مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

برنامه‌ی این هفته‌ی "سینما تحلیل"

https://images-na.ssl-images-amazon.com/images/M/MV5BMTk0MjMzMzk5OF5BMl5BanBnXkFtZTcwMTMyMzQ5Mw@@._V1_UY317_CR15,0,214,317_AL_.jpghttps://images-na.ssl-images-amazon.com/images/I/510BQJHH9ZL.jpg

داستان کاراگاهی - ویلیام وایلر - 1951
(نشست دوم)

زمان: جمعه 26 آذر 95 - ساعت 14:00

مکان
: کرج، مهرشهر، بلوار شهرداری، خ 341، کافه راندوو

جهت دانلود زیرنویس فارسی این فیلم، "اینجا" را کلیک کنید.

نظرات 221 + ارسال نظر
حامد شنبه 11 دی 1395 ساعت 13:28

سلام. استاد به فیلم آرسنیک و تور کهنه کاپرا نیم دادن.مشکلات فیلم از نظر ایشون چیه؟نظر شما چیه؟

سید جواد:
سلام.
آسوده شبی باید و خوش مهتابی . . .

خورشیدی شنبه 11 دی 1395 ساعت 09:36

سلام علی -ر عزیز.
نه اشتباه میکنید.خیلی هم قانع شدم.اصلا و ابدا کنایه ای در کار نبود برادر. اتفاقا آقای صحافی وقتی گفت استاد تفسیر هم کردند مثل نقد بچه های آسمان یا تفسیری از تئوری مولف دادند اقناع صورت گرفت چون بیس و پایه افکارم مشخص شد که غلط بود..فقط خواستم بدونم که اگر ایشون به عنوان ی منتقد (با توجه به وبلاگشون)اگر بخواد تحلیل کنه چی میگه،همین.قصدی در کار نیست.باز هم ازت ممنونم علی -ر عزیز. کمک های شما و حتی سایرین هم برایم ارزشمنده.تشکر از شما و سایرین و مدیر وب، آقا سید جواد گل.

خورشیدی شنبه 11 دی 1395 ساعت 09:22

متشکر آقای صحافی محترم و عزیز
خیلی لطف کردین.به جرات میتونم بگم تازه متوجه شدم که نگاه رو چطور باید تغییر داد.خوشحالم که شما هم پرندگان رو خاص میدوند چون واقعا خاص اند و نیاز به تحلیل بسیار دارند و همانطور که استاد گفتن هر چقدر هم پرندگان را دوباره ببینیم،بازم خاص اند به نکته خوبی درباره فارست گامپ اشاره کردین.. علت سوالم درباره پرندگان هیچکاک همین خاص بودنش بود که قانع شدم سعی میکنم اون 2 کتاب رو بخونم دوست گرامی.همچنان معتقدم مخاطب عام محترم است و بی نهایت باهوش.
از همه دوستانی که منو راهنمایی کردن از جمله علی -ر عزیز هم متشکرم و زحمت دادم.تشکر از همه.دیالوگ خوبی بود.--------------------------------------------
در جواب به دوست عزیز محمدرضا:شما خودت اون لحظه ای رو که مثال زدی رو مجسم بکن.اصلا میشه مجسمش کرد؟
مرسی

محسن جمعه 10 دی 1395 ساعت 22:45

سلام
ببخشین آقا سید،پس حالا که کتاب نقد چیست و منتقد کیست گیر نمیاد ،یک کتاب درباره ی نقد معرفی کنید که به جهانبینی استاد نزدیک باشه.محبت میکنید.

سید جواد:
سلام.
ــ لذت نقد
ــ دیالکتیک نقد

حمید جمعه 10 دی 1395 ساعت 21:08

با سلام خدمت سید عزیز.
می‌خواستم بدونم که دیدگاه هنر به مثابه‌ی امر حسی از آرای چه کسانیست و اگه امکانش هست کتابی در این زمینه معرفی بفرمایید.
با تشکر از شما.

سید جواد:
راستش این دیدگاه شخصی بنده است که به عنوان یک نظریه به آن پایبند هستم. البته بعد از مطرح کردنش دیدم که در تئوری تولستوی (تعریف او از هنر) هم چیزی شبیه به همین دیدگاه وجود دارد.

محمدرضا جمعه 10 دی 1395 ساعت 15:14

کیش و مات چیست؟
شما به زنت میگی یه زنی رو دیدم دقیقا شبیه تو بود!
بعد همسرت میپرسه خوشگل بود؟
اینجاس که نه میتونی بگی آره نه بگی نه !
یعنی کیش و مات …
یعنی هرکدومو بگی فاتحت خوندست

اینجاست که بچه ها جوابت رو نمیدن خورشیدی جان.موفق باشی

علی-ر جمعه 10 دی 1395 ساعت 14:30

سلام و ممنون از جناب حشمتی فر و آرشیا صحافی عزیز که زحمت کشیدند و خوشحالم بابت برقراری ارتباطشان و خوشحالم از نوشته های آموزنده شان.
پاسخم به no one هم همون شکلکی هست که در سه پست آخر "صحبتهای تنابنده"به بنده دادند
ولی میبینم که خورشیدی عزیز قانع نشدند و از جناب آرشیا صحافی عزیز توقع نقد و تحلیل پرندگان رو دارند!و فکر کنم که اتفاقا خورشیدی عزیز بسیار خاص تشریف دارند و یا به اعتقاد بنده فکر میکنند که خواص تر از بقیه هستند<<باهوش تر از خواص!رقاص هم نیستند>>جملاتی رو بکار بردند و به اعتقاد بنده،کنایه زدند به تحلیلهای مورد نظر!
بنده سعی کردم که بصورت عام تحلیلم رو بیان کنم و دوستان دیگر بصورت کمی خاص!و فکر کنم مشکل من و دوستان با خورشیدی عزیز همین اصطلاح خواص و رقاص هست!مشکل پرندگان هیچکاک نیست بلکه همین پرندگان هم از معمولیترین سطوح آثار کلاسیک هست!
جناب حشمتی فر عزیز مثالی از ونگوک زدند وبنده اشاره کنم که ونگوک هم در زندگی شخصی اش در جستجوی همین چرا ها و حقایق بود که سعی کرد با آثارش ثابت کند که نه گوش شنوایی بود و نه چشم دیدنی!ونگوک در کمال فقر و تنگدستی درگذشت تا نه تنها حقیقت نگفته اش را باخودش ببرد بلکه حتی یک اثرش را هم نتوانست ثابت کند و سرانجام به مرور زمان قدرت متقاعد کننده نقاشی هایش دیدگان مردم رو مجذوب کرد و یک نقاش مفلوک فقیر بینوای روزگاران قدیم،اسطوره هنر نقش امروز هست.ونگوک خودش فکر میکرد که خاص هست و میخواست اثبات کند که خاص هست ولی هیچکاک خاص نبود،معمولی و عامی بود و سعی کرد که راحت ترین شکل ممکن،حرفهای نه تنها ذهنش بلکه دلش را بزند.(قبل و بعد از پرندگان هم بهتر و بدتراز آن رو ساخته بود)
ونگوک میخواست حقیقت را ثابت کند و هیچکاک میخواست حقیقت را کشف کند.اتفاقا هر دو حقیقت کشف شدند ولی تا زمانیکه هیچکاک زنده بود توانست آثارش را ثابت کند ولی ونگوک نتوانست در زمان حیاتش آثارش را اثبات کند!
اما سوال بنده از دوستان این است:چرا دغدغه خورشیدی عزیز پرندگان هیچکاک است؟چرا دغدغه خورشیدی عزیز:چرا پرندها عصبانی شدند پرندگان هیچکاک هست؟!!!!

محمد مهدی جمعه 10 دی 1395 ساعت 14:11

بایت زیرنویس بسیار ممنون آقا سید!

سید جواد:
مخلصم.

آرشیا صحافی جمعه 10 دی 1395 ساعت 11:26 http://rshiya.blogfa.com

با عرض سلام و احترام. در همین ابتدا هم بگویم که بنده نه منتقد سینمایی و نه تحلیل گر هستم و خودم را مخاطب خاص نمیدانم.
درباره ی فیلم "پرندگان" شخصاً معتقدم یکی از شاهکارهای هیچکاک و قدرتمندترین آثار ژانر وحشت در تاریخ سینمای جهان است؛ با انبوهی از تعلیق ها که هم تعلیق های موقعیت فیلمنامه هستند و هم تعلیق های نحوه کارگردانی هیچکاک و .... که در این زمینه بسیار می توان بحث کرد)البته مجالی برای این کار نیست خورشیدی عزیز و سوادش را هم من ندارم)
اما درباره پرسش شما : این پرسشی است که فکر می کنم از همان سال 1963 که "پرندگان" برای نخستین بار نمایش داده شد تاکنون مطرح بوده و هنوز هم ذهن بسیاری را درگیر کرده است. در پاسخ به این پرسش هم تأویل و تفسیرهای گوناگونی مطرح شده؛ مثل تفسیر آقای فراستی در برنامه "سینما کلاسیک"(به آن برنامه و کتاب همیشه استاد رجوع شود) تأویل دیگری که است به اینکه جای پرنده ها و انسان ها عوض شده؛ تاکنون آنها در قفس ما بوده و ما بازی شان می دادیم و حالا ما در قفس آنها هستیم و آن ها دارند ما را بازی می دهند؛ دقت داشته باشید که در سکانس ابتدایی فیلم در پرنده فروشی، زن و مرد چگونه خرید پرنده را دستمایه و ابزار کل کل شخصی خودشان کرده اند، پرنده ها در قفس اند و منتظر خریده شدن . اما در حقیقت ما بازیچه شان کردیم ولی در ادامه فیلم و با ورود به آن خلیج، رفته رفته جای ما با پرنده ها عوض می شود و آن ها هستند که به نحوی انتقامی و طغیانی ما را بازی می دهند. نشانه گذاری های زیادی هم درون فیلم برای تأیید این ادعا وجود دارد )من شخصا به همچین تاویلی اصلا فکر نکردم)
ولی اگر نظر شخصی من را بخواهید، موافق الصاق و چسباندن و وصله پینه کردن اینگونه تأویل ها (چه تأویل اول و چه تأویل دوم و چه هر تأویل و تفسیر دیگری) به متن فیلم نیستم. اصلاً چرا باید تمام فیلمهای تاریخ سینما لزوماً برای موقعیت اصلی شان پشتوانه علت و معلولی داشته باشند؟ مگر بناست همه ی فیلمها «رئال» باشند؟ مهم این نیست که واقعه ای غیرمتعارف و غیرعادی باشد؛ مهم این است که آن واقعه بتواند اصالت نمایشی داشته باشد، واقعی بودن اش را در خود جهان فیلم (نه جهان بیرون از فیلم) اثبات کند و مخصوصا از نظر حسی(تاکید میکنم) و از نظر ذهنی خود را به مخاطب اش بباوراند. اگر اینگونه شود، دیگر چه اهمیتی دارد که دنبال علت یا علل رئالیستی ماجرا بگردیم و یا آن واقعه را با ما به ازای بیرونی و خارجی مقایسه کنیم؟ مگر نه اینکه سینما جهان مستقل خود را دارد و منطبق بر واقعیت است ؟ لذا فکر میکنم که باید تا حدی این پیشنهاد را بپذیرید که در مواجهه با فیلم ها، بیشتر دنبال اصالت تصویری و نمایشی وقایع و واقعی بودن شان در چهارچوب جهان خودشان باشید؛ اگر آن واقعه را از نظر حسی و ذهنی باور کردید بدانید فیلم موفق عمل کرده است؛ وگرنه بسیاری از فیلمها، در عالم واقع ممکن است بیشتر از یک هذیان و اوهام ذهنی به نظر نیایند؛ ولی داخل جهان خودشان، اصیل و واقعی و مهم و باورپذیرند. مثل این میماند که من مدام دنبال علت دویدن فارست گامت در فیلم باشم(البته که جای بحث دارد). تفسیر تراشی برای فیلمهایی که در نخستین قدم خودشون مانده اند(مخصوصا ایرانی ها و مدرن ها) جایز نیست اما برای فیلمی با این عظمت و البته خاص بودن(به همین دلیل هجوم پرندگان) اندک تفسیر تخصصی اساتید سینما محل اشکال نیست.ضمن اینکه بنده تا بحال فیلمی را از اقای فراستی سراغ ندارم که تاویل یا تفسیر کرده باشند و قاطبه ی آنان تحلیل جامع و کامل مدیوم ابژکتیو بود. و باید اعتراف کنم که این فیلم به دلیل حضور پرندگان کمی خاص است(به نقدهای خارجی رجوع شود)
من اگر هم بنا باشد(اگر بنا باشد) تأویل و تفسیر کنم، نباید دنبال تأویل فرامتنی بگردم؛ باید تأویلی پیدا کنم که در متن فیلم ریشه داشته باشد و آن را تحلیل کنم.مثل همان تأویل اول(رجوع به صحبت های اقای فراستی در کتاب همیشه استاد و سینما کلاسیک) یا دوم , اما حرف من چیز دیگری بود؛ اینکه اصلاً لزومی ندارد حمله ی پرنده ها علت رئالیستی داشته باشد؛ کمااینکه اصلاً لزومی ندارد منتقد فیلم در نقدش تمام هم و غم خود را صرف توضیح خطوط متن کند.
خواندن این 2 کتاب خالی از لطف نیست
اولی: همیشه استاد هیچکاک (مسعود فراستی)
دومی:سینما به روایت هیچکاک( نوشته تروفو با ترجمه ی پرویز دوایی)
پر حرفی ما را ببخشید و امیدوارم کمک کرده باشم. یا علی

مسعود جمعه 10 دی 1395 ساعت 10:45

عوام رو با مردم عامه جدا دونستم.
اگر آنها مبتذل اند چرا نگیم؟چرا سکوت کنیم؟چرا فرض آقا سید؟مگر غیر از این است؟

سید جواد:
شما در هیچ کجای نوشته تان مردم عامه را با عوام جدا نکردید. از نیت تان هم که ما خبر نداریم. پس وقتی ناقص صحبت کنید، ما هم ناقص دریافت می کنیم. ضمناً گفتن توهین آمیز فرق دارد با گفتن تحلیلی.
بنده از کلام جناب خورشیدی"مقدس" کردن "عوام" را دریافت نکردم. ایشان سؤالاتی داشتند که برای خودشان مطرح بود و همان سؤالات را از دیگران نیز شنیده بودند و به همین دلیل متوجه شده بودند که ظاهراً مخاطب عام (که صد البته با "عوام" تفاوت دارد) درگیر این سؤالات است. اصلاً در اینجا بنده تقدّسی دریافت نکردم و بنابراین واژه "فرض" را به کار بردم.

خورشیدی جمعه 10 دی 1395 ساعت 09:58

ببخشید جناب صحافی،سلام.لطف دارین........
خیلی خوشحالم که میگید تفسیر هم جا داره در یک اثر هنری.مشخص شد بیس حرفهای من یک مشکل داشت که شما اون رو رفع کردید. خب حالا سوال اینجاست که شما به عنوان یک منتقد سینمایی،اگر بخواهید به پرندگان نقدی بنویسید یا تحلیلی،چه تاویل و تحلیلی ارائه میدید؟
______________________________________________
عوام هم به نظرم خیلی هم جدی اند. مقدس نیستند اما جدی اند و باهوش .حتی باهوش تر از خواص!رقاص هم نیستند.بلکه ساده اند اما باهوش.

حشمتی فر پنج‌شنبه 9 دی 1395 ساعت 23:12

جناب خورشیدی عزیز:

به نظرم هر کسی که علاقمند به هیچکاک خواندن کتاب سینما به روایت هیچکاک برایش واجب است. اگر دقت کنید در مقدمه ای که تروفو نوشته است جواب سوال شما وجود دارد:

قدرت متقاعد کننده تصوبر به حدی است که هرگز به مخیله تماشاگر نمیرسد که از خودش بپرسد : این مرد چه عجله ای دارد؟ چه اشکالی دارد که با قطار بعدی سفر کند؟

میشود برای سوال شما اینرا گفت : پرندگان چرا امده اند و ....

جوابی که نروفو میدهد اینست:

هیجانی که بازی التهاب انگیز تصاویر روی پرده ایجاد کرده است باعث میشود که ضرورت عمل هرگز نورد چون و چرا قرار نگیرد.
پیداست که این شیوه ی نمایشی و گیرا ساختن وقایع ، ناگزیر پای (( تعبد )) را به میان می آورد. هنر هیچکاک دقیقا در تحمیل کردن این (( تعبد )) به تماشاگر است که گاهی باعث میشود بعضی از استدلالیون( دقت کنید نه تماشاگر عام!) از غیر منطقی بودن اثار او شکایت کنند. در حالیکه فیلم های او به ندرتدغیر منطقی است.
کاری که هیچکاک میکند آنست که ماجراهاب داستانش را بر اساس یک تصادف و تقارن بارز و استثنایی بنا میکند که این تصادف ، وضعیت اساسی و عمده داستان او را تشکیل میدهد. از آن به بعد میکوشد که حداکثر هیجان و منطق را وارد درام سازد و در حالیکه وقایع را به نقطه اوج نزدیک میکند رشته ها را به تدریج کشیده و محکمتر سازد که بعد در رسیدن به نقطه ای اوج ، رشته ها را رها کند و بگذارد که سلسله وقایع سرعت باز شود.

پس جناب خورشیدی میبینید که هیچکاک را درب و داعون فهمید.
پس کمی مطالعه و فیلم دیدن درست میتواند بسیار بهتر به استدلالیونی مثل شما کمک کند. امیدوارم که باز هم رو موضع نادرست و مهم تر بی منطق خودتون دیگر پا فشاری نکنید چون بدونید که کسانیکه این ویلاگ رو به طور منظم دنبال میکنند هنر و به خصوص سینما جز دغدغه اصلی انهاست و قطعا چندین برابر شما هم فیلم میبینند و هم کتاب میخوانند. در نتیجه بهتر است روی کارگردانی نابغه مثل هیچکاک ، میزوگوچی ، فورد و خیلی از بزرگان دیگر با با اطلاعات و درک درست تری وارد بحث شویم. بنده مطمئنم که همین مشکل رو شما سر دو رمان عالی کافکا یعنی محاکمه و قصر هم خواهید داشت که مجال دیگری میطلبد. پس سعی کنیم منطق هنرمندان بزرگ در هر مدیومی را مثلا ونگوک در نقاشی، هیچکاک در سینما ، داستایوفسکی در ادبیات را در درون اثارشان بدست اوریم نه از بیرون به انها وارد کنیم. منطق این بزرگان منطق خاص خودشان است و بس.

محسن پنج‌شنبه 9 دی 1395 ساعت 14:39

استاد فردا در هفت حضور دارن؟

سید جواد:
هنوز معلوم نیست.

خورشیدی پنج‌شنبه 9 دی 1395 ساعت 14:06

مرسی علی -ر عزیز
اون که حتما.باید مستمر در کلاس های استاد شرکت داشت.ولی من وسعش رو به لحاظ دور بودن ندارم.تشکر
اگر کسی باز هم کمکی میتونه بکن لطفا دریغ نکنید.

مسعود چهارشنبه 8 دی 1395 ساعت 21:21

آقای خورشیدی
من کاری به سوال و چالش مطرح شده ندارم اما گویا شما عوام را زیادی مقدس میدانید؛عوام همانهایی اند که به فیلمهای ده نمکی میخندند و فیلمهای فرهادی را قبول دارند، و به فیلمهای دسته سوم هالیوودی واکنش مثبت نشان میدهند.از من هم راجع به پرندگان پرسیدند و من جوابی بهشون ندادم؛چون عوام جدی نیستند،بیشتر رقاص اند و با هر سازی میرقصند.مقدسشان نکنید لطفا.

سید جواد:
البته شما هم عوام را به لجن کشیدید. اگر آن افراط (به فرض افراط بودن) صحیح نباشد، این تفریط نیز قطعاً غلط است.

[ بدون نام ] چهارشنبه 8 دی 1395 ساعت 21:02

مفهوم زدگی و شعاری بودن تفاوت دارد یا به یک معنیست؟

no one چهارشنبه 8 دی 1395 ساعت 19:28

با سلام
در پاسخ به مدیر وبلاگ:
بنده به یاد ندارم در کامنتم سوال خاصی پرسیده باشم که بخواهید پاسخ بگویید اما اگر منظورتان از پاسخ،درج نظر خود در این خصوص و ارائه توضیحات مرتبط است هر جور که مایلید عمل کنید اما فاصله زمانی ببین کامنت ها موجود پاره شدن رشته کلام میشود(بنده در حال حاضر جز کلیتی ناقص چیزی از کامنتم به یاد ندارم)کمااینکه بنده به دلیل مشغله های شخصی امکان مراجعه منظم به وبلاگ رو ندارم و حتی ممکن است چندین هفته نتوانم به وبلاگ مراجعه کنم.
2-در پاسخ به دوست گرامی خورشیدی:
-ما در هنر و سینما اساسا با انسان سر و کار داریم و مسئلمون انسانه فلذا آمدن پرنگان،رفتارشون و ... در کل موضوع و مسئله فیلم نیست بلکه رویکرد اشخاص به این پدیده مهم است دز زندگی نیز بیشتر از اینکه چرایی پدیده هایی مثل زلزله،سیل و حتی بیکاری،تورم جنگ و ... برای ما مهم باشه نحو مقابله و رویکرد ما نسبت به این پدیده هاست که مهم اند و خود این پدیده ها خوصوصا پدیده های غیر انسانی فاقد هر گونه معنایی هستند و این ما هستیم که به آن ها معنا می بخشیم.
-در سینما الزامی به منطقی بود حوادث نیست کمااینکه خود زندگی،تماما چیز منطقی ای نیست یا اگرم باشد منطق خیلی از چیز های آن در دسترس ما نیست کمااینکه این فیلم منطق حسی دارد یعنی شاید ما نتوانیم بگوییم علت رفتار پرندگان چیست اما آن را درک میکنیم و حس میکنیم واقعی است و باورپذیر پس میتوانیم علت رو چیزی معقول در ذهن خود بسازیم مانند تغییرات آب و هوا و... که اصلا مسئله ما نیست و مهم هم نیست کمااینکه اگر از محدوده سینمای کلاسیک هالیوود بیرون بیایم حتی به این باور پذیری هم نیازی نیست.
-نکته دیگری که باید مطرح کنم این است که بنده خودم برای اولین بار که این فیلم بیش از15 سال پیش دیدم که آن زمان نوجوانی بیش نبودم همین سوالات در ذهنم نقش بست و این بخاطر این بود تا آن زمان فقط فیلمهای هالیوودی رو دیده بودم و چندان درکی از سینما نداشتم اما یکی از اصلی ترین علت های بوجود آمدن چنین پرسش هایی در این فیلم از ضعف و بدی این فیلم نشات میگیرد چرا؟چون در این فیلم انسان عام و متکثر و پرندگان خاص و متحد پرداخته میشوند پس ناخوداگاه دغدغه ذهنی ما پرندگان میشوند و نه آدم ها.پس در آخر به شما دوست عزیز پیشنهاد میکنم که فیلم رو به عنوان یک برش زمانی از زندگی اهالی شهرکی ببینید که دچار بحرانی میشوند همین و بس (که در همین سطح هم هیچکاک بسیار نابخردانه و ضعیف عمل کرده که حتی در سطح خودش هم نیست بجز در چند صحنه) و دنبال جوابی برای چرایی رفتار پرندگان نباشید چون دلیلی وجود ندارد اما با امکان حسی که فیلم میدهد می توانید خود آنرا بسازید که نیازی هم به این کار نیست واساسا کار درستی هم نیست.
-در پایان اگه کسی با عرایض بنده مجاب نشد می توانید با وی شوخی کنید مانند خود هیچکاک مثلا بگویید:
پرندگان نماد شور و طغیان غریزه جنسی،اغواگری زنانه، خشم و مضرات جامعه مدرن و ... هستند که با آمدن زن به همراهش میآیند.
-در آخر یک توصیه دوستانه به شما در کل در زندگی به دنبال این نباش که همه علت ها رو بفهمی و همه چیز کاملا برایت واضح باشد زیرا مجبور میشوی که خود حقیقت رو ابداع کنی و دچار گمراهی میشوی. ابهام و ندانستن هم جزئی از زندگیست...
با سپاس از وقتی که گذاشتی و خوندی

saeed چهارشنبه 8 دی 1395 ساعت 18:17

نظر شما و استاد راجع به سریال دوستان چیه؟

سید جواد:
نظر جناب فراستی را نمی دانم، ولی نظر خودم به شدت منفی است و اصلاً آن را قابل حرف زدن نمی دانم.

بیوگرافی استاد یوسف بیک چهارشنبه 8 دی 1395 ساعت 14:07

متولد 1368 - تهران / معلم و منتقد هنری

دیپلم ریاضی / کارشناسی زبان و ادبیات انگلیسی و مهندسی سخت افزار / دارنده‌ی مدرک‌های KET و PET از دانشگاه کمبریج مدرس دانشگاه امیرکبیر / داور هشتمین جشنواره فیلم کوتاه "بینش" و اولین جشنواره فیلم کوتاه "نگاه" / مشاور دبیر نهمین جشنواره فیلم کوتاه "بینش"

ترجمه‌های چاپ شده:

ــ رمان کوتاه "شیوه‌ی تنفس" نوشته‌ی استیون کینگ، انتشارات شهر خورشید

ــ رمان "بِلیز" نوشته‌ی استیون کینگ، انتشارات افراز

ــ مقالات "کوروساوا و سینمای بینامتنی" (جیمز گودوین) و "فرم‌گرایی و عناصر آن" (پیتر کاوی)، انتشار یافته در کتاب "حماسه‌سرای سینما" به کوشش مسعود فراستی، انتشارات مروارید.ضمن اینکه استاد جدیدا به کراسه نشینی مشغولن.

دوست چهارشنبه 8 دی 1395 ساعت 14:01

آقا سید سلام
میخواستم بپرسم خودتون کتاب نمینویسین؟ (در حوزه سینما)

سید جواد:
سلام.
تا به حال که ننوشته ام. آینده را نمی دانم.

محمد جواد چهارشنبه 8 دی 1395 ساعت 09:15

سلام
وب رو اپ نمیکنیم ؟

سید جواد:
سلام.
دیر به دیر.

آرشیا صحافی چهارشنبه 8 دی 1395 ساعت 07:21 http://rshiya.blogfa.com

سلام و عرض ادب و احترام.با اجازه صاحب خانه.
سلام جناب خورشیدی عزیز: تمام سوالات شما در مورد فیلم پرندگان به حق که درست است و من آن را ستایش میکنم. مخاطب عام به درستی حق دارد که در مورد هجوم پرندگان اینگونه سوال بکند. تا آنجایی که یادم هست استاد هم در مورد پرندگان امتیاز کاملی به فیلم ندادند! ضمن آنکه چه کسی گفته است که تفسیر در یک اثر هنری جای ندارد؟! جناب فراستی در نقد بسیاری از آثار سینمایی نازل فرمودنند: "تفسیر تراشی برای فیلمی که در روایت اولیه خود الکن است ,جایز نیست. نه درباره ی فیلمی که متریال و مختصات کامل یک فیلم را داراست. جناب فراستی خود در مورد بسیاری از نقد های مثبت خود اندک تفسیری دارند و درون آن تحلیل را هم جای دادند. همچون نقد "بچه های آسمان" (به کتاب "لذت نقد" مراجعه شود) و حتی در مورد تئوری مولف. بله! بسیاری از حرف های جناب فراستی ممکن است دستاویزی برای آن دوستانی که فرمودید قرار بگیرد ولی نه با این سهولت! چرا که اقای فراستی توضیح و تفسیر و خصوصا تحلیل مناسبی درباره آنها دارند.فیلم بین واقعیت و خیال معلق است و من معتقدم سوال شما به عنوان مخاطب عام کاملا درست است.حق دارید که بپرسید که پرندگان از کجا امده اند و چرا خشمگینند .اما همین توضیح (مرز واقعیت و خیال کافی است)اما این را در نظر داشته باشید یک اثر شاهکار از دید یک منتقد برای شما میتواند کامل "نباشد".بسیاری از دوستان در همین وب و وبلاگ سید جواد با صراحت به مخالفت با برگمان درباره نظر استاد پرداختند و این خوب است چون دنبال تحلیلند و نظر خود را بیان میکنند. من جواب سوال شما را نمیدانم و این را با صدای بلند میگویم! ولی در کنارش نمیدانم,این توضیحات را ارائه میدهم تا شاید شما را قانع کنم. در مورد مخاطب عام هم کاملا با شما موافقم.بارها و بارها عده ای از مخاطبین عام همین سوال را از من کردند و من تفسیر همراه با تحلیل ارائه دادم(هرچند کسی نیستم) پس بهتر است استاد را ببینید, خورشیدی عزیز تا شاید با تحلیل و تفسیر استاد نسبت به این شاهکار بیشتر اشنا شوید. از نظرم تفسیر جایی ندارد آن هم برای فیلمهایی که در ابتدای راه مانده اند اما برای اثر عظیمی همچون پرندگان اندک توضیح جایز است. خیلی ممنون که به دیالوگ معتقدید.سپاس

احمد کریمی چهارشنبه 8 دی 1395 ساعت 03:45

سلام
دوستانی که با زیرنویس داستان کاراگاهی مشکل دارن در نرم افزار jetaudio فیلم رو پخش کنن.

آرمان سه‌شنبه 7 دی 1395 ساعت 23:02

سلام ببخشید سید عزیز کامنتی با نام آرمان ثبت نشده ؟ فکر کنم چند روز پیش کامنتی گذاشتم اما هنوز آن را نمی بینم

سید جواد:
سلام.
چرا عزیز جان، ثبت شده است. درباره سرگرمی در سینما بود. نگهش داشته ام تا سر فرصت پاسخش را بنویسم و بعد منتشرش کنم.

علی-ر سه‌شنبه 7 دی 1395 ساعت 18:04

جناب خورشیدی گرامی و دوست عزیز:
بحث تربیت حس و چرای شما هیچ ربطی بهم ندارد.
متاسفانه پافشاری و اصرار بیشر شما باعث شد که برخلاف گفته ام در کامنت قبلیم اینبار واقعا برای آخرین بار نه تنها برای شما بلکه بخاطر دوستان دیگر پاسخ سوالتون رو مطرح کنم ومثالی ساده و قاطعانه و جالب رو به شما مثال بزنم تا هم اگر ان دوستان از شما خواستند بپرسند،بتوانید قاطعانه بایستید و بهترین جواب را بدهید و خود شما هم کم کم با واقعیت مثال بنده شاید به پاسخ خودتان برسید.
یک روز،دوستی بنده رو به یک اغذیه فروشی برد.بنده اصرار کردم که معده ام مشکل دارد و نمیتوانم غذای فست فود تناول کنم.دوستم خندید و گفت:اینکه چیزی نیست!همه مردم دنیا(عامی)ساندویچ دوست دارند و چرا مشکل تو رو ندارند.بنده هم تشویق و وسوسه شدم که مثل مردم برای یکبار هم که شده ساندویچ میل کنم!امان از اون روز!خدا نصیب هیچ بنی بشری نکند!تا سه روز یک دستم برسینه و یک دستم روی چشمم(اشک)بود.رفتم دکتر و دکتر چند دارو تجویز کرد وچند توصیه،پیشنهاد کرد.از دکتر پرسیدم که چرا معده من مشکل داره و دکتر هم بهانه هایی رو میاورد.خلاصه اونقدر سریش شدم و چرا چرا کردم که دکتر عصبانی شد و گفت:یه ده دوازده سال وقت داری بیای دانشگاه،سر جلسات من تا مشکلاتت رو توضیح بدم.گفتم من که دکتر نیستم!...دکتر خندید و گفت که خب برو دکتر شو!گفتم اگه قرار باشه که دکتر بشم،اصلا چرا از همون اول نرفتم دانشگاه که بیام و از شما بپرسم.دکتر خندید و گفت:شما یک انسان عامی هستید و من یک پزشک تحصیلکرده و دانش آموخته و با سواد!اگر میخواهید مثل مردم عامی خوب غذا بخورید و از زندگی و بدن سالم لذت ببرید،توصیه من رو بپذیرید و داروهایتان را بموقع مصرف کنید و زندگیتان را داشته باشید و اگر در جستجوی چرای سوال بنده هستید،دو راه پیش رو دارید.یا باید مثل مردم عادی فیلم ببینید و لذت ببرید و یا اگر به دنبال چرا و منطق مشکلتان هستید،درس بخوانید و به دانش و آگاهیتان بیفزایید.شاید سالها تحقیق و جستجوی شما بر اثر کشف دانش،به نتیجه ای برسد و اصلا به پزشک نیاز نداشته باشید!
جناب خورشیدی عزیز:هنوز هم هیچ پروفسور منتقد هم نتونسته توضیحی در باره همون چرا و پرنده های شما ارائه بده...به همون مثال شعبده بازی که قبلا عرض کردم.اگر هیچکاک هیچکاک نبود که بنده و شما،دل و روده هیچکاک نگون بخت رو از زیر خاک بیرون میکشیدیم و زیر پایمان له میکردیم!
هیچ یک از دوستان در اینجا نمیتوانند پاسخ سوالات مربوطه شما رو بدهند.(بنده هم پایم رو از گلیمم فراتر کردم که تا به اینجا با شما همراه بودم)چرا که همه این دوستان در اینجا در جستجوی علم و دانش هنر هستند و خودشان با تمام وجودشان میخواهند که تحقیق و کشف کنند.خود دوستان هم میدانند که آن دوستان در حد و اندازه نیستند که بتوانند سخنان استاد با سوادی همچون مسعود فراستی را دستاویز قرار بدهند.
اگر در جستجوی سوالتان هستید،یک جلسه حضوری در خدمت استاد باشید.مطمئن هستم که حتی خود استاد با یک جلسه شما هم موافقت نخواهد کرد.بلکه باید در جلسات متعدد و پر استمرا ر بحث استاد فراستی تشرف داشته باشید تاشاید به نتیجه دلخواهتان برسید.در غیر اینصورت با سوالات و اصرارتان،چاهی را در همینجا و در همین بحث حفرمیکنید که در هیچ کجا هم نمیتوانید از عمق و فاجعه و باتلاق فرو رفته تان خارج شوید!
طرف سخنم به شما بود جناب خورشیدی عزیز و امیدوارم همه دوستان از پیشنهادم استقبال کنند و بهره ببرند.
موفق و موید باشید دوست گرامی.
و اما اگر دوستان دیگر،بر خلاف عقیده بنده هستند و پیشنهاد و راهکار بهتری بر خلاف توضیحاتم دارند میتونند نظرشون رو تشریح کنند و جناب خورشیدی رو بیشتر از اونچه که من نتونستم،راهنمایی کنند.

علی-ر سه‌شنبه 7 دی 1395 ساعت 16:59

سلام رضا جان ببخشی که بجز حامد کامنتت رو دیر متوجه شدم.
vlc من هم اجرا نمیکنه.با مدیا کلاسیک پلیر باز میشه.من نسخه مدیا پلیر کلاسیک(mpc)رو اجرا کردم و جواب داد.
توجه داشته باش که نسخه ساب نیست.

علی-ر سه‌شنبه 7 دی 1395 ساعت 16:41

آقا حامد سلام:
تو نسخهvlcبنده باز شد.یکبار دیگه دانلود کنید و یا با ورژن جدیدvlcتون رو آپدیت کنید

حامد سه‌شنبه 7 دی 1395 ساعت 14:02

سلام.این زیرنویس فارسی فیلم داستان کاراگاهی اصلا باز نمیشه توی vlc .

[ بدون نام ] سه‌شنبه 7 دی 1395 ساعت 12:10

نظر استاد در مورد رقیب فروشنده یعنی فیلم تونی اردمان چیست؟

سید جواد:
فکر می کنم ندیده باشند.

خورشیدی سه‌شنبه 7 دی 1395 ساعت 10:24

سلام علی -ر عزیز
نه باز هم منظورم رو خوب نرسوندم . خودم رو از مخاطبین عام جدا نمیدونم. بلکه چون دارم چیزی که استاد تحت عنوان تربیت حس مطرح کردن رو انجام می دم عرض کردم نسبتا عام.چرا که مخاطب عام این کارها رو انجام نمیدهید.و تبختری هم در کارم نیست. نمیدونم منظورتون از تعصب چیه؟یعنی نسبت به کی و چی تعصب دارم؟تعصبی ندارم. اول اینکه به عنوان ی مخاطب عام میخوام جواب سوالم رو بگیرم و منطق مسئله برام مشخص بشه.دوم اینکه خواستم بگم این تفسیر استاد میتونه دستاویزی برای اون دوستان روشنفکر قرار بگیره.همین .اصراری هم در کار نیست....فقط سوال کردم. اگر کسی میدونی راهنمایی کنه.

علی-ر یکشنبه 5 دی 1395 ساعت 21:15

سلام خورشیدی عزیز:
متاسفانه مثل اینکه شک بنده رو نسبت به سوالاتتون،بیشتر از گذشته، تبدیل به یقین میکنید!
شما بیشتر نگران دستاویز شدن سخن استاد توسط آن دوستان هستید و یا در جستجوی منطق اثر مذکور و امثالهم هستید؟و اگر تعصب خاصی به این مسئله ندارید پس چه دلیلی بر اصرار و پافشاریتون میتونه به حساسیت قضیه باشه؟و بیشتر از منظر و جبهه مخاطبین عام به اینچنین مسائل و دغدغه ورود میکنید!در حالیکه مخاطبین عام اصلا زیاد،اینچنین مانورهایی به اینگونه بحثها نشون نمیدند که شما بحث رو از کنار چاله به چاه میبرید!
شما میفرمایید که بعنوان مخاطب نسبتا عام(پس هنوز کمی خاص هستید!)منطق اثر رو میفهمید ولی چگونه به مخاطب عام توضیح بدهید؟![[اصلا مگر شما قرار هست توضیحی بدهید و یا مخاطب عامی از شما توضیحی بخواهد؟!]]مگر مخاطب عام،فقط بغیر از شما مخاطب عام هستند؟!مگر مخاطب عام قرار هست که برعکس شمای شخص مخاطب عام،در جستجوی منطق و استدلالات اثر(همان دستاویز مخاطبان باصطلاح خاص)باشند؟مگر فقط شما یکنفر هستید که کم کم متوجه میشوید که فیلم خوب میبینید؟اصلا چرا مخاطب عام،باید منطق و چگونگی اثر رو به مخاطب عام دیگری، تشریح کنه؟درصورتیکه شما مخاطب عام به همون اندازه مخطب عام راضی هستید؟فرق چالش و کاوش در چیست خورشیدی عزیز؟!!!یادمان نرود که در 23 آبانماه،ودر ابتدای صفحه شماره 2 همین پست،شما جمله تکبر و تبختر و انزجار رو به استاد نسبت دادید(که بعدها از موضعتون عقب نشینی کردید و با لحنی نرم تر وارد مذاکره و دیالوگ شدید!)که متاسفانه همین جمله تبختر رو همین امروز قبل از سوال آخرتون در پایگاه همین آن دوستان بقول شما مشاهده کردم!!!واقعا تنها و آخرین سوال من از شما اینست که فرق کاووش و چالش در چیست؟دوست عزیز!
من میتوانم گنجشکی را در شکل قناری رنگ کنم و سوت و رقص قناری را به گنجشک یاد بدهم و از همان گنجشک بشکل یک قناری،سود و بهره ببرم و در معرض نمایش هزاران هزار مخاطب عام بگذارم...همگیشان از رقص و سوت گنجشک به وجد خواهند آمد و برای گنجشک و شاید برای من هم کف و هورا بکشند و همگی خواهند پرسید که چه شد این گنجشک، قناری شد و چگونه ما را توانست فریب دهد و یا بهتر سرگرممان کند!!!
اما فقط یکنفر و یا یکدسته میپرسند که چرا گنجشک،قناری شد و میخواهند ذهنیت باصطلاح برترشان را به رخ مردم عادی و عامی و صاف و صادق بکشند و امثال بنده(خالق گنجشک وقناری)و هنر ارزشمند استادعظیم هیچکاک را مورد جرح و تحریف قرار بدهند!!
این هست تفاوت "چه" و "چگونه" به چه رسیدن استاد مسعود فراستی و "چرای"شما دوست عزیز و آن دوستان باصطلاح روشنفکر گرامی!!!و آخرین پیشنهاد بنده به شما اینکه تظاهر به نداشتن تعصب نکنید بلکه تلاش برای تجسس و تفحص حقیقت مرز بین عام و خاص کنید،بیشتر از اینکه برای خاصیت بجنگید،برای عامیت هم دفاع کنید.

یاشار یکشنبه 5 دی 1395 ساعت 19:52

پاسخ به پیام آخر:
پیام رو به صورت خصوصی ارسال کردم که احتمالا مستقیم به ایمیل شما ارسال می‌شود ولی گویا دریافت نکردید یا شاید میانِ دیگر ایمیل‌ها گم شد.
چند مطلب رو تحت عنوان نقد فیلم نوشته بودم که سعی داشتم با شما به اشتراک بگذارم و نظرتون رو جویا بشم، منتها مستقیما اینجا مطرح نکردم چون ممکن بود تبلیغِ سایت یا شخص محسوب بشه.
مجددا براتون به صورتِ خصوصی ارسال خواهم کرد، از همین وبلاگ

سید جواد:
لطف می کنید. چشم. در خدمت هستم.

محمد یکشنبه 5 دی 1395 ساعت 19:42

چرا استاد آقای زیباکلام رو بی سواد میدونن؟ آیا منظورشون صرفا سواد هنری و سینمایی ایشون هست یا کلا؟اگر کلا چرا؟

سید جواد:
از نظر هنری که اصلاً ایشان را صاحب نظر و باسواد نمی دانند؛ در حوزه سیاست هم- با توجه به اینکه خودِ جناب فراستی کارشناس ارشد اقتصاد سیاسی هستند- اعتقاد دارند که آقای زیباکلام مشکلاتی دارند. چرایش هیچ وقت مطرح نشده زیرا هیچ گاه نشست یا میزگردی با این موضوع برگزار نشده است.

امیرحسین یکشنبه 5 دی 1395 ساعت 16:50

برای اینکه طبق گفته‌ی آقای فراستی این شرط - ارتباط بلافصل با مخاطب - امتیاز مثبتی برای فیلم محسوب میشه.(شرط اولیه هستی فیلم است)
آیا فیلم قدیمی‌ای که آن چنان دیده نشده رو باید بد در نظر بگیریم؟(طبق این مقاله)

سید جواد:
تماشاگر در مواجهه با فیلم های قدیمی ابداً نیاز ندارد که شرایط زمان اکران فیلم را بررسی کند. فیلم اگر امروز کار می کند و اثرگذار است، خوب است، حال می خواهد در زمان فروش، خوب فروخته باشد یا نه. فرض کنید یک فیلم تولید ده ها سال پیش است و امروز همچنان درست و سرپا است. خودِ همین قضیه است که نشان می دهد آن فیلم ارتباط بلافصلش را با مخاطب نگاه داشته است. صد البته فیلمی که در زمان اکران شکست تجاری بخورد و ضرر مالی بدهد، علی القاعده فیلم خوبی نیست. در عین حال، ارتباط بلافصل لزوماً بدان معنا نیست که فیلم در زمان اکرانش فروشی خارق العاده داشته باشد. چه بسا فیلمهایی که فروش شان در لحظه خیلی خوب و عظیم بوده است، اما این فروش از آنجاکه ناشی از تبلیغات، جوّ، احساسات گرایی؛ نیازهای اجتماعی؛ جهت گیری های سیاسی؛ بدون مشابه بودن و . . . خلاصه شرایط روز بوده است، شاهد آن بوده ایم که در طول زمان فراموش شده و اقبال تماشاگر را از دست داده اند. بنابراین وقتی می گوییم «ارتباط بلافصل با مخاطب»، منظورمان از مخاطب، تنها مخاطب در لحظه نیست؛ مخاطب در طول زمان است. بدین ترتیب، «بلافصل» هم یعنی «بلافاصله» و «در لحظه» و هم یعنی «پیوسته» و «مداوم». اما ما وقتی با فیلمهای جدید روبرو می شویم، یکی از معیارهایمان می تواند معنای نخست واژه «بلافصل» باشد که از طریق حجم استقبال تماشاگر سنجیده می شود. زمانی هم که با فیلمی قدیمی مواجه هستیم، یکی از معیارهای ما می تواند، معنای دوم، یعنی «پیوستگی» باشد که از طریق اینکه آیا هنوز فیلم سرپاست و کار می کند، قابل سنجش است. ما در برخورد با فیلم جدید، توانایی سنجش «پیوستگی» (معنای دوم «بلافصل») را نداریم و در رویارویی با فیلم قدیمی نیازی به سنجش میزان اقبال تماشاگرِ «بلافاصله» (معنای اول «بلافصل») نداریم.

رضا یکشنبه 5 دی 1395 ساعت 10:52

سلام سیدجان
خسته نباشی
زیرنویس به نظر من خرابه تو وی ال سی پلیر که اجرا نمیشه ، تو وی او بی ساب (نرم افزار تنظیم و ویرایش زیرنویس) هم که قرار میدهم اصلا باز نمیشود.

دوستانی که با زیرنویس تماشا کرده اند لطفا راهنمایی کنند.

با تشکر

امیرحسین شنبه 4 دی 1395 ساعت 22:03

سلام. خسته نباشید و ممنون بابت مطالب مفید.
هنگام مطالعه‌ی یکی از مقالات «لذت نقد» سوالی برام پیش اومد:
استاد در جایی نوشتند که:«می گویند آثار هنری بزرگ همگی ابتدا توسط منتقدان «کشف» می شوند و سپس در طول زمان به مخاطب می‌رسند و زمان یاری‌رسان هنر است. این درمورد نقاشی، موسیقی و ادبیات درست است و آن‌ها می‌توانند منتظر بمانند تا «کشف» شوند - احیاناً توسط منتقد - و ارتباط میان اثر و مخاطب برقرار شود. اما سینما از این امتیاز بی‌بهره است، چرا که ارتباط بلافصل شرط اولیه هستی او است.» - مخاطب یا منتقد
حالا سوال اینجاست که بیننده چطور متوجه بشه که فیلم قدیمی‌ای که داره نگاه می‌کنه از وقتی در سینماها اکران شده-بلافصل تا به امروز- با بینندگانش ارتباط داره؟ آیا گیشه رو باید مدنظر بگیره؟ نظر شما رو میخواستم جویا بشم.

ممنون.

سید جواد:
سلام.
حالا بنده یک سؤال دارم:
آیا اصلاً لزومی دارد که بیننده بداند که آیا فیلمی قدیمی که روبرویش است، از زمان اکران تا به حال با بینندگانش ارتباط داشته است یا خیر؟

یاشار شنبه 4 دی 1395 ساعت 16:05

سلام.
دیشب در جلسه نقد فیلم «متولد 65» آقای فراستی خیلی خیلی نرم‌تر از همیشه نقد رو شروع کردند به طوری که ابتدا تصور کردم از فیلم خوششون اومده ولی بعد کم کم شروع کردند به نقدِ جدی. هرچند لحنشون اینبار تند نبود و گویا استدلالشون هم این بود که چون فیلمِ اول کارگردان هست، چندان نیاز به سختگیری نیست. این رویکرد خیلی خوب است، ولی سوالی که برام پیش آمد این بود که چرا همین رویکرد رو در رابطه با فیلم «ابد و یک روز» که اولین فیلم بلند سعید روستایی بود، حفظ نکردند؟ این استانداردِ دوگانه رو چطور پاسخ می‌دهند؟ و احیانا شما چطور تفسیر می‌کنید؟
(لازم به ذکر است که به نظر نیز من ابد و یک روز فیلم خوبی نیست)
پ.ن: سید جان، نمی‌دانم پیامی که در رابطه با به اشتراک گذاری نقدها براتون ارسال کردم رو دریافت کردید یا خیر، چون پاسخی دریافت نکردم، ضمن اینکه راهِ دیگه‌ای جز این وبلاگ برای ارتباط نداشتم.
ممنون

سید جواد:
سلام.
فیلم «متولد 65» ادعا نداشت؛ شلوغ نکرده بود؛ جایزه نگرفته بود؛ و جوّ عمومی را معطوف به خود نکرده بود. این در حالی است که «ابد و یک روز» دقیقاً برعکس بود. جناب فراستی در نقد، تمام شرایط را در نظر می گیرند.

پ.ن: در کجا این پیام را فرستاده بودید؟ در بخش نظرات، پیغام ها، ایمیل یا . . . ؟

...... جمعه 3 دی 1395 ساعت 14:48

"صادق زیباکلام" درباره حواشی اخیر برنامه "مهران مدیری" یادداشتی در روزنامه تماشاگران منتشر کرده است .

بخش هایی از این یادداشت را در ادامه می تونید بخوانید.

* این روزها با حرف‌های آقای مهران مدیری جنجالی در فضای مجازی به پا شد، اما من فکر می‌کنم اصلاح‌طلب‌ها نباید خیلی به ایشان بها بدهند؛ این درست که آقای مهران مدیری کمدین و طنزپرداز است، ولی فکر نمی‌کنم کسی ایشان را از نظر سیاسی و جهت‌گیری‌هایش در این باره جدی بگیرد. نکته دیگر اینکه موضعی که ایشان درباره تیم مذاکره‌کننده گرفته و توهینی که به آقای ظریف کرده، خیلی تأسف‌برانگیز است. باید برویم و مستقیم از ایشان بپرسیم که شما خودت چقدر جسارت و جرات سیاسی داری؟ یا اینکه شهامت سیاسی داری که به پاسبان سر کوچه‌ات دیر سلام کنی؟ این‌قدر جسارت و شهامت سیاسی داری که یک هزارم آنچه را که به ظریف گفتی بتوانی به یک اصولگرای دسته سوم، چهارم، پنجم بگویی؟ آن‌قدر جسارت و شهامت سیاسی داری که بتوانی به پیش‌نماز محله‌ات دیر سلام کنی؟
* همه ما پاسخ آقای مدیری به این پرسش‌ها را می‌دانیم. همه می‌دانیم که جسارت و شهامت ایشان در چه حد و اندازه‌ای است. همه می‌دانیم که ایشان جرات نمی‌کند به پاسبان سر کوچه یا پیش‌نماز محله‌اش دیر سلام کند. همه می‌دانیم که ایشان جرات نمی‌کند به یک اصولگرای دسته سوم، چهارم، یا حتی دسته پنجم کوچک‌ترین اسائه ادبی کند. ولی اینکه ایشان به خودش اجازه می‌دهد به دکتر محمدجواد ظریف این‌گونه اهانت کند، نشان می‌دهد که چقدر آدم فرصت‌طلبی است. چقدر نان به نرخ روز خور است و چقدر دارد سرمایه‌گذاری سیاسی می‌کند.
ایشان فکر می‌کند مردم نمی‌فهمند. در حالی که مردم خوب می‌فهمند ایشان دارد چه می‌کند. اتفاقاً آقای مهران مدیری هیچ حب و بغضی نسبت به آقای ظریف ندارد. شاید ته دلش از اینکه ظریف را خراب می‌کند خودش هم ناراحت باشد، ولی چرا این کار را می‌کند؟ پاسخش خیلی ساده است. آقای مهران مدیری نان به اصولگرایان و اصحاب قدرت قرض می‌دهد که ببینید من چطور به برجام توهین می‌کنم و چطور با شما هم‌نوایی می‌کنم و برجام را نفی می‌کنم، پس هوای من را داشته باشید! اگر هم چیزی از دهنم در رفت و طنزی را در برنامه‌ام گفتم خیلی علیه ما نشورید و اجازه دهید ما همچنان در تلویزیون باقی بمانیم. ما مخلص شما هم هستیم. بعضی وقت‌ها چیزهایی برای بازارگرمی می‌گوییم. خلاصه اینکه ایشان در حقیقت یک‌جور سرمایه گذاری سیاسی و متأسفانه خوش‌رقصی می‌کند. لغتی که نمی‌خواهم به کار ببرم، ولی چاره‌ای ندارم. آقای مدیری برای اصحاب قدرت و اصولگرایان خوش‌رقصی می‌کند که خیلی عرصه را به او تنگ نکنند و
او را خودی بگیرند.
* در مورد اینکه آقای مهران مدیری روی خط یک برنامه تلویزیونی آمد و حرف خودش را توجیه کرد و گفت منظورش آقای ظریف و تیم مذاکره‌کننده نبوده هم باید بگویم، ایشان هنوز فکر می‌کند در فضای مجازی، بین جوانان و بین اقشار تحصیلکرده محبوبیت زیادی دارد. برای همین هم اتفاقی که در فضای مجازی افتاد باعث شد آقای مهران مدیری که آدم زرنگ و تیزی هم هست، متوجه شود چه گاف بزرگی داده. می‌توان گفت آقای مدیری اصلاً توقع برخوردی که در فضای مجازی و از کاربران فضای مجازی دید نداشت. بنابراین این مسئله موجب شد در اولین فرصت درصدد توجیه کارش بربیاید، اما باید گفت کمی برای عقب‌نشینی‌هایی که ایشان این روزها می‌کند و می‌خواهد یک جورهایی قضیه را توجیه کند، دیر است و تمام این حرف‌ها چیزی را تغییر نمی‌دهد.

[ بدون نام ] جمعه 3 دی 1395 ساعت 11:21

بهترین منتقدان جهان کدامند؟نقدها را کجا بیابیم؟
ممنون

سید جواد:
کتابی هست تحت عنوان «منتقدان فیلم آمریکا از دوران صامت تا کنون». این کتاب را جناب فراستی سال ها پیش جهت ترجمه شدن گلچین کرده بودند که البته آن زمان چاپ نشد، ولی اخیراً بدون ذکر نامی از ایشان توسط نشر اختران منتشر شده است. کتاب بدی نیست، هرچند که فقط درباره منتقدان آمریکایی است.

محمدرضا احمدی پنج‌شنبه 2 دی 1395 ساعت 20:27

آقا دمتو گرم .زیرنویسش هیچ جایی نبود
خیییییییییییییلی ممنون

محسن پنج‌شنبه 2 دی 1395 ساعت 17:35

در جواب دوست عزیز جناب خورشیدی
ایمیلم من هم برای چند هفته از دسترس خارج شده بود.مشکل از یاهو بود که حل شد، ولی بهتره یک جی میل برای خودتون داشته باشید.یاهو هر چند وقت اینطور میشه.

محسن پنج‌شنبه 2 دی 1395 ساعت 17:31

سلام سید
میدونید کتاب "نقد چیست و منتقد کیست " رو از کجا باید تهیه کنم؟ الان جایی هست که این کتاب رو داشته باشن؟
سوال بعدم این هست که اساسا آیا یک کتاب تئوریک ،باید مبتنی بر روش تحقیق نوشته بشه؟یا میتونه مثل خیلی کتاب های دیگه شرح و بسط و توضیح خود نویسنده باشه؟
تشکر سید.مرسی

سید جواد:
سلام.
این کتاب دیگر جایی پیدا نمی شود.
در مورد سؤال بعدی تان نیز با مورد دومی که فرمودید موافق هستم.

محمد پنج‌شنبه 2 دی 1395 ساعت 13:58

ممنون از دوستان

صبوری پنج‌شنبه 2 دی 1395 ساعت 02:35

بیزارم از کسانی که با نوشتن چند خط خودشون رو منتقد و روشنفکر میدوند و ادا و اصول در میارن.میگن که ما کم حرف میزنیم و همه چیز رو به دوش دیگران وا میگذارن..... و با این کارشان به خودشون تشخص میدن.این آدمهای منفعل و دل مرده، خطری جدی برای تفکر و تولید اندیشه در یک جامعه هستند. این کارها غیر از ادا و اطوار است؟نیست....

no one چهارشنبه 1 دی 1395 ساعت 23:14

با سلام
یک سوال: کامنت های بنده ارسال نمیشوند یا تایید؟

سید جواد:
سلام.
بنده تمام کامنت هایی که می رسد، به جز کامنت های تبلیغاتی، را منتشر می کنم. فقط یکی از کامنت های مفصل شما را هنوز تأیید نکرده ام که آن را هم نگه داشته ام تا سر فرصت پاسخش را بنویسم و بعد منتشر کنم. (همان کامنتی که در ابتدایش از منتشر نشدن کامنت ها فرموده بودید و در ادامه درباره سرگرمی سخن گفته بودید)

آرمان چهارشنبه 1 دی 1395 ساعت 13:01

سید جان با این حرف شما مخالفم:
" فیلمی که فقط سرگرم می کند و بس، اصلاً فیلم بدی نیست. چنین فیلمی هم محترم است و هم به مخاطبش احترام می گذارد. یک مخاطب عام برای کنار گذاشتن خستگی ها و دغدغه های زندگی اش به سینما می رود تا سالن تاریک سینما با پرده ای عظیم و صداهایی مهیب او را از خستگی های روزمره جدا کند و یکی دو ساعتی سرگرمش کند؛ خستگی اش را در کند....و تا آخر"
به خاطر این حرف درست آوینی (به جای خنده و خندیدن در متن می توانید سرگرمی مدل غربی که این روزها خیلی هم رواج یافته را قرار داد- که همان لهو ولعب است در قرآن):
"آیا می توان خندیدن را به عنوان یک هدف اختیار کرد؟ گاهی شنیده می شود که خنده را به عنوان یک مکانیسم دفاعی در برابر مشکلات اعتبار می کنند و فی المثل پیشنهاد می دهند که برای تخفیف دشواری های ناشی از تضییقات اقتصادی، رسانه های گروهی باید خنداندن را به مثابه یکی از اهداف اصلی کار خویش اختیار کنند.
این سخن که ریشه در یک برداشت عامیانه از روانشناسی جدید دارد بر جهل گوینده نسبت به غایات کمالی انسان استوار است. خنده مکانیسم دفاعی انسان هایی است که ضعف نفس آنان را از مواجهه با چهره جدی حیات عاجز ساخته است. اگر فرار را بتوان یک مکانیسم دفاعی پذیرفت خنده را هم می توان.
آینه جادو- جلد اول "

سید جواد:
اولاً بنده عرض کردم "سرگرمی"؛ نگفتم "سرگرمی مدل غربی" یا "لهو و لعب".
ثانیاً معتقدم که جناب آوینی در این سخن خود اشتباه می کنند چون بیش از حد، ایئدولوژیک به مبحث نگاه کرده اند. ایشان بدون توضیح، تحلیل و استدلال برداشتی روانشناسانه- که لزوماً مورد تأیید بنده هم نیست- را مردود اعلام می کنند. بنابراین طبیعی است که با حذف استدلال، در واقع توانایی پذیرش ما را از مطلب خود حذف کرده اند. به علاوه، ایشان در باب سینما از "غایات کمال انسانی" سخن می گویند بدون آنکه توضیح دهند که چرا فرض کرده اند که سینما این توانایی را دارد که انسان را به غایات کمال وجودی خود برساند. این نظر ایشان آشکارا در تضاد با نظر دیگرشان است که سینما را ماهیتاً اسلامی نشدنی می دانند (مقاله تأملاتی در باب ماهیت سینما/ آینه جادو). چطور می شود شخصی اسلام را به عنوان تعالی بخش ترین مسلک قبول داشته باشد و غایات کمال انسانی را قاعدتاً در اسلام جستجو کند- که اگر چنین نباشد، اعتقاد و التزامش به اسلام بی معنی می شود- اما در عین حال همین غایات کمال انسانی را درباره مدیومی قائل باشد که به گفته خودش ماهیتاً قابلیت اسلامی شدن ندارد؟

خورشیدی چهارشنبه 1 دی 1395 ساعت 02:16

سلام علی -ر عزیز
احتمالا بخش اول صحبتتون درسته.چون تعصبی ندارم و بیشتر نگران دستاویز شدن سخن استاد توسط آن دوستانی که عرض کردم هستم.
منظورم رو خوب نتونستم برسونم.
سوالم از این جهت بود که چگونه با یک منطق درست ،هجوم پرندگان رو توضیح بدم به مخاطب عام. چون خودم منطقش رو به عنوان یک مخاطب نسبتا عام که داره کم کم فیلم خوب میبینه (طوری که استاد فرمودن)نمی فهمم. همه حرفم همین بود. شاید دوستان دیگه بتونن بیشتر درباره ی تفسیر استاد و منطق پذیری درباره ی فیلم پرندگان،که با فیلمهای دیگش متفاوته، توضیح بدن.

اِس ای چهارشنبه 1 دی 1395 ساعت 01:59

سلام
سوالی داشتم از مدیر محترم وبلاگ و سایر دوستان
میخواستم کتاب ها (رمان، داستان کوتاه و نمایشنامه) و فیلم هایی نام ببرید که رابطه ی یک پدر و پسر رو به تصویر کشیده باشند. (از متوسط تا عالی)
ممنون

احمد کریمی چهارشنبه 1 دی 1395 ساعت 00:50

آقا رضا لطف بزرگی کردین. بسیار ممنونم

علی-ر سه‌شنبه 30 آذر 1395 ساعت 21:35

جناب ارشیا صحافی عزیز:
سلام و ممنون بابت محبت و لطف شما بابت بنده و سایر دوستان.وبلاگتان را دیدم و سعی میکنم که از مطالبتان هم استفاده کنم.شاید بخاطر صحبتهای وبلاگیتان کمتر حرفی بخواهید اینجا بزنید ولی حداقل بعضی مواقع،همان شاخه گل کوچکتان هم میتواند محفل بنده و سایر دوستان را شاداب و بانشاط کند.و بعضی مواقع تذکر و کلامتان هم میتواند به دانش و آگاهیمان بیشتر کمک کند و حتی متقابلا نظرات و محبت دوستان به شما دوست عزیز.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد