
یه چیز کوچک بگویم و تمام کنم آواز خوانهای بد ما
سالار عقیلی و حافظ ناظری و آنهایی هستند که به شدت از شجریان تقلید می کنند
و خوبها قربانی و همایون و شهرام ناظری می باشد . البته بدین معنی نیست که همه ی کار هایشان خوب باشد آلبوم فروغ قربانی مزخرف است آلبوم رگ خواب همایون مزخرف است .شهرام ناظری چند کار بسیار خوب دارد ولی هرچه با پسرش کار کرده مزخرف است . و این را هم بگویم اینها نظرات من ِ بیسواد است خواهشا به خاطر نظراتمکسی فحاشی نکند زشت است البته مطمئنم شما و آقای یوسف بیک هم اهل گفت و گوی تمیز هستید و به همین دلیل خواستم نظرم را فقط و فقط به شما بگویم . مخلصم
در پاسخ به دوست عزیز علی :
اول اینکه خیلی خوشحال هستم که شما با سن کمتان موسیقی کلاسیک گوش میدهید(چیزی که امروزه بسیار نایاب است).دوم اینکه فرموده اید که گوش آقای فراستی از جشمشان عقب تر است. چند نکته اینجا به نظرم میرسد در مورد سلیقه موسیقایی که باید خدمتتان عرض کنم.بنده چون به هیچ عنوان آواز ایرانی گوش نمیدهم نمیتوانم در مورد سلیقه ایشون در این حوزه نظر بدهم....ولی در مورد آواز کلاسیک باید به چند نکته توجه کرد:
۱- در سطح خواننده هایی مانند کارراس،موناکو،کوورلی،ماریو لانزا،جوزپه دی استفانو و یان ویکرز به عنوان درجه یک ترین تنور های نسل قدیم
و یوناس کافمن،رولاندو ویلازون، خو آن دیگو فلورز و .... در روزگار ما اساسا سلیقه ای است. این در مورد خواننده های رنج های دیگر مانند دیمیتری هوروفوتسکی(ببخشید من همیشه سر این اسم مشکل دارم!) و برین ترفل و توماس هاپسون به عنوان بهترین باس باریتون های حال حاضر دنیا هم صادق است.
نکته بعدی اینکه وقتی جناب فراستی میان در اینستگرام به جای اینهمه خواننده مشهوری که نامشان را قبلا ذکر کردم یک خواننده بی نظیر و با یه صدای بسیار خاص اما کمی مهجور یعنی فیلیپ یاروسکی بهترین کنترا تنور حال حاضر دنیا رو برای گوش دادن پیشنهاد میدن این یعنی اینکه کاملا در این حوزه صاحب سلیقه هستن و گوش تربیت شده ای هم دارن. چون هر کسی با این خواننده آشنا نیست علت آن این است که اساسا کنترا تنور ها پر طرفدار نیستند.
نکته بعدی در مورد لیستی هست که ایشون پیشنهاد دادن برای موسیقی کلاسیک...لطفا توجه کنید:
۱-باخ
۲-شوبرت
۳-مالر
۴-بتهوون
۵-شوپن
۶-موتزارت
این لیست کاملا نشاندهنده ی یه سلیقه معین است که از ساعت ها گوش دادن به موسیقی برآمده. وقتی که شما به اندازه کافی این آثار را گوش کنید کاملا این سلیقه دستتان می آید...کسی که بعد از باخ شوبرت رو قرار میده یعنی بسیار سلیقه خاصی دارد و این سلیقه عادیه مخاطبان موسیقی کلاسیک نیست. کاملا با سلیقه ای طرف هستیم که اساسا با گام مینور لذت میبرد...یعنی اساسا موسیقی باروک. شوبرت با اینکه در دوره رمانتیک بسر میبرد ولی لیدهایش به شدت باروکیست...از شعر هایی که استفاده میکند تا مسائل دیگر...اگر آواز قو شوبرت رو در کنار لید های پورسل قرار بدهید یا لید هندل یا ویوالدی یا بیش از بقیه باخ ( شوبرت به خصوص در مس هایش این نکته بیشتر آشکار است)کاملا به نظر بنده میرسید.گوستاو مالر هم اساسا تحت تاثیر دو نفر بود: ریچارد وگنر (اساسا در تریستان و ایزولده) و لید های شوبرت. آواز زمین گوستاو مالر ادامه راهیست ک شوبرت با لید های فوق العاده اش شروع کرده بود. پس همانطور که میبینید این لیست نه تنها حاصل یه سلیقه معین و گوش به شدت تربیت شده است بلکه مبتنی بر تاریخ موسیقی هم هست.
امیدوارم نظراتم مفید بوده باشد برای ادامه بحث و احیانا دیالوگ با شما
عجب . یعنی جناب فراستی در سینما ، تئاتر ، تلویزیون ، ادبیات داستانی ، شعر ، انواع موسیقی ، اقتصاد ، علوم اجتماعی و فرهنگی ، نقاشی ، فلسفه و ... سواد لازم رو دارن؟ دیگه چه خبر؟ دوران همه چیز دانی تموم شده . هر رشته ای اونقدر عمیق شده که برای کسب سواد لازمش یه عمر باید وقت بذاری
لحن من تند بود اما توهینی توش نبود. واقعیت رو گفتم. و اینکه این نقد فقط به ایشون وارد نیست . به خیلیای دیگه وارده. به خود مسعود فراستی هم وارده. در هر زمینه ای میرسن اظهار نظر قاطعانه میکنن. کم نداشتیم از این افراد . نمونش احمد کسروی . به هر موضوعی رسید یه کتاب در موردش نوشت . یا احمد شاملو . و زیادن از این افراد که نام بخوای ببری یه لیست بلند بالا میشه. این خود دانا پنداری از معضلات جدی ماست
سید جواد: اطلاق واژهی «جغله» در آن کانتکست، توهینآمیز بود. اظهار نظر قاطعانه نیز نه تنها اشکال ندارد، بلکه به شرط سواد، لازم هم هست. عرض من این بود که نظرتان هرچه هست، وارد گفتگو شوید و استدلال کنید. برچسب نچسبانید. لحن تند ابداً اشکالی ندارد، به شرط آنکه از پس استدلال و دیالوگ بیاید.
سلام و عرض ادب جناب یوسف بیک
ول کنید آن آقا را!
و سلام خدمت آقای پارسایی
ببخشید شما درست می فرمایید اما اساسا یدرک و لا یوصف بحث بر چیستی ماجرا دارد سوال من خیلی نزدیک به چرایی موضوع و همینطور چگونه رسیدن به آن است . ممنونم که توجه کردید و کمک کردید سپاس
سید جواد: سلام و عرض احترام. آن آقا از کاربران معمول و دوستان ماست. ابداً اعتقاد ندارم که باید «ول کرد آن آقا را». لحن شما هم همانطور توهینآمیز شد که لحن ایشان بود. بنده هرچه به ایشان گفتم از سر دوستی بود. مقصودم این است که دیالوگ متمدنانه برقرار شود. اینکه او به شما توهین کند و شما هم به او توهین کنید که کمال بیفرهنگی و بیتمدنی است. «چون تو با بد بد کنی، پس فرق چیست؟» به نکتهی نخستی که در ایمیل برایتان فرستادم بسیار توجه کنید. خطر بزرگی است که دچارش هستید و اگر از همین الان به فکرش نباشید، در آینده بسیار آسیبزننده خواهد بود. مسأله را اینجا باز نمیکنم؛ امیدوارم که خودتان حرفم را دریافت کرده باشید.
اما مسألهای که جناب پارسایی فرمودند، اصلاً چنین نبود که اشاره به چیستی موضوع داشته باشد. توضیح چرایی و چگونگی یک امر نیز میتواند کاملاً مدرک باشد و نه موصوف.
سلام. آیا مجله در کتاب فروشی های تهران توزیع شد؟ اگر شده, لطف کنید نام ببرید.
ممنون
سید جواد: سلام. بله، توزیع شده است ولی لیست نام کتابفروشیها در اختیار شرکت پخش است و ما از ریز اسامی بیاطلاعیم. به لینک زیر سری بزنید: http://farasati.blogsky.com/1396/07/19/post-376/
این جغله ی شونزده ساله چی میگه؟ آخه تو چی از موسیقی سرت میشه؟ فرم ندارد؟ زرشک. یه دو تا لفظ از جناب فراستی یاد گرفتی میای چیزشر میگی. تو ایران همه شدن استاد و در هر زمینه ای تز میدن
سید جواد: به سن و سال نیست که رفیق. خود آقای فراستی هم از 16 سالگی شروع به نقد کردند. اکثر نقدهای آن زمانشان هم اشتباه بود. این دوست ما اگر خودش متواضعانه نمیگفت که شانزده ساله است هم همینطور برخورد میکردید؟ به هر روی، ایشان نظرش را نوشت و ما هم خواندیم. ممکن است اشتباه باشد- که هست- اما برآشفتن ندارد. شما چرا برافروخته میشوید؟ اگر خیلی دلسوز هستید، در اصلاح شدن به او کمک کنید. کنایه زدن و توهین کردن که راه به جایی نمیبرد! اگر با نظر او مخالف هستید، یا نوشته و کلامش را نقد کنید، یا نظر مخالف خود را با دلیل و استدلال بیان کنید تا باب گفتگو باز شود و از پس این دیالوگ، هم او، هم ما و هم مخاطبان بتوانند نظر صواب را تشخیص دهند.
سلام.
در پاسخ به دوست عزیز-علی-:
(این پاسخ البته پاسخی به سوال اصلی شما نیست)؛
برخی امور اصطلاحا "یدرک و لایوصف" هستند،یعنی درک می شوند ولی توصیف نمی شوند.
برای این که به وجود حقیقتی اعتراف بکنیم،نیازی نیست که اول بتوانیم آن را تعریف بکنیم؛اگر بتوانیم ، تعریف میکنیم ، نتوانستیم ، میگوئیم از نظر ماهیت بر ما مجهول است.
سلام راستی من یه نقد خوب برای ۵ عصر نوشتم اگر مهر تائید شما به آن خورد میشود به آقای فراستی نشانش دهید نقد است در پی اثبات منتقد نیست چون منتقد هنوز کسی نیست _16سال دارد_ ولی در پی نقد۵ عصر است . فکر کنم خوب از آب درآمده .یعنی لااقل آبکی نیست .برایتان در همین کامنت بعدی می نویسم نمایشش ندهید در وبلاگ بعنوان کامنت ولی خود بخوانید به آقای فراستی هم نشان دهید اگر خوب بود بنام در وبلاگ بگذارید اگر نقدش کنید تا بدانم چه کار کنم اردتمند
سلام خدا قوت . منظورتان را فهمیدم ولی مثالتان را نه . خوب معلوم است که وقتی من کنار دریا باشم و کنار رودخانه به هزاران دلیل حس های متفاوتی دارم و البته تمام احساسم را می توانم بگویم ولی مال خودم است مال دل من است . دل و حس من با دل و حس شما بسیار تفاوت دارد بنابراین هرآنچه شما حس می کنید هم مال خودتان هست و شاید _البته شاید _نتوانم کاملا درک کنم به هرحال ربطی به سوالم در این مثال پیدا نمی کنم . بگذریم ولی وقتی نظری می دهیم باید لااقل به نظر خودمان احاطه داشته باشیم من می فهمم فرم دقیقا از نظر آقای فراستی و شما چیست ولی این امر زیستی بودنش را نیستم یعنی نمی فهمم . نمی دانم آقای فراستی از کجا فهمیده یا چه کسی بهشان رسانده این جمله را! ولی صد درصد این نظر از پس یک شناخت می آید می خواهم بدانم چگونه به این شناخت رسیدید که فرم امری زیستی است مگر هرچه می گویند _ هر چقدر هم گوینده حالیش باشد _ بابد قبول کرد مگر با توضیحات؟! ارادتمند شما
سید جواد: سلام و سپاس. اولاً مثال بنده مربوط بود. شما نمیتوانید حس خود را کاملاً بیان کنید. آنچه بیان میشود، ابداً آنچه در دل شما است، نیست. ثانیاً درست میفرمایید. نباید بدون توضیح چیزی را پذیرفت، اما عرض کردم که توضیحش از جنس یک جمله و دو جمله نیست. تحلیل کلیت آثار یک فرد را به صورت دقیق میطلبد که مجالی مفصل میخواهد. بنابراین، قضیه در حد تببینف توضیحپذیر هست، اما توضیحش زمانی اجمالی نمیپذیرد. ارادت.
سلام
من شهرکتاب مرکزی و شهر کتاب این سینا رو رفتم نداشتن مجله رو. کدوم کتابفروشیا دارن بالاخره؟
با تشکر
سید جواد: سلام. متأسفانه، شرکت پخش کمی ناسازگار عمل کرده است که ان شاء الله این مشکل در روزهای آتی برطرف خواهد شد. شما عجالتاً میتوانید برای خرید مجله به خودِ کافه ژی مراجعه کنید تا در صورت تمایل، مجله را با امضای مسعود فراستی نیز دریافت نمایید.
باز سلام و باز خداقوت
ببخشید بعد از کتاب نما به نما دیگر کتاب آموزش کارگردانی از نظر آقای فراستی چیست یعنی بعد از اتمام خواندن آن کتاب؟
سید جواد: سلام و سپاس. ایشان هیچوقت ترتیب بیان نکردهاند. به طور کلی کتابهای پیشنهادیشان را اعلام کردهاند که از طریق لینک زیر قابل دسترسی است: http://farasati.blogsky.com/1393/03/16/post-105/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D9%86%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%85%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87-%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7
سلام اقا سید جواد
ما که قبلا ادرس و شماره تماس کتابفروشی شهرمون رو برات فرستادیم بازم نیازه که تماس بگیریم یا منتظر اقدام شما باشیم با کتابفروشی مربوطه؟
سید جواد: سلام. نه دیگه، نیازی به کار خاصی نیست. ما پیگیری میکنیم. توزیع مجله در شهرستانها ان شاء الله تا هفته آینده صورت میگیرد. به محض وقوع این اتفاق نیز بنده نام کتابفروشیهای شهرستانی را که مجله را دریافت کردهاند، در وبلاگ اعلام میکنم.
سلام خدا قوت
ایکاش به آقای فراستی پیغامم را بفرستید
قربان سینما خیلی بلدی ولی موسیقی نه !
هوشمند عقیلی خوب است؟!شوخی میکنید . فاجعه است فرم ندارد چون اساسا تکنیک ندارد
کاره راس بهتر از پاواروتی است؟! . بعضی ها میگویند موسیقی سلیقه ای است غلط میکنند موسیقی اساسا وابسته به تربیت گوش است . گوش آقای فراستی بسیار عقب تر از چشمشان است . هر چند در خوب بودن بنان و همای به شدت هستم ولی هوشمند عقیلی ... بگذریم !
اینها را مینویسم با قاطعیت چون همانقدر موسیقی بلدم که سینما بلد نیستم البته به کمک شما سعی در یادگیری سینما دارم.
راستی از نظر شما _ فضول نیستم چون شما را بسیار دوست دارم و قبول دارممیپرسم_ کدام خوانندگان ایرانی و خارجی خوبند کدام آهنگسازان ایرانی _ که نداریم _ و خارجی خوبند؟
خدا قوت میدانم بسیار هم شما هم آقای فراستی درگیر مجله اید. کارتان درست است درست تر باشد ان شاء الله
سید جواد: سلام. بنده که اصلاً فهم موسیقی ندارم. بگذریم.
سلام نقد داستان راز پیرزن خوب است زنده باشید و منتقد تر . ان شاءالله.
راستی شما ( یا آقای فراستی) یا هردو می گویید فرم امری زیستی است میپرسم امر زیستی چیست؟ می گویید یعنی رویه زیستی فیلمساز می گوینم یعنی چه ؟ می فرمایید نمی شود گفت زیستی است دیگر زیست را که نمی توان یاد داد و ... پس چطور و چرا می گویید فرم امری زیستی است . من نمی خواهم بگویم _گرچه اگر هم می گفتم شاید حرفم درست نبود_ که فرم امری زیستی نیست ولی وقتی چیزی را نمی گویید و یا نمی توانید بگویید یعنی اساسا چیزی نیست( وجود ندارد) که بگویید. به هرحال به شدت تمایل دارم و خواهش می کنم فرم امری زیستی است را مصداق بزنید نه با فیلم بلکه با فیلمساز و جز به جز . اگر بگویید خیلی مخلصم اگر هم نگویید باز هم به شدت مخلصم . سپاس که توجه دارید .
سید جواد: سلام. اولاً نمیتوان چیزی را که غیر قابل توضیح دادن است، معدوم دانست. از شما میپرسم. وقتی کنار دریا هستید، حسی دارید. وقتی کنار رودخانه هستید- که آن هم آب است- حسی دیگر دارید. لطفاً برای من توضیح دهید که چرا کنار این دو آب، حسی متفاوت دارید و لطفاً توضیح دهید که در کنار دریا دقیقاً چه حسی دارید؟ ممکن است چیزهایی بگویید، ولی قطعاً تا وقتی که من خودم کنار دریا قرار نگیرم، نمیتوانم کاملاً درک کنم که شما چه حسی داشتهاید. پس برخی چیزها اساساً در کلام نمیگنجند. ثانیاً امر زیستی را اگر بخواهیم برای یک فیلمساز توضیح دهیم و تشریح کنیم. قطعاً این توضیح و تشریح از پس دیدن و بررسی کردن جزء به جزء آثار او امکان پذیر است و این امر، در چند خط توضیح در اینجا اتفاق نمیافتد و مجالی بسیار مفصل میطلبد. ارادت.
در پاسخ به دوست خوبم علی:
همانطور که قبلا گفتم نمیتوانم در زمینه آواز ایرانی اظهار نظر کنم چون صرفا تکنوازی یا بداهه نوازی گوش میدهم. ولی با تمام نظراتت موافقم بنده منظورم از صاحب سلیقه بودن ایشون صرفا به عنوان مخاطب عام موسیقی (مانند بنده) هست.کسی که به طور حرفه ای در حوزه فعالیت دارد قطعا تعریف دیگه ای از "سلیقه موسیقایی" رو میپذیرد.
موفق و پایدار باشید
راستش قصد نداشتم از این به بعد خیلی نظر بدهم و می خواستم فقط وبلاگ را تماشا کنم اما ...
اول. سلام و عرض احترام خدمت شما
دوم مرسی لطف دارید
سوم . تاکید حرفهایم بیشتر در زمینه موسیقی سنتی بود چون من کلاس صداسازی موسیقی سنتی می رفتم و می روم .نظر دادم _که ایکاش نمی دادم چون همه مانند شما و آقای یوسف بیک اهل دیالوگ به معنی واقعی نیستند_ بگذریم! توان ادامه ی بحث قبلی را در خود نمی بینم . ولی در این زمینه با اجازه شما می گویم که ۱۰ ها معیار از نحوه ی بیرون دادن صدا و تحریرها و شیوه ی ادای کلمات فهمیدم که جناب هوشمند عقیلی از صحنه ی آواز پرتند و آقای همای نیز بخصوص قبلا ها اصلا شبوه ی صداسازی شان درست نیست . یعنی حنجره شان را قبلا و نه الان(چون گویا اخیرا کلاس می روند) درست پرورش و تربیت ندادند زیرا نه انعطاف لازم برای کشش بسیاری نت ها را دارند و هم چنین جای صداشان را اصطلاحا در پرده های بالا تر تغییر می دهند و سیستم صوتی به خصوص غضروفهای حنجره شان به آن صورت تمرین نداده اند که بتوانند تحریر های حداقل درستی را ادا کنند بمانند که تنوع تحریر به هیچ وجه ندارند و به نظرم در زمینه آهنگسازی بسبار موفقتر از آواز خوانی اند . درست است رنگ صدایشان خوب است . دچار این بیماری تقلید شجریان زدگی نیستند ولی با این سیستم صوتی نه چندان قوی صد درصد نمی توانند آواز های چها گاه و یا راست پنجگاه به خصوص تحریر های راست پنجگاه را اجرا کنند حال بماند که محدوده ی صوتی وسیعی هم ندارند . سالار عقیلی هم توانایی تحریر زدن خوب را ندارند .
یا مثلا حافظ ناظری اصلا بلد نیست تحریر بزند تحریر هایش عمق ندارد و الکی تند و اصطلاحا پوچند .
در این بین علیرضا قربانی و همایون شجریان در بین جوانان خوبند با اینکه اگر دقت کنید شیوه تحریر زدن همایون با آقای قربانی فرق دارد (رجوع کنید به مثلا آواز بیقرار ( دشتی)قربانی الیته به صورت تصویری
و مثلا قطعه رگ خواب همایون . تحریر های آقای قربانی اصطااحا لب دندانی است ولی تحریر های همایون با غضروف پایینی حنجره است . کار ندارم . آواز ایرانی فقط تحریر نیست ولی تحریر بسیار لازم است
در مورد سالار عقیلی هم به آواز چهارگاهش گوش دهید و با تحریر هایش بخندید که چه مسخره است . بله آقای بنان هم محدوده صوتی وسیعی نداشتند ولی جای صدایشان معلوم بود و حنجره تربیت شده درستی داشتند به آواز می نابش گوش دهید و کیف کنید.. در زمینه موسیقی کلاسیک بنده در همین حد می توانم بگویم که به نظرم (حداقل اندکی آواز ایرانی بلدم) پاواروتی بسیار زیباتر از کاره راس می خواند پاواروتی تمام آنچه را از شیوه صداسازی اپرا بوده را می دانسته و با صدای خودش مخلوط کرده و چیزی ارائه داده که شاهکار است به شخصه نظرم این است که از کاره راس بهتر است . در مورد فیلیپ یاروسکی هم بگویم که بسیار کنتر تنور خوبی است جدا خاص است من هنوز به آن شدت علاقه دوستش ندارم . البته سلیقه است کاملا چون صدای کنتر تنور بسیار سخت است باید با لبه ی بیرونی پرده های صوتی ایجاد شود و ... .
در مورد موسیقی کلاسیک من هایدن را هم خیلی خیلی دوست دارم
بله درست می فرمایید موسیقی باروک به دلیل یکنوا بودن آن و عدم تغییر محسوس ریتم و تکرار تم اولیه گوش قوی می طلبد تا فرق بگذارد میان آثار مختلفش . اما باز حرفم درست است !گوش آقای فراستی به قوی بودن چشمشان نیست چون به هر حال ایشان بیشتر سینما خوانده تا موسیقی . و طبیعتا باید اینگونه باشد به هرحال من بیشتر تخصصم _اگر تخصصی باشد_ در موسیقی سنتی ایرانی به خصوص آواز است و خوشحالم از بر قرار کردن دیالوگ با شما.
یه چیز کوچک بگویم و تمام کنم آواز خوانهای بد ما
سالار عقیلی و حافظ ناظری و آنهایی هستند که به شدت از شجریان تقلید می کنند
و خوبها قربانی و همایون و شهرام ناظری می باشد . البته بدین معنی نیست که همه ی کار هایشان خوب باشد آلبوم فروغ قربانی مزخرف است آلبوم رگ خواب همایون مزخرف است .شهرام ناظری چند کار بسیار خوب دارد ولی هرچه با پسرش کار کرده مزخرف است . و این را هم بگویم اینها نظرات من ِ بیسواد است خواهشا به خاطر نظراتمکسی فحاشی نکند زشت است البته مطمئنم شما و آقای یوسف بیک هم اهل گفت و گوی تمیز هستید و به همین دلیل خواستم نظرم را فقط و فقط به شما بگویم . مخلصم
در پاسخ به دوست عزیز علی :
اول اینکه خیلی خوشحال هستم که شما با سن کمتان موسیقی کلاسیک گوش میدهید(چیزی که امروزه بسیار نایاب است).دوم اینکه فرموده اید که گوش آقای فراستی از جشمشان عقب تر است. چند نکته اینجا به نظرم میرسد در مورد سلیقه موسیقایی که باید خدمتتان عرض کنم.بنده چون به هیچ عنوان آواز ایرانی گوش نمیدهم نمیتوانم در مورد سلیقه ایشون در این حوزه نظر بدهم....ولی در مورد آواز کلاسیک باید به چند نکته توجه کرد:
۱- در سطح خواننده هایی مانند کارراس،موناکو،کوورلی،ماریو لانزا،جوزپه دی استفانو و یان ویکرز به عنوان درجه یک ترین تنور های نسل قدیم
و یوناس کافمن،رولاندو ویلازون، خو آن دیگو فلورز و .... در روزگار ما اساسا سلیقه ای است. این در مورد خواننده های رنج های دیگر مانند دیمیتری هوروفوتسکی(ببخشید من همیشه سر این اسم مشکل دارم!) و برین ترفل و توماس هاپسون به عنوان بهترین باس باریتون های حال حاضر دنیا هم صادق است.
نکته بعدی اینکه وقتی جناب فراستی میان در اینستگرام به جای اینهمه خواننده مشهوری که نامشان را قبلا ذکر کردم یک خواننده بی نظیر و با یه صدای بسیار خاص اما کمی مهجور یعنی فیلیپ یاروسکی بهترین کنترا تنور حال حاضر دنیا رو برای گوش دادن پیشنهاد میدن این یعنی اینکه کاملا در این حوزه صاحب سلیقه هستن و گوش تربیت شده ای هم دارن. چون هر کسی با این خواننده آشنا نیست علت آن این است که اساسا کنترا تنور ها پر طرفدار نیستند.
نکته بعدی در مورد لیستی هست که ایشون پیشنهاد دادن برای موسیقی کلاسیک...لطفا توجه کنید:
۱-باخ
۲-شوبرت
۳-مالر
۴-بتهوون
۵-شوپن
۶-موتزارت
این لیست کاملا نشاندهنده ی یه سلیقه معین است که از ساعت ها گوش دادن به موسیقی برآمده. وقتی که شما به اندازه کافی این آثار را گوش کنید کاملا این سلیقه دستتان می آید...کسی که بعد از باخ شوبرت رو قرار میده یعنی بسیار سلیقه خاصی دارد و این سلیقه عادیه مخاطبان موسیقی کلاسیک نیست. کاملا با سلیقه ای طرف هستیم که اساسا با گام مینور لذت میبرد...یعنی اساسا موسیقی باروک. شوبرت با اینکه در دوره رمانتیک بسر میبرد ولی لیدهایش به شدت باروکیست...از شعر هایی که استفاده میکند تا مسائل دیگر...اگر آواز قو شوبرت رو در کنار لید های پورسل قرار بدهید یا لید هندل یا ویوالدی یا بیش از بقیه باخ ( شوبرت به خصوص در مس هایش این نکته بیشتر آشکار است)کاملا به نظر بنده میرسید.گوستاو مالر هم اساسا تحت تاثیر دو نفر بود: ریچارد وگنر (اساسا در تریستان و ایزولده) و لید های شوبرت. آواز زمین گوستاو مالر ادامه راهیست ک شوبرت با لید های فوق العاده اش شروع کرده بود. پس همانطور که میبینید این لیست نه تنها حاصل یه سلیقه معین و گوش به شدت تربیت شده است بلکه مبتنی بر تاریخ موسیقی هم هست.
امیدوارم نظراتم مفید بوده باشد برای ادامه بحث و احیانا دیالوگ با شما
عجب . یعنی جناب فراستی در سینما ، تئاتر ، تلویزیون ، ادبیات داستانی ، شعر ، انواع موسیقی ، اقتصاد ، علوم اجتماعی و فرهنگی ، نقاشی ، فلسفه و ... سواد لازم رو دارن؟ دیگه چه خبر؟ دوران همه چیز دانی تموم شده . هر رشته ای اونقدر عمیق شده که برای کسب سواد لازمش یه عمر باید وقت بذاری
سید جواد:
سلام.
لحن من تند بود اما توهینی توش نبود. واقعیت رو گفتم. و اینکه این نقد فقط به ایشون وارد نیست . به خیلیای دیگه وارده. به خود مسعود فراستی هم وارده. در هر زمینه ای میرسن اظهار نظر قاطعانه میکنن. کم نداشتیم از این افراد . نمونش احمد کسروی . به هر موضوعی رسید یه کتاب در موردش نوشت . یا احمد شاملو . و زیادن از این افراد که نام بخوای ببری یه لیست بلند بالا میشه. این خود دانا پنداری از معضلات جدی ماست
سید جواد:
اطلاق واژهی «جغله» در آن کانتکست، توهینآمیز بود.
اظهار نظر قاطعانه نیز نه تنها اشکال ندارد، بلکه به شرط سواد، لازم هم هست. عرض من این بود که نظرتان هرچه هست، وارد گفتگو شوید و استدلال کنید. برچسب نچسبانید. لحن تند ابداً اشکالی ندارد، به شرط آنکه از پس استدلال و دیالوگ بیاید.
سلام و عرض ادب جناب یوسف بیک
ول کنید آن آقا را!
و سلام خدمت آقای پارسایی
ببخشید شما درست می فرمایید اما اساسا یدرک و لا یوصف بحث بر چیستی ماجرا دارد سوال من خیلی نزدیک به چرایی موضوع و همینطور چگونه رسیدن به آن است . ممنونم که توجه کردید و کمک کردید سپاس
سید جواد:
سلام و عرض احترام.
آن آقا از کاربران معمول و دوستان ماست. ابداً اعتقاد ندارم که باید «ول کرد آن آقا را». لحن شما هم همانطور توهینآمیز شد که لحن ایشان بود. بنده هرچه به ایشان گفتم از سر دوستی بود. مقصودم این است که دیالوگ متمدنانه برقرار شود. اینکه او به شما توهین کند و شما هم به او توهین کنید که کمال بیفرهنگی و بیتمدنی است. «چون تو با بد بد کنی، پس فرق چیست؟» به نکتهی نخستی که در ایمیل برایتان فرستادم بسیار توجه کنید. خطر بزرگی است که دچارش هستید و اگر از همین الان به فکرش نباشید، در آینده بسیار آسیبزننده خواهد بود. مسأله را اینجا باز نمیکنم؛ امیدوارم که خودتان حرفم را دریافت کرده باشید.
اما مسألهای که جناب پارسایی فرمودند، اصلاً چنین نبود که اشاره به چیستی موضوع داشته باشد. توضیح چرایی و چگونگی یک امر نیز میتواند کاملاً مدرک باشد و نه موصوف.
!
سلام. آیا مجله در کتاب فروشی های تهران توزیع شد؟ اگر شده, لطف کنید نام ببرید.
ممنون
سید جواد:
سلام.
بله، توزیع شده است ولی لیست نام کتابفروشیها در اختیار شرکت پخش است و ما از ریز اسامی بیاطلاعیم.
به لینک زیر سری بزنید:
http://farasati.blogsky.com/1396/07/19/post-376/
درود.
برای دریافت مجله، آن ایمیل که شامل آدرس و شماره تلفن کتابفروشی بود کافی است؟
سید جواد:
درود.
بله. لینک زیر را هم ببینید.
http://farasati.blogsky.com/1396/07/19/post-376/
این جغله ی شونزده ساله چی میگه؟ آخه تو چی از موسیقی سرت میشه؟ فرم ندارد؟ زرشک. یه دو تا لفظ از جناب فراستی یاد گرفتی میای چیزشر میگی. تو ایران همه شدن استاد و در هر زمینه ای تز میدن
سید جواد:
به سن و سال نیست که رفیق. خود آقای فراستی هم از 16 سالگی شروع به نقد کردند. اکثر نقدهای آن زمانشان هم اشتباه بود. این دوست ما اگر خودش متواضعانه نمیگفت که شانزده ساله است هم همینطور برخورد میکردید؟
به هر روی، ایشان نظرش را نوشت و ما هم خواندیم. ممکن است اشتباه باشد- که هست- اما برآشفتن ندارد. شما چرا برافروخته میشوید؟ اگر خیلی دلسوز هستید، در اصلاح شدن به او کمک کنید. کنایه زدن و توهین کردن که راه به جایی نمیبرد! اگر با نظر او مخالف هستید، یا نوشته و کلامش را نقد کنید، یا نظر مخالف خود را با دلیل و استدلال بیان کنید تا باب گفتگو باز شود و از پس این دیالوگ، هم او، هم ما و هم مخاطبان بتوانند نظر صواب را تشخیص دهند.
سلام.
در پاسخ به دوست عزیز-علی-:
(این پاسخ البته پاسخی به سوال اصلی شما نیست)؛
برخی امور اصطلاحا "یدرک و لایوصف" هستند،یعنی درک می شوند ولی توصیف نمی شوند.
برای این که به وجود حقیقتی اعتراف بکنیم،نیازی نیست که اول بتوانیم آن را تعریف بکنیم؛اگر بتوانیم ، تعریف میکنیم ، نتوانستیم ، میگوئیم از نظر ماهیت بر ما مجهول است.
سلام راستی من یه نقد خوب برای ۵ عصر نوشتم اگر مهر تائید شما به آن خورد میشود به آقای فراستی نشانش دهید نقد است در پی اثبات منتقد نیست چون منتقد هنوز کسی نیست _16سال دارد_ ولی در پی نقد۵ عصر است . فکر کنم خوب از آب درآمده .یعنی لااقل آبکی نیست .برایتان در همین کامنت بعدی می نویسم نمایشش ندهید در وبلاگ بعنوان کامنت ولی خود بخوانید به آقای فراستی هم نشان دهید اگر خوب بود بنام در وبلاگ بگذارید اگر نقدش کنید تا بدانم چه کار کنم اردتمند
نقد را بنویسم ؟
سید جواد:
حتماً بنویسید.
سلام خدا قوت . منظورتان را فهمیدم ولی مثالتان را نه . خوب معلوم است که وقتی من کنار دریا باشم و کنار رودخانه به هزاران دلیل حس های متفاوتی دارم و البته تمام احساسم را می توانم بگویم ولی مال خودم است مال دل من است . دل و حس من با دل و حس شما بسیار تفاوت دارد بنابراین هرآنچه شما حس می کنید هم مال خودتان هست و شاید _البته شاید _نتوانم کاملا درک کنم به هرحال ربطی به سوالم در این مثال پیدا نمی کنم . بگذریم ولی وقتی نظری می دهیم باید لااقل به نظر خودمان احاطه داشته باشیم من می فهمم فرم دقیقا از نظر آقای فراستی و شما چیست ولی این امر زیستی بودنش را نیستم یعنی نمی فهمم . نمی دانم آقای فراستی از کجا فهمیده یا چه کسی بهشان رسانده این جمله را! ولی صد درصد این نظر از پس یک شناخت می آید می خواهم بدانم چگونه به این شناخت رسیدید که فرم امری زیستی است مگر هرچه می گویند _ هر چقدر هم گوینده حالیش باشد _ بابد قبول کرد مگر با توضیحات؟! ارادتمند شما
سید جواد:
سلام و سپاس.
اولاً مثال بنده مربوط بود. شما نمیتوانید حس خود را کاملاً بیان کنید. آنچه بیان میشود، ابداً آنچه در دل شما است، نیست.
ثانیاً درست میفرمایید. نباید بدون توضیح چیزی را پذیرفت، اما عرض کردم که توضیحش از جنس یک جمله و دو جمله نیست. تحلیل کلیت آثار یک فرد را به صورت دقیق میطلبد که مجالی مفصل میخواهد. بنابراین، قضیه در حد تببینف توضیحپذیر هست، اما توضیحش زمانی اجمالی نمیپذیرد.
ارادت.
سلام
من شهرکتاب مرکزی و شهر کتاب این سینا رو رفتم نداشتن مجله رو. کدوم کتابفروشیا دارن بالاخره؟
با تشکر
سید جواد:
سلام.
متأسفانه، شرکت پخش کمی ناسازگار عمل کرده است که ان شاء الله این مشکل در روزهای آتی برطرف خواهد شد. شما عجالتاً میتوانید برای خرید مجله به خودِ کافه ژی مراجعه کنید تا در صورت تمایل، مجله را با امضای مسعود فراستی نیز دریافت نمایید.
باز سلام و باز خداقوت
ببخشید بعد از کتاب نما به نما دیگر کتاب آموزش کارگردانی از نظر آقای فراستی چیست یعنی بعد از اتمام خواندن آن کتاب؟
سید جواد:
سلام و سپاس.
ایشان هیچوقت ترتیب بیان نکردهاند. به طور کلی کتابهای پیشنهادیشان را اعلام کردهاند که از طریق لینک زیر قابل دسترسی است:
http://farasati.blogsky.com/1393/03/16/post-105/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D9%86%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%85%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87-%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7
سلام اقا سید جواد
ما که قبلا ادرس و شماره تماس کتابفروشی شهرمون رو برات فرستادیم بازم نیازه که تماس بگیریم یا منتظر اقدام شما باشیم با کتابفروشی مربوطه؟
سید جواد:
سلام.
نه دیگه، نیازی به کار خاصی نیست. ما پیگیری میکنیم.
توزیع مجله در شهرستانها ان شاء الله تا هفته آینده صورت میگیرد. به محض وقوع این اتفاق نیز بنده نام کتابفروشیهای شهرستانی را که مجله را دریافت کردهاند، در وبلاگ اعلام میکنم.
سلام خدا قوت
ایکاش به آقای فراستی پیغامم را بفرستید
قربان سینما خیلی بلدی ولی موسیقی نه !
هوشمند عقیلی خوب است؟!شوخی میکنید . فاجعه است فرم ندارد چون اساسا تکنیک ندارد
کاره راس بهتر از پاواروتی است؟! . بعضی ها میگویند موسیقی سلیقه ای است غلط میکنند موسیقی اساسا وابسته به تربیت گوش است . گوش آقای فراستی بسیار عقب تر از چشمشان است . هر چند در خوب بودن بنان و همای به شدت هستم ولی هوشمند عقیلی ... بگذریم !
اینها را مینویسم با قاطعیت چون همانقدر موسیقی بلدم که سینما بلد نیستم البته به کمک شما سعی در یادگیری سینما دارم.
راستی از نظر شما _ فضول نیستم چون شما را بسیار دوست دارم و قبول دارممیپرسم_ کدام خوانندگان ایرانی و خارجی خوبند کدام آهنگسازان ایرانی _ که نداریم _ و خارجی خوبند؟
خدا قوت میدانم بسیار هم شما هم آقای فراستی درگیر مجله اید. کارتان درست است درست تر باشد ان شاء الله
سید جواد:
سلام.
بنده که اصلاً فهم موسیقی ندارم. بگذریم.
سلام نقد داستان راز پیرزن خوب است زنده باشید و منتقد تر . ان شاءالله.
راستی شما ( یا آقای فراستی) یا هردو می گویید فرم امری زیستی است میپرسم امر زیستی چیست؟ می گویید یعنی رویه زیستی فیلمساز می گوینم یعنی چه ؟ می فرمایید نمی شود گفت زیستی است دیگر زیست را که نمی توان یاد داد و ... پس چطور و چرا می گویید فرم امری زیستی است . من نمی خواهم بگویم _گرچه اگر هم می گفتم شاید حرفم درست نبود_ که فرم امری زیستی نیست ولی وقتی چیزی را نمی گویید و یا نمی توانید بگویید یعنی اساسا چیزی نیست( وجود ندارد) که بگویید. به هرحال به شدت تمایل دارم و خواهش می کنم فرم امری زیستی است را مصداق بزنید نه با فیلم بلکه با فیلمساز و جز به جز . اگر بگویید خیلی مخلصم اگر هم نگویید باز هم به شدت مخلصم . سپاس که توجه دارید .
سید جواد:
سلام.
اولاً نمیتوان چیزی را که غیر قابل توضیح دادن است، معدوم دانست. از شما میپرسم. وقتی کنار دریا هستید، حسی دارید. وقتی کنار رودخانه هستید- که آن هم آب است- حسی دیگر دارید. لطفاً برای من توضیح دهید که چرا کنار این دو آب، حسی متفاوت دارید و لطفاً توضیح دهید که در کنار دریا دقیقاً چه حسی دارید؟ ممکن است چیزهایی بگویید، ولی قطعاً تا وقتی که من خودم کنار دریا قرار نگیرم، نمیتوانم کاملاً درک کنم که شما چه حسی داشتهاید. پس برخی چیزها اساساً در کلام نمیگنجند.
ثانیاً امر زیستی را اگر بخواهیم برای یک فیلمساز توضیح دهیم و تشریح کنیم. قطعاً این توضیح و تشریح از پس دیدن و بررسی کردن جزء به جزء آثار او امکان پذیر است و این امر، در چند خط توضیح در اینجا اتفاق نمیافتد و مجالی بسیار مفصل میطلبد.
ارادت.