برنامه
هفت جمعهشب نشان داد روند رو به رشد این برنامه سینمایی - که از روزهای
جشنواره گذشته استارت خورد - در سال جدید هم کماکان ادامه دارد. با اینکه
هنوز بزرگترین ایراد برنامه در زمانبندی آیتمها و مدیریت وقت به قوت خود
باقیست، اما از نظر سطح کیفی و جذابیت در فضای سینما و رسانه دارد جای
خود را بین علاقمندان و اهالی سینما باز میکند. برنامه شب گذشته از دو نظر
قابل بحث بود؛ یکی حرفهای امین تارخ و پوریا پورسرخ درباره بازیگری که
ادامه بحثهای هفتههای گذشته بود. هر دو – بیشتر تارخ – حرفهای به
دردخوری درباره ورود به بازیگری و معضلات سینمای ایران در این زمینه زدند
که البته ربط چندانی به تیتر و موضوع میزگرد نداشت. اول قرار بود بحث بر سر
نسبت میان بازیگران با رسانهها و مطبوعات و آسیبشناسی این موضوع کلیدی و
مهم باشد که بعد از دو سه جمله موضوع بحث عوض شد. خوشبختانه جیرانی که
فهمید مهمانان این هفته شاید برای این تیتر مناسب نبودهاند، اجازه داد بحث
تغییر مسیر بدهد و شکل تازهای بگیرد و موضوع رابطه ستارهها و رسانهها
کماکان به عنوان یک مقوله مهم و قابل طرح و بحث به قوت خودش باقی ماند –
احتمالاً برای برنامههای بعدی.
اما موضوع مهمتر در بحث رودرروی
مسعود فراستی و رضا درستکار پیش آمد؛ تا امروز هیچوقت در این برنامه از
شیوه نقدی که فراستی در پیش گرفته و ریشهها و نمونههایش حرفی زده نشده
بود و آسیبشناسی آن جایی برای طرح نیافته بود. باز هم هوشیاری و حواسجمعی
جیرانی – که تازه دارد ریزهکاریهای مجری/مدیر بودن در یک برنامه زنده را
تجربه میکند – کمک کرد تا مقدمه درستکار به بحثی نسبتاً مفصل و جذاب بکشد
که هنوز جای ادامه دارد.
به عنوان کسی که پیش از این درباره
عقبنشینی و کمبود جسارت در نقدهای فراستی موقع مواجهه با فیلمهای یک
جریان نوشتم، موظفم شیوه برخورد این بارش با فیلم «اخراجیها 3» و کارگردان
آن را تحسین کنم. موضوع سر این فیلم و فیلمسازش نیست، بلکه حرف این بوده و
هست که شجاعت و تند و تیزی نقد نباید نسبی باشد. فراستی حرفهای مهمی را
که در جلسه رودررو با مسعود دهنمکی نزده بود، اینبار گفت و حتی موقع حضور
نابجای کارگردان روی خط تلفن برنامه هم سر مواضعش ایستاد و در دام
حاشیههای دهنمکی - که یکی از تخصصهای این روزنامهنگار/کارگردان است -
نیفتاد و مرعوب اسامی بزرگ مذهبی یا چهرههای محبوب مردمی که دهنمکی
میخواست برای پیشبرد بحثش ازشان خرج کند نشد. شگرد دهنمکی در بزرگکردن و
جلوهدادن یک جمله از فراستی درباره دکتر شریعتی هم به نظرم چندان اخلاقی
نبود، چون فراستی به صراحت درباره شریعتی حرفی نزد و فقط گفت اگر ایشان
جملهای گفته که ضد مردم است، اشتباه کرده (نقل به مضمون) جیرانی تذکر
بهجایی برای سعهصدر و تحمل و مدارا به دهنمکی داد که بعید است کارگر
افتد و فراستی هم حتی با پیش کشیدن علاقه و دفاعش از دو اخراجیهای قبلی
میخواست چیزهایی را به هنمکی یادآوری کند که آنهم فایدهای نکرد.
با
این همه، مهمترین بخش برنامه دیشب، شرایط مسعود فراستی بود که به عنوان
یکی از معدود مدافعان دو قسمت قبلی اخراجیها با وضعیت عجیب و تازهای
مواجه شد؛ شکی نیست که اظهارنظرهای فراستی درباره دو قسمت قبلی «اخراجیها»
بیشترین بازتابهای منفی را برایش به همراه داشته و پاشنه اشیل همیشگی او
در مواجهه با فیلمها و نامهای دیگر شده است.کارگردان این دو فیلم که از
دفاع و طرفداریهای فراستی از دو فیلم قبلی بیشک بهرهها برده، در مقابل
ایرادگیری و نقد منفی قسمت سوم فیلمش از زبان فراستی چنان برآشفت و به
منتقد حمله کرد که به یاد ندارم ذرهای از آن را حتی در محافل خصوصی از
بزرگان این سینما که همیشه مورد نقدهای تند فراستی بودهاند دیده یا شنیده
باشم. ظریفی به شوخی (یا جدی؟) وسط پخش برنامه اساماس زد که دهنمکی در
برنامه دیشب مزد علاقه و توجه فراستی به دو اخراجیهای قبلی را داد... و
حالا فراستی هم انگار در ذهن دهنمکی در فهرست اخراجیها قرار گرفته است!
سید محسن باقری (مدیر سابق وبلاگ): هیچوقت نگاه حسنی نسب رو نسبت به سینما به دنیای فیلمساز و حاشیه ها قبول نداشته و ندارم . ولی این نوشته اش رو میپذیرم به این علت که توش نظرات حسادت بار گذشته اش نیست . امیدوارم که همیشه همینطور بنویسه و واقع بین باشه در دنیای حال زندگی کنه نه دنیای فیلمساز . منتقد باشه نه تحسین کننده .