مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

نقد فیلم "ردپای گرگ"

ردپای گرگ بعد از دندان مار، بهترین کار کیمیایی بعد از انقلاب، فیلم بدی است. ردپا با تمام ناتوانی ها و کژی هایش که بسیار است، یک حسن بزرگ دارد و آن صاحب و خالق داشتن است و نه بی صاحب و بی اصل و نسب بودن، همچون عمده محصولات سینمایی ما. این مهر خالق را بر خود داشتن، بزرگ ترین قوت فیلم است و مهم ترین ویژگی خاص خالقش و نیز بزرگ ترین ضعف و اشکال آن. چشم اسفندیار ردپای گرگ در همین مهر است و ردپا. همین است که اثر را از نخستین لحظه، محکوم به شکست کرده و محکوم به فنا و از آنجا که اثر آینه یی است از خالق خود، به ناچار تمام ناتوانی ها، بی اعتنایی ها، بی هنری های صاحب را باز می تاباند: خود مظلومانه سپر بلای صاحب می شود و به مسلخ می رود تا قربانی شود و فدایی او. خالق اثر، اما صحیح و سالم و مغرورانه، پا بر سر قربانی می گذارد و به اثر دیگری مشغول.

ردپای گرگ بی مخاطب است و این برای یک فیلم – به عنوان هنر و رسانه – یعنی پایان کلام. ذات نمایش، از جمله فیلم، در مخاطب آن است: مخاطبی هرچند محدود و خاص. ردپای گرگ حتی مخاطب خاص هم ندارد. مخاطبش فقط سازنده آن است و بس. طرفداران محدود فیلم نیز ادای خوش آمدن های گذشته خود را در می آورند و نه حال خود را چراکه سخت است و تلخ است قبول از دست دادن فیلمسازی محبوب، با دنیایی نوستالژیک و تلخ و عکس های یادگاری.
    ردپای گرگ دیگر حتی یک فیلم معمولی و سر و ته دار هم نیست. نه شروعی دارد، نه پایانی: نه وسطی و نه منطقی. هر جوری می شود تدوینش کرد و هر معنایی می شود برایش تراشید و به همه چیز می شود نسبتش داد، از بس که سردرگم است و مغشوش و منقطع.

با این همه، فیلم یک لحظه خوب دارد و جاندار: یک لحظه سینمایی و مهردار. نگاه خیره رضا در زندان را می گویم و حرکت آرام دوربین را و ایست روی عکس یادگاری روی دیوار. جان گرفتن تک تک آدم ها در درون عکس و جان گرفتن عشق و دوستی و تنهایی کنونی رضا. همین یک لحظه زیبا می ارزد به بسیاری از محصولات امروزی فیلمفارسی و فیلم انتلکت سینمای ما و مهم تر اینکه کیمیایی اهل حضور است، نه حصول: از این و آن. او دنبال روز و مد روز نیست و مصرف روز. همین است که او را متمایز کرده و با وجود ردپاهای ضعیف بعد از انقلابش، همچنان فیلمساز متشخصی است و قابل احترام.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد