مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

مسابقه نقد فیلم

کافه ژی تقدیم می‌کند:


مسابقه نقد فیلم La La Land



با داوری مسعود فراستی



علاقه‌مندان می‌توانند نقدهای خود را

به یکی از آدرس‌های زیر ارسال کنند:

jee.tejarat.tetis@gmail.com

info@thejeecafe.com

آخرین مهلت ارسال: 15 شهریور 1396

نظرات 50 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 21 شهریور 1396 ساعت 10:29

سلام
خداقوت
نتیجه مسابقه چه زمانی اعلام میشود؟

سید جواد:
سلام. ممنون.
فعلاً این روزها، به شدت درگیر کارهای مجله و آماده‌سازی آن هستند. به محض مشخص شدن زمان اعلام نتایج، حتماً در همین وبلاگ اطلاع‌رسانی خواهد شد.

[ بدون نام ] یکشنبه 5 شهریور 1396 ساعت 14:32

سلام و عرض خداقوت خدمت شما و استاد
لطفا به ایمیل های حاوی مطلب جهت شرکت در مسابقه،پاسخ «مطلب شما دریافت شد» داده شود که متوجه شویم به دستشان رسیده.زیرا گاهی ایمیل ها ارسال میشوند ولی در عمل به دست گیرنده نمی رسند و سیستم های خدمات دهنده ایمیل نیز گزارش تحویل به فرستنده نمی دهند.
سپاس

مخاطب ع یکشنبه 15 مرداد 1396 ساعت 17:39

متشکر

یاشار شنبه 7 مرداد 1396 ساعت 14:58

سلام
دو سوال داشتم:
1. نقد لالالند حتما باید 500 کلمه باشد؟ مثلا اگر 550 کلمه شود ایرادی دارد و در مسابقه شرکت داده نمیشود؟
2. در پاسخ به یکی از کاربران حسین، فرمودید که دو نقد میتوانند هر دو دارای فرم باشند ولی یکی نتیجه ای غلط و دیگری نتیجه ای صحیح داشته باشند. خاطرم هست یک بار خود استاد فراستی در هفت و خودِ شما در این وبلاگ فرمودید که فرمِ نادرست، محتوای درست نمیدهد یا محتوای درست حاصل نمیشود مگر فرم درست باشد. اگر در این گزاره به جای محتوا، واژه نتیجه را جایگزین کنیم میتوان اینطور استدلال کرد که ماحصل و نتیجه زمانی صحیح است که فرم درست وجود داشته باشد در غیر این صورت هر فرمِ نادرستی امکان ندارد نتیجه ای درست داشته باشد. این موضوع با آنچه شما در پاسخ به آن کاربر فرمودید در تناقض است. آن را چطور توضیح میدهید؟

سید جواد:
سلام.
1) کمی بالا و پایین اشکالی ندارد.
2) از فرم به صورت صحیح سخن گفتن یک بحث است و با فرم سخن گفتن بحثی دیگر. آنچه بنده عرض کردم این بود که نوشتار شما می‌تواند فرم داشته باشد و از پس آن فرم حرف خود را زده باشید. حالا آن حرف می‌تواند درست باشد یا غلط. حرف غلط را هم می‌شود با فرم بیان کرد. اصلاً اگر فرمی در کار نباشد، حرفی در کار نیست؛ چه حرف درست، چه حرف غلط. به قول خودِ آقای فراستی می‌توان از چیزی باطل؛ مثل فاشیزم، دفاع کرد. این دفاع اگر فرم نداشته باشد، اصلاً شکل نمی‌گیرد، اما وقتی فرم داشت، یعنی توانایی بیان شدن دارد. حالا این بیان ممکن است بیان امری باطل یا امری حق باشد. آنچه ایشان در آن برنامه گفتند نیز اینگونه معنا می‌یابد که هر حرفی، فرم مختص به خود را دارد و نمی‌توان با فرمی باطل‌ساز یک حرف حق را بیان کرد. این مسأله البته بسیار مفصل است و باید به طور مصداقی مطرح شود تا نتیجه مطلوب را دارا باشد. اما فعلاً رئوس مطالب را از بنده پذیرا باشید تا ان شاء الله تفصیل بحث بماند برای فرصتی دیگر.

مخاطب ع سه‌شنبه 3 مرداد 1396 ساعت 17:53

سلام،عرض احترام
سخن ناروایی گفتم که سانسور شدم؟

سید جواد:
سلام و عرض ادب.
سانسور؟! اینجا؟!
پاسخ فرمایشتون نیاز به فرصتی مقتضی داشت که ان شاء الله به زودی فراهم خواهد شد. ممنون از صبرتان.

Spr91 سه‌شنبه 3 مرداد 1396 ساعت 16:31

ترجمه اصغر رستگار رو چطور میدونید؟(در انتظار گودو)

سید جواد:
نخوانده‌ام ولی ترجمه‌ای که بیدگل منتشر کرده یک ترجمه‌ی تحقیقی و ویرایش‌شده‌ی دقیق است.

Spr91 سه‌شنبه 3 مرداد 1396 ساعت 15:10

سلام
چه ترجمه ای را برای نمایشنامه "در انتظار گودو" پیشنهاد می دهید؟

سید جواد:
سلام.
ترجمه‌ای که نشر بیدگل منتشر کرده است.

مخاطب این وبلاگ سه‌شنبه 3 مرداد 1396 ساعت 13:02

تجدید سلام سید
بیشتر رمان های بالزاک و دیکنز

سید جواد:
سلام مجدد.
تا جایی که بنده گشته‌ و دیده‌ام، ترجمه‌ی خوبی از آثار دیکنز وجود ندارد مگر ترجمه‌ی فرزانه طاهری از «سرود کریسمس».
اما آثار بالزاک:
باباگوریو: هم مهدی سحابی خوب است و هم به‌آذین. هر کدام از جهاتی خوب هستند ولی در کل شاید بتوان گفت سحابی قابل قبول تر است.
اوژنی گرانده: هم عبدالله توکل خوب است و هم محسن سلیمانی. سلیمانی اما بهتر است.
آرزوهای بر باد رفته: سعید نفیسی
فراز و نشیب زندگی بدکاران: پرویز شهدی (که عالی نیست ولی تنها ترجمه موجود است)
زن سی ساله: محمد آریابان
چرم ساغری: م. آ. به‌آذین
زنبق درّه: م. آ. به‌آذین
پیردختر: جعفر پوینده (عالی نیست ولی تنها ترجمه موجود است)
مادام دولاشانتری: هژیر سنجرخانی (عالی نیست ولی تنها ترجمه موجود است)
سزار بیروتو: اردشیر نیک‌پور

مجید سه‌شنبه 3 مرداد 1396 ساعت 12:40

دو تا سوال داشتم.

1.میدونید چرا آقای فراستی به فیلم Dial M for Murder فقط یک ستاره دادن؟
2. نظر خود شما و آقای فراستی درباره حذف سکانسی که مقتول کلید رو بعد از استفاده کردن سر جاش میزاره چیه؟ تعلیق رو از بین نمیبره؟ چون هیچکاک چیزی از بیننده مخفی نمیکنه. یک توضیح مختصر هم کافیه، فقط میخوام ببینم این حذف از نظر شما و آقای فراستی به سود فیلم بوده یا به ضرر فیلم؟

سید جواد:
1) متأسفانه خیر.
2) از نظر ایشان اطلاعی ندارم، خودم هم متأسفانه الآن فیلم را و خصوصاً بخش مورد اشاره را به وضوح به یاد ندارم که بخواهم پاسخ بگویم.

milad سه‌شنبه 3 مرداد 1396 ساعت 06:01

سلام اقا سید جواد
بنده هم یادم هست در نقد فیلم ورود اقایان ممنوع در برنامه هفت که فیلمنامش رو قاسمخانی با نگاهی به نینوچکا نوشته,وقتی اونجا در مورد نینوچکا بحث شد به نظرم استد تظرش مثبت بود

محمدرضا دوشنبه 2 مرداد 1396 ساعت 22:36

سلام سید جان.
یه سوال تقریبا شخصی دارم.
مهم ترین نقدی که به خودت در نوشتن و (حرف زدن) در حوزه نقد داری چیه؟
یا اگر تمایل نداری پاسخ بدی بگو آیا تا حالا خودتو نقد کردی؟

سید جواد:
سلام.
1) یکی از نقدهایی که به خودم وارد می‌دانم این است که گاه بیش از اندازه طویل یا غامض می‌نویسم.
2) بنده یک بار نقدی کوتاه به فیلم «فروشنده» نوشتم. سپس چند وقت بعد، مطلبی بسیار مفصل نوشتم و نقدِ خودم را نقد کردم. بی‌رحمانه هم نقد کردم. متن هر دو مطلب نیز در وبلاگ شخصی‌ام موجود است.
3) بنده اغلب کلاسها، جلسات و نشستهایم را ضبط می‌کنم و سپس با دید تند نقادانه آنها را بررسی می‌کنم و از دیگران درخواست می‌کنم که نقدم کنند. نوشته‌ها را هم که هم خودم نقد می‌کنم و هم وقتی منتشر می‌شوند، دیگر آنها را مالِ خود نمی‌دانم؛ مالِ کسی می‌دانم که می‌خواهد آن را بخواند و نقد کند.

Parsa دوشنبه 2 مرداد 1396 ساعت 21:26

سلام
یادم هست استاد تو نقد فیلم ورود آقایان ممنوع در برنامه هفت بعد از مصاحبه پیمان قاسم خانی که توش شخصیت مدیر مدرسه رو با شخصیت فیلم نینوشکا مقایسه کرد به رامبد گفت که باید حتما نینوشکا رو ببینه تا سیر تکاملی شخصیت اش رو درک کنه
میشد فهمید که این فیلم رو قابل تامل می دونستند

bahram دوشنبه 2 مرداد 1396 ساعت 20:49

سید جان یه لطفی کن برای شروع تربیت حس موسیقی معرفی کن . با کلام و بی کلام ایرانی و غربی ...
مخلصیم

سید جواد:
جناب فراستی این کار را کرده‌اند. از منوی وبلاگ به بخش «تربیت حس» مراجعه فرمایید.

مخاطب این وبلاگ دوشنبه 2 مرداد 1396 ساعت 19:18

سلام و عرض ارادت سید جان
ترجمه رمانهای فرانسه و انگلیس کلاسیک ها رو چه کسی پیشنهاد میدی برادر؟

سید جواد:
سلام و عرض ادب.
باید نام رمان مد نظرتان را بفرمایید. این گونه به طور کلی خیلی نمی توان چیز مفیدی گفت.

مخاطب ع دوشنبه 2 مرداد 1396 ساعت 15:10

سلام اقای سید.خسته نباشین
یکی از دوستان شما _اقای صحافی_ نقدی رو توی پرده سینما درباره متجرای نیمروز مطرح کردن.من هم همون موقع رفتم و نظر دادم.ادم های مختلفی هم نظر دادن.سوالی داشتم.
ایشون به گونه ای حق به جانب سخن گفتن که انگار حس یا همون تربیت حس را بهتر از اقای فراستی میشناسند و دوربین را به چون و چرا کشیدند.
اصلا از دید شما و اقای فراستی که میتوان تقریبا گفت
مخترع این نظریه هستید،حس اینگونه که ایشون تعریف کردند هست؟ یعنی سکانس های پایانی از دید شما حس تولید نمیکند؟ نکته بعد انکه اصلا ما حکمی قطعی داریم که سینما با حس سرو کار دارد یا حکم قطعی داریم که سینما مدیومی ابژکتیویته است؟
اینکه همه چیز در هنر را بر مبنای حس تحلیل کنیم درست است؟ نظر شما در مورد روایت فیلم و دوربین چیست؟
(علت پرسش من از شما پاسخ نگرفتن از صاحب مطلب و به خصوص نوع نوشتار مطلق انگارانه و حق به جانب ایشون است.و اینکه صاحب نظریه حس شخص ویشون نیستند،هر چند که نمیشه صاحب خاصی هم براش معلوم کرد.متشکرمhttp://cinscreen.com/?id=7756

سید جواد:
سلام و سپاس.

1) بحث «حس» و «احساس» در کلام جناب فراستی مدت‌ها بود که وجود داشت و البته ایشان بیشتر از واژه‌های «ناخودآگاه» یا «عواطف» استفاده می‌کردند تا «حس» یا «احساس». در عین حال، بیش و کم می‌شد سخنان کتبی یا شفاهی‌ای از ایشان یافت که در این باره اندکی نامتعین، کمی گنگ و حتی گاه مقداری متناقض سخن گفته بودند. بنده‌ی کمترین با کنکاشی چندین ساله بر روی این سخنان و نقاط قوت و ضعفش تلاش کردم تا به مقوله‌ای تئوریزه شده در این بحث دست پیدا کنم. حاصل این تلاش‌ها نظریه‌ی «حس و احساس» شد که برای نخستین بار در سال 1393 توسط بنده‌ی حقیر مطرح گردید. بنده تعریف خودم از هنر- تعریفی که به آن باور دارم و البته شاید از جنبه‌ای خاص، اندکی با آنچه جناب فراستی به آن اعتقاد دارند متفاوت باشد - را نیز بر پایه‌ی همین نظریه بنا کردم و آن تعریف این است: «هنر آن مدیوم بیانی‌ای است که مبدأ و مقصدش اساساً حس است.» یعنی هنرمند اساساً حس‌های خود را بیان می‌کند و آنچه بیان می‌کند اساساً با حس مخاطب است که دریافت، درک و احیاناً فهم می‌شود.

2) بر اساس آنچه در قسمت "1" عرض شد، وقتی می‌پرسید «اینکه همه چیز در هنر را بر مبنای حس تحلیل کنیم درست است؟» یا وقتی سؤال می‌کنید که آیا حکمی قطعی وجود دارد مبنی بر اینکه هنر با حس سر و کار دارد، باید در پاسخ عرض کنم که بر اساس نظریه‌ی بنده و به تبع آن تعریف اینجانب از هنر، بله. یعنی این قضیه از نظر شخصی بنده قطعیت دارد و فکر می‌کنم که حقیقت امر همان است که عرض کرده‌ام. اشخاص دیگر نیز اگر نظریه‌هایی متفاوت داشته باشند، تحلیل‌های متفاوتی نیز ارائه می‌دهند و آن نظریات و تحلیل‌ها مادامی که مستدل باشد قابل تأمل و چه بسا قابل پذیرش خواهند بود.
پس اگر منتقدی با قطعیت و مطلق‌گونه سخن می‌گوید، از این روست که به آنچه می‌گوید اعتقاد دارد و فکر می‌کند که آنچه او می‌گوید درست است، که اگر غیر از این فکر می‌کرد اصلاً نظر فعلی را مطرح نمی‌کرد. شما یا به چیزی اعتقاد و اطمینان دارید یا ندارید. اگر دارید، آن را با اطمینان مطرح کرده و به شکلی مستدل از آن دفاع می‌کنید. اگر هم به آنچه می‌گویید اعتقاد ندارید، آن مطلب اصلاً حرف شما نیست. پس قطعیت و جزمیت در کلام می‌تواند نشان از باور محکم به نظر شخصی خودِ فرد باشد. و فراموش نکنیم که او نظر شخصی‌اش را مطلقاً بیان می‌کند. شما می‌توانید نظری متفاوت داشته باشید و با استدلال نظر شخصی یک منتقد را به چالش بکشید. در این میانه استدلال هر شخص که محکم‌تر باشد، جای خود را در وجود مخاطب باز خواهد کرد.

3) اما به سراغ سینما برویم.

الف) سینما مجموعه‌ای است از تصویر، رنگ، صدا، موسیقی، جلوه‌های ویژه و امثالهم. شما می‌توانید جلوه‌های ویژه را از سینما حذف کنید و سینما همچنان سینما باشد؛ نتیجه می‌شود یک فیلم ساده‌ی احیاناً ابتدایی. می‌توانید صدا (دیالوگ) را نیز از سینما حذف کنید و سینما همچنان سینما باشد؛ همچون سینمای صامت. حتی می‌توانید موسیقی را هم از سینما بگیرید و سینما هنوز سینما باشد و چیزی را نتیجه بدهد همچون نخستین فیلمهای سینمایی تاریخ. رنگ را هم اگر سینما بگیرید، سینما هنوز سینماست و نتیجه می‌شود یک فیلم سیاه-سفید. فیلم‌های صامتِ سیاه-سفیدِ خیلی قدیمی حتی «میان‌نویس» (متن یا نوشتار) هم نداشتند. اما فقط یک عنصر است که هرگز نمی‌توانید آن را از سینما بگیرید و آن «تصویر» است. تصویر را اگر از سینما بگیرید، سینما دیگر سینما نخواهد بود. پس تصویر، جزء ذاتی این پدیده (سینما) است. تصویر هم نه با شنیدن دریافت و درک می‌شود، نه با خواندن و نه با هیچ چیز دیگری مگر«دیدن». و دیدن یعنی عینیت و عینیت یعنی ابژکتیویته. بنابراین، ابژکتیو بودن سینما حکم شخص خاصی نیست؛ ذات پدیده است که این امر را تعیین کرده است. پس در سینما اساس هر دریافت یا درکی اگر از گذرگاه تصویر و دیدن نباشد، تضادی ذاتی و تناقضی ماهوی با پدیده پیدا می‌کند و لذا سینمایی نیست.

ب) «حس» در ناخودآگاه انسان جای دارد و «احساس» در خودآگاه. از نظر بنده سینما می‌تواند لزوماً به «حس» نرسد، بلکه فقط خالق «احساس» باشد؛ احساسی سرگرم کننده. اما هنر، بر اساس تعریفی که در بالا عرض شد، با «حس» سر و کار دارد. پس نتیجه می‌گیریم که سینما همیشه هم هنر نیست؛ فقط اگر «حس» خلق کند، هنر است. بنابراین بنده سینما را «هنر ناب» یا «هنر محض» نمی‌دانم.

نتیجه: دو سؤال پرسیده‌اید:
1- حکمی قطعی داریم که سینما با حس سرو کار دارد؟
ــ از نظر بنده، خیر. سینما فقط گاهی (فقط آن زمان که به هنر رسیده باشد) با حس سر و کار دارد.
2- حکم قطعی داریم که سینما مدیومی ابژکتیویته است؟
ــ بله. اما این حکم را کسی صادر نکرده؛ ذات و ماهیت سینماست که تعیین کننده است.

4) حالا برسیم به «ماجرای نیمروز».
پرسیده‌اید: «سکانس های پایانی از دید شما حس تولید نمیکند؟»
پاسخ بنده این است: خیر. نه تنها حس تولید نمی‌کنند، بلکه احساس هم تولید نمی‌کنند. زیرا، بنابر آنچه در بالا ذکر شد، چه حس و چه احساس در سینما باید از گذرگاه «دیدن» عبور کند و در این فیلم از آنجاکه دیدار ما به دلایل گوناگون- که اینجا مجال طرح آنها نیست- مختل است، نه حس می‌تواند تولید شود و نه احساس. شاید در برخی مخاطبین، «شور» تولید شود که این «شور» هم چون از ابژکتیویته عبور نکرده، شوری سینمایی نیست.

هادی دوشنبه 2 مرداد 1396 ساعت 14:36

بله درسته اقای فراستی فیلم های ارزشمندی مثل:
گشت 2 و پنجاه کیلو البالو و من سالوادوره نیستم و ...
که اصلا مبتذل نیستند(!) و نمونه بارز کمدی استاندارد هستند رو نقد میکنند()

سید جواد:
کی از ارزشمندی حرف زد؟ کی از ابتذال گفت؟ مگر اصلاً موضوع بحث نقد شفاهی بود؟

Arka یکشنبه 1 مرداد 1396 ساعت 23:24

سلام سید

دلمون برای آقای فراستی تنگ شده

سلام ما رو برسون داداش

سید جواد:
سلام.
به روی چشم. فقط بگم چه کسی سلام رسونده؟

Ar@sh یکشنبه 1 مرداد 1396 ساعت 13:37

در پاسخ به مخاطب:
فقط کارهای علی رفیعی. خوب نیست اما قابل نقد است.
در پاسخ به سلام:
سالینجر نویسنده خوبی نیست.

مدیر وبلاگ در مورد اینکه نظر استاد به فیلم نینوچکا منفیه مطمئنی؟
همین پارسال ازشون پرسیدم فیلم رو خیلی خوب می دونستن!!!!

سید جواد:
خیر، بنده در توضیحی تکمیلی نیز عرض کردم که درباره‌ی نظر ایشان نسبت به «نینوچکا» تردید دارم. اگر شما اطمینان دارید، ما به اطمینان شما احترام می‌گذاریم و اعتماد می‌کنیم. ممنون از کمک‌تان.

شهاب یکشنبه 1 مرداد 1396 ساعت 05:32

\چون ممکن است زندگی ادامه داشته باشد ولی سینما در حال حاضر هم تمام شده است !

سید جواد:
در اولین پیام خود فرمودید: «چیزی ازش [از سینما] نمونده توی دنیا»
و بلافاصله اضافه کردید: «چندسال دیگه مفهوم جدی‌ای از سینما باقی نمیمونه»
اینک هم می‌فرمایید: «سینما در حال حاضر هم تمام شده است.»

1) جمله‌ی نخستی که از شما نقل شد، با توجه به آنچه در دنیا در حال وقوع است کاملاً غلط است.
2) جمله‌ی دوم نقل شده از شما صحیح‌تر است و این جمله از قضا نشان می‌دهد که تا چند سال دیگر هم از سینما چیزی باقی خواهد ماند؛ البته چیزی که از نظر شما جدّی نخواهد بود. پس در باقی ماندنش، طبق فرمایش خودتان، شکّی نیست. بنابراین طبق استدلال خودِ شما که «چون زندگی احتمال ادامه دارد، پس برایش انرژی صرف می‌کنیم.» می‌توان نتیجه گرفت که «چون سینما احتمال ادامه دارد، پس برایش انرژی صرف می‌کنیم.»
3) سومین جمله‌ی منقول از شما، باز هم همان جمله‌ی نخست است و کاملاً اشتباه.

* نتیجه: نظر شما درباره‌ی سینما دارای تناقضی آشکار است. ابتدا باید برای خودتان روشن باشد که بالاخره نظرتان مطابق جملات اول و سوم است و یا منطبق با جمله‌ی دوم. اگر به جملات اول و سوم اعتقاد دارید، که نتیجه‌اش می‌شود اختلاف نظر بنده و شما که در این بین، مشاهدات عینی مؤیّد نظر بنده خواهد بود، هرچند که اصراری برای تثبیت آن ندارم. اگر هم به جمله‌ی دوم خودتان باور دارید، که پاسخ همان است که ذیلِ آن جمله براساس فرمایشات خودتان عرض شد.

موفق باشید.

[ بدون نام ] یکشنبه 1 مرداد 1396 ساعت 04:35

می بخشی سیدجان یعنی نظرشان نسبت به هر دو فیلم لوبیچ کاملا منفی است یا تا حدی؟

سید جواد:
توضیحات تکمیلی را در کامنتی مربوط به همین موضوع عرض کرده‌ام.

هادی یکشنبه 1 مرداد 1396 ساعت 01:14

کی راجب اش نقد مینویسید؟

سید جواد:
مگر اصلاً قرار است نقدی بر این فیلم بنویسیم؟

حامد شنبه 31 تیر 1396 ساعت 23:43

سلام. لوبیچ پنجمین فیلمساز مورد علاقه استاد هستند.کدوم فیلم های لوبیچو خوب میدونن به جز مغازه گوشه خیابان اگه نینوچکا و بودن یا نبودنو دوست ندارن؟

سید جواد:
سلام.
ببخشید. اشتباهی رخ داد که تقصیر بنده بود. شما فرمودید «بودن و نبودن» و بنده اشتباهاً «داشتن و نداشتن»- که اصلاً مال لوبیچ نیست؛ مال هاکس است- را برداشت کردم. تازه اشتباه به همین جا ختم نمی‌شود چون جناب فراستی فیلم «داشتن و نداشتن» را می‌پسندند اما کتاب «داشتن و نداشتن» را خوب نمی‌دانند.
در کل در پاسخ به شما باید عرض کنم که:
نینوچکا را اگر اشتباه نکنم در یک مصاحبه گفتند که خیلی نمی‌پسندند.
درباره‌ی بودن و نبودن هم اصلاً نظرشان را نمی‌دانم و همچنین اطلاع ندارم که کدام یک از فیلمهای لوبیچ را اساساً می‌پسندند.

هادی شنبه 31 تیر 1396 ساعت 15:32

سلام
نظر شما و آقای فراستی درباره فیلم ساعت پنج عصر چه هست؟

ممنون

سید جواد:
سلام.
ندیده‌ایم فیلم را.

[ بدون نام ] شنبه 31 تیر 1396 ساعت 12:39

سلام. نظر آقای فراستی در مورد دو فیلم ارنست لوبیچ،"نینوچکا" و "بودن یا نبودن" چیست؟ ایشان در بین فیلمهای تارکوفسکی کدام فیلمها را قبول دارند؟

سید جواد:
سلام.
نظرشان درباره هر دو فیلم نامبرده، مثبت نیست.
از میان آثار تارکوفسکی نیز هیچ‌کدام را نمی‌پسندند.

saeedsafari شنبه 31 تیر 1396 ساعت 01:35

این فیلم که همش رقصه چیو نقد کنیم؟ اونم 500 کلمه!!!
به نظرم فیلم ماقبل نقده. 10 دقیقه هم نمیشه تحمل کرد.

شهاب جمعه 30 تیر 1396 ساعت 23:07

نمیدونم برای سینمایی که چیزی ازش نمونده توی دنیا و چندسال دیگه مفهوم جدی‌ای از سینما باقی نمیمونه و همه چی به موبایل و تبلت انتقال میکنه و به یه چیز نازل تبدیل میشه چرا اینقدر حرص و جوش میزنید ؟

سید جواد:
شما چرا برای زندگی‌ای که ممکن است یک ثانیه بعد تمام شود، تلاش می‌کنید؟

سلام جمعه 30 تیر 1396 ساعت 21:59

نظر ایشان و شما در مورد جیمز جویس و سالینجر(مخصوصا ناطوردشت)چیست؟

سید جواد:
در مورد سلینجر نمی‌دانم نظرشان چیست ولی جویس را نویسنده‌ای جدّی و قابل تأمل می‌دانند.

مخاطب جمعه 30 تیر 1396 ساعت 21:03

سلام
میخواستم بدونم استاد تئاتر های کی رو توصیه میکنن؟

سید جواد:
سلام.
بنده الآن شخص خاصی را در ذهن ندارم.

شایان جمعه 30 تیر 1396 ساعت 19:07

سلام...اگه ممکنه دوست داشتم بدونم نظر استاد در مورد فیلم قبلی کارگردان لالالند یعنی "ویپلش" چیه

سید جواد:
سلام.
نظرشون مثبته.

reza جمعه 30 تیر 1396 ساعت 01:33

شبت بخیر سید جواد جان. شرمنده که سوالم را در دو بخش عرض میکنم
اگر ممکن هست نظر استاد در مورد 'zootopia' را هم بفرمایید.
ضمنا در پایین در پاسخ به کی از کاربران اشاره کرده اید که 'نگاه فرمی مفهوم زده'
مگر تنها نگاه فرمی که از آن حرف می زنیم همان مبحث ایجاد نمودن حس در مخاطب نیست؟
پس نگاه فرمی مفهوم زده چطور هست؟ یعنی در آن بجای اینکه 'حس' مد نظر قرار گیرد، پیامی که فیلمساز قصد انتقالش را داشته اهمیت دارد حتی اگر اثر حسی ایجاد نکند ؟

سید جواد:
نظرشان دربارهه‌ی Zootopia منفی است.
درباره‌ی فرم درست می‌فرمایید. «نگاه فرمی مفهوم‌زده» یعنی نگاهی که خودِ فرد تصور می‌کند فرمی است، اما در واقع مفهوم‌زده است و غیر فرمی.

مخاطب جمعه 30 تیر 1396 ساعت 00:22

سید جان، این ایمیلها ها را شما میخوانی یا کس دیگری؟
این ایمیل برای شخص شماست؟

سید جواد:
خیر، اینها ایمیل‌های کافه هستند و جهت خواندن به دست جناب فراستی می‌رسند.

reza پنج‌شنبه 29 تیر 1396 ساعت 15:54

سلام. بنظر استاد فراستی 'Rango' و 'Finding Nemo' آثار خوبی نیستند ؟

سید جواد:
Rango را نمی‌دانم ولی اگر اشتباه نکنم یک بار گفتند که نظرشان درباره‌ی Finding Nemo منفی نیست.

حمید پنج‌شنبه 29 تیر 1396 ساعت 15:41

نظر استاد راجبه فیلم lalaland چطوره?

سید جواد:
فعلاً چون داور مسابقه‌ هستند، اجازه دهید نظرشان را ذکر نکنیم.

ناشناس چهارشنبه 28 تیر 1396 ساعت 23:55

سلام

سیدجان یک خواهش از شما و جناب فراستی داشتم.

اگر ممکنه برای این مسابقه یک زمانبندی مشخص هم اعلام کنید. مثلا نقدهای برتر در فلان تاریخ اعلام می شوند و ... .

من شما و جناب فراستی رو خیلی دوست دارم اما به شدت از دستتان ناراحت هستم. دوبار قبلا در این وبلاگ فراخوان اعلام شد که هر دو بی نتیجه ماند یکبار برای نقدهای کاربران که در صورت تایید استاد در وبلاگ قرار گیرند و دیگری در مورد سوالات کاربران.

من به خوبی آگاهم که وظیفه ی استاد و شما نیست که این کارها را انجام دهید و همه چیز از روی عشق است. اما حداقل کاری که می شد انجام داد این بود که در وبلاگ اعلام شود به فلان دلیل امکان طرح سوالات کاربران از جناب فراستی دیگر وجود ندارد.

سید جواد:
سلام.
درباره‌ی مسابقه که حتماً زمان اعلام خواهد شد.
درباره‌ی ناراحتی‌تان هم باید عرض کنم که بیشتر حق با شماست، هرچند که اعلامی که می‌فرمایید بیش و کم در وبلاگ صورت گرفت.

امید چهارشنبه 28 تیر 1396 ساعت 23:50

"گفته‌اند که آن زمان مفهوم‌زده و مرعوب جوّ روشنفکری پوچ بوده‌‌اند."
یعنی آقای فراستی اون زمان نگاه فرمی به سینما نداشتن ؟

سید جواد:
نگاهِ فرمی‌شان مفهوم‌زده و مرعوب جوّ روشنفکری پوچ بوده است.

محمد چهارشنبه 28 تیر 1396 ساعت 17:49

سلام سید جان عذر میخوام مهلت ارسال نقد ها تا چه تاریخی هستش؟

سید جواد:
سلام.
اعلام خواهد شد. فعلاً فرصت هست.

hosein چهارشنبه 28 تیر 1396 ساعت 09:15

سلام
نظر ایشون درباره ی کارهای rowan atkinson چیه؟

سید جواد:
سلام.
تا به حال اظهار نظری از ایشان در این باره نشنیده‌ام.

رضا سه‌شنبه 27 تیر 1396 ساعت 10:53

سلام ، دیشب اکران خصوصی اولین فیلم مهران مدیری بود میخواستم ببینم اگر اقای فراستی رفته بود نظرشان را در مورد این فیلم بدونم. ممنون

سید جواد:
سلام.
خیر، ایشان فیلم را ندیده‌اند.

حسین دوشنبه 26 تیر 1396 ساعت 15:14

سلام
آیا به نظر شما میشود دو تا نقد مخالف یکدیگر باشند اما هر دو فرم داشته باشند؟ فرض کنیم یکی از این نقدها فیلمی را دارای فرم بداند و دیگری فاقد فرم، اگر یکی از این نقدها درست باشد پس دیگری باطل است. فکر می کنم برای شما که همه چیز را فرم می دانید این اشتباه قابل قبول نباشد.
یک سوال دیگر هم دارم که مرتبط است با سوال اولم، اینکه آیا نگاه شما و آقای فراستی به فرم افلاطونی است؟یعنی معتقدید که هر اثر هنری یک فرم ایده آل دارد که خالق اثر باید سعی کند به آن برسد یا اینکه فرم یک اثر در ارتباط با مخاطب خاص معنا پیدا می کند و اثر می تواند برای یکی فرمیک باشد و برای دیگری نباشد.
با تشکر

سید جواد:
سلام.
ممکن است دو نقد، هر دو، دارای فرم داشته باشند، اما تنها حرف یکی از آنها صحیح باشد. یعنی هم می‌توان حرف درست را با فرم بیان کرد و هم حرف غلط را.
اما اگر یک نقد فیلمی را مطلقاً دارای فرم بداند و نقدی دیگر آن را تماماً فاقد فرم تلقّی کند، در این صورت چه برای ما که همه چیز را فرم می‌دانیم و چه برای هر عقل سلیم دیگری، تنها یکی از این نقدها درست است چراکه جمع ضدّین منطقاً محال است و ربطی به نوع دیدگاه ندارد.

آنچه بنده، شخصاً، به آن معتقد هستم بیشتر رنگ افلاطونی دارد تا نوع دیگری که بیان فرمودید.

علی دوشنبه 26 تیر 1396 ساعت 13:01

سلام بر شما.
علت ایتکه جناب فراستی قبلا فیلم ملک الموت بونوئل را دوست داشته اند و در لیست برترین ها آنرا می‌آورده اند چه بوده است؟
برای فیلم همشهری کین چطور؟

سید جواد:
سلام.
«همشهری کین» را که هیچ وقت در لیست برترین‌ها نداشته‌اند اما درباره‌ی ملک‌الموت خودشان گفته‌اند که آن زمان مفهوم‌زده و مرعوب جوّ روشنفکری پوچ بوده‌‌اند.

وحید دوشنبه 26 تیر 1396 ساعت 12:14

سلام
کدام ترجمه از جنایت و مکافات رو بهتر میدونید؟

سید جواد:
سلام.
احد علیقلیان - مهری آهی

محمد رضا جمعه 23 تیر 1396 ساعت 16:50

اگر اون فیلمی رو که استاد دوست نداره رو دوست داشته باشم استاد نقدم رو دوست میداره؟

سید جواد:
اگر از نگاه فرم نوشته باشید و استدلال فرمی داشته باشید و نگارش‌تان نیز خوب باشد، حتماً خواهند پسندید.

Mokhatab جمعه 23 تیر 1396 ساعت 15:27

استاد اونجایی که نیشخند میزنه میگه"داورشم،منم" داره خیلی محترمانه میگه موضعتون رو تنظیم کنیم. نقد مثبت ننویسین به لالالند

A-Reza پنج‌شنبه 22 تیر 1396 ساعت 20:37

سید جواد اگه تو شرکت کنی من شرکت میکنم. نمیخوام برنده بشم فردا بگن سید مصدوم بود.
.......
البته لالا لند فیلمی نیست که وسوسه بشم و دست به قلم بشم.
فقط موسیقی متنش کمی قابل تحمل بود. دیگه هیچی نداشت همش افتضاح بود. مقوا. اصلا در نیومده بود.
تمام... بریم فیلم بعدی.

شنیدم جایزه برنده "سرویس 20 پارچه" هست صحت داره؟

سید جواد:
شما بیا برنده شو؛ ما می‌سپریم کسی از من و مصدومیتم حرفی نزنه.

خورشیدی چهارشنبه 21 تیر 1396 ساعت 21:43

سلام سید
سید جان منظور استاد به بچه های وبلاگ بود یا کلا همه کسانی که استاد رو میشناسن؟
مگه ما تو وبلاگ چند نفر دست به قلم داریم؟

سید جواد:
سلام.
خیر، این یک فراخوان کلّی است. از آنجاکه کافه ژی یک بِرَند بین‌المللی است، فراخوان مسابقه‌ نیز برای هر فارسی زبان دست به قلمی است که در هر جای دنیا زندگی می‌کند.

سلام چهارشنبه 21 تیر 1396 ساعت 12:11

نظر ایشان در مورد پرسه در مه بهرام توکلی چیست؟

سید جواد:
منفی.

رها ایرانی چهارشنبه 21 تیر 1396 ساعت 06:56

سلام.ممنون از زحماتتون. خواستم بپرسم از دوره جدید کلاس ها خبری نیست هنوز؟ کی برگزار میشه؟

سید جواد:
سلام.
خیر، به محض شروع کلاس‌ها اطلاع‌رسانی خواهد شد.

سلام سه‌شنبه 20 تیر 1396 ساعت 19:38

سلام
نسبت برقرار کردن توسط کارگردان یعنی چه؟
کن لوچ در آخرین فیلمش چطور نسبت برقرار میکند؟

نگاه آسیب شناسانه را چطور می فهمیم؟

سید جواد:
سلام.
نگاه و نوع نسبت برقرار کردن فیلمساز از روش پرداختش به مسأله‌ روشن می‌شود که این، البته نیاز به حس تربیت شده و قوه‌ی تحلیل دارد.

مخاطب سه‌شنبه 20 تیر 1396 ساعت 17:09

سلام
چرا فقط لالالند؟

سید جواد:
سلام.
فعلاً «لالا لند». هر دوره، یک فیلم.

رضا سه‌شنبه 20 تیر 1396 ساعت 14:53

سلام یه کم در مورد این مسابقه توضیح میدید مثلا تا چه تاریخی وقت هست؟ و بعد که نوشتیم باید به کافه ببریم یا هماهنگ کنیم یا کلا باید چیکار کرد؟

سید جواد:
سلام.
در روزهای آینده حتماً جزئیات را اطلاع رسانی خواهیم کرد.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد