مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

نقد دکتر خرازی ها به مسعود فراستی

خزاری‌ها: رسانه ملی تلویزیون کابلی نیست، به نقد انحصاری خاتمه دهید
«دکتر شهرام خرازی‌ها» عضو انجمن نویسندگان و منتقدان سینمای ایران در گفت‌وگو با خبرنگار سینمایی فارس، در واکنش به سخنان دیشب «مسعود فراستی» در بخش نقد فیلم سینمایی «خیابان بیست و چهارم» برنامه «هفت»، اظهار داشت: «مسعود فراستی» فاقد تحصیلات مرتبط با پزشکی و علوم روانی و رفتاری است و صلاحیت بحث و اظهار نظر علمی در مورد کاراکتر سایکوپات سادیستیک فیلم سینمایی «خیابان بیست و چهارم» را ندارد.
ایشان چگونه به خود اجازه می‌دهند که در مورد تابلوی بالینی یک بیماری روانی در قالب نقد فیلم اظهارنظر کنند؟وی در ادامه افزود: تمام اظهارات «فراستی» در برنامه «هفت» درباره مسائل روانشناختی و طبی فیلم «خیابان بیست و چهارم» فاقد اعتبار علمی است. از بیانات ایشان مشخص شد که اصلا معنی اصطلاح «اسکیزوفرنی» را نمی‌دانند! برنامه «هفت» و شخص آقای مهندس ضرغامی باید به روال فعلی نقد انحصاری توسط «مسعود فراستی» خاتمه دهند.
این منتقد در ادامه به فارس، گفت: چه اصراری هست که فقط یک نفر منتقد در تنها برنامه سینمایی تلویزیون حضور داشته باشد؟ اگر به عنوان «رسانه ملی» اعتقاد داریم باید در عمل هم به کلمه «ملی» اعتقاد داشته باشیم. مفهوم «ملی» این نیست که نقد یک مملکت فقط به یک نفر محدود باشد و هر چه دلش می خواهد جلوی دوربین بگوید.
خرازی‌ها در ادامه بیان داشت: اگر «هفت» همین روال را تعقیب کند دیگر به تلویزیون نباید گفت «رسانه ملی» بلکه باید گفت: «رسانه خصوصی»!؟ آقای جیرانی هر وقت شبکه تلویزیونی کابلی در ایران راه افتاد، می‌توانند تمام زمان بخش نقد فیلم را با جناب «مسعود فراستی» پر کنند.وی در ادامه افزود: برنامه «هفت» در حال جا انداختن این نکته است که «مسعود فراستی» تنها فیلتر و رفرنس (مرجع) معتبر نقد فیلم در ایران است در حالی که ما منتقدان تحصیل کرده‌تر که بسیار مؤدب‌تر و فرهیخته تر از جناب «مسعود فراستی» هستند هم داریم که جای‌شان در برنامه «هفت» واقعا خالی است؛ منتقدانی که حداقل می‌فهمند که هنگام حضور در یک استودیوی تلویزیونی باید گوشی تلفن همراه‌شان را به احترام بینندگان خاموش کنند.
وی ادامه داد: مهندس ضرغامی کی می‌خواهند به این منوپولی آقای فراستی خاتمه دهند؟! مسعود فراستی بسیار هتاکانه و با ادبیات لمپنی و خارج از نزاکت فیلم‌ها را نقد می‌کند. اگر معتقدیم که صدا و سیما یک دانشگاه است پس چرا خروجی این دانشگاه نقدهای سادیستیک(دگرآزارانه) آقای فراستی است؟ هر منتقدی که به منظور تحلیل یک فیلم به برنامه های صدا و سیما دعوت می شود موظف است که کل آن فیلم را از ابتدا تا انتها ببیند در صورتی که جناب فراستی وانمود می کنند که فقط با مشاهده یکی دو سکانس از فیلم قادرند تا کل آن فیلم را آنالیز کنند کمااینکه در نقد فیلم «خیابان بیست و چهارم» ایشان خود به صراحت گفتند که ابتدای فیلم را ندیده‌اند و دیدیم که همین ندیدن سبب قضاوت غلط شد.
این میان مردم چه گناهی کرده‌اند که باید اطلاعات سینمایی روز را از اینگونه برنامه‌های الکن و ناقص بگیرند؟! و چون هیچ‌برنامه دیگری در زمینه سینما روی آنتن نمی‌رود و هیچ منتقد دیگری جز آقای فراستی را نمی‌بینند، از دیدن این برنامه و این منتقد ذوق‌زده شوند... صدا و سیما جای منتقدان نارسیسیستیک(خودشیفته) و هیستریک(خودنمایشگر) نیست.
«شهرام خرازی‌ها» در پایان خاطرنشان کرد: تحلیل‌های برنامه «هفت» ، «نقد فیلم» نیست، «تخریب فیلم» است.این که فراستی بنشیند مقابل فیلمسازان مختلف، «هل من مبارز» بطلبد و بگوید «نرود میخ آهنین در سنگ». این نوع برخورد با نقد، حتی اگر ناشی از دیدگاه درستی باشد، اسمش نقد و تحلیل فیلم نیست بلکه تخریب سینما و سینماگران این مملکت است.
فضای نقد فیلم در برنامه «هفت» فضای دگرآزارانه و متشنجی است و امیدوارم که این تشنج به مطبوعات و سایت ها تسری نیابد.وی در پاسخ به منتقد برنامه «هفت» گفت: مسعود جان یک بار دیگر بنشین تمام اپیزودهای جنگ نوروزی «خنده بازار» را ببین!

محسن : چقدر عصبانی و چه جالب که گفته های خودشان را میشود به نقدشان وارد کرد . ایشان هم استاد را نقد نمیکنند بلکه تخریب میکنن البته استاد با تخریب های اینچنینی از پا نمی ایستند . نارسیستیک و هیستریک و صهیونیسم !!! و امثالهم و تمامی ایسم های موجود را در نقدشان میتوان به خودشان وارد کرد ! . واقعا خسته نباشید دکتر . دکتز شما برو شیش و هشتت و گوش کن !!!!!!! 

نقدی به مسعود فراستی در رابطه با برنامه نقد فیلم ورود آقایان ممنوع در هفت

مطلبی در خبرگزاری برنا منتشر شده است به عنوان "وقتی منتقد حرفی برای گفتن ندارد . فراستی مغلوب ورود آقایان ممنوع"

از زمانی که برنامه سینمایی«هفت» به تهیه‌کنندگی فریدون جیرانی آغاز و بخش نقد فیلم‌های روی پرده این برنامه به مسعود فراستی سپرده شده، شاهد بوجود آمدن حواشی فراوانی بودیم که اغلب به دلیل نقدهای تند این منتقد بود.

در طول پخش این برنامه بسیار کم بودند فیلم هایی که مورد توجه منتقد برنامه «هفت» قرارگرفتند و این امر تا جایی ادامه پیدا کرد که در گزارش‌های مردمی این برنامه نیز مخاطبان سینما به آن اشاره می‌کردند.

مسعود فراستی در زمان برگزاری بیست‌و‌نهمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر پس از اکران «جرم» آخرین اثر مسعود کیمیایی با الفاظی زشت که در شان رسانه و هنر نبود، «جرم» و نگاه کیمیایی را توصیف کرد و با هجمه‌ای رسانه‌ای مواجه شد. بسیاری از کارگردانان دیگر نیز که در مقابل فراستی در برنامه «هفت» نشستند با جملاتی مثل "آقای فراستی شما اصلا فیلم را دیده اید؟ و یا حتما تا پایان ندیده‌اید" که با لحنی کنایه آمیز مطرح می‌شد وی را متهم به ندیدن فیلم‌ها می‌‍کردند.

در برنامه هفته گذشته «هفت» که به نقد فیلم سینمایی «سیزده59» اختصاص داشت مسعود فراستی به انتقاد شدیدی از این فیلم به لحاظ ساختاری محتوایی پرداخت، بازی پرویز پرستویی و دریا آشوری را بسیار بد و کلیشه‌ای دانست و سامان سالور کارگردان نیز نتوانست از اثر خود دفاع قابل قبولی ارائه دهد.

اما اتفاق جالب توجه در این برنامه سینمایی که هم اکنون مخاطبان بسیاری را جذب کرده است شب گذشته رخ داد. این برنامه به نقد فیلم سینمایی «ورود آقایان ممنوع» به کارگردانی رامبد جوان و تهیه کنندگی علی سرتیپی اختصاص داشت و گویا فراستی که همیشه مجالی برای دفاع به سازندگان آثار نمی‌دهد و هیج توضیحی را مقابل نقدهای خود نمی‌پذیرد، این بار مغلوب «ورود آقایان ممنوع» شده بود و حرفی برای گفتن نداشت.

سازندگان این اثر که به واسطه فروش خوب فبلم و حمایت مردم با اعتماد به نفسی عالی در برنامه «هفت» حاضر شده و آماده پاسخ گویی به هر نقدی از سوی منتقد «هفت» بودند به جای نقد با تعریف و تمجید مواجه شدند، اتفاقی که کمی سبب تعجب مخاطبان شد.

حال گذشته از نقاط قوت فیلم پر فروش«ورود آقایان ممنوع» که منکر آن نمی‌شویم و معنقدیم اتفاقی نو در ژانر طنز است و نظر اکثر مخاطبان خود را جلب کرده با توجه به ذهنیتی که از مسعود فراستی و نوع برخورد وی با آثار روی پرده و سازندگان آثار داریم این سوال برای ما مطرح می‌شود که آیا ویژگی‌های مثبت این فیلم به اندازه‌ای بوده که منتقد قادر به نقد آن نبود و یا فراستی در شرایطی که فیلم با فروش میلیاری مواجه شده و نظر اکثریت را جلب کرده نخواست این اثر را نقد کند!!!؟


محسن : نیاز به فلسفه بافی و سفسطه نیست . اخراجیهای ۳ هم پرفروش بوده ولی استاد نقد تندی داشت . جدایی نادر از سیمین پرفروش شد ولی استاد ... . منتقدی از یک فیلم راضیست و خوشش آمده آیا باید از فیلمی که خوشش آمده بد بگوید ؟

نگاه سعید اشتری به نقدهای مسعود فراستی و برنامه هفت

مطلبی نوشته شده توسط سعید اشتری در سایت آوینی فیلم با این عنوان "اخلاق گفتگو و نقد حلقه گمشده این روزها"


1. برنامه هفت، با همه تنگناها و با همه کاستی هایش، تلنگر و مقدمه ای ست برای حلول شادابی، نقادی، ایجاد گفتمان و بهتر شدن سینمای ایران در این روزها.
آنچه بیش از پیش مهم و کلیدی به نظر می رسد، اهمیت چگونگی ورود این شادابی و تازگی در فضای گفتمانی سینمای ایران است که البته گفتگو از بهترین شیوه هاست مشروط بر آن که، اخلاق گفتگو به درستی رعایت شود.


2. جملات فوق، و دست چین کردن جملاتی دیگری در این وادی، به ما کمک می کنند که بهتر و عمیق تر این نکته را دریابیم، که در مواقع بحرانی، چقدر متانت، صبر، بردباری و دوری از هیجان و عصبیت، راهگشا و موفقیت آمیز خواهد بود، همچنان که فرموده اند:

"فی تقلب الاحوالف علم جواهر الرجال"
در دگرگونی احوال است که جوهر (و حقیقت وجودی) افراد آشکار می شود.


3. از لوازم، امر اصلاح و هر اقدام مصلحانه، این است که، حتما، این قبیل امور، خود توسط مصلحان و با روش ها و شیوه های مصلحانه صورت پذیرد. به قولی، نمی شود با دستمال کثیف، و لو به قصد خیر و نیک، سطح بلور زندگی را پاک کرد و زوائدش را زدود.

4. نقد به معنای سنجش یک دیدگاه براساس ترازوی منطقی و تعیین اعتبار، صحت و دقت آن بر مبنای ملاک های عینی و همگانی است. نقادی و انتقاد کردن به معنای عیب گرفتن نیست. معنای انتقاد، یک شی را در محک قرار دادن و به وسیله محک زدن به آن، سالم و ناسالم را تشخیص دادن است. منتقد هرگز با سوی گیری منفی صرفا به یافتن مواضع خطا و رخنه نمی پردازد، بلکه او بی طرفانه در مقام جدا کردن صادق از کاذب و سخن موجه از بیهوده بر می آید. به همین دلیل محققان هوشمند اولین منتقدان آرای خود هستند. هدف نقد تخطئه صاحب نظریه نیست، بلکه مقصود از آن سنجش آراست و احکام و ارزش داوری مربوط به صاحب نظریه به سخن وی قابل سرایت نیست. پرهیز از نقد سخنگو به جای نقد سخن و احتراز از مغالطه انگیزه و انگیخته از شرایط نخستین نقد بی طرفانه است. رشد علم و توسعه جامعه، سخت محتاج نقد بی طرفانه آثار، مقاله ها و آراء است. به وسیله نقد روشمند، سخنان بیهوده، کتاب سازی، شخصیت پنداری از رواج می افتند و به جای آن اندیشه متقن رونق می گیرد.

5. هیچ آفتی به اندازه نقد گریزی و نقد ستیزی، فرهنگ جامعه را تهدید نمی کند.

6. یکی از مهمترین عوامل نقد بی طرفانه، توجه به اصل تقدم فهم بر نقد است. ابتدا سعی کنیم سخنی را که در مقام نقد آنیم، به دقت بشناسیم.

7. نقد شتاب زده و بدون فهم دقیق به تخطئه پرداختن غیر اخلاقی می انجامد.

8. نقد کردن و نیز نقد پذیری، دو توانایی است که علاوه بر دانش و مهارت بر هوش هیجانی - EQ - محقق نیز استوار است. به همین دلیل ژیلسون معتقد است که عظمت حقیقی یک فیلسوف، همواره متناسب است با امانتی که در مسائل عقلی به کار می برد. وی در موضع دیگری می گوید: اساس همه مشکلات فلسفی ما یک مشکل اخلاقی است و آن اینکه مردم سخت مشتاق یافتن حقیقت اند اما از پذیرفتن آن به شدت سر باز می زنند.

چند جمله از مسعود فراستی درباره خودش

- قطعا هر نقدی که می کنم سلیقه شخصی ام است و سلیقه هم جزئی از نقد است

- در فیلم جرم که حرف من در موردش جنجال بی مورد درست کرد، بدترین الفاظ و فحش کوچه بازاری به کار گرفته شده و هیچ کس هم صدایش در نیامد

- فیلم های ایرانی در حد و اندازه ای نیستند که با یک بار دیدن نتوانیم همه آن چیزی که قرار است در نقد باشد را بگوییم

- قطعا من با فیلم بد مخالفت می کنم و به هیچ عنوان شوخی هم ندارم. فیلم بد از قبل خودش را تخریب کرده و من وظیفه دارم این تخریب را کامل کنم

- وقتی فیلمی بد ساخته شده و توهین به شعور و سلیقه و زیبایی شناسی مخاطب است چرا من باید به آن لبخند بزنم؟ باید به شدت فیلم های مستهجن تخریب شوند تا شاید کمتر شاهد ساخته شدن این گونه فیلم ها در سینما باشیم

- افرادی که روی بعضی حرف های من برچسب بی ادبی می زنند خودشان بدترین بی ادبی ها را در کارهایشان به کار می برند

- هنوز ما به سینمایی نرسیدیم که بتوان از آثار به صاحبان اثر برسیم

- بارها شده که سه دقیقه از یک فیلم را دیده ام و از سینما بیرون آمده ام و بعد هم گفته ام که فیلم بدی - من بدترین فیلم هایی که یک منتقد می تواند در زندگی اش ببیند را به خاطر برنامه هفت تا آخر دیده ام

- آرام آرام سطح شعور مخاطبان ما در حال افزایش است و در این حالت مطمئنا دیگر کسی نمی تواند هر آشغالی را به خورد مردم بدهد

- کسانی که یک فیلم به اصطلاح کمدی را در 19 روز جمع می کنند و کنار شانه های تخم مرغ به مردم می دهند باید سطح خود را بالا ببرند وگرنه به زودی به بن بست بسیار بدی می خورند. این بن بست به نفع سینمای ایران است.

- نقدهایم در مورد مخملباف، کیارستمی، کیمیایی، هامون و حتی فیلم مادر علی حاتمی در آن سال ها را بخوانید، آن نقدها خیلی تندند. لحن من هم جزیی از شخصیت من است.

- هیچ وقت دوست نداشتم ژستی را بگیرم که مال خودم نیست یا حرفی را بزنم که به آن اعتقاد ندارم. ادای کسی را درنمی آورم و تمام آن چیزی که شما در صفحه تلویزیون می بینید حس واقعی و در لحظه من است.

- من تا این لحظه از هیچ کدام از نقدهایم پشیمان نیستم و معتقدم حتی به کار بردن تندترین کلمات و جملات که قبلا هم به آن ها اشاره کرده ام هیچ اشتباهی نکرده ام که الان بخواهم از آن پشیمان باشم

- به خودم اعتماد دارم. از سواد لازم برای کاری که انجام می دهم برخوردارم. بیشتر از خیلی ها نسبت به سینمای کشورم دلسوزم و از همه مهم تر قدرت و جسارت بیان نقدهایم را دارم و پای آن ها می ایستم

- به نظرم اخراجی ها 3 فیلم خوبی نیست. ده نمکی قبل از این فیلم دو فیلم قابل تحمل دارد ولی این فیلم اصلا در حد و اندازه های اخراجی ها 1و 2 نبود. این دقیقا همان نظری است که در مورد مجید مجیدی دارم

- من در سینمای ایران همیشه اول به فیلم کار دارم نه به صاحب فیلم

چرا مسعود فراستی را دوست دارم

در سایت آوینی فیلم مطلبی از مازیار وکیلی نوشته شده بود با این عنوان "چرا مسعود فراستی را دوست دارم" .


1-  تصویری آرمانی ای که تا ابد از سینما توی ذهنم هست، تصویر یک وسترنر تنهاست که در دشتی بی آب و علف تنها گیر افتاده و دارد از تشنگی می میرد. اما به چشم هایش که نگاه می کنی خیالت راحت می شود که یک راه حلی گیر می آورد و از آن شرایط خلاص می شود. این که چقدر شرایطش سخت است یا امکان رهایی غیر ممکن است، مسئله بعدی است. مسئله اصلی همان چشم هاست. چشم هایی که اطمینان در آن موج می زند و تازه، اطمینان موجود در آن قلابی نیست واقعی است. به نظرم کل فیلم نیمروز روی چشم های گری کوپر می چرخد. کلانتر تنهاست. هیچکس حاظر نیست کمکش کند، اما او می رود و یک تنه اشرار را کله پا می کند. تنها چیزی که مطمئنمان می کند چشم های مضطرب ولی مطمئن گری کوپر است. همان چشم هاست که ارزش فیلم را به شدت بالا می برد و آن را به یک شاهکار سینمایی بدل می کند.این که فیلم جعلی نیست.بیش از همه مدیون همان چشم های گری کوپر است. چشم هایی که دروغ نمی گوید.

2- از یک دسته آدم هم خیلی بدم می آید. آدم های زالو صفت. آدم هایی که زور می زنند خودشان را به گنده ترها بچسبانند و اسم و رسمی پیدا کنند. آدم هایی که اصلاً وجودشان، فردیتشان و هویتشان وابسته به دیگران است. خودشان همانقدر پوک و مزخرف و به درد نخورند. اگر آدم گنده ای نباشد که این ها ازش تعریف کنند خودشان به شخص چیزی برای ارائه ندارند. فقط هم بلدند جریان درست کنند و حرف های فاضل مابانه بزنند. ته حرف هایشان را هم نگاه کنی می بینی که چقدر تهی و پوک و خارج از خط است!

3- دو بند بالا در واقع مدخلی بود برای ورود به بحث اصلی. می خواهم بگویم چرا مسعود فراستی را دوست دارم؟ راستش احساس من نسبت به فراستی حکایت همان وسترنر تنهاست. آدمی که فقط و فقط بر مبنای اتکای به خودش روی صندلی نقد فیلم می نشیند و طرف مقابل را نقد می کند. فراستی، راستش شاقول یکجور تحمل پذیری هم هست. نگاه کنید به برخورد کارگردان های ما که اکثراً مشتشان در مقابل فراستی خالی است و فقط مشغول توجیه هستند. راستش من هم این سوال برایم لاینحل است که بالاخره استاد چه فیلمی را دوست دارد؟ اما این مسئله فعلاً دغدغه این نوشته نیست. این نوشته قرار است ستایشی باشد از جسارت آقای فراستی!

4- هفت را هیچ دوست ندارم. برنامه شلخته و پا در هوا و محافظه کاری که تکلیفش با خودش هم معلوم نیست. بخش های بی ربط زیاد دارد. هفت را فقط به عشق مسعود فراستی می بینم. یک هفته با عشق منتظر اینم که ببینم این بار چه از آستین جادوئیش بیرون می آورد. همین دیشب نشان داد چقدر چنته طرف مقابلش خالی است. بیشتر از همه چیز مجذوب آن نگاه های معنی دار از پشت عینکش شدم.یکجور یلگی و رهایی و اطمینان وجد آور در نگاهش بود. در مقام گفت و گو هم ثابت کرد از خیلی ها با سواد تر است. طرف مقابل هی داد می زند و او معنی دار می خندید. نمی دانم چقدر با این حرفم موافقید، به نظر من آرامش چهره و نگاه آدم ها به این خاطر است که به حرفشان با تمام وجود اعتقاد دارند و معتقدم آرامش فراستی هم به همین خاطر است. او به حرفی که می زند اعتقاد دارد. همین!

5- اما نکته بعدی این که فراستی نمی ترسد. حرفش را می زند. این نترسی بیش از هر چیز فکر می کنم به پاک بودن او بر می گردد. در یک کلام زالو صفت نیست. شاید بزرگترین منتقد نباشد. اما با چسبیدن به این و آن خودش را گنده نمی کند. تمجید الکی نمی کند. (هر چند در انتقاد هم خیلی وقت ها زیاده روی می کند) اما نقطه تمایزش با سیل پاچه خاران مقرب درگاه همین است.بدون وحشت و بدون زد و بند حرفش را می زند.بدون این که بخواهد حرفش را در یک لفافه روشنفکر مابی و قلمبه گویی بپیچد!

6- مسعود فراستی فیلم را به صورت ارگانیک می بیند. همانطور که یک آدم اگر دست نداشته باشد ناقص است. فیلم هم یک همچین چیزی است. اما فراستی فیلم را کاملاً ارگانیک می بیند. یعنی به نظر او (البته من این طور فکر می کنم) آدم یک دست اساساً آدم نیست. و فیلمی هم که یک نقطه اش بلنگد کلاً فیلم نیست. این دید به نظرم خیلی بی رحمانه است.اماوجود دارد و به حیاطش ادامه می دهد. پس حتی اگر با این نوع نگاه هم مخالف باشم، به آن احترام می گذارم.

7- فراستی یک فرصت و امکان است. فراستی آینه ایست که مای واقعی را به ما نشان می دهد. در واقع به ما نشان می دهد برخی از این اهل هنر و فرهنگ ما، زیاد هم مودب و شسته رفته نیستند. خیلی هم روشنفکر نیستند.راستش فکر می کنم فراستی از تمام این دوستان اهل پز روشنفکر تر است و ذهن دموکراتیک تری دارد

8- این نوشته را می خواهم دیگر دوستان منتقد هم بخوانند. خوشحال می شوم نظرات آن ها را هم بدانم.

9- راستش فکر می کنم، فراستی وقتی روی آن صندلی نقد فیلم می نشیند از تمام مردم دنیا تنها تر است!

10- ته مطلب را هم می خواهم با این داستان ببندم که بعد از آن برنامه جنجالی ویژه نامه جشنواره و حرف فراستی راجع به جرم، یک بازیگر مجنون و پریشان حالی زنگ زد و شروع کرد به داد و بیداد کردن و یقه جر دادن . پیش خودم گفتم: (فراستی چوب را برداشته و گربه دزده هم حساب کار خودش را کرده). همین طوری خواستم آدمی از بند دوم را بهتان معرفی کنم!

یادداشتی از هما بذرافشان در مورد بیست و هفتمین برنامه هفت و حواشی آن

اظهارنظر مسعود فراستی درباره «پایان‌نامه» و «جدایی نادر از سیمین» در برنامه "هفت":

«جدایی نادر از سیمین» فیلمی ضعیف با تکنیک و فرم مبتذل و بی‌کارکرد است که حرفی جز ترویج دروغ‌گویی در جامعه ندارد .

در برنامه هفت بیست و هفتم خرداد نوبت فیلم پایان‌نامه و عواملش بود که مقابل صندلی نقد منتقد ثابت برنامه بنشیند! آن شب اما مثل هر برنامه نبود و مسعود فراستی خیلی رو به راه نبود یا شاید حضور ذهن نداشت یا ... . اولین سوال را فریدون جیرانی از حامد کلاهداری پرسید که ژانر پایان‌نامه چه بود؟ کلاهداری گونه فیلم را اکشن ماجرایی با مایه‌های درام سیاسی (!) دانست اما روح الله شمقدری با اعتماد به نفس کامل گونه فیلم را سیاسی خواند. در تمام این مدت هنوز فراستی با آرامش تمام نشسته بود و نظر خاصی نداشت. حسن حسینی روی خط برنامه آمد و گونه یا ژانر را تعریف کرد و به این ترتیب معلوم شد که اصلاً چیزی به نام ژانر سیاسی در مباحث مطالعات سینمایی وجود ندارد و فراستی با تایید صحبت‌های حسن حسینی رسالتش را به خاطر آورد. روح‌الله شمقدری اما هنوز روی حرفش پافشاری می‌کرد که ژانر فیلم سیاسی است و به نظر او ژانر سیاسی وجود دارد و تعاریف تئوریک صرفاً محصول است و در ترجمه هر لغتی را می‌توان استخراج کرد؛ این‌جا بود که فراستی در مقابل این حرف از ترجمه دفاع کرد و گفت اشکالی ندارد.

این جلسه به هر جلسه‌ای شباهت داشت غیر از نقد فیلم و فریدون جیرانی که خوب متوجه شرایط شده بود، به ناچار دست به کار شد. جیرانی معتقد بود که یکی از مشکلات اساسی فیلم عدم شخصیت‌پردازی صحیح بود؛ این که شخصیت‌ها به خوبی معرفی نشده و و بیننده تکلیفش با شخصیت خوب و بد قصه مشخص نیست و غیر از نشانه‌های کوچک فرامتنی – مثل ین که بد من داستان از لندن آمده - نشانه و تعریف دیگری از شخصیت‌پردازی وجود ندارد، البته غیر از خاراندن دست توسط یکی از شخصیت‌ها که البته بین کارگردان و تهیه‌کننده فیلم بر سر هویت این شخصیت اختلاف وجود داشت! جیرانی به زبانی ساده گفت که معلوم نیست کی به کی است و چرا این‌ها همدیگر را می‌کشند و کی به کی هست؟ و در ضمن این تصویر پپر خشونت و قتل‌های زیاد (به تعبیر آن‌ها بکش بکش) در خیابان‌های تهران غیر قابل باور و ضربه‌زننده به کشور هم هست...هرچند نه تهیه کننده و نه کارگردان هیچ کدام از این موضوع‌ها را نپذیرفتند و کلاهداری یکی دوباری هم برافروخت و گفت به جای نقد فیلم دارند به او توهین می‌کنند.
فراستی در اواخر جلسه که وقت زیادی نمانده بود، شروع به انتقاد کرد و سعی کرد اوج بگیرد و گفت به هیچ وجه نشانی از دغدغه سیاسی در این اشخاص دیده نمی شود. کلاهداری در جواب فراستی گفت که در آن دوران نمونه‌هایی از این شخصیت‌ها‌ دیده می‌شد که خیلی شناختی به اطرافشان نداشتند و تنها به حد درک خودشان موضوعات را می فهمیدند و لااقل این چیزی بوده که او دیده است. در طول بحث کلاهداری مدام تاکید داشت که او و برادرش که فیلمنامه‌نویس فیلم است، نگاه و تحلیل خاصی از سیاست دارند و فیلم را شبیه این تحلیل ساخته و پرداخته است.

شمقدری در ادامه این نشست گفت که پایان‌نامه تمام توان آن‌ها در ساخت فیلم نبوده، چرا که فیلم از سوی یک جریان فاشیستی و به تعبیر عامیانه نامردانه زیر فشار بوده که فیلم به جریان و موضوعی نسبت داده شود که به اندازه سر سوزن هم ربطی به قصه فیلم ندارد؛ این که بازیگران فیلم هنوز تحت فشارند و این که ده روز از یک فیلم بگذرد و تیزر نداشته باشد خیلی سخت است و در این جریان فیلم ساختن کار بزرگی است. مسولان تلویزیون هم که گویا دچار عذاب وجدان شده بودند، برای جبران این کاستی در یک نوبت میان برنامه «هفت»، دو بار تیزر پایان‌نامه را پخش کردند تا متهم به چیزی نشوند.

‌شمقدری اعلام کرد که فیلم پایان‌نامه در راستای حماسه نهم دی و همسو با نظام ولایی است و حامد کلاهداری هم خود را همسو و هم‌نگاه با شمقدری دانست و گفت اگر غیر از این بود، هرگز فیلم ساخته نمی شد و به این ترتیب جلسه نقدی که انتظار می‌رفت پر هیجان‌تر و شفاف‌تر از این باشد، به همین سادگی و در کمال آرامش به پایان رسید و مسعود فراستی هم که همیشه تکلیف عالم و آدم را در نقدهایش یکسره می کرد، جلسه نقد این فیلم را با همین مختصر انتقادها خاتمه داد و عملکرد فراستی در برنامه این احساس را در هر بیننده‌ای ایجاد می‌کرد که ای کاش آن شب من جای فراستی فیلم را نقد می‌کردم.‌

منتقد ثابت برنامه اما کارش همین‌جا تمام نشد و همه حال و انرژی و روحیه‌ نقد تند و تیزش را چند دقیقه بعد در صحبت از شاهکاری مثل «جدایی نادر از سیمین» ساخته اصغر فرهادی رو کرد؛ جایی‌که با اعتماد به نفس کاملی در یک جمله اعلام کرد که «جدایی نادر از سیمین» فیلمی ضعیف با تکنیک و فرم مبتذل و درنیامده و بی‌کارکرد است که حرفی جز اشاعه و ترویج دروغ‌گویی در جامعه ندارد و حرفش این است که ایران جای زندگی‌کردن نیست... وقتی جیرانی از او خواست درباره بهترین فیلم اکران بهار نظر بدهد، گفت تنها فیلم خوب این دوره «شرط اول» ساخته مسعود اطیابی بوده و جیرانی جواب داد که فیلم همین یک منتقد مدافع و طبعاً فقط یک رای مثبت دارد. فراستی هم در کمال تواضع جواب داد که البته این یک رای "خیلی" است! و بینندگانی که تازگی‌ها فیلم خوب و بحث‌انگیز و اخلاق‌گرای فرهادی را دیده‌اند و شاید هم «شرط اول» را دیده باشند، نیمه‌شب داشتند با خودشان فکر می‌کردند که واقعاً با وجود چنین منتقدانی این‌جا جای زندگی نیست!


محسن : جالبه . نقد خوبی به استاد بود ولی از یک قسمت این نقد متعجب شدم این که چون استاد فیلمی را بنا به دلایلی که خودش گفت دوست نداره متهم میشه به یک منتقد بد ؟!

نقد برنامه هفت

امروز مطلبی توهین آمیز به استاد در یکی از وبلاگها را شاهد بودم که بر این آمدم تا آن مطلب را در اینجا هم بگذارم . نوشته شده در وبلاگ سی نما توسط ایمان آئینه دار

 

هو القاضی""

 نقد برنامه هفت

{بی اخلاقی آشکار در رسانه ملی}

وقتی تلویزیون پس از سالها تصمیم گرفت به رقیب هنری خود بها دهد و صنعت سینما را مورد کند‌و‌کاو خویش قرار دهد، خیلی از مخاطبان سینما از این پیوند و دوستی بین دو مدیوم لذت بردند و پای این رسانه نشستند تا به وقایع و رویدادهای آشکارا و پنهان هنرهفتم بیش از پیش پی ببرند.

برنامه هفت با اجرای فریدون جیرانی حدود یکسال است که با هدف نقد و تحلیل سینمای ایران روی آنتن صدا‌سیما رفته است و هر هفته سعی می‌کند با حضور منتقد ثابت خود، مسعود فراستی فیلم های روی پرده را نقد و بررسی کند. اتفاقا این برنامه هفته به هفته بهتر شد و از فضای بسته و خشک خود خارج گردید. ولی نگاه ثابت و بعضا سطحی منتقد برنامه به شدت توی ذوق می‌زد و اجازه واکاوی عمیق و درونی فیلمها را نمی داد.

این در حالی است که تفاوت آشکاری بین فیلمهای روی پرده وجود داشت و مسلما نمی توان فیلمهایی نظیر افراطی ها و اخراجی ها را با نگاهی در حد واندازه درباره الی نقد کرد. هرچقدر هم اهالی سینما این تذکر را به شخص جیرانی می دادند گویا گوش شنوایی موجود نبود با شاید گوش شنوا کر شده بود. مهراد فرید ، کارگردان "آرامش در میان مردگان" این تذکر را خیلی بجا مطرح کرد ولی متاسفانه جیرانی که داد و فریاد های تو گوشی اش همیشه بیداد می‌کند، خیلی سهل انگارانه و با تمسخر آن را نادیده می گرفت. شوخی های بی موقع وی با فراستی، جدیت کار را زیرسوال می‌برد و باعث می‌شود منتقد هم به پیروی از او سکان برنامه را در دست بگیرد و فیلمسازان را بازیچه نگاه کوته و خالی از ادراک خود قرار دهد.

کار به جایی رسید که باعث شد در ایام جشنواره 29 م فیلم فجر ، نقدهای فراستی رنگ حسادت به خود بگیرد و بی شرمانه و تهی از شعور به تحلیل آثار مطرح این رویداد مهم فرهنگی کشور بپردازد. وی ابتدا برای دکتر علی رفیعی نسخه پیچید و با مورد هجمه قرار دادن اثر شاعرانه و لطیف این فیلمساز برخاسته از تئاتر"آقایوسف"، از او خواست در همان حوزه تئاتر بماند و وارد وادی سینما نشود.

چه کسی این حق را به او داده که برای کارگردان محترمی چون رفیعی تعیین تکلیف کند و بخواهد جلوی کارش را بگیرد. آن هم در مورد اثری که به لحاظ فیلمنامه و کارگردانی در سطحی قابل قبول قرار دارد و ذوق هنری خالقش و ظرافت های روایی در آن به وضوح مشهود است. استفاده مکرر منتقد از اصطلاح میزانسن تئاتری، هرگز نمیتواند عیب اثر تلقی گردد. ارادت دکتر رفیعی به مدیوم تئاتر بر همگان آشکار ست و او مختارست که این سلوک و عشق را به هراندازه که تشخیص می دهد وارد عرصه سینما کند بدون آنکه از المانهای سینمایی غافل بماند.

نوبت به فیلم تحسین شده جشنواره 29، " جرم" ساخته استاد کیمیایی رسید ؛ فیلمی که قضاوت روی آن پس از یکبار دیدن، کاری عبث و

 بی معنا جلوه می‌نماید. فیلمی که با تمرکز فیلمساز روی مولفه های موردعلاقه همیشگی اش و استفاده از دیالوگ های بجا و پرمغز، اثری پر از لایه های باطنی از کار درآمده است که در ساختار و فرم بصری بعضا به سینمای هالیوود پهلو می‌زند. جرم بر خلاف قیصر بر آگاهی و بصیرت منطبق است و کانون خانواده در آن شکل عینی مییابد. رضا سرچشمه با پس زدن جهل و نفرت خویش، به شعور و آگاهی و عشق نائل میگردد.

اما منتقد برنامه هفت با پیش زمینه ای که از سینمای کیمیایی دارد و بدون اینکه به نقاط قوت جرم ذره ای بیاندیشد، با بی ادبی و کوردلی محض واژه ای را به پیرکارگردان صاحب اندیشه نسبت می دهد که نه تنها در هنر که در هیچ محفل ادبی جایگاهی ندارد و صرفا زائیده ی ذهن خام عده ای بیگانه با سینما و هنر است به راستی که؛ عشق و شعور و اعتقاد، کالای بازار کساد این روزهاست. به راستی که سواد، ادب نمی آورد و این معرفت و شعور ست که جایگاه انسانی را ارتقا می‌بخشد .

اما همه ی این بحث ها به کنار برسیم به شاهکار سینما " جدایی نادر از سیمین" اثر جاودانه و بی نقص اصغر فرهادی نازنین؛

فیلمی اخلاقگرا  ودرخور ستایش که واکنش های اخلاقی آدم ها را در موقعیت های بغرنج اجتماعی – خانوادگی مورد قضاوت قرار می‌دهد و شکاف های موجود بین طبقات مختلف اجتماعی را با حفظ ستودنی مرز بین سنت و مدرنیته به چالش می کشد و این همان رسالت هنر است.

وفتی مسعود فراستی ارزش هنر را نشناسد باید در مقابل آن بابستد و بر کوس مخالفت بکوبد. این مخالفت به معنای متفاوت بودن نیست بلکه خاصنمایی و خودنمایی است. یکی از اصلی ترین آفت های مطالعه ی بدون خرد، عٌجب و غروراست. وقتی وی ظالمانه و خوارج وار ، "جدایی نادر از سیمین" را مبتذل و بیکارکرد میخواند و پیام آن را ترویج دروغ در جامعه میداند، کاملا به موضع جاهلانه و عقیم این منتقد میتوان پی برد و این خود رسوایی است. در مقابل اثری اخلاقی، شریف و انسانی اینگونه ایستادن ، شخص منتقد را تحقیر میکند و ازچشم مخاطب بیدار خواهد انداخت و دیگر کلام و نقدش کارایی نخواهد داشت.

این منتقدنما، تکریم و احترام در مقابل کارگردانان بزرگ و برجسته را کوچک شمردن تلقی میکند. زمانی که انسان حقیر باشد ، هرگز بزرگی را نخواهد دید زیرا حجاب های نگاهش پاره نشدنی است. چنین انسانی قطعا در مقابل خدا هم خواهد ایستاد و اتفاقا به تئوری های بافته ذهن غیرمنعطف و منجمد خودش بسنده میکند. آثاری معناگرا و انسانی چون جدایی نادر ازسیمین ، درباره الی ، طلاومس و یک حبه قند و حتی سنتوری  بر اساس موازین الهی ساخته شده است. برچسب زدن بر چنین آثاری عین نفاق و نیرنگ است.

صداسیما بدش نمیآید با توسل به نگاه و تحلیل منتقد نشانده ی خود در برنامه هفت، فیلمسازان برجسته و صاحب تفکر سینمای این مملکت را مثل خیل کثیری از فیلمسازان بزرگمان چون بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، بهمن فرمان آرا، عباس کیارستمی و .... از این جریان فرهنگی-هنری دور کند و چراغ این سینما را خاموش گرداند. اگر این چند کارگردان هم کار نکنند که دیگر سینمایی باقی نمی ماند و فقط باید آثار سخیف را تحمل کرد.

برنامه هفت در حال حاضر، ظاهرا به فکر ارتقای این سینماست اما در واقع در هیبتی منافق گونه در صدد ریشه زدن سینمای این دیار برآمده است. چرا که مجری ، ساکت و آرام نشسته تا جریان فاسد حاکم بر برنامه، به سمت تخریب چهره های بزرگ رود. این درحالی ست که نگاه یکسویه از روی جهل به هنر ، فرهنگ جامعه را به سمت قهقهرا میبرد و عملا راه پیشرفت را بر آیندگان میبندد.

صد البته که عزیزانی همچون فرهادی، میرکریمی، کیمیایی و .... نباید در برنامه هفت حاضر شوند. تقابل ایشان با فراستی تقابل خرد و جهل است.

وقتی فیلمی در حد کمال ساخته می شود و خرد و کوچک ، پیر و جوان، مخاطب خاص و عام، مخاطب داخل و خارج و  بزرگان سینما لب به ستایش و تحسین آن می گشایند، حرف یک منتقد بی مایه و جاهل به چه کار می آید؟

در این ، مجری منتقد-کارگردان از خود اختیار عمل ندارد و حتی قادر نیست از همکاران خود در جهت حقیقت دفاع کند. جیرانی فقط در مواقعی که مهمانان به ادبیات منتقد ایراد میگیرند، ازخود بیخود میشود و توی حرف منطقی آنها میآید تا عیب های برنامه در پرده باقی بماند.

باید گریست به حال این همه جهل و نادانی که این رسانه ملی را فراگرفته است و این یقینا با اهداف متعالی و خداپسندانه ی صداسیما منافات دارد. آنقدر فضای این رسانه ناامن و تعصبی شده که هر نااهلی جرات میکند درمورد آثار برجسته و متعالی اظهار نظر کند و از رای باطل خود پایین نیاید.

چطور مخاطب بپذیرد که شخصی چون فراستی همدوره شهید آوینی بوده و با او مجله می نوشته است؟! هر توهین و نسبت باطل دادن به اشخاص حقیقی و آثارشان تاوان دارد و شخص باید جوابگو باشد. ذکر این نکته ضروری ست که نکوهش هر اثر و هر انسان بزرگی، راه سعادت را بر آدمی خواهد بست و این ظلمی جبران ناپذیر محسوب میگردد.

 بی اخلاقی های "هفت" روز به روز به اوج خود میرسد و این برای صداسیما وجهه ی خوشی نخواهد داشت و هر لحظه موجب ریزش مخاطبان آگاه و بیدار آن خواهد شد و بیشک بر پیکره ی فرهنگ جامعه آسیب وارد خواهد نمود.

آنکس که نداند و نداند که نداند *** در جهل مرکب ابدالدهر بماند

نگارنده : ایمان آئینه دار

90/3/29

شبه بیانیه وبلاگ سینما ایران در مورد فراستی و برنامه هفت

در وبلاگ سینما ایران بیانیه مانندی ! نوشته شده که به طوری استاد و برنامه هفت را نقد کرده اند (به قول خودشان) من اینجا میگذارم .

برگزاری سینما ایران / ۳۰ خرداد ۱۳۹۰

برنامه هفت رویه ای را در پیش گرفته است که در ادوار گذشته سیمای ایران ، برنامه هایی مانند شب شیشه ای گذرانده بودند. در آن برنامه رشید پور به جای جیرانی نشسته بود و با حملات تند خود به مهمان دعوت شده ، شرایط ضایع شدن او را فراهم می ساخت.اما فریدون جیرانی این کار را نمی کند، لیکن مسعود فراستی این کار را از او به وام گرفته و هیچ نقد مثبتی نسبت به فیلم های روی پرده ندارد. در برنامه شب 27 خرداد ، حامد کلاهداری سوال خیلی زیبایی از فراستی پرسید  که آقای فراستی ! شما کدام پلان از پایان نامه را تصدیق می کنید؟ که فراستی گفت الان چیزی یادم نمیاید و باید فکر کنم!

من در طی گشت و  مرور صفحات اینترنت و مصاحبه با چند تنی ، چند انتقاد مشترک در بین همه آنها یافتم که عمده آن به مسعود فراستی بر می گشت . فراستی به عنوان یک منتقد حق دخول در لایه های تهیه و پیش تولید یک فیلم را نداردبلکه فقط می تواند نظرات خود را درباره مشاهدات خود از یک فیلم بیان کند و واژه های مورد استفاده این فرد در برنامه های هفت ، به قول خودش ( مبتذل ) است ، او چند واژه بسیار بد مانند استمناء ، مبتذل  و .... را به فیلم هایی نظیر جرم و جدایی نادر از سیمین نسبت داده است و به قول خودش این کلمات معانی مختلفی می دهد. من ادعای تسلط بر لغات فارسی  را ندارم اما  این را می دانم که حداقل واژه استمناء که در باب فیلم مسعود کیمیایی ( در ویژه برنامه جشنواره فجر )  به کار برده شد ، معنای واحدی می دهد و فراستی تنها قصد تخریب و تضعیف طرف مقابل را دارد. در جریان برگزاری بیست ونهمین جشنواره بین المللی فیلم فجر ، همین امثال فراستی ها ، سکانس های حیاتی بسیاری از فیلم های شرکت کننده مانند پایان نامه را به دلیل اختلافات فردی از نوار آنها محذوف و فیلم ها را ابتر و ناقص وارد چرخه جشنواره کردند. جبهه دوم ما علیه فراستی و البته دست اند رکاران برنامه هفت این است که آیا به غیر فراستی ، در این میهن پهناور که همه ادیب اند و منتقدان اتحادیه ای را به خود اختصاص دادند، کسی پیدا نمی شود که به این برنامه آمده و فیلم ها را نقد کند؟ جبهه سوم ما این است که اصلاً ذات این پدیده که فیلم در حال اکران نقد شود ، به ضرر فیلم ساز ختم می شود . من تمامی فیلم های روی پرده بهار و تا الان تابستان را دیده ام . وقتی جرم مسعود کیمیایی که به عنوان بهترین فیلم جشنواره بیست و نهم انتخاب شده ، این چنان مورد کوبش قرار می گیرد ، باید هم از لیست اکران برخی سینماها خارج شود . طبق اطلاعات من ، سینما فردیس ، ساویز ، وحدت و صحرا ، این فیلم را از چرخه اکران خودشان طرد کرده اند. یا فیلم سینمایی هفت دقیقه تا پاییز علیرضا امینی که  در برنامه سال گذشته هفت مورد نقد قرار گرفت، چه معصیتی داشت که این چنین علیه آن توسط فراستی موضع گرفته شود که افت چند ده  میلیونی میانگین اکران را متحمل شود ؟ این پدیده باید زمانی رخ می داد که فیلم مورد نظر ، مدت مجوز اکران آن تمام و در شبکه خانگی توزیع می شد تا همگان بتوانند صحت گفته های مهمانان برنامه را محک بزنند. جبهه چهارم ما این است که مجری برنامه که آقای جیرانی باشد ، موظف و مسئول کنترل فضای داخلی برنامه است و ایشان هیچ اقدامی برای ساکن کردن اهانات فراستی نمی کند. ما منتقدان بزرگی مثل علی معلم ، رضا درستکار ، نادر طالب زاده  و امثال این ها داریم که نه تنها بهتر از فراستی ، بلکه بهتر از هر کسی می توانند عهده دار نقد فیلم ها باشند. ما دوستدار سینمای ایران هستیم و یک طرفه به قاضی نمی رویم ! الحق و النصاف ، هفت کمک های شایانی به صنعت سینما کرده است و اخبار کاملی در اختیار مخاطبان قرار می دهد  ، اما این انتقادات هم موثر اند و هم سازنده ! امیدوارم که یا فراستی از برنامه هفت کنار گذاشته شود و منتقدان دیگری وارد شوند، و یا این که خود جیرانی که استاد سینمای ایران است ، به عنوان منتقد عمل کند چرا که او یک کارگردان است و از زیر و بم سینما آگاه و به آن مسلط می باشد .

با آروزی موفقیت برای تمامی دوستداران سینمای ایران

مدیر سایت سینما ایران / پژمان عبادی / 30 خرداد ماه 1390 هجری شمسی


محسن : هیچی ! دیگه این بیانیه به اندازه کمدی هست ! . فقط یک نکته عرض کنم علی معلم که هیچوقت منتقد نبوده و نیست و رضا درستکار از بیان خوبی برخوردار نیست و نادر طالب زاده هم فیلمساز و تهیه کننده برنامه های سیما هستند و منتقد تشریف ندارند . تو رو خدا میخوایم حرف بزنیم یک کمی تحقیق کنیم . فکر کنم از اولین پست تا به حال گفتم تحقیق تحقیق تحقیق .

دوستی وبلاگ نویس و نظرش درباره دوئل استاد و فریبرز عرب نیا

این مطلب بر میگرده به حدودا دو الا سه ماه پیش زمانی که فریبرز عرب نیا در برنامه هفت شرکت کرده بود و بحثی متقابل با استاد شکل گرفته بود . این مطلب در وبلاگ آپارات بلاگ توسط سعید غلامی با این عنوان "فریبرز عرب نیا و مسعود فراستی" نوشته شده است .

سلام به تمام دوستان

دو هفته است که برنامه ی هفت فریدون جیرانی ما سینما دوستان رو تا ساعت یک یک و نیم بیدار نگه میداره فقط به دلیل حضور فریبرز عرب نیا در این برنامه.همونطور که توی پست هفته ی پیش گفتم فریبرز عرب نیا یک بازیگر بسیار پخته و با تجربه و علاوه بر این بازیگری بسیار توانا است.وقتی آقای عرب نیا صحبت میکنه ما مخاطب ها و حتی خود فریدون جیرانی رو هم میخکوب خودش میکنه.

دو هفته است که فریبرز عرب نیا در مورد رشته ی خودش یعنی بازیگری به تحلیل می پردازه و خیلی زیبا صحبت میکنه و در پی صحبت های عرب نیا واکنش هایی هم به دنبال داشت که خود او توی برنامه ی دیشب در موردش صحبت کرد.اما متاسفانه من که موفق نشدم هفته ی قبل صحبت های مسعود فراستی رو بعد از صحبت های عرب نیا بشنوم مسعود فراستی که طبق معمول مخالفه و به همه با لحن بدش صحبت میکنه در مورد این بازیگر خوبمون هم گفته بوده که عرب نیا متوهمه و از این جور حرف ها و عرب نیا هم با همون کلام شیوای خودش دیشب جوابش رو داد و گفت ایشون هرچی لایق خودشونه به من زدند و به دفاع از حرف هاش پرداخت و دوباره فراستی در ادامه ی حرفهای عرب نیا گفت من هنوز پای حرف خودم هستم و ایشون متوهم هستند البته گفت که عرب نیا نقد های خوبی هم کرد که من با اونها موافقم.

بالاخره فراستی هم شیرینی برنامه ی هفت شده یه دلیل خوبی برای جنجالی بودن این برنامه است مخصوصا برای ما که عاشق حاشیه و جنجال هستیم اما چقدر خوب میشد که ما ایرانی ها این اخلاق بدمون رو ترک میکردیم

اما به هر حال من به طور صد در صد با تمامی حرف های فریبرز عرب نیا موافقم و بر این عقیده هستم که اگر مسئولان ما به حرف های این بازیگر خوبمون و دیگر بازیگران عمل کنند واقعا پیشرفت چشمگیری در سینما خواهیم دید.


محسن : کاش شما بزرگوار هم یاد می گرفتید که هر چیزی که هست بنویسید نه خودتان واژه ها را تغییر دهید و هر جور که دوست داشتید بنویسید . البته در نوشته خودتان هم گفتید که بخش صحبتهای استاد رو ندیدید و قضاوت کردید واقعا عجیبه .