مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

اطلاعیه: تعطیلی موقت کلاس ها


به اطلاع می‌رساند که تمامی کلاس‌ها و نشست‌های

هفتگی کافه راندوو، از روز شنبه (10 بهمن 1394)

به علت جشنواره‌ی فیلم فجر، تا پایان جشنواره
 
تعطیل می‌باشد.

نظرات 24 + ارسال نظر
حامد جمعه 23 بهمن 1394 ساعت 17:32

سلام و تشکر از سید جواد و کمیل جان برای شرکت در این بحث مختصر
اما سوالی دارم ، در زبان فارسی کلمه حس ابهام ایجاد می کند . به این شکل که از یک طرف میتوان همان حواس پنجگانه (که چشم و دیدن هم جز آنهاست) را برداشت کرد و از طرف دیگر احساسات روحی (که همان هیجانات و حالاتِ اصطلاحاً روحی است و وابسته به فعالیت های شیمیایی درون بدن) . خب شما صحبتتان این بود که با قوه یا حس بینایی اثر دیده می شود و در مرحله بعد به حس روحی میرسد. اما سیدجان ابتدا اینکه هر پدیده پیش پا افتاده ای هم در دنیا می تواند احساسات روحی ما را برانگیزد و از طرفی طبیعتاً وجود این احساسات روحیِ ما به غرایزمان برمیگردد و اکتسابی نیستند.. برای مثال از دست دادن یک دوست و عزیز بطور عاطفی حسی بد و غمگینی در انسان ایجاد میکند و نمیتوان گفت که اگر حس تربیت شده یا نشده بود تغییری در آن حاصل می شد. احساسات که حاصل فعالیت های شیمیایی و درونی اند تربیت پذیر نیستند و هرکس بنا به سرشت و طبیعت خود زمینه احساسی مشخصی را از بدو بوجود آمدنش دارد و روندهای طبیعی است که می تواند در آن تغییر ایجاد کند نه موارد آموختنی و اکتسابی.
یک مورد خاص در این جا وجود دارد که شرطی کردنِ انسان است که آن هم با تقابل و همزمانی همین احساسات طبیعی صورت میگیرد که خارج از بحث ما ست.

با این تفاصیل دو بحث در اینجا بوجود می آید : یکی اینکه آیا اصلا آن اثر سینمایی احساسی را در مخاطب بر می انگیزد ؟ و دیگری آنکه اگر احساسی را بر می انگیزد احساسی خوب است یا بد ؟
که آنطور که متوجه شدم شما فرمایشتان این بود که اگر فیلمی به مرحله برانگیختن احساسی در مخاطب نرسد اساسا در زمینه های فنی مشکل داشته ، یعنی همان مورد اول که اشاره کردم.
اما بنده به دلایلی فکر میکنم استاد در امتیاز دهی هایشان، به فیلم هایی که حس ایجاد کرده اند اما آن حسی بد و مغایر با ارزش های اخلاقی ایشان بوده است هم امتیازی بد و در خیلی موارد بی ارزش داده اند.

سید جواد:
ما در اینجا اساساً با دو واژه‌ی متفاوت طرف هستیم: "حس" و "احساس". خودِ "حس" دو گونه است. بنده مفصلاً در نقد فیلم "شیار 143" به تفاوت این سه مفهوم اشاره کرده‌ام و مشروحاً توضیح داده‌ام. تفاوت آنچنان نیست که شما می‌فرمایید. خواهشمندم که به آن مطلب- که البته می‌توان مفصل‌تر هم بیانش کرد- مراجعه فرمایید و سپس اگر بحثی بود، بنده در خدمت هستم.

حسین پارسایی پنج‌شنبه 22 بهمن 1394 ساعت 20:20

سلام.
در پاسخ به دوست عزیز_کمیل_ :
به گمانم سریالی که استاد فرمودند را شبکه bbc ,پخش کرده ..

آرش پنج‌شنبه 22 بهمن 1394 ساعت 19:00

در پاسخ به دوست گرامى _کمیل_ :
منظور جناب فراستى سریال "جنایت و مکافات" ساخته جولیان جَرولد تولید سال ٢٠٠٢ از شبکه BBC است. حتماً دیدن این سریال رو به علاقه مندان داستایوسکى توصیه مى کنم.

کمیل پنج‌شنبه 22 بهمن 1394 ساعت 14:40

سید جان دو سوال داشتم که اگر خود پاسخ را میدانید که خودتان جواب بدهید وگرنه لطفا از استاد سوال بفرمائید:
1-استاد به سریالی خوب از "جنایات و مکافات" اشاره کردند،لطفا بفرمائید مقصودشان دقیقا کدام سریال است؟کارگردان و سال تولید را بفرمایند.چون چند سریال تحت این عنوان ساخته شده است.
2-نظر استاد نسبت به راهپیمایی هایی نظیر 22 بهمن چیست؟آیا شرکت می نمایند؟شما چطور سید؟
سپاس

سید جواد:
1- نمی دانم. می‌پرسم ازشان.
2- بنده شرکت می‌کنم. از جناب فراستی هم اطلاعی ندارم و ازشان نخواهم پرسید.

زهرا سه‌شنبه 20 بهمن 1394 ساعت 22:08

سلام ببخشید من از شاگردای ایشون نیسم
میتونم بیام کافه تا از کلاسها استفاده کنم
علاقمند هستم

سید جواد:
سلام.
چرا که نه؟ حتماً تشریف بیاورید. کلاس‌ها فقط مخصوص به شاگردان ایشان نیست و شرکت در آن برای عموم علاقه‌مندان آزاد است.

علی سه‌شنبه 20 بهمن 1394 ساعت 20:44

با سلام.لطفا پاسخ این دو سوال رو مرحمت فرمایید:
1-برنامه سینما کلاسیک که تا شماره 51 در سایت موجوده در قسمت 51 پخشش متوقف شده یا اینکه ادامه داشته و در سایت موجود نیست؟اگر اینطوره لیست فیلم های نقد شده بعدی رو کجا بیابم؟
2-کتابی که در مورد فلینی قصد انتشار دارند کی منتشر میشه؟
با سپاس

سید جواد:
سلام.
1- پخش برنامه با گروهی دیگر هنوز هم ادامه دارد. جناب فراستی تا 51 جلسه در آن برنامه حضور داشتند و ادامه‌ی آن هیچ گونه ارتباطی با ایشان ندارد. لذا درباره قسمت‌های 51 به بعد هیچ اطلاعی در دست نداریم.
2- هنوز زمان انتشار و ناشر را مشخص نکرده‌اند.

حامد سه‌شنبه 20 بهمن 1394 ساعت 15:19

سلام.میخواستم نظر استاد راجع به بهترین فیلم های امسال و نامزد های اختتامیه رو بدونم.همچنین اگه میشه امتیازدهی استاد به فیلمهای امسال رو هم بذارین.ممنون.

سید جواد:
سلام.
امتیاز دهی که نمی‌کنند ولی درباره باقی موارد اگر فرصتی دست بدهد شاید نظرشان را اعلام کنند.

سهیل دوشنبه 19 بهمن 1394 ساعت 21:45

سید جان ببخشید خیلی دارم سوال میپرسم . استاد بعد از 22 بهمن دیگه توی کافه حضور دارن ؟ معمولا چه ساعاتی اونجا هستن؟

سید جواد:
اگر کاری، جلسه‌ای، کلاسی نداشته باشند، از 11 صبح تا 11 شب در کافه حضور دارند. اگر می‌خواهید در روز خاصی از حضورشان مطمئن شوید، می‌توانید با کافه تماس تلفنی برقرار کنید.

سهیل یکشنبه 18 بهمن 1394 ساعت 23:15

سلام دوباره . استاد چه روزهایی و چه ساعاتی در کافه راندوو حضور دارن توی این ایام ؟ ممنون

سید جواد:
سلام.
در این ایام تقریباً هیچ وقت در کافه حضور ندارند.

[ بدون نام ] شنبه 17 بهمن 1394 ساعت 20:57

سلام..
بادیگارد در برنامه هفت,تا کنون مورد بررسی قرار گرفته؟

سید جواد:
سلام.
بله.

سهیل شنبه 17 بهمن 1394 ساعت 16:11

سلام . سید جواد استاد فراستی سریال درحاشیه2 رو میبینن ؟ نظرشون چیه درموردش ؟ در کل کدوم یکی از کارای کارنامه مدیری رو قبول دارن ؟

سید جواد:
سلام.
خیر. نمی‌بینند. در زمان پخش سریال‌های "پاروچین" و "نقطه چین" خیلی با آنها مخالف نبودند.

پیمان شنبه 17 بهمن 1394 ساعت 10:54

لطفا اگه میشه بعد از جشنواره نظر آقای فراستی رو در مورد فیلم های دیوید لینچ بپرسید ممنون

سید جواد:
قبلاً به این سؤال پاسخ گفته‌اند. از منوی سمت راست وبلاگ به بخش "مصاحبه با کاربران" بروید و در آنجا پاسخ خود را جستجو و مطالعه بفرمایید.

امیر شنبه 17 بهمن 1394 ساعت 02:42

اتفاق هیجان‌برانگیز امروز جشنواره، «بادیگارد» بود، حاتمی‌کیا تمام نمی‌شود.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، روز پنجم سی‌وچهارمین جشنواره فیلم فجر، روز ابراهیم حاتمی‌کیا بود.

در شرایطی که نسل اول و دوم سینمای ایران، همچنان در دوره رکود طولانی‌شان به سر می‌برند، ابراهیم حاتمی‌کیا با ساخت «بادی‌گارد» نشان داد که منبع ایده‌های تصویری و ماهوی او تمام نشدنی است.

یک ساعت مانده به آغاز موعد نمایش «بادی‌گارد» ازدحام بی‌سابقه‌ای فضای برج میلاد را در بر گرفت. حاتمی‌کیا البته گوشه‌ای ایستاده بود و نظاره‌گر جمع شدن آدم‌هایی بود که بعد از 17 فیلم، همچنان منتظر ایده‌های جدید حاتمی‌کیا بودند.

و اتفاق دقایقی بعد رخ داد. سکانس اولیه «بادی‌گارد»، فراتر از همه تصوراتی که بود که حتی از دوران اوج حاتمی‌کیا در اذهان بود و سرانجام بعد از 5 روز بینندگان سینمای ایران با چیزی به نام «سینما» در بالاترین سطح تکنیکی مواجه شدند و این اتفاقی بود که در پایان فیلم هم تکرار شد.

«بادی‌گارد»، شور و حال را دوباره به جشنواره برگرداند، و در شرایطی که سینمای ایران همچنان مشغول به شخصی‌سازی‌های کسل‌کننده است، سر برآوردن قهرمان بزرگی به نام حیدر به یک رؤیای شیرین شبیه است.

فیلم در کاخ برج میلاد به‌شدت تشویق شد، انتظارات را تا حد زیادی برآورده کرد و احتمالاً یکی از مهمترین فیلم‌های دهه 90 سینمای ایران خواهد بود.

مردم اینجا قرار دارن آقای فراستی تو تشویق های مکرر

A-Reza جمعه 16 بهمن 1394 ساعت 15:20

سلام
بهترین ترجمه ی پالتو یا شنل گوگول کدومه؟
بهترین ترجمه داشتن و نداشتن ارنست همینگوی کدومه؟
ممنون

سید جواد:
سلام.
بنده ترجمه‌های این کتاب‌ها را بررسی نکرده‌ام و کمکی در این زمینه از دستم بر نمی‌آید.

کمیل پنج‌شنبه 15 بهمن 1394 ساعت 10:42

سلام سید جان/خدا قوت
در ادامه بحث شما با دوست خوبم-حامد جان-بنده به جای "برداشت"،سوالم روی "حس" است؛یک دوستی به بنده گفت که مثلا فیلم سیکاریو که در جناب فراستی حس ایجاد نمیکند،در من ایجاد کرد و حالم پس از فیلم دگرگون شد.
سوالی اینجا شکل میگیرد که آیا یک اثر قرار است در همه حس واحدی ایجاد کند؟
سپاس

سید جواد:
از آنجاکه حس مربوط به بخش ناخودآگاه انسان است و به لحاظ فطری کمتر دستخوش تغییر می‌شود، حس‌های افراد گوناگون در مواجهه با پدیده‌ای حسی عموماً بسیار شبیه یکدیگر است. بنابراین همین که اثری نمی‌تواند در افراد گوناگون حسی معین تولید کند، یعنی اثری ناموفق است.
به علاوه، حس باید تربیت شود و برای تربیت باید خوراک مناسب داشته باشد. گاهی اوقات سر حس های ما به دلیل بی‌تربیتی کلاه می‌رود. در این جاست که باید به تحلیل حس روی آورد و از هر دو نفری که حس‌های متفاوت دارند خواست تا با استدلال، دلیل ایجاد آن حس خاص در خود را توضیح دهند تا از این طریق بتوان وارد بحث شد و اشتباهات طرفین را دریافت نمود.

سیدمحمد چهارشنبه 14 بهمن 1394 ساعت 08:20

امیدوارم استاد امسال هم نقد و ضد یادداشت جشنواره ای داشته باشن بی صبرانه منتظر نظر ایشون راجع به اژدها وارد میشود مانی حقیقیم

[ بدون نام ] دوشنبه 12 بهمن 1394 ساعت 23:26

سلام.چرا سایت استاد از دسترس خارج شده؟

سید جواد:
سلام. در دسترس است که!

حامد دوشنبه 12 بهمن 1394 ساعت 12:47

نگرشتان به مساله بسیار زیباست . اما باید این را هم قبول کرد که در همه ی زمان دیدن یک اثر هنری فقط قوه های چشم (عینیت) و احساسات روحی به کار گرفته نمیشوند ؛ بلکه حداقل برای متوجه شدن داستان و روابط بین کارکترها و ... قوه عقل و تجزیه و تحلیل هم به میان می آید. و در فیلم های مدرن رویکرد سازندگان بیشتر به این سمت معطوف شده و سعی در به کار انداختن این بُعد از وجود مخاطب دارند. اما کاملا قبول دارم که آن اثر در وهله اول باید از نظر عینی در حد مطلوب باشد*. چرا که در غیر اینصورت در رساندن مخاطب به مرحله تجزیه و تحلیل به مشکل خواهد خورد.

*آن قسمتی که علامت ستاره را گذاشتم میخواستم این را بگویم که ' البته برایم سوال است که چگونه این مورد رخ میدهد؟ ؛ یعنی چگونه اثری سینمایی از نظر عینی مطلوب می شود؟ ' آیا سینمای امروز که بیشتر آثارشان از نظر استاد فراستی بد و امتیاز پایین هستند، هیچ آموزگاری نبوده که به فیلمسازان، درس به عینیت در آوردن پدیده ها به شیوه صحیح در سینما را آموزش دهد ؟ غربی ها که خود سازنده این مدیوم و فرم هایی که استاد آنها را مطلوب میداند بوده اند، چگونه در این زمینه همگی دچار اشتباه شده اند ؟

سید جواد:
آنچه شما می‌فرمایید (یعنی چشم و عقل) هر دو دستگاه‌های ورودی هستند، نه دستگاه‌های ادراکی. دستگاه ادراکی در سینما (و هنر) تنها حس است (و نه حتی احساس).
مطلب دیگر آنکه که به عینیت درآوردن پدیده‌ها امری آموختنی نیست و به قول جناب فراستی امری زیستنی است. بنابراین تا زمانی که زیست فیلمساز با سوژه‌اش مماس نباشد، نخواهد توانست که حتی با پیشرفته‌ترین تکنیک‌ها نیز به عینیت فرمیک در اثر خود برسد.

Ali دوشنبه 12 بهمن 1394 ساعت 11:45

سلام خوبی انشالا سید جواد جان؟
نظر استاد درمورد فریدون فروغی و فرهاد مهراد رو میخواستم بدونم .. مخلصیم

سید جواد:
سلام. ممنون، رفیق.
چشم. فقط یه کم طول می‌کشه.

حامد یکشنبه 11 بهمن 1394 ساعت 14:00

بسیار ممنون از توضیح خوبتان. اما چند مساله برایم پیش آمده. اول اینکه اگر اثر هنری مورد نظرمان سینمایی نبود و نقاشی یا موسیقیِ با کلام بود باز هم مواردی که توضیح دادید برای آن صدق می کند ؟
بعد اصل کلام شما این بود که خالق یک اثر اگر در به عینیت درآوردن یک پدیده-همانطور که هست و باید- موفق بوده باشد اثر او دارای فرم است. اما سوالم اینجاست که آن پدیده ممکن است همیشه عینی نباشد و کارگردان یک مسأله و مفهومِ ذهنی را قصد انتقالش را داشته باشد، در این شرایط چگونه می تواند فرم لازم را به اثرش بدهد ؟ تنها با دیالوگ ها ؟
و مساله آخرم این است که فهم یک پدیده ی عینی هم برای درک آن در نهایت به ذهنیت فرد برمیگردد همانطور که خودتان هم در قسمت دوم فرمایشتان اشاره کردید ؛ اما سوالم اینجاست که سازنده ی اثر که خود هم از جنس انسان ها است و سلسله مراتبِ درک او از این قاعده مستثنی نیست تنها با استفاده از پیروی از این مدیوم هایی که اشاره کردید می تواند یک اثرِ دارای فرم مناسب خلق کند ؟ آیا آن مدیوم ها در همه جا و در بیان هر مفهومی موثر و کارا هستند ؟ تشکر سید جان

سید جواد:
تمام آنچه درباره‎‌ی عینیت عرض شد، مشخصاً مربوط به سینما است. اما آنچه درباره‌ی خلق عرض کردم، به طور کلی، درباره‌ی تمام حوزه ها صحیح است. یعنی اگر مدیوم بیانی ما عینی است، اولاً خلق ما باید عینی باشد، نه ذهنی و ثانیاً خلق باید کامل باشد، نه اینکه بخشی از آن به مخاطب محول شود و ثالثاً انتظار درک ذهنی، مفروض و تفسیرگرا نباید از مخاطب داشت. حال اگر مدیوم ما ذهنی بود (مثل ادبیات) باید در موارد سه‌گانه‌ی بالا جای واژه های "عینی" و "ذهنی" را جابجا کرد تا قاعده صحیح باشد. شما وقتی "بهار" ویوالدی را گوش می کنید، ممکن است در فصل زمستان باشید و در آن لحظه هیچ عینیتی از بهار نداشته باشید. حال اگر ویوالدی اثر را طوری خلق کرده باشد که اگر شما در بهار نباشید و صحنه ای بهاری در مقابل دیدگان نداشته باشید، نتوانید اثر را درک کنید، به بیراهه رفته است. به علاوه، ویوالدی انتظار ندارد که شما در ذهن خود بهار را تصور کنید تا بعد بتوانید اثر او را درک نمایید. شما با شنیدن "بهار" ویوالدی، "حس بهار" را درک می کنید، بدون آنکه بتوانید آن را توضیح دهید. شاید ویوالدی نقاش یا کارگردان خوبی نباشد و در داستان نویسی نتواند موفق عمل کند. پس چگونه باید درکی که از بهار کرده است را با مخاطبی دیگر درمیان بگذارد؟ او ناچار است که برای بیان خویش، مدیومی را برگزیند که قواعدش را بلد است و زیستش متناسب با آن است و تنها از این طریق است که ویوالدی خواهد توانست اثری دارای فرم خلق کند. پس بیان ادراکات شخصی بدون برگزیدن مدیومی بیانی اتفاق نمی افتد و آن مدیوم بدون فرم به هنر نمی رسد.
اما مسأله‌ی دیگر آن است که اگر بخواهم درباره‌ی مدیومی عینی (مشخصاً سینما) صحبت کنم اولاً باید متذکر شوم که بنده عرض نکردم که خالق باید پدیده را همان‌طور که هست به عینیت درآورد. پدیده در سینما علاوه بر عینی شدن باید خیالین هم بشود. ثانیاً سؤال اینجاست که پدیده های غیر عینی را چگونه می توان در سینما مطرح کرد. پاسخ آن است که یا سینما توانایی بیان چنین پدیده هایی را اصلاً ندارد و یا می تواند جلوه ای عینی از آن را بیان کند. مثلاً "خشم" مفهومی انتزاعی و غیر عینی است. سینما نمی تواند را خشم را نشان دهد، بلکه می تواند جلوه‌ی آن را از طریق انسانی خشمگین به تصویر بکشد و در این حال نیز واضح و مبرهن است که "خشم" به عنوان یک کلی هیچ‌گاه در سینما قابل نمایش نیست. ما تنها می توانیم خشمِ یک انسان خاص را ببینیم و شاید بتوانیم از این طریق کمی به آن مفهوم کلی خشم نزدیک شویم، اما هرگز از طریق سینما به کلیت آن دست نخواهیم یافت.
مورد دیگر آنکه درک در هنر با حس صورت می گیرد. ما در مدیومی عینی چون سینما با چشم خود درک نمی کنیم؛ با چشم دریافت می کنیم و با حس درک می کنیم. در مدیومی ذهنی چون ادبیات نیز با ذهن درک نمی کنیم. با ذهن دریافت می کنیم و باز با حس درک می کنیم. چیزی که با ذهن درک می شود، فلسفه است و منطق، نه هنر. دریافت ذهنی یک دریافت و واکنش با فاصله است ولی دریافت حسی یک دریافت و واکنش بلافاصله است (و این نکته بسیار دقیق و درخور تأمل و مداقه است). دستگاه ذهن، عقل (مغز یا فکر) است که اساس درک در حوزه های فلسفی، منطقی و ریاضی است. اما دستگاه حس، دل (قلب یا روح) است که اساس درک در حوزه های هنری و عرفانی است.

بنده پاسخ پرسش‌هایتان را به اجمال مطرح نمودم و آنها را به ترتیب آنچه فرموده بودید، عرض نکردم. امیدوارم این جابجایی و اجمال تأثیری در مفهوم بودن مطلب نگذاشته باشد.

علی یکشنبه 11 بهمن 1394 ساعت 12:45

سلام
ایول به این استاد

http://www.ibna.ir/fa/doc/report/232745/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D9%86%D9%82%D8%B4-%D9%81%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D9%87%DB%8C%DA%86%DA%A9%D8%A7%DA%A9-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7-%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%86%D8%AF-%D8%AD%D8%A7%D9%81%D8%B8-%D8%B3%D8%B9%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D8%A2%D9%88%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D9%85%D8%AA%D9%88%D9%82%D9%81

حامد یکشنبه 11 بهمن 1394 ساعت 01:29

سلام. یک سوال برایم پیش آمده است.
لطفا از استاد بپرسید وقتی هر مخاطب با توجه به ذهنیت خویش از هر اثر هنری و مفهوم آن برداشتِ خود را دارد ، پس نقش فرم در انتقال مفهوم چه می شود؟
مثلا آیا می توان گفت اثر سینمایی ای که هرکس یک برداشت از آن داشته است دارای فرم مناسب نبوده ؟
اگر خودتان پاسخ را میدانید که طبیعتا نظرتان به نظر استاد هم نزدیک است آن را بنویسید. با تشکر

سید جواد:
اگر کسی بخواهد با "ذهنیت" خویش برداشتی از اثری سینمایی- که "عینیت" ذات آن است- داشته باشد، کاملاً به بیراهه رفته است. مخاطب سینما را "تماشاگر" می نامند، یعنی اساس کار مخاطب سینما و اساس درک او از سینما بر مبنای "تماشا کردن" است. در سینما "دیدن"، "باور کردن" است و اگر چیزی به عینیت در نیامد و به عهده ی ذهنیت تماشاگر گذاشته شد و از این طریق به جایی رسید که هر کسی بتواند برداشت خود را آن داشته باشد، آن چیز نه سینمایی شده و نه خلق شده است. خالق اثر اگر خالق است باید چیزی را خلق کند؛ یک خلق کامل متناسب با مدیوم. خلق سینمایی یعنی به عینیت درآوردن پدیده ها. اگر هر کسی بتواند به جای عینیت معینی که خالق در پی خلق آن بوده است، با ذهنیت خویش اثر را کامل کند، پس به واقع خلقی صورت نگرفته و اثری ساخته نشده است. اما پس از اینکه پدیده ای به عینیت درآمد و همگان همان عینیت خاص را دریافت کردند، اگر خالق، پر قدرت بوده باشد، مخاطب خواهد توانست از همان عینیت (و نه ذهنیت) به برداشتهایی عمیق تر برسد که این برداشت ها البته ممکن است متناسب با افراد مختلف، گوناگون باشد. بنابراین اگر پدیده ای در سینما عینی نشد و به ذهن مخاطب و برداشت شخصی او وانهاده شد، حتماً فرمی در کار نیست و آن زمان که فرم در میان باشد، پدیده ی عینی معینی شکل خواهد گرفت و احیاناً جا برای دریافت های شخصی و عینی عمیق تر وجود خواهد داشت.

سیدمحمد شنبه 10 بهمن 1394 ساعت 20:58

سلام سید جان نظر خودتون و استاد نسبت به فیلم sicario چیه؟

سید جواد:
سلام.
بنده که هنوز فیلم را ندیده ام. اما جناب فراستی نظرشان منفی است که تشریح این منفی بودن را دربخش نقد این فیلم در برنامه هفت عنوان کرده اند.

رضا جمعه 9 بهمن 1394 ساعت 01:49

سید جان امسال استاد ضد یادداشت هم می نویسند (با توجه به حضورشان در برنامه هفت)؟

سید جواد:
هنوز معلوم نیست.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد