مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

رونمایی از «فرم و نقد»



http://s8.picofile.com/file/8309616392/photo_2017_10_21_00_11_37.jpg


مقدم شما را در آیین رونمایی از اولین شماره‌ی

مجله‌ی “فرم و نقد” گرامی می‌داریم


زمان: چهارشنبه سوم آبان ۹۶ _ ساعت ۱۶
مکان: باغ کتاب تهران

نظرات 70 + ارسال نظر
ساسان جمعه 12 آبان 1396 ساعت 17:56

نشریه کسی که به توهین و اهانت می گوید نقد و با رانت اسمش شناخته شده مشخص است نشریه اش چه می شود. فردی کم سواد و کم اطلاع در حوزه نقد و سینما که خودش هم اعتراف می کند فیلم ها را ندیده نقد می کند استاد ادبیات توهین بجای نقد فراستی، البته عاقبت این نشریه مشخص است مگر اینکه رانت پشتش باشد که بعید هم نیست.

محسن جمعه 12 آبان 1396 ساعت 02:14

سلام و عرض ادب
اقا سید از این به بعد نوشته های استاد رو که قرار بود هر جمعه کار کنید ، فقط توی انستاگرام میذارین؟
توی وبلاگ نمیگذارید؟

سید جواد:
سلام و عرض احترام.
اینستاگرام فعالیتش جداست؛ گاهی بخشی از مطلبی را در آنجا می‌گذاریم ولی بخش «بازخوانی آثار آقای نقد ایران» همچنان در وبلاگ ادامه خواهد داشت.

یاشار جمعه 12 آبان 1396 ساعت 00:13

سلام. می خواستم در مورد نقد فیلم منچستر کنار دریا تو مجله نظر بدم ولی فکر کردم نظر خودم در مورد مجله را تا اونجایی که خوندم بگم بهتر باشه و نکته مهمی که می خوام بپرسم اینکه کما بیش نظر اقای فراستی در مورد فیلم های نقد شده در مجله می دونم امکان داره نقدی منتشر بشه که مخالف نظر ایشون باشه؟ نقد های منتشر شده مال اقای فراستی نیست ولی تاثیر ایشون تو نقدها کاملا مشخصه واژه های استفاده شده ایشون تو نقدها مشهوده و نحوه نقد کردن شبیه نقد ایشونه. نقد فیلم لالالند واقعا زیاده گوییه سه صفحه فقط صحنه اول فیلم نقد شده و توضیح تک تک پلانها خواننده رو خسته می کنه و اون چیزهایی که تو فیلم لالالند بعنوان ایراد مطرح کردین در مورد فیلم هکساو صدق میکنه در هر دو فیلم محتوا فدای تکنیک شده ولی از یه فیلم دفاع و فیلم دیگه کوبونده شده و جالبه هر دو توسط یه منتقد. نقد ویلایی ها منصفانه ترین نقد منتشر شده تو مجلست.

سید جواد:
سلام.
سپاسگزارم.

سلام پنج‌شنبه 11 آبان 1396 ساعت 23:01

اصالت دهندگان به محتوی,محتوی را در موسیقی بی کلام چه چیزی در نظر می گیرند؟

سید جواد:
احسنت.
این دقیقاً چیزی بود که جناب فراستی هم در سخنرانی روز رونمایی از مجله اعلام کردند و در مطلب‌شان برای شما بعدی نیز آورده‌اند.

علی (م_زمستان) پنج‌شنبه 11 آبان 1396 ساعت 22:44

سخنرانی تون را گوش دادم عالی بود و آموزنده .
صدای شما یک صدای همراه کننده ی کششی و جذاب است . بیانتان هم جدا به شدت عالی است . اگر آن سخنرانی به آن صورت نبود که از کاغدی دیده باشید و بگویید یعنی بسیار بر کلام مسلط هستید . این ها را از آن جهت می گویم که مطمئن باشید صدایتان برای ارائه برنامه ای در آپارات به شدت مناسب است . راستی شما سمت راست آقای فراستی بودید یا سمت چپ ؟ چون صورت هر دو فرد نیز برای ارائه و اجرای برنامه تصویر ی به شدت همراه کننده و سمپاتیک است .

سید جواد:
سپاسگزارم.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 11 آبان 1396 ساعت 22:34

سلام
لطفا از استاد درخواست کنید که تکلیف مسابقه نقد لالالند را روشن کنند؛هر چند که نوشتن نقد شما بر لالالند و انتشار آن در مجله،چون آب یخی بر سر شرکت کنندگان،تقریبا تکلیف را روشن کرده است و اصلا کار شایسته و درخور شما نبود که در قضاوت مسابقه،ناخودآگاه خدشه وارد می کند و مقایسه می آورد.
آنها که شرکت کردند در مسابقه،به دلخوشی سنجش و ارزیابی توسط مسعود فراستی آمدند و با توجه به انتشار مجله،امیدوار شدند که شاید ایشان مسابقه را بهانه کرده اند تا از طریق آن،جوانان مستعد در نقد را شناسایی کرده و در مجله به کار گیرند و این باشد جایزه ی مسابقه. اما فعلا که این شرکت کنندگان را به هیچ گرفته اند و اصلا به التهاب آنها توجه ای نمی کنند.
استاداز نقدهای ارسالی اطلاع دارند،اصلا مطالعه کردند آنها را،؟تصمیمی دارند اصلا؟

سید جواد:
سلام.
کاملاً با کلام‌تان موافقم و حق را به شما می‌دهم. متین می‌فرمایید و نقدتان وارد است. بنده شخصاً اطلاعی از روند مسابقه ندارم ولی حتماً پیگیری خواهم کرد.

علی (م_زمستان) پنج‌شنبه 11 آبان 1396 ساعت 21:58

سلام و احترام چرا تردید دارید که جوکر نولان به فرم رسیده ؟ سوال دوم که یک سوال کلی است این است که اساسا معیار یه بازی خوب چیست؟
سوال سوم آیا اطلاع دارید هیچکاک در زمینه بازیگردانی چه کار می کرد ؟
این سوال سوم خیلی خیلی برایم مهم است اگر امکان دارد لطفا مفصل پاسخ دهید چون قبلش تحقیق کردم در موردش ولی به چیزهای گنگی رسیدم !!
می دانید چون فکر می کنم بازیگردانی خیلی باید سخت باشد کارگردان از پا می افتد یه عالمه آدم را هدایت کردن هم گلوی آدم سالم نمی ماند هم از نظر روحی داغون می شود!!اینطور نیست؟ منظورم این است که بعنوان یک استاد سینما نظرتان چیست؟

سید جواد:
سلام.

1) جوکر نولان به فرم نرسیده. حداکثر به تکنیکی پخته رسیده است. منفی بودنش درآمده و خوب هم درآمده، اما شخصیت‌پردازی‌اش آنچنان قوی نیست. دقیقاً برعکس جوکر تیم برتون. در آنجا شخصیت‌پردازی بهتر است، اما منفی بودن خوب از آب در نیامده. بازی نیکلسون هم در آن فیلم گرچه خوب نیست، یکدست‌تر است.

2) پاسخ این سؤال را از قول یکی از دوستان که در مجله هم نقد دارد، سید سجاد حسینی، خدمتت‌تان عرض می‌کنم. آقای حسینی در کانال تلگرامش چنین نوشته است:
«بازیگر خوب باید نگاهِ درست(چشم)، بیان درست ( لحن، تُن صدا، کنترل درست و دقیق نَفَس) و زبان بدن درست داشته باشد. همه این موارد در همدیگر تنیده شده اند. مهم ترین عضو بازیگر چشمان اوست. چشم ها باید به دقت کنترل شوند؛ حتی نوع پلک زدن بسیار مهم است. برق چشمان همین طور مهم است (در این زمینه مدیر فیلمبردار هم مسئول است). بیان درست هم، همتای چشم مهم است. لحن، تن صدا، سیستم تربیت شده تنفسی، بیان را تشکیل می دهند. زبان بدن مولفه دیگری ست که بسیار خطرناک است.بسیاری از بازیگران از این همین نقطه ضربه می خورند. حالا تطبیق دادن این مولفه ها با فرم و ساختار فیلم مسئله بعدی ست. ممکن است بازیگری تمام این ویژگی ها را داشته باشد اما در موقعیت درستی آن ها را به کار نگیرد.»

3) بازیگردانی مهم هست ولی اینقدر که شما شلوغش کردید، ملتهب نیست؛ خصوصاً برای فردی چون هیچکاک. او هیچ چیز را صعب و سنگین و ملتهب نمی‌دید. روزهای فیلمبرداری برایش کسل‌کننده‌ترین بخش فیلمسازی به شمار می‌رفت. بازیگران هم اگر می‌خواستند همچون شما بحث بازی و بازیگردانی را اینقدر ملتهب ببینند، هیچکاک به آنها می‌گفت: It's only a film. در کتاب «همیشه استاد» یک مصاحبه با جیمز استورات وجود دارد که او روش کار هیچکاک در برخورد با بازیگران را توضیح داده است. جهت اطلاعات دقیق‌تر به آن مصاحبه مراجعه کنید.

محمد پنج‌شنبه 11 آبان 1396 ساعت 02:01

سلام آقا جواد
یکی از کارهای جالب آقای فراستی در کافه راندوو این بود که فیلم های کلاسیک و جذاب رو در کافشون نمایش میدادن میخواستم بدونم آیا یه همچین برنامه ای رو ایشون برای کافه ژی ندارن.چون بنظرم اوج جذابیت دیدن این فیلم ها بصورت پرده بزرگ دیدن این فیلمهاست که متاسفانه امکانش در ایران خیلی وجود نداره

سید جواد:
سلام.
چنین برنامه‌ای در ماه رمضان امسال در کافه ژی هم برگزار شد و احتمالاً در آینده نیز مجدداً این اتفاق خواهد افتاد.

Ar@sh پنج‌شنبه 11 آبان 1396 ساعت 00:12

البته ١٧ قسمت از ٢٦٧ قسمت رقمى ناچیز محسوب مى شود اما شما فرمودید سریال «آلفرد هیچکاک تقدیم می‌کند» ساخته‌ی مستقیم هیچکاک و کارگردانی وى نیست در حالى که هیچکاک چند قسمتى را مستقیماً کارگردانى کرده است. به هر حال بنده صرفاً جهت تصحیح اطلاعات شما و دوستان اظهار نظر کردم. البته ممکن است منظور شما سریال «ساعتى با آلفرد هیچکاک» بوده باشد که در فاصله سال هاى ١٩٥٥ تا ١٩٦٢ تولید و پخش شد که در این سریال هیچکاک صرفاً تهیه کننده بود و هیچکدام از ٩٣ قسمت را کارگردانى نکرد.

سید جواد:
ممنون از حسن نیت شما.
جمله‌ی بنده در آن کامنت عیناً از این قرار است: «هیچکاک تهیه‌کننده‌ی اثر است و گهگاه دخالتی در کارگردانی نیز دارد.»
منظور من از "گهگاه"، همان 17 قسمت بود.
باز هم ممنونم.

حسین پارسائی چهارشنبه 10 آبان 1396 ساعت 23:43

سلام.
به همه ی کاربران محترم پیشنهاد میکنم که فایل صوتی سخنرانی آقای سیدجواد یوسف بیک(مدیر محترم وبلاگ) در جلسه رونمایی از اولین شماره مجله فرم و نقد را تهیه کرده و گوش دهند..
مدت زمان: 20 دقیقه
برای دانلود این فایل،به وبلاگ "چهره به چهره" مراجعه کنید....

علی (م_زمستان) چهارشنبه 10 آبان 1396 ساعت 21:52

راستی سرقت هنری شغل است!!

سید جواد:
شغل نیست؛ هنر است.

علی (م_زمستان) چهارشنبه 10 آبان 1396 ساعت 21:49

اولا مرسی که راهنمایی فرمودید
ثانیا باز هم ممنونم
ثالثا سوالم بسیار بدرد بخور بود برای خودم . نظرم بسیار در زمینه کارگردانی تغییر کرد
رابعا . سلام یادم رفت . سلام

سید جواد:
سلام.
مخلصم.

محمد چهارشنبه 10 آبان 1396 ساعت 20:25

سلام
نظرتان در مورد کتاب فاوست اثر گوته چیست؟
چه ترجمه ای از آن را بهتر از بقیه می دانید؟
پیشاپیش متشکرم.

سید جواد:
سلام.
از نظر آقای فراستی، کتاب «دکتر فاستوس» اثر کریستوفر مارلو از «فاوست» گوته بهتر است.
بنده همه‌ی ترجمه‌ها را ندیده‌ام، ولی ترجمه «سعید جوزی» خوب است.

یاشار چهارشنبه 10 آبان 1396 ساعت 20:23

سلام
پیشتر شما و جناب فراستی فرموید برای نزدیکی به سوژه - که قرار است در اثر دربیاید - نیازمند نزدیکی زیستی و حسی هستیم تا نهایتا به فرم مورد نظر آن سوژه برسیم. (سعی کردم خلاصه اشاره کنم)
حال سوال من این است که برای نزدیکی به سوژه هایی مانند نقشهای منفی در یک اثر سینمایی این نزدیکی حسی و زیستی چطور حاصل میشود؟ چنانچه سوژه مورد نظر ما وجهی غیر یا ضد انسانی داشته باشد، نزدیکی حسی و زیستی - و نهایتا فرمی - چطور باید حاصل شود؟
و سوالی دیگر؛ به نظرتان بهترین نقشهای منفی و ضدقهرمان که خوب و از پس فرم درآمده باشند کدام هستند؟ نظرتان در مورد جوکرِ نولان در فیلم بتمن چیست؟ به نظرتان فرم منحصر به فردی دارد؟

سید جواد:
سلام.
تجربه‌ی زیستی و حسی به معنای تجربه‌‌ای از سوژه است. دیدن یا زندگی کردن در کنار فردی منفی یعنی تجربه‌ی زیستی داشتن با او و از او. البته این تجربه در سطحی پایین‌تر می‌تواند از طریق تحقیق میدانی یا مطالعاتی نیز حاصل شود.
نورمن بیتس فیلم «روانی» از بهترین بدمن‌های تاریخ سینماست. جوکر نولان خوب است ولی در اینکه به فرم رسیده باشد، تردید دارم.

Ar@sh چهارشنبه 10 آبان 1396 ساعت 12:23

سلام
17 قسمت از مجموعه «آلفرد هیچکاک تقدیم می‌کند» تحت کارگردانی مستقیم هیچکاک ساخته شده‌اند.

سید جواد:
و 17 قسمت در مقابل ده‌ها قسمتی که در طول چند سال پخش شد، بخش بسیار بسیار کوچکی است.

Komeil چهارشنبه 10 آبان 1396 ساعت 10:34

اقا شوخی بود ناراحت نشین.اما در کل یکی از فیلمای پل توماس اندرسونو یه ضد یادداشتی بزارین ممنون میشم.بازم ببخشین

سید جواد:

Komeil سه‌شنبه 9 آبان 1396 ساعت 23:10

دلیلش علاقه منه.کافی نیست?یه فیلم ضد انسانی خوب

سید جواد:
علاقه‌مندی تمام افراد محترم است ولی اگر قرار باشد مجله‌ای بدون داشتن خط سیری مشخص از سوی سردبیر، هر روز صرفاً به علاقه این آن بپردازد که سنگ روی سنگ بند نمی‌شود! حتی زردترین و سخیف‌ترین مجلات هم چنین روشی ندارند.
البته هنوز نمی‌دانم که دارید شوخی می‌کنید یا واقعاً توقع آنچه گفتید را دارید.

محمد سه‌شنبه 9 آبان 1396 ساعت 21:14

سلام سید جواد
میخواستم بدونم نظر آقای فراستی درباره مجموعه آلفرد هیچکاک تقدیم میکند چیه چون تا اونجایی که میدونم بنظر آقای فراستی هیچکاک رو باید از طریق سینما دید و مدیوم هیچکاک سینماست نه تلویزیون

سید جواد:
سلام.
چند نکته را باید در ابتدا مد نظر گرفت:
1) نظر آقای فراستی این نیست که مدیوم هیچکاک، منحصراً و صرفاً سینماست. مدیوم هیچکاک از نظر جناب فراستی، فیلمسازی است، هرچند که در سینما موفق‌تر باشد.
2) سریال «آلفرد هیچکاک تقدیم می‌کند» ساخته‌ی مستقیم هیچکاک و کارگردانی او نیست. هیچکاک تهیه‌کننده‌ی اثر است و گهگاه دخالتی در کارگردانی نیز دارد.
3) جناب فراستی، این سریال را در کل، خوب می‌دانند، اگرچه به برخی از اپیزودهایش نقد دارند و سرایل را تماماً عالی نمی‌دانند.

محسن سه‌شنبه 9 آبان 1396 ساعت 10:15

سلام سید عزیز
فیلم "دیوار "(جنگی) را دیده ای؟2017 است.
نظرت چیه سید؟ نظر استاد چیه؟
مرسی برادر

سید جواد:
سلام.
بنده ندیده‌ام. از نظر ایشان هم مطلع نیستم.

ناشناس دوشنبه 8 آبان 1396 ساعت 23:21

سلام و عرض ادب
سید کسان دیگری از همفکران شما بوده اند که نتوانستند در مجله قلم بزنند؟یا صرفا همین تعداد بوده اید و کس دیگری نقد فرمیک نداشت؟
کسانی بوده اند که معتقد باشند که نقد فرمیک از دید انها چیز دیگری ست ولی با مخالفت گروه مجله روبرو شده باشند یا خیر؟
بی نهایت ممنون از شما و استاد و سایر دست اندرکاران فرم و نقد.

سید جواد:
سلام و عرض احترام.
من در سخنرانی روز رونمایی هم اشاره کردم که ما درباره‌ی نقد فرمیک نظری داریم و البته به نظر خود نیز باور داریم، اما در مجله یک حوزه‌ی بسته‌ی منحصر به خودمان تشکیل نداده‌ایم. یعنی دیگرانی هم وجود دارند که آنها هم فرمیک نقد می‌کنند، اما دیدگاه‌شان نسبت به فرم و نقد فرمیک با ما متفاوت است. درب مجله «فرم و نقد» به روی این افراد نیز باز است. به عبارت دیگر، ما نظرات خودمان را نشر می‌دهیم و در عین حال آماده‌ایم که نظرات دیگران را هم منتشر کنیم و البته با آنها وارد گفتگو شویم. هدف ما فقط خبررسانی نیست. ما نمی‌گوییم نظر ما را بخوانید، نظر دیگران را هم بخوانید. ما می‌گوییم هم نظرات ما، هم نظرات دیگران را بخوانید و به علاوه، گفتگو، بحث و مناظره‌ی بین نظرات ما و نظرات دیگران را هم بخوانید.
اما در شماره 1، چنین مطلبی- که نقدی فرمیک با دیدگاهی متفاوت از ما باشد- به دست‌مان نرسید. البته امیدوار هستیم که با مقدمه‌ای که مسعود فراستی بر مجله نوشته و با سخنانی از جنس عرایض بنده در مراسم رونمایی، در شماره‌های بعدی با چنین مطالبی روبرو باشیم.
البته بودند- و بسیار بودند- مطالبی که به لحاظ دید فرمی با ما یکسان بودند، اما خود مطالب، ضعیف بودند و ما آنها را منتشر نکردیم.

علی (م_زمستان) دوشنبه 8 آبان 1396 ساعت 22:57

سلام و احترام آقای یوسف بیک
سوالم راجع به کارگردانی است با توجه به اینکه فیلمساز کلاسیک خوب کم نداریم . آیا اگر کسی مثلا فرض کنید برای گرفتن تمام نماهای فیلمش از نظر زاویه اندازه و نور و ... از مثلا هیچکاک و فورد و ... تقلید محض کند به شرط آنکه فیلمنامه اش خوب باشد و خودش هم سرقت هنری بلد باشد که خود نوعی شغل است! آیا کارش ۱. قابل قبول و تحسین برانگیز است ؟ ۲. قابل توجیه است ؟ قابل توجیه را از آن نظر می گویم که دیگر انقدر فیلم ساخته شده که فیلمسازان راهی جز تقلید از آنها ندارند . مثلا نمی شود صحنه ی تنش بین دو نفر را که لانگ شات گرفت ‌ یا از بالا گرفت؟لطفا نظرتان را بفرمایید؟

سید جواد:
سلام.
اولاً چنین کاری که می‌گویید را یک بار گاس ون سنت انجام داد. او فیلمنامه‌ی Psycho را دوباره ساخت؛ با دکوپاژ و میزانسنی عین به عین شبیه هیچکاک. او عمد داشت که تمام نماها را عیناً همانطور بگیرد که هیچکاک گرفته بود. نتیجه‌ی کارش یک افتضاح محض از آب درآمد. او در این فیلم هیچ کاری از خودش انجام نداده، دقیقاً فیلم هیچکاک را Copy و Paste کرده است، اما حاصل چیزی از آب درآمده که زمین تا آسمان با فیلم هیچکاک فرق دارد.

ثانیاً مگر خود هیچکاک تمام صحنه‌های تنش را در تمام فیلمهایش یک جور گرفته است؟ قطعاً نه. پس درست است که مثلاً نمی‌شود تنش را در لانگ شات گرفت، اما این به آن معنی نیست که تنها یک راه برای گرفتن تنش وجود دارد.

ثالثاً به نظرم، سؤال‌تان بدردنخور است. به دنبال تعمیم چیزی هستید که جز با تحلیل بدست نمی‌آید. تقلیدی که شما از آن سخن می‌گویید- که با سرقت متفاوت است و سرقت، شغل نیست- را نمی‌شود تحت یک حکم کلی دسته‌بندی کرد. باید در هر فیلمی که این اتفاق افتاد، آن فیلم را تحلیل کرد و درباره‌ی آن فیلم به حکمی رسید که باز هم قابل تعمیم به سایر فیلم‌ها نخواهد بود.

Komeil دوشنبه 8 آبان 1396 ساعت 22:18

Salam mitune jenab farasati khun be pa khahad shod ra dar majale nagd kone?

سید جواد:
خیر. نقد این فیلم وجه و دلیلی ندارد.

علی (م_زمستان) دوشنبه 8 آبان 1396 ساعت 21:11

سلام و عرض ادب خدمت A_Reza
کامنت دوم :باز هم متشکرم و در مورد اون سوپر ایمپوز که فرمودین تو کتاب هیچکاک به روایت هیچکاک ،این اون کتاب ترجمه پروبز دوایی نیست، خواندم که هیچکاک خود می گفت نباید آن کار را می کرد چون به دلیل تقریبا مستند گونه بودن کار این کار یه کم خارج بود . نمی دانم شاید هیچکاک راست نمی گوید یا به عمد مذهبی بودنش را کتمان می کند . مرسی از شما

علی (م_زمستان) دوشنبه 8 آبان 1396 ساعت 21:06

سلام و عرض ادب خدمت A_Reza
کامنت اول؛متشکرم که راهنمایی فرموید

A-Reza دوشنبه 8 آبان 1396 ساعت 14:22

سلام مجدد و بحث دوم
- راستی اینکه فرمودید هیچکاک و جان فورد به ما نزدیکتر هستند نسبت به کوروساوا را اگر لطف کنید یه توضیحی بدهید آقای یوسف بیک اگر شما هم موافق حرفشان هستید _که گویا هستید_ نظرتان را لطفا بفرمایید؟
البته اگر شما هم دلایلتان را کامل مینوشتید بهتر بود.
خیلی میشود نوشت و بحث کرد. البته من نه تخصص دارم نه سواد. سیدجواد اگر فرصت داشت بهتر توضیح میدهند چون هم باسوادتر هستند هم تخصص دارند. اصلا شاید در مجله فرم و نقد بهش پرداختند. چیزی که من مینویسم را فقط از نگاه یک بیسواد عاشق سینما ببین.
ج: اول اینو بگم که حتما کتاب "سینما به روایت هیچکاک" - "همیشه استاد" و همچنین نقدهای خوب مثل رابین وود یا کایه دو سینما بر آثار هیچکاک را تهیه کن و بخوان. جناب فراستی در 10 یا 15 دقیقه سینما کلاسیک فرصت نداشت و گرنه در بعضی جاها و حتی در همان کلاسیک - البته کوتاه - اشاره به جنبه انسانی آثار استاد را داشتند.
اما در مورد سوالتون:
هم از لحاظ فرمی هم حسی به ما نزدیک تر هستند هم از جهاتی دیگر. از نظر شخصیت ها. نگاههای سنتی و مدرن. تقابل خیر و شر و بی گناه و گناهکار. قهرمان سازی (قهرمان باورپذیر). خصوصا خانواده. خانواده. گرمای خانواده. پدر و خصوصا مادرش. خانه. کار و کارگر و حتی جاهایی نگاهها و سکانسهایی دینی و ملموس که فرم دارد و... کمی اشاره میکنم.
هیچکس به اندازه جان فورد نتونست خانواده بسازد. آلبومی خانوادگی. خانواده ای نزدیک به ما. مگر یاسوجیرو ازو یا لوکینو ویسکونتی
خانواده که در فرهنگ ما حرف اول را میزند و در فیلمهای کوروساوا نیست.
فیلمی بی نظیر و سرسبز مثل "چه سرسبز بود دره من" را دیده اید؟
میز غذا را نگاه کن. حتی هیچ فیلم ایرانی ای مثل این سکانس به ما نزدیک نیست. مادرش که معرکه است - البته در خوشه های خشم معرکه تر- و پدر. خواهر و برادرها. ادب غذا خوردن. دوربین همیشه بی نقص جان فورد. نگاهها. احترامها. دیالوگها را به یاد بیار. اصلا به نظرم فقط همین یک سکانس و همین یک فیلم برای اثبات حرفم کافی است. یا همان شروع فیلم کارگرها از معدن میان. فدم زدن های هیو و پدرش. ورود از سر کار به منزل و... خاطرات هیو گویی خاطرات کودکی همه ی ماست. سکانس عالی کشیش و راه افتادن هیو. چهل سال دارن زور میزنن فیلم مذهبی و دینی بسازن همه را جمع کنیم یکهزارم این سکانس حس ندارد و فرم. و همچنین سوپر ایمپوز معروف مرد اشتباهی.
خانواده خوشه های خشم. مادرش که اصلا یک مادر ایرانی است از رفتارش تا دیالوگها و حتی خود بازیگر به شدت درست انتخاب شده. خانواده. خانه. رابطه پدر و مادر و فرزاندان در فیلمهای جان فورد آشنا و ملموس و محسوس نیست؟ حتی دو عاشق مثل جویندگان و مرد آرام و...
خانواده جاده تنباکو هم هست.
قهرمان و قهرمان سازی که بین ما ایرانیها جایگاهی مهم دارد ولی در سینما هیچی نداریم - بماند که سینما هم نداریم -. ولی جان فورد دارد. "ایتان ادواردز" دارد که کهنه نمیشود و جان فورد باز هم قهرمان دارد.
شخصیت: ادواردز در جویندگان - بالسترو در مرد اشتباهی- کشیش لوگان در اعتراف میکنم و... کوروساوا از این شخصیتها و قهرمانهای نزدیک به ما ندارد اگر هم باشد به قدرت اینها نیست و انقدر نزدیک در کنارمان.
خیر و شر. بی گناه و گناهکار که در فیلمهای هیچکاک بی نظیره.
دلایل و صحبت زیاد دارم ولی فعلا فرصت نیست.
شاید دوستان صاحب نظر هم نظراتشان را بگویند.

A-Reza دوشنبه 8 آبان 1396 ساعت 13:15

سلام و احترام علی (م_زمستان)
جواب دو سوالتان را در دو کامنت جدا میفرستم
- فیلمی که از ریش قرمز بسیار تلخ تر و عمیق تر و جدی تر به عبارتی بهتر باشد؟
به نظرم تاریخ سینما فیلمی تلخ تر از شاهکار "سانشوی مباشر" به خودش ندیده و نخواهد دید. البته تقریبا تمام آثار میزوگوچی نگاهی تلخ دارد. منظور از تلخی قطعا این فیلمهای زهرماری وطنی و خارجی که تعدادشان کم هم نیست، نیست. که بعد از دیدنشان هم حالمان بد و خراب میشود، هم حسمان.
تلخی ای از همان جنس آثار برگمان و کوروساوا و "خوشه های خشم"، "زمین میلرزد"، "روکو و برادرانش" و... که ما را خفه نمیکند. تربیتمان میکند و انسان تر.
شاید خوب باشد این جمله داستایوسکی که جناب فراستی بارها گفته اند را نقل کنم: اگر هنر نبود واقعیت ما را خفه میکرد، هیچ هنرمندی تاب واقعیت ندارد.
حتما سراغ آثار کنجی میزوگوچی بروید. قبلا هم اینجا نوشته بودم که باید تمام آثاری که از این کارگردان بزرگ موجود هست بیابید و ببینید چندبار و چندبار.
فیلمی مثل "خیابان شرم" که آخرین فیلمش هست را ببینید. فیلمی که اگر فیلمسازان سطحی امروزی میساختن احتمالا چیزی ماقبل پورنوگرافی تحویلمان میدادند. اما میزوگوچی فیلمی به شدت انسانی و قصه گو میسازد. نگاهی انسانی و نه تحقیرآمیز به زندگی پنج فاحشه. از فحشا دفاع نمیکند بلکه سیستم و قانون کشورش در این مورد را میکوبد و انتقاد میکند مثل خیلی از آثارش. صحبت در مورد این فیلم زیاد است. خیلی از سکانسهای فیلم مثل دیوانه شدن یکی از زنها و آواز خواندنش یا نمای آخر فیلم و آن دخترک قطعا برای همیشه در ذهنمان میماند و وداعی ست باشکوه با سینما.
هم گذشته کشورش را عالی نشان میداد و استادش است - کوروساوا هم به آن اشاره کرده و به شدت طرفدار میزوگوچی بود - و زمان حالش را. مثلا در همین خیابان شرم - مرثیه اوزاکا- یک گیشا و یا فیلم صامت درخشانش سقوط اوسن.
البته فیلمهای میزوگوچی هم مثل سایر بزرگان سینما روی
پرده سینماست که معنا پیدا میکند. نه لب تاپ و...
این چند فیلم را حتما ببین و بعد سایر آثارش را
Sansho the Bailiff 1954
Street of Shame 1956
Osaka Elegy 1936
Chikamatsu monogatari 1954
Gion bayashi 1953
Utamaro o meguru gonin no onna 1946
Miss Oyu 1951
The 47 Ronin 1941
Orizuru Osen 1935
Ugetsu 1953
The Story of the Last Chrysanthemum 1939
The Life of Oharu 1952
Uwasa no onna 1954
Miyamoto Musashi 1944
The Lady of Musashino 1951
Women of the Night 1948
Gion no shimai 1936
Gubijinsô 1935
و...

علی (م_زمستان) دوشنبه 8 آبان 1396 ساعت 00:33

راستی اینکه فرمودید هیچکاک و جان فورد به ما نزدیکتر هستند نسبت به کوروساوا را اگر لطف کنید یه توضیحی بدهید آقای یوسف بیک اگر شما هم موافق حرفشان هستید _که گویا هستید_ نظرتان را لطفا بفرمایید؟

علی (م_زمستان) دوشنبه 8 آبان 1396 ساعت 00:29

سلام و احترام خدمت دوست عزیز A-Reza
اول از شما متشکرم که لطف می کنید و نظرتان را میفرمایید . راستش این باعث شد من فیلمهای میزوگوچی را ببینم. راستش میدانید من در بین این فیلمهای ... ایرانی یک فیلم جدی و عمیق عالی (ریش قرمز) را دیدم به شدت شیفته اش شدم . شما درست میفرمایید چون آنقدر فیلم خوب ندیدم شاید این باعث شده کمی نسبت به کوروساوا حساس شوم ‌شما و آقای یوسف بیک چه فیلمی از میزوگوچی را پیشنهاد می کنید که ببینم؟(فیلمی که از ریش قرمز بسیار تلخ تر و عمیق تر و جدی تر به عبارتی بهتر باشد؟)
مرسی از شما و آقای یوسف بیک
راستی من هر دفعه قبل از آنکه فیلمهای هیچکاک رو ببینم نقد های آقای فراستی در برنامه سینما کلاسیک را می بینم که آنچنان به وجه انسانی فیلمهای هیچکاک چیزی نگفته ولی حتما به دنبالش می رم .

صادق یکشنبه 7 آبان 1396 ساعت 21:38 http://golchinenaghd.blogsky.com

سلام آقای یوسف بیک
متأسفانه فیلم هایی که این روزها در سینمای ایران در حال اکرانند خالی از فرم هستند و تکنیک بارزی ندارند چه برسد به فرم. فیلم هایی هستند که صرفا برای گیشه ساخته شده اند و البته موفقیت چندانی هم ندارند. شکی نیست که این وضعیت باید تغییر کنه. برای این کار هم چاره ای جز نقد فرمی چنین فیلم هایی باقی نمی مونه. نقدی که شاکله ی اصلی اون فرم باشه و نه محتوا. مثل نقدهای خود شما که بخش اصلی اون رو فرم تشکیل میده و اگر به محتوایی اشاره می کنید صرفا برآمده از فرم هست و نه علت به وجود آورنده ی فرم. همانطور که استاد فراستی بارها اشاره کردند سینما یعنی فرم و حتی زندگی یعنی فرم. خوشحالم که از این طریق با شما در ارتباطم.

سید جواد:
سلام.
سپاس از حضور و بیان نظرتان.
خوش‌ آمدید.

محمد سلمان یکشنبه 7 آبان 1396 ساعت 20:09

سلام

بهترین آثار نمایشی غلام حسین ساعدی کدامند؟

سید جواد:
سلام.
نظر آقای فراستی را نمی‌دانم.

علی (م_زمستان) یکشنبه 7 آبان 1396 ساعت 19:09

سلام و احترام
نه حقیقتش یه بار این سوالو از یکی پرسیدم جوابمو اینجور داد به همین دلیل که دیگه حافظ و ‌... نداریم . من می خواستم به شما بگویم این جواب را ندهید _که احتمال زیاد نمی دادید_ . دیدم آن جمله در آن کامنت به تنهایی یه حالت بی ادبی دارد که گفتم یه جوابی بنویسم سریعا نوشتم که آن جمله از آن حالت در بیاید . (ببخشید)
دوم اینکه من این جوابتون را در مورد سوال حافظ و سعدی خیلی خوب می دونم ولی اون قضیه فیلم نه دیگه خدایی! صنعت سینما کار اصلی اش با تکنولوژی است . راستش محوریت کامنتم تو اون بحث مرگ سینمای ناب بود .
راستی یه سوال یه کم عجیب بپرسم (می دونم سوال ...یه ولی بیزحمت پاسخ بدید)
ما کارگردانی که قادر به صحبت کردن نباشه(لال باشه) داریم تو تاریخ سینما . و آیا همچین چیزی ممکنه ؟ بیزحمت جوابتان هیچ کاری نشد نداره را نگویید شرمنده که اینطور می گم ولی جوابتان کمی استدلالی باشد که البته میدانم هست به غیر از قضیه بازیگردانی بقیه کارهایش را می تواند انجام بدهد؟
با سپاس فراوان

سید جواد:
جواب سؤال‌تان را نمی‌دانم. شاید ممکن باشد. نمی‌شود در این باره استدلال کرد. کار سخت می‌شود ولی اینکه محال است یا ممکن را مطمئن نیستم.

محمد سلمان یکشنبه 7 آبان 1396 ساعت 17:46

سلام

چند روزی بود می خواستم در مورد فرم و نقد بنویسم نشد اما حالا شد

به نظرم طراحی گرافیک مجله خوب و مناسب محتوای جدی و تئوریکش است.

مترجم چند مقاله ی اول آسان ترجمه نکرده، ترجمه ی مغلقی دارد. باید برای مقالات تئوریک و دارای اصطلاحات پیچیده و فنی مترجم روانی انتخاب شود.

یه کمی زیادیِ مطالب آقای فراستی و آقای یوسف بیگ توی چشم می زد. مطالبِ بسیار قابل استفاده و خوبی بود ولی این که یک سوم مجله به قلم دو نفر باشد زیاد جالب نیست. بهتر است مطالب خوب به تدریج، و نه انباشته در یک شماره منتشر شوند.

شاید خوب باشد قسمتی از مجله به مخاطبین عادی و به هدف جذب آن ها به دنیای فرم و نقد و شناساندن فرم و نقد به عموم مردم و مبتدیین اختصاص یابد.

قسمتی هم برای شناساندن آثار خوب و فعلی دنیای هنر بگذارید. مثلا فیلم های در حال اکرانی که ارزش دیدن دارند؛ یا تئاتر ها و...


و در آخر تشکر بسیار و خداقوت به همه ی دست اندرکاران فرم و نقد...با این که می دانم به تشکر ما نیازی ندارند.

سید جواد:
سلام و سپاس فراوان.

هادی یکشنبه 7 آبان 1396 ساعت 16:19

سلام سید جواد
ببخشید میشه دقیقا آدرس یا شماره تلفن شهر کتاب همدان رو که مجله رو به اونجا فرستادید رو بگذارید. ممنون میشم

سید جواد:
سلام.
میدان دانشگاه، شهر کتاب همدان.

A-Reza یکشنبه 7 آبان 1396 ساعت 13:08

سلام دوست گرامی علی (م_زمستان)

همین اول بگم در مقایسه بهترین بودن چرا ریش قرمز بهترین فیلم کوروساوا را در مقابل توطئه خانوادگی که آخرین فیلم هیچکاک هستش - که فیلم خوبیه - قرار دادی و مثلا در مقابل سرگیجه یا پنجره رو به حیاط یا بدنام نگذاشتی؟ بی انصافی نیست؟ اگر آخرین فیلم کوروساوا و حتی دو سه فیلم آخرش که خوب نیستند و حتی بد هستند قرار میدادی منصفانه تر نبود؟ مشکل دوم اینکه اصلا دنیای دو کارگردان تفاوتش زمین تا آسمانه.
- فیلم ساراباند برگمان از لحاظ حسی وحشتناک عالیه. حتی به نظرم از ریش قرمز هم جلوتره.
- در جایی نوشتین: گویا مساله های کوروساوا به ما ایرانی ها نزدیکتر باشد - اتفاقا به نظر من هیچکاک و جان فورد به ما ایرانی ها از هر لحاظ نزدیک تر هستند.
مشکلی که همیشه باهاش روبه رو هستم نگاه سطحی به آثار هیچکاک هستش. فقط سرگرمی و تعلیق نیست. بالاتر از این حرفهاست. فیلمی مثل پنجره رو به حیاط که خیلی ها ساده ازش میگذرن در عین اینکه در حد اعلای تعلیق و سرگرمی قرار دارد به نظرم یکی از انسانی ترین فیلمهای تاریخه اگر نگم بهترینش. یا فیلم مرد اشتباهی یا حتی روانی.
شما نقد رابین وود بر شاهکار روانی را خوانده اید؟ اگر نخوانده اید حتما بخوانید.
............
در استادی کوروساوا و تسلطش بر سینما شکی نیست ولی در سینمای ژاپن به نظرم میزوگوچی و ازو خصوصا میزوگوچی چه از لحاظ حسی و فرمی و چه تکنیکی از کوروساوا بهتر بود و از لحاظ اصالت ژاپنی که ازو بی رقیبه.

سید جواد:
سلام.
ببخشید وسط بحث‌تان وارد می‌شوم. فقط می‌خواستم تشکر کنم و بگویم که بنده هم با تک‌تک جملاتی که فرمودید، موافقم.

A-Reza یکشنبه 7 آبان 1396 ساعت 12:25

سلام و خداقوت
دقیقا دو هفته فبل فرم و نقد رو خریدم. نه عالی است نه خوب متوسط است شاید. البته با سینمایش کار دارم چون دغدغه اصلی منه و باهاش زندگی میکنم.
با اینکه خیلی دوست دارم ایراداتی که دیدم را مفصل بنویسم ولی حس و حالش نمی آید فقط کمی مینویسم. شاید بعدا بیشتر بنویسم.
بخش سینمایی مجله خوب نیست. خیلی باهاش مشکل دارم. بهم نچسبید.کمی آشفته است. متمرکز نیست. از این شاخه به اون شاخه است. بخش ادبیات بهتر کار شده گویی دغدغه بیشتر روی ادبیات بوده. همان چند صفحه نقاشی در مورد رامبراند بزرگ به بخش سینما میچربه چون متمرکزه. چرا در بخش سینما مثل ادبیات و حتی نقاشی پرونده مفصل راجع به یک فیلمساز بزرگ و درجه یک مثلا میزوگوچی یا ازو یا ویسکونتی و... که ایشان کم تر بهشان پرداخته قرار نگرفته؟ که اگر میگرفت و قرار بگیره بهتر است. یا اینکه چون درباره ارتش سایه ها نوشتن -کاش بیشتر مینوشتن- در مورد ملویل نوشته میشد. سه فیلم (!) ایرانی را میشد تو یک صفحه جمع کرد. آشغالهایی مثل منچستر کنار دریا و... را چه به نقد. حالا میخواد جایزه هم گرفته باشند. سید برای لالا لند زیاد نوشتی.
نظرات هویدا اشکالاتی هم دارد که ظاهرا قرار است در شماره بعد به آن پرداخته شود چرا در همین شماره نشد؟
در شماره های بعد با اضافه شدن دو بخش دیگر به این سه بخش میترسم ضعف بیشتر شود و اگر از فصلنامه به ماهنامه دیگر بدتر و آشفته تر درست مثل این نوشته من.
امیدوارم شماره بعد بهتر بشه.

سلامت باشی

سید جواد:
سلام.
سپاسگزارم.

علی (م_زمستان) یکشنبه 7 آبان 1396 ساعت 07:11

ادامه ... هر برنامه ای که خواستید
فرم و نقد باشد
۳ ساعت کلا نقد و نظر باشد
مناظره باشد
برنامه ی تربیت حس و معرفی کتب و موسیقی و فیلم باشد و البته نقد آنها
برنامه تحلیل پلان به پلان فیلم با سید جواد یوسف بیک . عالی می شود بهش خیلی فکر کنید

سید جواد:
چشم.
ممنون از پیشنهاد و دغدغه‌تان.

علی (م_زمستان) یکشنبه 7 آبان 1396 ساعت 07:07

سلام و عرض احترام
آقا جواد تو نشست چه چیزهایی مطرح شد ؟ سر تیتر بحث های چالشی چه بود ؟ چرا به آقای فراستی یا شما نمی گذارند برنامه ی نقد در تلویزیون داشته باشید ‌ لااقل به آقای فراستی بگویید برنامه خود را از طریق آپارات یه برنامه بسازند مثلا بنام فرم و نقد . افرادی مثل خسرو نقیبی و فریدون جیرانی و امیر پوریا و حتی امیر قادری داغون هم برنامه گذاشتند چرا شما یا آقای فراستی نگذارید ؟ برنامه میلیونی بازدید کننده خواهد داشت . اگر آقای فراستی نیامد شما بیایید به خدا من به کل دوستان و آشنایان تبلیغ می کنم مطمئنم می گیرد . شما کارتان را بلدید . بهش فکر کنید.
پی نوشت : برنامه نقیبی و جیرانی جذاب است . برنامه امیر پوریا مهمانهای خوبی دارد ولی خود او زیاد صحبت می کند که آزار دهنده است . برنامه قادری فاجعه است لطفا حتی نگاه نکنید . هم پاداش دنیوی برایتان دارد هم اخروی برنامه بگذارید .

من شنبه 6 آبان 1396 ساعت 15:18

گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، از نشست رونمایی و بررسی نخستین شماره مجله «فرم و نقد» به سردبیری مسعود فراستی
http://www.khabaronline.ir/detail/721016/culture/cinema
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گزارش خبرگزاری فارس، از آیین رونمایی از فصلنامه فرم و نقد با حضور مسعو فراستی، سردبیر نشریه، بابک قهرمان، آیین فروتن، شروین طاهری، جواد حسن جانی، جواد یوسف بیک و حمید ابک
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13960804000808

فکر کنم آقای یوسف بیک فراموش کردند این گزارشها رو توی وبلاگ پوشش بدهند. به هر حال دوستان در صورت تمایل بخونند

حمید شنبه 6 آبان 1396 ساعت 14:42

سلام سید.
می‌خواستم بدانم که آیا شما مطلب زیر را درست می‌دانید یا خیر؟
« هنر فهم متاملانه یا عقلانی چیزی نیست، بلکه تقلیدی از زندگی و لذا درک حسی تجربه‌ای است و به همین دلیل اساسا خود یک چیز است. این چیز پس از شکل‌گیری از طریق فرم و منطقا درک حسی، حال می‌تواند به طور خودآگاه ابژه عقل هم قرار گیرد .»
با تشکر.

سید جواد:
سلام.
بله، اساساً موافقم.

علی (م_زمستان) شنبه 6 آبان 1396 ساعت 08:36

در ادامه نظر قبلی. می خواهم بگویم گویا مساله های کوروساوا به ما ایرانی ها نزدیکتر باشد و البته به نظر چگونه بیان کردن مساله هایش را هم بلد است وگرنه فیلمهایش آدم را به بیرون پرت می کند .
آیا این احساس من به دلیل درست هدایت نشدن حس من است یا چه؟

( چون در حین اینکه کد تصویر را وارد می کردم دو خط اضافه کردم به کامنت یادم نیست بار اول فرستادم یا نه ببخشید)

سید جواد:
کوروساوا بین شرق و غرب به ثباتی ساختاری، فرمی و جهان‌شناختی نرسیده است و مسائلش بین این دو فرهنگ شناور است و ابداً تعینی که آثار هیچکاک دارد را دارا نیست.

علی (م_زمستان) شنبه 6 آبان 1396 ساعت 08:26

سلام. چرا کوروساوا در حد آن دو نیست!؟ شخصا احساس راحتی و صمیمیت بیشتری با فیلم های کوروساوا دارم تا بقیه کارگردانها.من از برگمان متاسفانه فقط ساراباند رو دیدم که در "مقایسه ی دلی خودم" با ریش قرمز، ریش قرمز بهتره .به من نزدیکتر بود. از چه نظر می فرمایید
قابل مقایسه نیست! مساله هایش در فیلم هایش انسانی تر از هیچکاک نیست آیا؟ من عاشق فیلم پرندگانم ولی به نظر شما مثلا ریش قرمز از توطئه خانوادگی بهتر نیست!من "احساس"می کنم که زیست کوروساوا انسانی تر و شاید نتیجه اش به روح انسان نزدیکتر باشد؟ لطفا نظرتان را بفرمایید.

سید جواد:
سلام.
کاملاً مخالفم. توضیحش، تفصیلی می‌طلبد که مجالش محیا نیست.

علی (م_زمستان) جمعه 5 آبان 1396 ساعت 23:37

سلام و خدا قوت
من این چند وقت که پیگیر وبلاگ بودم متوجه شدم چه شانسی آوردم که با شخصی با سواد ، نقد پذیر ، پیگیر ، مهربان و باحالی بنام آقای یوسف بیک آشنا شدم . خدایی اینهمه نظر دادم شما هم با حوصله پاسخ دادید جا داره از شما تشکر کنم مرسی که وقت می گذارید و به سوالاتمان _هر چقدر هم که سوالاتم بد باشد _ پاسخ می دهید . ان شاء الله همیشه باشید و مهم تر از همه سالم و سلامت باشید . کاملا معلوم است نقد و هنر دغدغه تان است . باز هم خدا قوت و مرسی

سید جواد:
سلام.
سپاسگزارم از اظهار لطف و ابراز محبت‌تان.

یاشار جمعه 5 آبان 1396 ساعت 23:32

ارادت
تصور کردم نقدم شاید پاسخی یا واکنشی داشته باشد.
امیدوارم بستر دیالوگ و بحث بیشتر شود.
سپاس

علی (م_زمستان) جمعه 5 آبان 1396 ساعت 23:22

مقایسه ودر نهایت انتخاب . راستی یه نظر دیگه هم داده بودم دریافت نشده؟جدی میگم

سید جواد:
جنس دنیاهاشان که البته یکی نیست ولی در مقام انتخاب، برای شخص من هیچکاک باقی می‌ماند. فکر می‌کنم برای جناب فراستی نیز چنین باشد.
البته بهتر بود در صورت سؤال، بجای کوروساوا از برگمان نام می‌بردید. کوروساوا درحد و اندازه‌ی هیچکاک و فورد نیست.

کامنت دیگرتان درباره‌ی «مرگ سینمای ناب» دریافت شده اما هنوز منتشر نشده. گذاشته‌ام سر فرصت پاسخش را بنویسم.

[ بدون نام ] جمعه 5 آبان 1396 ساعت 22:00

سلام
قرار بود پس از انتشار شماره اول مجله، جناب فراستی سراغ مسابقه لالالند بروند،پس چه شد؟ نکنه کسی مطلبی نداده،صدایش را درنمیاورید؟!
نکند همین نقد جناب یوسف بیک که در مجله چاپ شده،برنده مسابقه بوده و دیگر قائله مسابقه را مختومه کردید؟
و هزار شاید و امای دیگر میتواند به ذهن خطور کند،وقتی عرصه را به سکوت و بی اطلاعی بکشانید.عامل قضاوت،عدم اطلاع است که مسببش خود جناب فراستی است.یا استارت کاری را نزنید،یا اگر زدید،پایش بایستید.

سید جواد:
سلام.
و این دقیقاً نقدی است که من هم به جناب فراستی دارم.
البته نقد بنده، پس از اتمام مهلت مسابقه نوشته شد و قواعد مسابقه (500 کلمه بودن) را نیز رعایت نکرد. بنابراین، اگر هم می‌خواست، نمی‌توانست در مسابقه شرکت کند، چه برسد به اینکه برنده شود.

علی (م_زمستان) جمعه 5 آبان 1396 ساعت 21:44

سلام
یه سوال دارم چرا دیگر جان فورد و هیچکاک و ... نداریم .(جواب این پرسش هم موضوع با اینکه چرا دیگر حافظ و سعدی نداریم؟ نیست! چون به جایشان اخوان ثالث و نیما و ابتهاج و ... داریم با دغدغه های متفاوت تر و زیست متفاوت تر شاید!)
تحلیل ناقص من اینست که چون سینما سیالیتش را از دست داده یعنی عمر کوتاهی داشت نه اینکه دارد . چون هرکس بخواهد فیلم خوب بسازد یا باید تقلید کند یا برود تو کار فانتزی و علمی و تخیلی یا تو کار موضوعات فلسفی و مساله های جنسی و ...! منظورم از فیلم خوب فیلم هایی در حد جان فورد است و ... .یادمه یه بار شما فرمودید بهترین فیلمسازان ایستوود و برتون و... هستند که یا عمری برایشان باقی نمانده و یا رفتن تو همون کارهای ذکر شده‌ . قبول دارید سینمای ناب مرده ؟ البته فکر کنم نقد ناب همیشه موندگاره! ولی جدی می خواستم تحلیلتان را بدان لطفا ؟
دارم با وسواسم می جنگم فکر کنم پیروز شدم .
ارادت

سید جواد:
عصر تکنولوژی، عصر سرعت است و تنبلی و تأمل نکردن. عصر زیبایی‌های متفاوت‌نما و خرق عادت گونه. در این عصر نمی‌توان به عمق رسید و قد کشید. «این عصر، عصر عسرت است و این قرن، قرن غبن. عصر خالی، عصر پوک. عصر مسخ پاک‌ها با کار پوک. عصر لکنت، عصر پرت گیج‌ها. عصر نسل آخر افلیج‌ها.» عصر کوتوله‌پرور و حوصله سربر.
با این همه، جمله‌ی نادقیقی گفتید که پاسخ چرایی نداشتن حافظ و سعدی، آن است که به جایش نیما و اخوان و ابتهاج داریم. این استدلال بشدت پرت است و غیر کارشناسانه.

یاشار جمعه 5 آبان 1396 ساعت 21:33

اقا جواد عزیز
کامنت من صرفا نمایش داده شد؟
جوابی نداشت؟

سید جواد:
مخلصم.
مگر سؤالی پرسیده بودید؟
نقدی داشتید که مطرح و منتشر شد. اما سؤالی اگر هست، بنده در خدمتم.

علی (م_زمستان) جمعه 5 آبان 1396 ساعت 21:32

سلام
اگر بخواهیم جان فورد و هیچکاک و کوروساوا را مقایسه کنیم (لااقل در وجه اشتراک آنها) نظر شما و آقای فراستی چیست؟
۱ بار فرستادم !:

سید جواد:
سلام.
مقایسه یا انتخاب؟

چه عجب!

محسن جمعه 5 آبان 1396 ساعت 20:58

یعنی آدرسی غیر از شهر کتاب دارن؟
اخه شما به یکی از دوستان گفتین که قراره بیاد شهرکتاب خیابون فرهنگ

سید جواد:
شهر کتاب خیابان فرهنگ هم یکی از گزینه‌هاست ولی اینکه شرکت پخش نهایتاً به کجا ارسال می‌کند را ما دیگر اطلاع نداریم.

هادی جمعه 5 آبان 1396 ساعت 20:48

سلام
آیا مجله برای همدان فرستاده شده یا خیر؟ لطفا اگه قصد فرستادنش رو هم دارید زمان تقریبی اش رو هم بگید.

سید جواد:
سلام.
مجله برای شهر کتاب همدان ارسال شده است.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد