مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

برنامه‌ی این هفته‌ی "سینما تحلیل"

https://images-na.ssl-images-amazon.com/images/M/MV5BMTk0MjMzMzk5OF5BMl5BanBnXkFtZTcwMTMyMzQ5Mw@@._V1_UY317_CR15,0,214,317_AL_.jpghttps://images-na.ssl-images-amazon.com/images/I/510BQJHH9ZL.jpg

داستان کاراگاهی - ویلیام وایلر - 1951
(نشست دوم)

زمان: جمعه 26 آذر 95 - ساعت 14:00

مکان
: کرج، مهرشهر، بلوار شهرداری، خ 341، کافه راندوو

جهت دانلود زیرنویس فارسی این فیلم، "اینجا" را کلیک کنید.

نظرات 221 + ارسال نظر
محمد شنبه 25 دی 1395 ساعت 21:36

دشمنت شرمنده داداش
جمله من انتقادی بود.قصدی نداشتم

سید جواد:
ممنون از انتقادت. وارد بود . . . و هست . . . همچنان.
مخلصم.

[ بدون نام ] شنبه 25 دی 1395 ساعت 12:46

لطفا چند کتاب در موردکارگردانان بزرگ مثل هاکس و فورد و برگمان و وایلدر و وایلر و کلا بزرگان به من معرفی کنین.ممنونم از زحماتتون.سلامت باشین.

محمد شنبه 25 دی 1395 ساعت 12:21

آن مطلب را هم دیده ام و منتشرش خواهم کرد. به یکی دیگر از دوستان هم عرض کردم که این چند روز اینترنتم قطع بود وگرنه آن مطلب را زودتر از اینها منتشر می کردم.
الله اکبر از کار خدا..........

سید جواد:
ممنون از اینکه به رویم آوردید و موجبات شرمندگی هرچه بیشترم را بین رفقا فراهم ساختید.

محسن جمعه 24 دی 1395 ساعت 17:11

سلام
ببخشید آقای یوسف بیک.در بحث مطلق و نسبی اصطلاحی را با عنوان /محال فلسفی -منطقی/ مطرح فرمودید. جدا از آن بحث شیرین که به خوبی هم توضیح دادید، میخواستم بپرسم که این مفهوم یا اصطلاح چیست؟اگر ممکنه خواهشا مجمل توضیح بدهید.و اگر برای فهمش خواندن کتابی هم لازم است معرفی کنید.ممنون شما هستم.

سید جواد:
سلام.
مقصودم این بود که از واژه‌ی «محال» معنای عرفی آن را اراده نکرده‌ام و آن معنایی از این کلمه مقصودم بوده که در علم فسلفه و منطق از آن سخن می‌گویند. به لحاظ علم فلسفه-منطق آن چیزی محال است که قابل تصور کردن نیست. یعنی هر چیز تصور کردنش ناممکن باشد، محال فلسفی- منطقی است. این، شاید ساده‌ترین و مجمل‌ترین توضیح ممکن است و برای تفصیل آن باید به کتب منطق مراجعه فرمایید.

1 جمعه 24 دی 1395 ساعت 15:08

سلام آقا سید،

اخیرا آیت الله جوادی آملی در دیدار با عوامل سریال حضرت موسی صحبت های مهمی راجع به سینما داشتند که احساس میکنم در برخی موارد کمی با مبانی جناب فراستی در تضاده. بد نیست مطالعه کنید و در صورت صلاحدید اینجا بازنشر بدید.

باتشکر

سید جواد:
سلام.
ممنون.
چشم.

آرمان جمعه 24 دی 1395 ساعت 12:21

سید جان من یه کلاس مبانی سینما توی کافه می اومدم و یه اشکال کلی در خصوص نحوه تحلیل فیلم ها توسط استاد به نظرم می رسه. که در موردش می خوام بپرسم. اگر دریافت من غلطه لطفا تصحیح کنید:
مساله اینه که نحوه مواجه شدن استاد با فیلم ها به نظرم یه مقدار مدل ملا نقطه ای داره. به این معنی که ایشون معتقدن که یه متر دارن و اون متر فرمه و همه فیلم ها را با این متر می سنجن. تا اینجا مشکلی نیست، اما به نظر من رسید که این متر زیادی سخت و صلب هست و ایشون وقتی توی فرم فیلم مثلا توی هر کدوم از پلان ها یا از یک پلان به پلان دیگه مشکلی وجود داشته باشه ایشون خیلی سخت گیرانه برخورد می کنن و هیج منفذی برای انعطاف باقی نمی گذارند.
برای اینکه منظورم روشنتر بشه یه مثال می زنم. مثلا فرض کنید توی مدیوم سخنرانی، خب قاعدتا از نظر علمی و حتی حسی سخنرانی خوب و تاثیرگذار یه قواعدی داره، مثلا باید کلمه ها درست و با آهنگ فلان جور بیان بشن یا قواعد دستوری زبان باید تا حدودی رعایت بشن، یا از حرکات بدن یا صورت باید به گونه ای استفاده بشه. اما شما مثلا سخنرانی های امام خمینی رو ببین تقریبا بسیاری از این قواعد رعایت نمی شن، اما سخنرانی ها فوق العاده تاثیزگذارند و ارتباط امام با مردم یه ارتباط خاصی بوده. می خوام بگم بعضی وقتها روح حاکم بر یه چیز (اثر) که معمولا دیده هم نمی شه یا نمی شه اونو تو خط کش فرم آورد (و اندازش گرفت) مهم تره. اون روح گاهی از لابلای فرمِ (به نظر ما) کج و کوله ی یک سخنرانی یا فیلم بیرون میزنه و ارتباطی رو که باید، با مخاطبش پیدا می کنه.
خیلی دلم می خواد بدونم استاد از لحاظ فرمی چه نمره ای به سخنرانی های امام میدن (با همون قواعد سخت گیرانه شون).

سید جواد:
طی چند نکته سعی می‌کنم اندک توضیحاتی عرض کنم. زحمت سرهم کردن این نکات پراکنده با خودتان.
اولاً مواردی که در باب سخنرانی برشمردید، همه نکات تکنیکی بودند و نه لزوماً فرمی.

ثانیاً توضیحی که شما درباره تأثیر سخنرانی‌های امام فرمودید کمی مخدوش است. شما می‌فرمایید: «سخنرانی ها[ی امام] فوق العاده تاثیزگذارند و ارتباط امام با مردم یه ارتباط خاصی بوده.» این جمله یعنی تأثیر سخنان ایشان بر مردم صرفاً به دلیل ارتباطی است که ایشان با مردم برقرار کرده‌اند؛ ارتباطی که خارج مدیوم سخنرانی برقرار شده است. این مثل آن است که فرضاً بنده با شما رابطه‌ی عمیقی دارم و شما عمیقاً دلبسته‌ی بنده هستید و بنده کاملاً مورد اعتماد شما هستم. فرض دوم آنکه شما- خدای ناکرده- دیابت دارید. حال تصور کنید که بنده به شما یک خوراکی شیرین را تعارف می‌کنم که برای‌تان بد است، اما بنده با نفوذ کلامی که بر شما دارم، متقاعدتان می‌کنم که این غذا برای شما خوب است. شما هم تحت تأثیر همان رابطه و همان اعتماد، شیرینی را می‌گیرید و می‌خورید. آیا اینکه شما آن شیرینی را از بنده پذیرفتید، باعث می‌شود که آن شیرینی بر تشدید دیابت شما اثر نداشته باشد؟ مشخص است که چنین نیست. اشتباه نشود! بنده با این مثال در پی آن نیستم که بگویم شخصی چون امام حرفهایی اشتباه زده یا سخنانی مضرّ و کللاه‌بردارانه به مردم ارائه داده است. شاهد مثال بنده چیز دیگری است که امیدوارم مسأله‌ی اخیر را با آن خلط نفرمایید. مقصود بنده از طرح این مثال آن است که توضیح دهم وقتی در یک مدیوم هستیم، همان مدیوم است که بر ما اثر می‌گذارد، نه چیزی خارج از مدیوم. ممکن است که عناصری خارج از مدیوم (مثل همان ارتباط سخنران با مردم) منجر به پذیرش اثر از سوی مخاطب شود، اما پذیرش یک مسأله است و اثرگذاری مسأله‌ای دیگر. پذیرش شاید در سطح احساس اتفاق بیافتد، اما اثرپذیری منحصر به ساحت حس است و به همین دلیل، پذیرش احساسی دیری نمی‌پاید، اما تأثیر حسّی پایدار می‌ماند. به عبارت دیگر می‌خواهم بگویم که گرچه مردم (تعداد قابل توجّهی از آنان) در آن زمان حرفهای امام را می‌پذیرفتند، اما لزوماً این پذیرش را نمی‌توان "اثرگذاری" نام نهاد. آنچه این ادّعا را تأیید می‌کند نیز این است که بسیاری از آن افراد با فاصله گرفتن مکانی یا زمانی از شخص امام، رفتارهای امام گونه‌شان پایدار نماند و از بین رفت. پس معلوم است که شخص امام بر آنان اثر گذاشته بود و نه حرفهای ایشان. مسلّم است که آنچه بنده عرض کردم نه به تمام مردم قابل تعمیم است و نه به تمام سخنرانی‌های امام. اما به هر حال مقصودم این است که اگر بنابر فرمایش شما، اثرگذاری سخنرانی ایشان نه به دلیل فرمِ مدیوم، بلکه به علت ارتباط ایشان با مردم بوده باشد، نتیجه هم آن است که با حذف ایشان از نزد آن مخاطب، چیزی برای اثرپذیری باقی نمی‌ماند مگر آنکه مخاطب همچنان خود را در جوّ احساسی ارتباط با ایشان حفظ کند که در این صورت باز هم فرمی در کار نیست و می‌توان به نبودِ فرم اشکال وارد کرد، اما تصادفاً نتیجه‌ی ظاهری این نبودِ با فرم با حالتی که فرم در آن وجود دارد یکی شده است، اما فضای بدون فرم همواره در معرض خطر ناپایداری قرار دارد.
پس اینکه معیار ما فرم باشد و هرجا که فرم نبود، به نبود آن اعتراض کنیم کار اشتباهی نیست، حتی اگر این نبودِ فرم به دلایلی، منجر به پذیرش یا اثرگذاری ظاهری شده باشد.

ثالثاً اگر مواردی هم به صورت نادر وجود داشته باشند (مثل فرضاً مثالی که مطرح فرمودید) به عنوان موارد نادر قابل بحث هستند و نمی‌توان چون این موارد نادر موجود هستند، در تمام موارد از معیارهای فرمی خود عدول کنیم.

محمد رضا جمعه 24 دی 1395 ساعت 11:36

سید جان اپ نمیشید؟پست جدید نداریم؟

سید جواد:
چرا، حتماً. هیچ چیز هم به جز عذرخواهی ندارم که بگویم.

vahid پنج‌شنبه 23 دی 1395 ساعت 23:33

مگه جمعه ها جلسه دیگه ای هم هست؟

سید جواد:
خیر. چون شما نام نبرده بودید، بنده عرض کردم تا دفع شبه‌ی مُقدّر کرده باشم.

حامد پنج‌شنبه 23 دی 1395 ساعت 22:27

سلام.ایشون دو هفته پشت سر هم هست که نمیان.هفته قبل از این دو هفته متولد 65 رو نقد کردن.دو هفته متوالی هم قبل از اون نقد نیومده بودن.این یعنی ایشون در 5 هفته اخیر فقط یک هفته حضور داشتن.یعنی 4جلسه حضور نداشتن.حالا یکی از اون 4 هفته فیلمو ندیده بودن.ولی واقعا توی اون سه هفته فیلمی مناسب نبوده که نقد کنن؟(چون گفتین هفته ها را نام ببر میگم)
برای اون مسئله که گفتین ما مسئول اراجیف بقیه نیستیم که باهاتون موافق نیستم.قطعا اون انسانهای مریض دنبال این بهونه ها هستن ولی یه جوری رفتار میشه که انگاری شما دوست دارین اونا بهونه دستشون بیاد.خب برادر باید راه بهونه گیری بعضیا رو بست.
در این مورد که گفتین همیشه تمام فیلما بعد از تموم شدن اکرانشون نقد میشن هم باید گفت اروند آیا نقد شد؟یا دراکولا یا دختر یا من؟واقعا نمیشد توی این هفته هایی که حدر میره اینها رو نقد کرد؟
در ضمن دیدن استاد برای شما که جزو دوستان گرمابه و گلستانشون هستین اتفاق تازه ای نیست ولی ما بچه های شهرستان که حتی کتابشون اینجا پیدا نمیشه و روزی یه بار میایم تو این وبلاگ که خبری از ایشون بهمون برسه و جمعه شبا تا ساعت 2 بیداریم بعد میبینیم افخمی میخنده و میگه مسعود فراستی نیست،خیلی اتفاق جدیدیه و آموزنده و انتظار هم داریم پیام هایی که اینجا میذارم به ایشون برسه.ارادتمند.

سید جواد:
سلام.
بنده عرض نکردم که هفته ها را نام ببرید. شما فرمودید هر هفته به "یه بهانه" نمیان. بنده هم عرض کردم بهانه را نام ببرید.
در مورد بهانه به دست مریض ها ندادن هم که نظرم مخالف شماست و عرض کرده ام.
در مورد دیدن ایشان هم 50% حق با شماست. قرار نیست که هر کسی را که ما دوستش داریم بر طبق دوست داشتن ما زندگی کند که. ضمناً بنده هم به دلیل بعد مسافت خیلی اوقات می شود که چند ماه نمی توانم ایشان را ببینیم.
و اما کلام آخر اینکه مطمئن باشید که حتماً پیام هایتان را به ایشان منتقل می کنم.
مخلصم.

علی پنج‌شنبه 23 دی 1395 ساعت 21:30

به امید خدا گویا حضور جناب فراستی در هفت منتفی شده چون دیگر جز رفیقشان آقای افخمی کسی حاضر نیست کنار ایشان در یک میز بشیند..درسته؟

سید جواد:
فقط چون سؤال فرمودید، عرض می‌کنم:
خیر. چنین نیست.

vahid پنج‌شنبه 23 دی 1395 ساعت 16:06

سلام.ببخشید جلسه جمعه های کافه هنوز تشکیل میشه؟

سید جواد:
سلام.
جلسه فیلم خیر.

حامد پنج‌شنبه 23 دی 1395 ساعت 15:51

سلام.از طرف من به استاد بگین ما فقط یه جمعه شب میتونیم توی تلویزیون ایشون رو ببینیم.این چه معنی میده که هر هفته ایشون به یه بهونه ای نمیان.الان ببینین بعضی ها چه سو استفاده ای دارن از نقد نشدن یتیم خانه میکنن.خب یکم باید این چیز ها رو مدیریت کرد.لطفا بهشون بگین ما دلمون میخواد این هفته ایشون رو سر میز نقد ببینیم.
امیدوارم پیاممو بهشون بگین.ممنون.

سید جواد:
سلام.
«هر هفته به یه بهونه ای نمیان»؟! میشه بهانه هایی که به تعداد هفته های نبود ایشان در برنامه از سوی جناب فراستی مطرح شده را یکی یکی نام ببرید؟
ما مسؤول اراجیف گفتن دیگران نیستیم. اگر کسانی از نقد نشدن فیلمی دارند سوء استفاده می کنند، خب این نشانه حماقت خودشان است. مگر الآن تمام فیلمهای روی پرده نقد شده اند در برنامه؟ همیشه تمام فیلمها پس از اتمام اکران اصلی شان به ترتیب نقد می شوند. جناب فراستی ملزم نیستند که برنامه زندگی شان را بر اساس پرت و پلاهای یک سری نفهم تنظیم کنند.

رضا چهارشنبه 22 دی 1395 ساعت 23:37

سلام و عرض ادب
خدمت :
سید جان
آقای پارسایی عزیز
آقای علی - ر
آقای احمد کریمی
آقای آرشیا صحافی
آقای حشمتی فر
آقای خورشیدی
و ....
که از مطالب و کامنتهایشان استفاده می کنیم.

سید خسته نشدی از بس مصاحبه را سانسور کردی؟!؟!
دیگه چیزیش نموند ...
بی زحمت منتشرش کن خیلی وقته منتظریم ...
با تشکر

سید جواد:
سلام.
از روز اول اعلام کردیم که این مصاحبه اولاً یک پروژه بلند مدت است و ثانیاً اصلاً قرار نیست که در این وبلاگ منتشر شود.

حشمتی فر چهارشنبه 22 دی 1395 ساعت 22:32

با سلام.

بنده هم به نوبه ی خود از علی-ر و حسین پارسایی عزیز ممنونم که این دیالوگ رو با بنده ادامه دادند. امیدوارم این دیالوگ در مورد فیلمسازهای دیگر که کمتر در ایران شناخته شده اند مثلا آندره وایدا که برجسته ترین فیلمساز لهستانی هست یا دیگر فیلمسازان در این وبلاگ تداوم داشته باشد. در آخر اشاره کنم که پازولینی به هیچ عنوان فیلمساز مورد علاقه من نیست ولی حق بدید که وقتی آدم در کتابفروشی های انقلاب قدم میزند از حجم کتاب های منتشر شده درباره لینچ و نولان سرسام میگیرد. صرفا تاکیدی بر این نکته کردم که قطعا قدیمی ها خیلی از جدیدیها جدیدترند!!! با کلام شما هم جناب پارسایی کاملا موافقم که سینماگر با فیلمهایش شناخته میشود. بنده هم هیچگونه تاکیدی بر جنبه های دیگر پازولینی مثل شاعری یا نقاش بودنش نکردم. در ادامه از مدیر محترم وبلاگ تقاضا میکنم اگر امکانش وجود داره تالار گفتگو در وبلاگ ایجاد بشه یا حتی اگر دوستان موافق بودند کسانیکه مایلند یه گروه تلگرام تشکیل بدهند که این بحثها پویاتر و جدی تر دنبال شود.

با تشکر

علی-ر چهارشنبه 22 دی 1395 ساعت 18:50

جناب حشمتی فر عزیز سلام
با کمی ارفاق با جمله آخرتون(ولی یه روشنفکر حقیقی پشت دوربین هست)موافقم و حقیقی بودنش رو زیاد جدی نمیگیرم.
این خاصیت اکثر و شاید همه سینماگران روشنفکر هستش که قلم ها و نوشته هاشون روی کاغذ،زیبا و بینظریند و زمانیکه پشت دوربین می ایستند و به تصیویر میکشند،موفق میشوند و همین دلایل ابتدایی موفقیتشان،بلای جان آینده شان میشود و از دل نوشته ها و نگاه و تصویرشان،سوالات و تفکرات،در وجودشان طغیان میکند و هجو زیادی از انتظارات مخاطبین و منتقدین و حتی خودشان مثل سیل در اذهان مقشوش و پریشان ودست نوشته های ناتمامشان سرازیر میشود و وقتیکه خط شروعی را که به وسط رسانده اند را سعی میکنند که به پایانی منطقی هدایت کنند و در نتیجه همانطور که ما از لحظه تولد و مرگمان خبر نداشته ایم و نداریم،آنها هم به نقطه های مشترک از قبل نوشته هایشان و بعد از اتمام نوشته هایشان میرسند!سینمای کلاسیک قاعده و اصول و خط مشی خاص خودش را دارد و از همین قواعد سالهاست که پیروی میکند و برعکس آن،منطق فلسفه بینهایت است و چه حال و چه بعد و چه قبل از آن اتفاق می افتد و هرچه بدانی،بازهم نمیدانی!
مثالی میزنم:هرچه را که در قوائد سینمای کلاسیک است را میتوانی به مثابه یک قانون آئین نامه رانندگی استفاده کنی و در هر شهر و هر اتوبان،سیر کنی ولی متاسفانه با همین تفکرات ، اگر سعی کنی که قوائد و اصول کلاسیک را نپذیری و میانبر بزنی،وارد شهر شلوغ و هرج و مرجی رفت و آمدها خواهی شد و اینجاست که نبوغ شما بیشتر از هر چیز دیگری در مدیوم هنر تصاویر متحرک نقش میگیرد و باید از ذهن و فکرتان استفاده کنید تا از این شهر و جهان پر از هرج و مرج و توقعات زیادی بتوانی خارج شوید که این محالات رو هم فیلمساز بزرگ و روشنفکری همچون برگمان ثابت کرده و حتی سینمای کلاسیک هم ثابت کرده که تفاوت مدیوم سینما با نقاشی و موسیقی و شعر و فلسفه تنها میتواند به تار مویی هم بند باشد.درباره نظرش ،لوبیچ و لانگ و فورد هم قبلا گفتم که هر کس در عقاید خویش آزاد است.قضاوت سینما تکلیفش با مخاطبان سینماست.
ممنون از حسن توجهتون و دیالوگ کوتاهی که داشتیم.
مخلص سید جواد و سایر دوستان هم هستیم.

حسین پارسایی چهارشنبه 22 دی 1395 ساعت 18:28

سلام.
در پاسخ به دوست عزیز_حشمتی فر_:
اولا : خوشحالم با شما هم کلام میشم..
ثانیا :با توجه به شناختی که بعد از دیدنِ دو فیلم از سینمای پازولینی پیدا کردم, میزانِ تسلط کارگردان بر مدیوم بیانی اش را, ناکافی دانستم؛
شاید بعدها یکی دو فیلم دیگر هم از او دیدم.
اما به گمانم جمله رسا و گویا بود.
"اگر کمی سخت گیر باشیم, آدمِ سینمایی ای نبود."
هنرمند با مدیومش ,هنرمند است.
حافظ را اشعارش حافظ کرد و شکسپیر را نمایشنامه هایش..(هرچند شکسپیر , اشعارِ خوب هم کم ندارد.),
پس سینماگر به اندازه ی تسلطش بر زبانِ سینما ,سینماگر است.
موافقان و مخالفانِ سینماگران را بگذاریم کنار..اینها اصالتی ندارند..برای شناخت, اول و آخر باید سراغِ فیلمها رفت و بس..
اصالت با سینماگر است و اصالتِ سینماگر هم با فیلمهایش..
ثالثا : اینها صرفا نظر بنده ی حقیر است و شمای بزرگوار نظر خودتون رو دارین..

محسن چهارشنبه 22 دی 1395 ساعت 18:12

استاد این هفته در برنامه شرکت می کنن؟

سید جواد:
احتمالاً خیر.

حشمتی فر چهارشنبه 22 دی 1395 ساعت 10:28

جناب علی-ر عزیز سلام:

کاملا با شما و جناب پارسایی موافقم. منتها اینکه میگید اگه کمی سختگیر باشیم سینمایی نبود رو متوجه نمیشم. خود پازولینی میگه جان فورد رو دوست ندارم و از هالیوود فقط لوبیچ و فریتز لانگ رو میفهمم. با این نظر تکلیف خودش رو با طرفداران کلاسیک روشن کرده. اسطوره سینما هم براش در درجه اول میزوگوچی هست و بعد درایر. من قبول دارم که فیلمهای آخرش اصلا فیلمهای خوبی نیست، حتی سالو که به نظرم فیلمنامه ای که مشاورش رولان بارت بوده تونسته در فیلمنامه دربیاره چیزی رو که میخواد تا حدی ولی در اجرا ناتوان عمل میکنه.
ولی 15 سال سابقه فیلمسازی داشتن و داشتن فیلمهایی مثل پرندگان، انجیل، تئورما چیز کمی نیست به نظرم. من نمیگم یه نبوغ وحشتناک پشت دوربین وجود داره ولی یه روشنفکر حقیقی پشت دوربین هست که روی جامعه خودش هم کم تاثیر نداشته این نکته مهمی هست . به خاطر همین در فیلمهای اخرش که خوب نیستند تبدیل به کسی میشه که به جای اینکه کتاب دربیاره سعی میکنه با سینما حرفاشو بزنه برا همین هم خراب شده.

آرشیا صحافی چهارشنبه 22 دی 1395 ساعت 07:07 http://rshiya.blogfa.com

سلام و عرض ادب. متنی که بنده درباره ی فیلم پرندگان ارسال کردم نوشته آقای کاوه قادری بوده است. بنده منبع را ذکر نکردم و از ایشان عذر میخوام.امیدوارم این یک سرقت ادبی محسوب نشود چرا که قصد و غرضی در کار نبوده است.هدف فقط کمک به دوستان بوده است و البته نظر من نیز همان است. باز هم به دلیل این اتفاق از ان بزرگوار و فرد پرسشگر عذر میخواهم. هدف و وسیله خیر بوده است.طلب بخشش و پوزش از این دو بزرگوار و ...
تشکر http://www.kavehfilm.blogfa.com

علی-ر دوشنبه 20 دی 1395 ساعت 21:00

دوست عزیزم جناب حشمتی فر سلام
بنده هیچ مخالفتی با سینمای روشنفکر ندارم،اتفاقا دوستان رو هم پیشنهاد میکنم که این آثار(حداقل قدیمی تر ها)رو ببیند و به سواد و دانششون اضافه کنند و تفاوت سینمای کلاسیک و اصلا کلا سینمای دنیا و فرهنگها رو متوجه بشند.البته دلیل موضع منفی بنده به سینمای روشنفکر همین سینمای امروزی هست که برعکس سینماگران متفکر گذشته نمیتونند حرفشون بزنند و یا تفکرات وحرفهای همون گذشته ها رو تکرار میکنندو متاسفانه بخاطر اشباح نسبت به سینمای روشنفکر گذشته،بنده دلیلی نمیبینم که آثار و حرفهای امثال تارکوفسکی و کشلوفکی و پازولینی و و حتی برگمان رو که به راحت ترین شکل ممکن دریافت کردم رو دوباره به بازسازی و تکرار اراجیف و حرفهای نداشته امروزی ها ترجیح بدم.همه ما انسانها چه خاص و چه عام،آزادیم در نظر و اندیشه خودمان و اتفاقا دلیل کشف همین استثنا ها هست که باعث تحریک و جنبش و تفکر در اندیشه ها و عقایدمون میشه و بنظر بنده همین تفاوت هاست که اروپایی ها رو با سینمای اندیشمندشون،در مقابل سینمای ساده و کلاسیک هالیوودی ها،ناتوان نسبت به اصل مدیوم وجود صنعت سینما،نشون میده و امثال هیچکاک و جان فورد و وایلدرو وایلر هستند که نسبت به همتاهای اندیشمند و متفکرشون،برتری دارند.اما صداقت رو هم کتمان نمیکنم که اندیشمندان اروپایی و حتی سینماگران ژاپنی هم حرفهایی تونستند بزنند که به درد انسانها و جوامع بخوره و استفاده بشه.

علی-ر دوشنبه 20 دی 1395 ساعت 20:39

سلام:
حسین آقای پارسایی عزیز
حرف آخرتون رو تو همین جمله اولم تائید میکنم که اگر کمی سختگیر باشیم ادم سینمایی نبود...با این بخش آخرتون موافقم ولی اگر بابت فیلم سالو کشته نمیشد و دومین وسومین سه گانه دنباله دار سالو رو میساخت،اونموقع نمیدونم که موضع روشنفکرهای سینماییمون چطور بود نسبت به پازولینی!(بخاطر همین هست که منتقدانمون هنوز نتونستند داعیه هایی بر اثبات آثار شبه نگری خودشون رو نسبت به آثار پازولینی بروز بدند).بنده عرض کردم حدود شش هفت سال پیش بود که آثار رو دیدم و البته کمی هم دربطن روشنفکری سیر میکردم ولی هنوز اعتقاد اون زمان رو نسبت به ماماروما و انجیل به روایت متئو دارم و فیلم دکامرون و سالو رو متوسط عنوان کردم بخاطر اینکه پازولینی در فیلم سالو فوق العاده حرفهای گنده تر از دهن خودش و همه روشنفکرها میزنه و لی نمیتونه از پس حرفهای گنده که برعکسش در دنیای کوچکی مثل سالو هستش بر بیاد و یا شاید بعد ها اگر زنده بود میتونست بیشتر ثابت کنه.بقول شما ماماروما و انجیل هم ار فیلمهای ابتداییش بودندو بنظرم که بعدها افت و حاشیه داشتند و فیلم شبهای عربی(برنده نخل کن75)و کانتر بری ها و غیره،فاجعه بودند!اتفاقا پازولینی بسیار متفکر بود و برعکس تارکوفسکی که با تصویر صحبت میکرد،با زبان بسیار شنیع و پر دل و جرات حرف میزد و هنوز هم علیت و منطقی بر اساس کشته شدنش(بابت فیلم سالو) نیست که فاشیست ها قاتل بودند و یا کشیش های تندرو و مذهبی و یا سیاستمداران محافظه کار!یادمون هم باشه حسین آقا!من و شما وبعضی از دوستان شاید بخاطر علایقمون به سینمای کلاسیک نتونیم پازولینی رو تحمل کنیم ولی به جرات میگم که بقول شما اگر سینمایی نبود،نظریه پرداز فوق العاده بود که هنوز نظرم بهش مثبت هست در مقابل آنتونیونی و هرتزوک و وندرس و حتی تارکوفسکی و فیلمسازان مدعی عصر و زمانه خودش و دیگران.بنظرم انجیل به روایت متئو بهترین فیلمی هست که درباره حضرت مسیح ساخته شده حتی بهتر از ساخته اسکورسیزی!
متاسفانه اطلاعاتم از بابت آثار پازولینی همین تا چند سال پیش بود و امیدوارم فرصتش باشه تا بیشتر بتونم تحقیق کنم.

خورشیدی دوشنبه 20 دی 1395 ساعت 17:20

سلام
خسته نباشید سید جان
استاد در بحث تربیت حس فرمودند نقاشی های کلاسیک رو هم مطالعه کنید.
آیا منظورشون صرفا نگاه به این نقاشی ها بوده یا چیز دیگری؟
میشه اگر براتون مقدوره کتابهایی هم معرفی کنید توی این حوزه؟
سپاس

سید جواد:
تماشا کردن و خواندن تاریخ و نقد درباره آنها منظورشان است. خودشان هم همواره کتاب «تاریخ هنر» جَنسِن را برای این کار معرفی می‌کنند.

......... دوشنبه 20 دی 1395 ساعت 15:53

فیلم "او" گلدن گلوب را تصاحب کرد.فروشنده همچنان در انتظار اسکار.

ناشناس دوشنبه 20 دی 1395 ساعت 14:16

در مورد پازولینی:
همانطور که جناب فراستی هم یکبار فرمودند قظعا بهترین اثر پازولینی پرندگان بزرگ و پرندگان کوچک است. یک کمدی سیاه که ارزش دیدن دارد و به نظرم تیتراژ ابتدایی آن از بهترین های تاریخ سینماست. اما متاسفانه پازولینی بیشتر به خاطر فیلم های آخرش مثل سالو و شب های عربی و داستان کانتربوری معروف است که پر از خرده قصه های آشفته هستند و به سختی می توان تحملشان کرد.

A-Reza دوشنبه 20 دی 1395 ساعت 13:04

سلام
در جواب دوست عزیز "میثاق"
بهترین بازیگران زن از نظر جناب فراستی
گرتا گاربو
مارلنه دیتریش
الیزابت تیلور
لیو اولمان
هریت اندرسون
اینگرید برگمن
..................................................
در مورد پازولینی با اجازه اساتید منم میخوام نظرمو بگم: قبلا یه نوشته هایی ازش یه جاهایی خوندم. به نظرم کارش تو نوشتن بهتر از فیلمسازی بود خیلی هم بهتر.
در مورد فیلمهاش البته خیلی وقت پیش دیدم ولی نظرمو در مورد فیلمهایی که خوب تو یادم هستم میگم:
سالو خیلی ضعیفه. و خیلی هم زیاده روی کرد.
تئورما به نظرم بهترین فیلم پازولینیه .
مده آ خیلی متوسطه
انجیلش اصلا بد نیست
پرنده‌های بزرگ و پرنده‌های کوچک متوسطه خوبه
دکامرون بده
مابقی هم باید دوباره دید.
.................................................
آقا جواد با تاخیر فراوان این لیست فیلم های برتر و ده کارگردان مال کجاست منظورم اینه تو مجله ای هست یا مخصوص اینجا گفته شده؟

سید جواد:
لیست مورد اشاره منحصراً توسط این وبلاگ منتشر شده است.

مخاطب این وبلاگ دوشنبه 20 دی 1395 ساعت 12:26

ببخشید آقا سید سلام
برای تربیت گوش،میشه موسیقی شرقی (چینی و ژاپنی و ...)کلاسیک هم گوش داد؟
اگر میشه لطفا اسم اون موزیسین ها و آهنگ ها رو بفرمایید.
ممنونم.

سید جواد:
سلام.
در ابتدای مسیر بهتر است همان غربی ها را گوش دهیم و با این کار، چون که صد آمد، نود هم پیش ما خواهد بود.

حسین پارسایی دوشنبه 20 دی 1395 ساعت 01:34

سلام.
در پاسخ به دوست عزیز_علی ر_:
بنده از پازولینی تنها دو فیلم دیده ام.
دکامرون و سالو ..
هیچ کدوم رو نپسندیدم؛
پازولینی در اجرا ,ناتوان و عقب افتاده است.
لااقل در این دو فیلم که حرفهایِ بزرگتر از دهانش میزند و از پسِ بلعیدن لقمه ها برنمی آید..
به گمنبود.اگر کمی سخت گیر باشیم آدمِ سینمایی ای نبود.

محسن یکشنبه 19 دی 1395 ساعت 17:42

علت نبودن استاد در برنامه؟

سید جواد:
ذیل یکی دیگر از کامنت ها توضیح داده ام.

حشمتی فر یکشنبه 19 دی 1395 ساعت 11:10

با تشکر از علی-ر عزیز

من تازگی ها برا اولین بار کل کارای پازولینی رو دیدم. علت اینکه اومدم در وبلاگ سوال رو مطرح کردم این بود که به نظرم اکاتونه که فیلم اول اوست یه مقدار برای فیلم اول زیادی بود!!! یعنی برای کسی که اولین بار پشت دوربین قرار میگیره برای ساختن فیلم بلند زیادی است و فرمی دنبال میکنه که در بقیه اثارش پی میگیره. بنده نه طرفدار سینمای روشنفکرانه مثل امثال لینچ و غیره هستم و نه اصلا میبینم این فیلمهارو. منتها پازولینی به نظرم جز استثناهاست تو این بحث . که اصلا منتقدهای ایرانی درگیرش نشدن ( به غیر سعید عقیقی).

مجید یکشنبه 19 دی 1395 ساعت 10:29

اقای فراستی زمان جشنواره فیلم نیمه شب اتفاق افتاد رو نقد کردن. نمیشد با همون اطلاعات تو جلسه ی نقد شرکت کنن؟ هر جمعه برنامه هفت رو میبینم ولی همینکه میفهمم فراستی نمیاد میرم پی کارم. زمانی ک فیلم های ما دارن خوب میفروشن، حذف نقد باعث رونق فیلم های چرتی مث سلام بمبئی میشه..نه اینکه فروش اون فیلماناراحتم کنه، ولی بیشتر شدنشون ما رو ب بالیوود2 تبدیا میکنه

حامد شنبه 18 دی 1395 ساعت 23:34

سلام.یه سوال راجع به فرم داشتم.
آیا ممکنه فیلمی ساخته بشه که فرم خوب و درستی داشته باشه و فیلم خوبی باشه اما محتوایی که از دل اون فرم در میاد محتوای ضد اخلاقی ، نادرست یا مثلا ضدملی یا ضد خدا باشه؟یا اینکه همچین چیزی ممکن نیست؟
یعنی آیا مسائلی مثل صداقت فیلمساز یا اخلاقگرایی جزئی از فرمه؟

سید جواد:
از آنجاکه فرم همان محتوا است. امکان ندارد که فرم درست باشد، و محتوا نادرست. لذا فقط زمانی محتوا ضد اخلاقی است، که فرم ضد اخلاقی باشد.
اما می خواهم کمی بحث را سخت تر کنم:
سازنده ی اثر هنری موجودی جز انسان نیست و مخاطب اثری هنری نیز موجودی جز انسان نیست، پس هنر از آغاز تا انجام یک فرایند و حوزه ی انسانی است. بنابراین هیچ چیز غیر انسانی نمی تواند در آن شکل بگیرد، هرچند که ابزار بیانش با ابزار هنری مشترک باشد. بنابراین فرم ضد انسانی- که محتوای ضد انسانی را نتیجه می دهد- اصلاً فرم هنری نیست. فرم هست؛ هنری نیست.

ارسلان شنبه 18 دی 1395 ساعت 11:14

سلام. چرا دیگه آقای فراستی رو تو هفت نمی بینیم؟! چرا دیگه اون چهره جذاب کاریزما تهاجم رو نمی بینیم که جمعه شب هامون رو پر از هیجان می کرد. آقای افخمی دیشب گفت که استاد فیلم رو ندیدند و نیومدند. من از شما می پرسم مسعود فراستی که همیشه سرزنده نازل ترین فیلم ها رو هم می دید تا دست پر به برنامه هفت بیاد و جواب فیلمساز رو محکم بده حالا چطور شده که انقدر خسته، انقدر بی حوصله هفته هاست که هفت رو تحریم کرده؟ به استاد بگین، خواهشا بگین ما دوسش داریم. مردم دوسش دارند و فقط یک شب جمعه ها رو از ما دریغ نکنه. هفت بدون ایشون مرده ست. موضوع دیشب برنامه با ژانر وحشت به شدت قابلیت اینو داشت که استاد بیان و از سینمای دلهره آور کلاسیک از فیلم های هیچکاک از نوسفراتو و و و و یاد کنند. به استاد بگین جشنواره فجر نزدیکه و ما منتظر پخش زنده هر شب هفت هستیم و همون نقدهای آتشین مثل جشنواره پارسال که هفت رو بعد 3 سال دوباره زنده کرد. حرف های منو بهشون برسونید و بگین که ما دوسش داریم چون حرف دلمون رو می زنه

سید جواد:
سلام.
چشم. نظراتتون را انتقال می دهم.
البته دلیل نبود ایشان در هفت را ذیل کامنتی دیگر توضیح داده ام.

علی جمعه 17 دی 1395 ساعت 23:04

سید چرا استاد هفت دیگه نیست؟

سید جواد:
چون اولاً مشغول چند کار دیگر هستند و ثانیاً یا فیلمسازان حاضر نمی شوند که با ایشان بر سر یک میز بنشینند یا بعضاً منتقدان.

سیاوش پنج‌شنبه 16 دی 1395 ساعت 17:48

آقای فراستی بارها شده توی نقد های مختلف گفتن که فیلم باید دنیای خودش را بنا بکنه.
این به چی معنیه؟

سید جواد:
این بحث مفصل است، اما به زبان ساده یعنی یک فیلم نباید به خارج از خود ارجاع داشته باشد. یعنی مخاطب نباید برای درک کردن فیلم- یا بخشی از آن- نیازمند اطلاعاتی خارج از فیلم (فیلمهای دیگر، علوم متفاوت و حتی وقایع عالم خارجی) باشد.

یاشار پنج‌شنبه 16 دی 1395 ساعت 17:42

سلام
پیرو یکی از نظرات شما فرمودید که مسعودخان فیلم سالوی پازولینی را متوسط نامیدند. میشه بگید اصلا چرا این فیلم رو قابل اعتنا می‌دونند؟
این فیلم برای مخاطب عام کار نمی‌کند و از نظر خودم برای مخاطب خاص هم حتی مشمئزکننده و حتی آزارهنده نیز هست. شاید اطلاق واژه پرت و پلا به این فیلم، توهین به واژه باشد. آن وقت چطور آقای فراستی به این فیلم گفتند متوسط؟ (حتی در همان زمان قدیم)
آیا در رابطه با این نوع فیلمها رویه‌ی خاصی رو در نظر می‌گیرند؟ ضمن اینکه کنجکاو هستم نظر شما رو هم در رابطه با این فیلم بدونم.

سید جواد:
سلام.
جناب فراستی، زمانی فیلمهای بونوئل را می ستودند و «ملک الموت» او را در لیست بهترین های عمر خود قرار داده بودند. اما هم اینک تمام آثار بونوئل را بد می دانند و به «ملک الموت» صفر می دهند. اذعان هم دارند که در آن دوران مرعوب بوده اند و اینک آگاه شده اند. پس بعید نیست که در آن زمان نظراتی اشتباه داشته باشند. البته ایشان در همان زمان نیز به فیلم salo امتیاز نیم داده اند (و بنده نباید برای 0.5 واژه "متوسط" را استفاده می کردم). حالا خودتان حساب کنید، وقتی فیلم 4 ستاره ای بونوئل به صفر تقلیل می یابد، این فیلم پازولینی که 0.5 بوده است، امروز چه وضعی پیدا خواهد کرد.
بنده هم خودم این فیلم را فیلم خوبی نمی دانم. پرت و پلا نیست؛ اما بد است.

محد حسین پنج‌شنبه 16 دی 1395 ساعت 02:00

شما و استاد،نظرات سیاسی آقای حسن عباسی را قبول دارید؟
نگاه سینمایی فعلا را چه؟ (دفاع از سینمای غیر خصوصی و .....)

سید جواد:
بنده خیلی به نظرات سیاسی ایشان (آقای عباسی) اشراف ندارم و بنابراین نظری هم ندارم. اما نظرات مذهبی و سینمایی ایشان را در بسیاری موارد پَرت و بسیار غلط می دانم.
موضع جناب فراستی نیز در باب نظرات سینمایی آقای عباسی همین است. در سایر حوزه ها اما نظرشان را نمی دانم.

علی-ر پنج‌شنبه 16 دی 1395 ساعت 01:50

جناب حشمتی فر و سایر دوستان سلام:
بنده خیلی وقت پیش فیلمهای پازولینی رو دیده بودم و چیزی که ازش در حال حاضر یادم میاد اینکه انجیل به روایت متی و ماماروما فوق العاده بودند و دکامرون و سالو هم بد نبودند.تئوروما و شبهای عربیش رو سخت یادم میاد و شایدخاطره بهتری که از فیلمهای دیگه دیدم سایه شون رو کمرنگ کرده.آکاتونه و پرندگان رو هم ندیدم.ولی درکل بعداز سالها نظر شخص بنده به مجموع آثار پروفسور پازولینی مثبت هست و طبق فرمایش سید جواد هم قبلا نظر جناب فراستی به مجموع آثار پازولینی هم مثبت بوده.اتفاقا بنظر بنده پازولینی جزو معدود سینماگران روشنفکری بوده که با آثارش تونستم ارتباط برقرار کنم.
راستش خیلی وقت هست که سعی کردم دوباره آثار نه چندان زیاد پازولینی رو ببینم ولی متاسفانه فرصت و وقت بیشترش رو ندارم.
فقط نظر شخصیم رو عرض کردم به جهت اینکه بعضی از دوستان،از جمله شما،اگر تردیدی به مثبت اندیشی نسبت به فیلمساز مذکور داشته باشید،با مثبت اندیشی بنده و شاید سایر دوستان،بیشتر به اندیشه و عقیده خودتون اعتماد داشته باشید.

محسن پنج‌شنبه 16 دی 1395 ساعت 01:36

سلام
پس شما معتقدیم یک کتاب علمی میتونی بر اساس روش تحقیق نوشته نشه و فقط ذهنیات نویسنده باشه؟(با توجه به علم نویسنده)
اون وقت این کتاب ارزش علمی داره که منتشر بشه؟
ممنون.

سید جواد:
سلام.
البته شما قبلاً فرموده بودید کتاب "تئوریک" نه "علمی". در بحث علمی باید دید که آن علم از جمله علوم نظری است یا تجربی. اگر تجربی باشد، بدون بیان تجربه علی القاعده ارزشی نخواهد داشت و یا می تواند بیانگر یک فرضیه ی اثبات نشده باشد. در این صورت ارزش انتشار نیز خواهد داشت.

حسین پارسایی پنج‌شنبه 16 دی 1395 ساعت 00:48

سلام.
در پاسخ به دوست عزیز _حشمتی فر_:
مسعودفراستی , 25 دی ماه 1393 ,مصاحبه با کاربران وبلاگ:
پازولینی متفکر نظریه پردازِ فیلمسازی ست که راستش خیلی دوستش ندارم؛
"پرندگان کوچک,پرندگان بزرگ" به نظرم راحت ترین فیلمِ پازولینی ست؛
"میده آ" و اینها فیلمهایی بودند که یک زمانی میشد با آنها رفت, ولی الان خیلی کهنه شده اند؛
فیلمهایِ آخرش همچنان فیلمهای شلوغ,پلوغِ بدی هستند_به خصوص داستانهای کانتربری.. فیلمهایِ اولیه اش به نظرم قابل تحمل تر و جدی تر هستند؛

[ بدون نام ] چهارشنبه 15 دی 1395 ساعت 23:07

نظر فراستی درباره little miss sunshine ?????

حمید چهارشنبه 15 دی 1395 ساعت 16:51

با سلام خدمت سید عزیز.
استاد فراستی گفته‌اند که در سینما از خاص به عام می‌رسیم. می‌خواستم بدونم منظور از این عام چیه؟ آیا منظور حسی عام است(مگر حس عام داریم؟) یا محتوایی غیرحسی و عام؟ یعنی فیلم چیزیو تعمیم می‌ده؟ آیا اصلا در فیلم محتوایی غیرحسی وجود داره؟ و این که می‌گیم که فلان فیلم من باب مثال وطن‌فروشی است،در حالی که فیلم درباره‌ی خاص‌هاست، چگونه است؟
با تشکر.

سید جواد:
سلام.
«عشق» را در نظر بگیرید. یک مفهوم انتزاعی، غیر دیداری و عام است. اما سینما یک مدیوم دیداری است. با همین صغری و کبری ساده می توان به این نتیجه رسید که سینما ابداً توانایی ندارد تا از عشق سخن بگوید. اما «عاشق» شخصی است که وجود خارجی دارد، قابل دیدن است و اگر شخصیت پردازی شود، خاص خواهد بود. پس سینما اگرچه نمی تواند عشق را به تصویر بکشد، اما حتماً این توانایی را دارد که عاشق را به ما بنمایاند. این واقعیت نیز مبرهن است که فرضاً نوع عاشقی کردن بنده با طرز عشق ورزیدن شما تفاوت دارد و طرز عشق ورزیدن شما نیز طبعاً با چگونگی عاشقی کردن دیگری متفاوت است. پس «شخصیت» است که به عاشقی معنا می دهد. آن هم نه یک شخصیت، بلکه دو شخصیت: عاشق و معشوق.
از تمام توضیحات بالا به این نتیجه می رسیم که در سینما اگر بتوانیم دو شخصیت دراماتیک به عنوان عاشق و معشوق بسازیم و به تصویر بکشیم، خواهیم توانست عشق میان آن دو را درک (یک درک حسی) کنیم و هرچقدر این عشق معین- که خاصِ این دو شخصیتِ خاص است- کامل تر پرداخت شده باشد، مخاطب قادر خواهد بود به نتیجه گیری و تعمیم درست تری نسبت به آن مفهوم کلی، عام و انتزاعی عشق- که غیر قابل تصویری شدن است- دست یابد.
بنابراین، به جز عبور از خاص نمی توان به عام رسید. اما در این میان اگر یک فیلمساز، شخصیتی خاص نساخته باشد، یعنی سیر حرکتش را از خاص آغاز نکرده و در پاره خطی که یک سرش "خاص" و سر دیگرش "عام" است، سرِ "خاص" را حذف کرده باشد، چه می ماند؟ تنها "عام" باقی می ماند و تبعاً "تعمیم". اگر مسأله و دغدغه یک فیلمساز، ساختن یک شخصیت وطن فروش باشد، در گام نخست هیچ اشکالی ندارد- به شرطی که در گام بعدی نسبت به او سمپاتیک نباشد-. اما وقتی در یک فیلم مشاهده می کنیم که هیچ تلاشی برای ترسیم و پرداخت شخصیت ها اتفاق نیافتاده است، یعنی دغدغه ای هم برای حرکت از "خاص" وجود نداشته است. چنین فیلمی اگرچه ناموفق است- چون در غیاب "خاص" به "عام" می پردازد و در سینما چنین پرداختی اشتباه است- اما این عدم موفقیت، تفکر پشت فیلم که همانا تعمیم است را تغییر نمی دهد.

رضا چهارشنبه 15 دی 1395 ساعت 01:30

علیک سلام.....نه!
این سید جواد،اون سید جواد شاداب و سرحال نیست.دپرس شده....حالش خوب نیست.....وبلاگ دیگه مسئله اش نیست.....استاد رو نمیدونم.رفیق ،کمکی ازمون بر میاد؟تعارف نکن.همه اینجا برادرم ......معلومه که حالت خوب نیست.....
جدیدا یه آقایی یه مطلبی در مورد استاد نوشته....میشه توی بخش بازتاب ها اوردش. به خودت بیا سید جواد
توکل به خدا....دوست داریم

سید جواد:
سید جواد همچنان مسأله اش وبلاگ هست. سرحال هم هست، اما به شدت وقتش پر است که آن هم ان شاء الله راست و ریست می شود. آن مطلب را هم دیده ام و منتشرش خواهم کرد. به یکی دیگر از دوستان هم عرض کردم که این چند روز اینترنتم قطع بود وگرنه آن مطلب را زودتر از اینها منتشر می کردم.
ممنون بابت توجه و پی گیری شما دوست عزیز.

ناشناس سه‌شنبه 14 دی 1395 ساعت 13:49

سلام
سیدجان مصاحبه از استاد به کجا رسید؟

سید جواد:
سلام.
در حال پیش‌روی است.

......... دوشنبه 13 دی 1395 ساعت 22:46

آقا سید من فقط به درخواست یکی از دوستان اطلاع رسانی میکنم.نقشی ندارم....بزرگواری کن و بر من ببخش.
چاکرم

سید جواد:
شما لطف داری. حتماً اصل مطلب را مکنتشر خواهم کرد. این تأخیر چند روزه بابت این بود که اینترنت خانه ام قطع بود. باز هم ممنونم.

حشمتی فر دوشنبه 13 دی 1395 ساعت 15:59

با سلام . شما از نظر اقای فراستی در مورد سینمای پازولینی خبر دارید؟

به خصوص فیلمهای زیر:

آکاتونه
ماما روما
انجیل به روایت متی
پرندگان بزرگ - پرندگان کوچک.
تئورما

چون اخیرا که ده تای منتقدهای ایران رو مرور میکردم فقط در لیست ده تای سعید عقیقی از پازولینی فیلم بود( تئورما فیلم هفتم ایشون بود) مطلب هم دربارش خیلی کم پیدا کردم یعنی منتقدهای ایرانی کم نوشتن دربارش برخلاف مثلا نولان یا لینچ.
چون از فیلمهای بالا بنده خیلی لذت بردم ولی دیدم نقد فارسی درباره این فیلما خیلی کمیابه.

سید جواد:
سلام.
جدیداً آثار پازولینی را ندیده اند. بر اساس نظرات خیلی قدیم شان- که شاید استناد به آنها با توجه به رویه جناب فراستی خیلی درست نباشد- نسبت به این فیلمساز به غایت منفی نبوده اند و یادم هست که- اگر اشتباه نکنم- «سالو» را با اغماض فیلم متوسطی می دانستند.

علی رضا یکشنبه 12 دی 1395 ساعت 13:04

عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما و همکارانتان.
میخواستم بپرسم کسی که پژوهشگر یا منتقد یا نویسنده سینمایی هست مثل خود آقای فراستی الزامی دارد که حتما با دوربین کار کرده باشد؟فیلمبرداری بلد باشد؟کارگردانی و تدوین و .... بداند؟ یا صرفا خواندن کتاب و دیدن اثار کفایت میکند.
متشکر از جواب حضرتعالی.

سید جواد:
سلام.
لزومی ندارد که با آنها کار کرده باشد، اما حتماً آشنایی باید داشته باشد.

رضا یکشنبه 12 دی 1395 ساعت 01:13

آقا سلام
من رفتم دنبال تربیت گوشام.متوجه شدم که باخ و بتهوون و .... در گذشته اون آهنگ ها رو نواختند.خب،عده ای هم چند سال بعد از مرگ اونها همون اهنگ های کلاسیک رو زدند و تا الان هم میزنند.ما بریم سراغ اصل اهنگ ها یا میتونیم از آهنگ های همین افرادی که بعد از این بزرگان هم اومدن هم به عنوان کلاسیک استفاده کنیم؟

سید جواد:
سلام.
تا جایی که امکان دارد اگر سراغ همان قدیمی ها بروید بهتر است.

محمدرضا یکشنبه 12 دی 1395 ساعت 00:36

قابل توجه دوستان

نفس باد صبا آفت جان خواهد شد!‏

عید می آید و اجناس، گران خواهد شد!

همسرت چند ورق لیست، به تو خواهد داد!‏

کل اعضای وجودت، نگران خواهدشد!

میزنی ساز مخالف، دو سه روزى، اما!

عاقبت هرچه که او گفت، همان خواهد شد!‏

پول را، با علف خرس، یکى میدانند!

فکر کردید که منطق، سرشان خواهد شد؟!‏

کل عیدى وحقوقت، به شبى خواهد رفت!

بر سر جیب بغل، فاتحه خوان باید شد!
---------------------------------------------------------------
آره خورشیدی جان.زن نگیری بهتره.

میثاق شنبه 11 دی 1395 ساعت 23:06

سلام سید جان
استاد بهترین بازیگرای مرد رو گرانت و استوارت و فوندا میدونن . بین بازیگرای زن کیو از همه بهتر میدونن؟

سید جواد:
یک بار از ایشان پرسیدم، از پاسخ دادن اجتناب کردند!

حامد شنبه 11 دی 1395 ساعت 17:33

سلام.سوال بدی کردم؟
اگه از دوستان کسی جوابشو میدونه لطفا منو راهنمایی کنه.
ممنون.

سید جواد:
سلام.
نه، عزیز جان. سؤال بدی نبود. جواب مفصلی داشت. من هم گذاشتم که دوستان ان شاء الله کمک کنند.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد