1) صوت مکالمه تلفنی با مسعود فراستی (کلیک کنید)
2) یادداشت امیرکاوه آهنین جان:
«اسکار و بهار»
اولی آمد و دومی در راه است. و ما به هیچ موجود ماقبل شعوری اجازه خراب
کردن حال خوبمان را نمی دهیم. مخصوصا اونایی که هنوز در چهارچوبهای پوسیده ی
سواد نم کشیدشان لمیده اند و اصرار دارند نفهمند که سینما هر روز تازه
میشود تا نان نرخ روزشان بیات نشود.
جناب فرهادی حالا میشود از این مرز و بوم خارج شد و قبل از ورود به هر
کشوری سرت را بالا بگیری و گذرنامه ات را نشان بدهی و بگویی من هموطن اصغر
فرهادی ام
دستت درد نکنه مرد.
جناب ناشناس عزیز
بنظرم روایت و فلاش بک داستان بخوبی تو فیلم قرار داده شده تا با گذشته این شخص و دلیل حال الان اون اشنا بشیم از لحاظ بازی گرفتن و کارگردانی بنظرم فوق العاده بوده. یکی از مهم ترین دلیل خوب بودن این فیلم پرهیز از احساس گرایی و به گریه انداختن تماشاگر هستش و اینکه واقعا نمی تونه کسی به خبر مرگ نزدیک خودش خیلی عکس العمل اغراق شده نشون نده ؟ از همه مهمتر بنظرم برادرزاده به اون بلوغ فکری نرسیده تا درک درستی از عدم وجود پدرش داشته باشه نمونه این صحنه یخچاله. وقتی شما فیلم می بینید انتظار دارید همه چیز در مورد همه شخصیتها بدونید با این تفکر شما از هیچ فیلمی نباید خوشتون بیاد. فیلم یه شخصیت اصلی درمیاره به شدت موفق عمل میکنه در این زمینه و برادرزاده فقط وسیله ای برای نشون دادن تضاد بین این دو و برگردون شخصیت اصلی به زندگی عادیه. فیلم در مورد لی چندلر هست دوست عزیز تا برادرزاده اون پاتریک.
جناب یاشار عزیز:
چطور فیلمی که این همه مشکل در روایت و داستان و کارگردانی و ... دارد می تواند بهترین فیلم امسال باشد؟ فلش بک های فیلم همه آشفته و گنگ هستند. خیلی از میزانسن های فیلم خنده دارند (صحنه ای که برای اولین بار شخصیت اصلی داستان خبر مرگ برادر خود را می شنود و ...). خیلی از روابط افراد در فیلم هم مبهم است. چرا نوجوان فیلم در مورد مرگ پدرش اینقدر بیتفاوت است؟ مگر سابقا مشکلی با او داشته است؟ و البته مشکلات ریز و درشت دیگر که حرف زدن در موردشان یک نقد مفصل می طلبد.
با احترام به نظر اقای فراستی منچستر کنار دریا بهترین فیلم امسال با اختلاف زیاد نسبت به بقیه فیلمها هستش. البته این نظر منه . نظر خود شما در مورد منچستر کنار دریا چیه ؟
سید جواد:
من هنوز فیلم را ندیده ام.
من نظر اقای فراستی را در مورد فیلمهایی که خودم دوست داشتم می خوام بدونم. منچستر کنار دریا، تونی اردمان، سکوت، ورود
سید جواد:
«منچستر کنار دریا» را می دانم که دوست نداشتند.
مشکل از اینجا ناشی میشه که همه فکر می کنند داورهای اسکار همه خدا هستند و هر چه بگن درسته!
همین فیلم لالالند که این همه جایزه گرفت به سختی میشه تا انتها دید. در مورد بقیه فیلم ها هم که اصلا حرف نزنیم بهتره.
در پاسخ به دوست عزیز مجید:
کاملا با حرفتان موافقم. مثالی که از ویسکونتی و ساعدی اوردم منظورم دقیقا همین نکته بود.
این صدا یک جاییش تحریف شده! درسته؟؟
سید جواد:
خیر. فقط بعضی جاهاش حذف شده.
خوب نوشتی آقای حشمتی فر. لذت بردم. ممنون.
من ی چیزی رو ب حرفات اضافه کنم. ک آقای فراستی همیشه بهش اشاره کرده. نکته ای درباره منعکس کردن واقعیت های جتمعه در فیلم های فرهادی. انتخاب موضوع برای فیلم حسن نیست. چیزی ک فیلم رو خوب یا بد میکنه چگونه پرداختن ب موضوعه. این دوستان برای دیدن واقعیت های جامعه نیازی ب سینما رفتن ندارن، کافیه فقط چند دقیقه با مردم زندگی کنن یا حتی تو خیابون راه برن.
زمانیکه فروشنده اکرانش شروع شد یک سری موجودات ( چون نمیتوانم واژه ی دیگری به کار ببرم!) ساعت 6:30 صبح از خواب شیرین خود زدند تا عنوان اولین نفری که فروشنده را با اصغر فرهادی میبیند را بدست آورند. آنزمان با خود میگفتم چه چیزی در این حرکت نهفته است؟چرا کسی که فرق بین دیزالو و فید و وایپ و کات رو نمیداند، باید یک شبه در این حد عاشق سینما باشد که 5 صبح از خواب بیدار شود تا به افتتاحیه فروشنده برسد؟ همین بحث رو سر سنتوری مهرجویی داشتیم که یهو شاگردان ساز سنتور رو چند برابر کرد و بعد 4 یا 5 سال دوباره به حالت عادی برگشت. در حال حاضر هم سینما به خاطر جوایز بین المللی اصغر فرهادی در ایران مد شده است برای اطمینان هم سری به آموزشگاه های سینمایی بزنید. مدی که باعث میشو د تا عاشق سینه چاک سینما با پالپ فیکشن شروع کند و به لینچ و لارس فونتریر و هانکه برسد! آن وقت همین موجوداتی که 6:30 به افتتاحیه فروشنده میروند همین عزیزان در حال حاضر طرفدار سر سخت فیلم هستند چرا که از خواب شیرین خود به نفع هنر والا و سینمای مولف زده اند!!
سخن منی که بعد نیم ساعت دیدن فروشنده از سالن سینما فلسطین بیرون آمدم و به کتابفروشی های انقلاب پناه آوردم با این موجودات اینه که ، دوست عزیز در درجه اول هر چیزی باید روال منطقی خود را طی کند اگر احیانا در ایران این اتفاق کمتر رخ میدهد بحث دیگریست. فیلم تونی اردمان رو تمام منتقدان کایه دو سینما از فیلم کن لوچ که جایزه اصلی کن رو گرفت بالاتر میدانند، این فیلم آشغال فرهادی که جای خود را دارد. دوم اینکه این دیگر چجور فیلمساز بزرگیست که مصاحبه هایش اینقدر دکوراتیو و لوس است؟
به مصاحبه های هیچکاک مراجعه شود که به زور درباره فیلم حرف میزند حداکثر میگوید داستان را از کجا اورده و کستینگ رو چه جوری بسته است. دیگه اینکه کت میدوزم و ... یا منکه در حمام نبودم که بدانم تجاوز شده یا نه.... فکر میکند به قول آقای فراستی دیگر ته شوخ طبع هست!!! درباره واقعیت های جامعه هم نکته ای داشتم. چه کسی گفته است که منعکس کردن این واقعیات رسالت فیلمساز یا به طور کلی هنرمند است؟ پس به زعم موجودات گرامی تیم برتون بسیار فیلمساز مبتذل و بیسوادیست که بحرانهای سرمایه داری را به تصویر نمیکشد و به فانتزی و انیمیشن بسنده میکند؟ این نگاه همان قدر مبتذل است که وجدان ورم کرده ( به قول بهروز افخمی )فرهادی مبتذل است. بعد چه کسی گفته است واقعاگرایی باید اینقدر شل و ول باشد؟ رئالیسمی که در فیلمهای ویسکونتی میبینیم چرا اینطور نیست؟ یا در نمایشنامه های ساعدی که فرهادی کلی هم عاشقش هست؟ با این سطح از تکنیک ما قادر به ساختن کیلیپ هم نیستیم، چه برسد فیلم سینمایی بالای دو ساعت!!
در آخر به این موجودات عزیز توصیه میشود دفعه بعد که فرهادی خواست فیلم جدید خود را افتتاح کند از خواب شیرین خود نزنند تا مثل الان طرفدار سر سخت فیلمش نشوند.
ببخشید از دوستان که پر حرفی کردم.
با تشکر
در جواب به ناشناس:
یک دوجین جشنواره بی خاصیت و بیخود رو اسم بردی ک خیلیاشونو احتمالن تا اخر عمر فقط همین یک بار اسمشونو میشنویم. جایزه کن رو هم فقط از دست 9 نفر گرفت ک یکیشونم ایرانی بود. تمام منتقدین پولکی کشورمون ک فیلمهای فرهادی رو ندیده شاهکار میدونن هم اعتقاد داشتن فیلمنامه فروشنده اشتباهات واضحی داره. تو این شرایط برنده شدن جایزه فیلمنامه در کن هم ب شوخی بیشتر شبیه میشه. تو همون جشنواره کن منتقدین فرانسوی فروشنده رو بعنوان یکی از ضعیفترین فیلمهای جشنواره نام برده بودن.
تونی اردمان همه جا فروشنده رو شکست داده بود و منتقدین معروف جهان هم ازش بعنوان یک انتخاب واضح نام برده بودن. کارگردان تونی اردمان هرگز نگفته بود فروشنده لیاقتش بیشتره. 72 تا منتقد تونی اردمان رو در لیست 10 فیلم برتر سال قرار داده بودن. این عدد برای فروشنده فقط 4 تاست. هرچند بعید میدونم بخاطر اعتقاد ب خدات(فرهادی) بخای واقعیت رو ببینی ولی لینکشم میزارم برات:
http://www.metacritic.com/feature/film-critics-list-the-top-10-movies-of-2016
و در اخر بنظرم آشغالی مثل فروشنده انقدر جای بحث نداره. میتونی صد بار ببینش و هردفه باهاش ارضا شو.
به مورد 1 و 2 من توجه کنید .که روال منطقی اسکار گرفتن طی شده.این روال منطقی را کسی نمی تونه انکار کنه.
سید جواد:
بنده هم پیش از شما تلویحاً به همین موارد اشاره کرده بودم.
فلسفه بزرگتر از او بود, کله پایش کرد؛
از مقالات دهه 60 رفته رفته از عالمِ معجزه به عالمِ سحر, سقوط کرد،به نامِ عرفی کردن دین.. به نامِ تقدس زدایی .. به نامِ نسبی گرایی در حوزه ی اخلاق و حوزه ی اندیشه و حوزه ی اجتماع..
اگر در فلسفه , جنابِ سروش کله پا شد, محسن مخملباف_به زعم طرفدارانش فیلسوف سینمای وطنی_ که دیگر محلی از اِعراب ندارد.گفته یا نوشته که چندین ماه چندین و چندکتاب فلسفی را نشستم و با شوق خواندم..حاصل این گونه فلسفه خواندن و فهمِ نسبی گرایی شد آثارِ جنسی لیبرال..از شروعِ انحرافش , خدابیامرز شهید آوینی مشتش را وا کرد و ناخودآگاهش را برملا..فیلم به فیلم در سینما عقب تر رفت و از نسبی گرایی در اخلاق و اندیشه به دگماتیسم رسید..
آن روز جنابِ مخملباف سینمایی داشت و پشتِ سروش گاه و بیگاه قائم میشد, امروز هم جنابِ فرهادی داعیه ی تلقیِ ظهورِ اخلاقی جدید برای بشرِ جدید را میدهد..در فیلمها و مصاحبه هایش..سینما این وسط سیخی چند؟
فروشنده ی بی ساختار , فاقداعتمادبه نفس در ساختار, خجالتی و بی پوست و گوشت و استخون , داعیه دار سینماست؟
خب اگزوتیک دهه 70 مخملباف دو دهه جلو آمده و شده اگزوتیکِ مدرن..
دوربین پراشتباهِ فیلم به وضوحِ تمام , تجاوز را لاپوشانی میکند.توجیه میکند..خشم را سست میکند.
این بود اخلاقِ بشرِ مدرن؟
غیرت برای نسبی گرایانِ کج فهم یعنی تعصب کورکورانه ی از جنسِ ظلمات..غیرتی که از جنس نور است باید که چشمِ کله پاشده ها را بزند..
روزگاری جنابِ سروش و حلقه کیان و.. فرآیندِ نرمالیزه کردنِ سپهر سیاست را در سر پروراندند,بزرگ و کوچکهایِ آن اندیشه امروز لیبرالیسم را در آغوش گرفته اند.معجزه را سحر دیدن یعنی این..
مخملبافِ آنارشیسمِ وطن فروش هم که تکلیفش مشخص شد,از گلستانِ غده ی سرطانی گلاب گرفتن و.. شد دستمزدِ آنچنان فلسفه خواندن..
نسبی گراییِ فهم نشده عجب مصیبتی ست.....
میشود دقیقا بفرمایید اونها چه حرفهایی رو میخواهند که " آقای فرهادی به لحاظ سیاسی همان حرفهایی را می زند که آنها می خواهند" ؟؟
کدام حرفها عزیز ؟ این ها واقعیت ها و مسائل جامعه امروز ما ست که ایشان به تصویر کشانده . شما مشغول جا نماز آب کشیدنی یا سرت در لاک خودت است که چنین مسائلی را ندیده ای ، اما هست
امثال من دادگاه ها و وضعیت وخیم به تصویر کشیده شده در فیلم جدایی را لمس کرده اند
سید جواد:
بله، شما درست می فرمایید.
اسکار خیلی هم حقّ آقای فرهادی بود. ایشان خیلی هم انسان متعهد به کشور و دلسوزی هستند. فقط هم "حقیقت" جامعه را نشان می دهند. خیلی هم سینمایی این کار را می کنند. داوران اسکار هم عالمان دهر هستند و نظرشان تنه به تنه وحی الهی می زند. ما هم یک مشت عقده ای حسود هستیم که اگر آقای فرهادی اسکار بگیرد، جایزه اش را از جیب ما می دهند و همین است که تمام قد به کینه توزی با این مرد شریف برخاسته ایم. فیلمساز وارسته ای که از میان تمام مسائلی که در کشورش می گذرد فقط به فقط توانایی دیدن "حقایق" را دارد و کوچک ترین "حقایق" را به کل جامعه تعمیم می دهد و برای جهانیان به نمایش می گذارد به طوری که تصویری که فیلمهایش از مردم ایران به جهان ارائه می کند چیزی نیست جز آیینه تمام نمای "حقایق".
اگر به چیز دیگری باید اعتراف کنم تا دست از سر ما جانماز آب کشانِ سر در لاک بردارید، بفرمایید تا در کامنت های بعدی در خدمت باشم.
من اون کامنت گزار بی نام چهارشنبه 11 اسفند 1395 ساعت 10:11 نیستم ولی از جانب خودم میگم.
ادم سرش را مثل کبک زیر برف کند شرف دارد به ادم فروشی.
فیلم فروشنده
1--با کسب جوایزی مثل مونیخ، وایادولید، فستیوال سمینسی اسپانیا،فیلم شیکاگو و انجمن ملی نقد فیلم آمریکاو مهم تر از همه جشنواره کن و . .
2-- پخش و اکران به موقع در امریکا
روال منطقی اسکار گرفتن یه فیلم خارجی زبان را طی کرده. خوده تونی اردمن هم گفته لیاقت فرهادی بیشتر بوده.
سید جواد:
اتفاقاً جمله فیلمساز تونی اردمن خیلی دقیق بود. او گفت: «بایدفروشنده اسکار می گرفت. ارزش حمایت از یک تفکر بیش از حمایت از یک فیلم است.»
این جمله به دقت یعنی جایزه اسکار به این دلیل باید به فروشنده برسد که از تفکر ضدنژادپرستانه فیلمسازش- که ربطی به فیلم ندارد- حمایت شود. کلام فیلمساز تونی اردمن یعنی اگر قرار بود از فیلم دفاع شود، جایزه باید به تونی اردمن تعلق می گرفت (یا دقیق تر: فروشنده به لحاظ فیلمی قابلیت حمایت نداشت) اما حالا که قرار است از تفکر ضد ترامپ حمایت شود، پس جایزه باید به فروشنده برسد (که آن هم به بیانه اخیر فیلمسازش مربوط است).
آقا سید بنظرم اینا اصلا فراستی رو نمیشناسن ، نخوندن نقدهاش رو ، کتاباش رو ، نشنیدن و ندیدن مصاحبه ها و برنامه های سری قبل هفت رو و ...
در کل دنبال نمیکنن ایشون رو که این نظرات رو میدن
یه پز الکی دارن که بدون شناخت در مورد طرف حرف میزنن
نمیرن هم چهار تا کتاب بخونن و ....
برن بخونن خب ببینن چی میگفته ایشون ، از قدیم تا الان
پاینده باشید
سلام سید.
خبر ندارید کلاس های کافه کی از سر گرفته میشه ؟
سید جواد:
سلام.
تا آخر امسال که کلاسی شروع نمیشه. سال جدید را نمی دانم.
چرا این اسکار سیاسی به فیلم های دیگر ایران نمی رسید ؟؟؟؟
کبک امثال شمایید که دوست ندارید قبول کنید فیلم بالاتر از سطح سینمای ایران است و در میان انبوه فیلم هایی که هر ساله تولید می شود قابل توجه بوده
سید جواد:
به دلیل اینکه:
1) فیلمهای آقای فرهادی به لحاظ سیاسی همان حرفهایی را می زند که آنها می خواهند.
2) فیلمهای آقای فرهادی پخش کننده قوی خارجی دارند.
3) خودِ ایران فیلمهای ایشان را به اسکار معرفی می کند.
و . . .
بالاتر از سطح سینمای ایران؟! جوک زیبایی بود. فیلمهای اخیر آقای فرهادی حتی نسبت به فیلمهای اولیه خودش هم در سطح پایین تری است. آن وقت سینمای ایران؟! ممنون که موجبات فرح ما را فراهم کردید.
پی نوشت: سیاسی بودن اسکار امسال را که سیاسیون و سینماگران و غیره همه و همه، مستقیم و غیر مستقیم، در داخل و خارج اعلام و تأیید کردند. یعنی آن قدر واضح بود که حتّی کبک هم متوجّهش می شد و لذا کبک شرف دارد به کسانی که هنوز سعی می کنند که نفهمند.
تقریباً اکثر عقلا داخلی و خارجی می گویند این اسکار به خاطر دهن کجی به ترامپ بوده، پس یعنی جایزه بیشتر سیاسی بوده نه هنری.
ولی برای کودکان همچنان جایزه گرفتن نشستن بر قله است. حالا اگر این قله خیالی باشد چه باک.
سید جواد:
سیاسی بودن جایزه اسکار بارها به طرز عیانی آشکار شده است ولی خب، کبک ها هیچ وقت سعی در یادآوری حقایق ندارند.