مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

مطلب محسن باقری هَرابَرجانی درباره کانالهای مجازی به نام مسعود فراستی

کانال تلگرامی و اینستاگرام مسعود فَراستی

جَعلی است و ادمینش جاعل

مسعود فراستی:

همه کانال‌های مجازیِ به نام من، مردود هستند

(نویسنده: محسن باقریِ ‌هَرابَرجانی)

لینک این مطلب در خبرگزاری تسنیم


سید محسن باقری؛ ادمین خودخوانده و جاعلِ جَریِ کانال‌های مَجازی فَراستی -بر خلاف سیدجواد یوسف‌بیک (نویسنده و مسئول وبلاگ و سایت آقای فَراستی)- «دروغگو»، «جاعل» و صد روی صد «غیرقابل اعتماد» است. بار اول، چندماه پیش بود که نقد من بر فیلم ضد ملی دونده‌زمین کمال تبریزی با نام (شاگردان فراستی وارد می‌شوند: تحقیرِ "سرزمین کهن" در "دونده زمین" ) در 16 خرداد 95، در خبرگزاری تسنیم منتشر شد و آنجا از تیتراژ فیلم تا پایانش سکانس به سکانس نشان داده بودم (اثبات کرده بودم) که چرا فیلم، ضدِ وطن است.  چند روز بعدش در تاریخ 22 خرداد 95 یادداشت منتقدانه‌ی دیگری از من به نام «کسی از فحش‌های سکانس‌شده کمال تبریزی به تبار ایرانی خبر ندارد»، که در نقد مصاحبه کمال تبریزی با روزنامه اعتماد نوشته بودم را خبرگزاری مشرق منتشر کرد. آنجا این پرسش اساسی و حتی استراتژیک را مطرح کرده بودم که  رسانه‌های روشنفکری و شبه‌روشنفکری- فارغ از توجه به هر گونه ایدئولوژیِ مذهبی و غیر مذهبی- چرا سر بزنگاه‌ها از ملیت خودشان و خودمان که ایرانی هستیم و از این وطنی که همیشه متعلق به همه‌ی ماست دفاع نمی‌کنند؟ و یادداشت را با این جمله‌ها به پایان رسانده بودم:

« اینکه برخی رسانه‌ها(ی غیر‌ِ و حتی ضد روشنفکری) آمده‌اند پشتِ نقد فَراستی، اصلا برای رسانه‌های روشنفکر، پیام خوبی نیست. کار تمام است. هرکه پشت کشور و مردمش بیایستد و در هَجمه‌ها جُم نخورد، برنده(امروز می‌نویسم رستگار) است و هرکه دانسته یا نادانسته به مردم و وطنش پشت و خیانت کند، بازنده. این گوی و این میدان.»

 سید محسن باقریِ جاعل، یادداشت‌ها را دزدید و با الصاقِ «سید» و «عکس خودش با کرواتی نیمه‌باز روی تی‌شرت» به ابتدایش، ذوق‌زده آن‌ها را در «سلام سینما» و معلوم نیست چه جاهای دیگری، منتشر کرد.

7 اسفند(سه روز پیش) یادداشتی نوشتم به نام «فراستی و نخود آشِ سهیلی» که سیدجواد آن را در وبلاگ فراستی- که مورد تایید آقای منتقد است- منتشر کرد؛ میثم امیری با اینکه اساسا با نوشته من موافق نبود، تیتر را نقد کرد و گفت حتی ضدِ نوشته‌ات است؛ آن را به «نخود آش درهم سهیلی علیه فراستی» تغیر دهی بهتر است. سیدجواد تیتر را تغییر داد؛ اما آن یکی «سید» -سید جاعلِ جَری- با شتابی وصف‌ناپذیر و بِشکن‌زنان، حالا دیگر یادداشت را زده بود زیر بغل و با همان تیترِ منسوخ، در کانال تلگرامی جعلی فراستی، با نام خودش منتشر کرده بود و ابتدایش نوشته بود: «بازتاب ادمین سید محسن باقری به نامه حمید  فرخ‌نژاد». و در چند پستِ بعدش به مناسبتی دیگر در واکنشی (یا به قول خودش بازتاب) به آقای مهراب قاسم‌خانی نوشت: «عکس را از کافه سینما می‌دزدید و متن را از فرخ‌نژاد کش می‌روید و فیلمنامه‌ها را از روی فرندز می‌دزدید و دکور دورهمی را هندی‌ها الهام می‌گیرید و الی ماشاالله ... حال سوال اینجاست که؛ جناب محراب قاسمخانی برادر محترم مگر تا به امروز غیر از دزدی کار دیگری می‌کردید؟» و "محراب" (؟!) را دزد نامید.

ادمینِ خودخوانده‌ی کانال‌های جعلی فَراستی، باز پریروز فحش‌نامه‌ای را علیه آقای حمید فرخ‌نژاد منتشر کرد؛ آنهم با اشکالات فراوانِ املایی و انشایی و لحنی کج و کوله که فقط از ذهنی کلاژ شده بر می‌آید و توی خیال‌پردازی‌های خودش با چنته‌ای خالی از فکر و واژه، این‌دفعه با وام گرفتن از اصطلاحِ «رخ در رخِ» سعید سهیلی در برنامه اخیر هفت، حمید فرخ‌نژاد را به جنگ -و توهین رو در رو- فراخواند و البته نتوانست از واژه‌هایی  که درباره آقای فرخ‌نژاد در آن یادداشت قبلی نوشته بودم، چشم بپوشاند.

 ادمین خودخوانده در حال توهین و افترا با برندِ فَراستی، آنهم ظاهرا زیر پرچم فَراستی است و فکر می‌کند می‌شود با این نمدهای لِه کلاهی برای خودش بدوزد و با اشاره به زیرِ شلوارِ فرخ‌نژاد کار و بار خودش را راست و ریس کند.

طبیعی است که امروز (سه‌شنبه 10 اسفند 1395) از او به دلیل دزدیدن و تحریفِ نوشته‌هایم در دادگاه شکایت خواهم کرد (پاک کردنِ نوشته‌های من در کانال جعلی‌اش هم کمکی به او نخواهد کرد؛ چون به اندازه کافی از دزدی‌هایش اسکرین‌شات گرفته‌ام). حالا که او برای هر حاشیه‌سازی پوشالیِ دیگری آنهم  با کلمه‌های من، تیز کرده است؛ چاره‌ای ندارم اعلام کنم تا اطلاع ثانوی، قرار نیست به ایمیلِ کوتاه و "محترمانه‌ای" که سید ابراهیم نبوی از طریق سیدجواد یوسف‌بیگِ عزیز، در پاسخ به یادداشت منتقدانه‌ام با نامِ «شجاعت اندیشیدن و روشن‌گری‌اش» که هفتم اسفند منتشر شده است، پاسخی بدهم؛ البته اگر ادمین جاعله، این یکبار را دندان روی جگر بگذارد و از این‌یکی متاع بگذرد و خودش را نیاندازد وسط.

این  دزدی‌های ناشیانه از کسی که انشاء نوشتن هم بلد نیست -و نشانی به سوء استفاده‌های دیگر به نام فَراستی در همان کانال و اینستاگرام می‌دهد- را گفتم تا مخاطبان به آن صفحه و عکس اعتماد نکنند و آقای منتقد را در یادداشت‌ها و برنامه‌های تصویری‌اش دنبال کنند.


پی‌نوشت1: دیروز ظهر با استاد فَراستی تماس گرفتم و شرح ماجرا را برایشان توضیح دادم. آقای منتقد گفت: «همه کانال‌های مجازی به نام من مردود هستند.»

پی‌نوشت2: میثم امیری راست می‌گوید؛ چندماهی است دارد می‌گوید در عرصه‌ی نوشتن، فامیلی‌ام را با پسوندی، پیشوندی چیزی متعین کنم. متعین می‌کنم؛ محسن باقری هَرابَرجانی (روستای پدری‌ام).

نظرات 27 + ارسال نظر
احمد کریمی چهارشنبه 11 اسفند 1395 ساعت 12:27

خدا بد نده سیدجان
زیاد حرص نخور سید، فکر می کردم واسه کسی مثل شما این بحث ها دیگه عادی شده

سید محسن باقری چهارشنبه 11 اسفند 1395 ساعت 10:16

خب همین لینک رو زودتر میدادی حداقل چشم من به جمالشون روشن بشه خب.
در ضمن یک نکته دیگه هم بگم و دیگه تمام . البته باید مننظر روز دادگاه باشم
نکته اول: من پاسخ آش درهم سهیلی یا یه چیزی توی این مایه ها را اصلا نخوانده بودم. یک در میون کلماتش رو دیدم بر اساس همان اطمینان غلط که قبلا گفتم پست رو کپی کردم و نمیدونم همون لحظه یا چند ساعت بعد در کانال گذاشتم. اصلا هم منظور ایشون رو از چشم پوشی از واژگان ایشون رو نفهمیدم کدوم واژه مدنظرشه.کپی از سهیلی هم نفهمیدم. رودرویی مگه کلمات مختص کسی محسوب میشده؟ ولش بگذریم
۲_ من اصلا و ابدا اینجوری که جناب باقری می فرماید بیکار نیستم
۲۰ روز یکبار به وب سر میزنم و پست ها را یک خط در میان میخونم و اگر یاید بره توی تلگرام میزارمش توی نوبت تا روزش فرا برسه و در کانال مربوط به استاد پست بشه . این رو هر کسی که پیج و کانال و آپارات و شبگه ما رو پیگیری کرده باشه متوجه میشه. همین الان کانال تقریبا ده پست از وب عقب تره. ویدیوهای جشنواره هنوز توی سایت آپلود نشده اینستا اصلا مذیر در واقع نداره و کامنت های رکیک پاک نشدم چون اصلا خونده نشدن. اون چیزی هم که از دیروز وقت من رو گرفته این پست شما بوده که کاملا یک نصف روز وقت من رو گرفته تا پاسخ شبهات بدوستانم ذز تلگرام باشم. هر چه بیشتر پست شما را مرور میکنم بیشتر از ناراحتی ام تسکین میشه چون مطمئن هستم از روی شناخت میشه گفت چند روزه من رو قضاوت کردی و خب قطعا قضاوت جاعل بودن کسی با پاسخگویی حل نمیشه. منم از همین الان تصمیم گرفتم بی خیال بشم. انشالله یک روزی خودت متوجه اشتباهت میشی اگر اون روز نبودم برای حلالیت گرفتن من از همینجا پیش پیش اعلتم میکنم که همین امروز بخشیدمت و هیچ گله ای ندارم.
میمونه داستان مردود بودن پیج و تلگرام که اونم مننظر پیام سید هستم . یا علی مدد

سید محسن باقری چهارشنبه 11 اسفند 1395 ساعت 09:51

این حراپورتچی یعنی همان راپورتچی که در کلیدبورد کپی شده بود هنگام تایپ قطعا به اشتباه past شده

سید جواد:
OK

سید محسن باقری چهارشنبه 11 اسفند 1395 ساعت 09:34

خطاب به رضا
سلام و ممنون از حضورت
شکایت من که خیلی منتظرم. این بحث ها نباید شروع میشد اپنم توسط یک فرد بی هویت تمام شدنش دیگه دست من نیست

عباس چهارشنبه 11 اسفند 1395 ساعت 07:57

سلام و درود و خسته نباشید

سید حان خدا بد نده ( سرم خیلی شلوغ نبود؛ فشار خونم شلوغ بود که گذرم را به اورژانس و بیمارستان کشاند. )
الهی که همیشه سالم و سرحال و سرپا باشی و دوباره برگردیم سر نقد فیلم ها و ما استفاده کنیم از شما و استاد عزیز ، بخصوص حالا که فیلم های خارجی هم آمده و کلی می شود از نقد لذت برد تا بشینیم پای نامه این و آن ، بازم از خدا می خوام عین دلت ، جسمت هم همیشه سالم و شاد باشه. خیلی مخلصیم.

سید جواد:
ممنونم، دوست عزیز.

سید محسن باقری چهارشنبه 11 اسفند 1395 ساعت 03:51

قابل توجه هرازبرجانی : تا به امروز اکثر کاربران فکر میکردند البته با توجه به کامنت هایشان هنوز هم تصور میکنند یادداشت های اخیر منتشر شده توسط تو با نام (محسن باقری) بدون نام روستای پدری ات توسط من نوشته شده.کسی باید شاکی باشه منم نه تو. اگر وجود حقیقی داشتی در وبلاگی که موسسش من هستم پ مدیر شبکه های اجتماعی اش من هستم انتشار مطالبت را با انتشار عکس در وب شخصی یا صفحه شخصی یا هر چیز دیگری که هویتت رو مشخص میکرد اینطوری نه من را به اشتباه می انداختی نه کاربران را گیج میکردی و نه حتی سید جواد را که در پست از سیر تا پیاز نام من را روی نوشته ات گذاشته به اشتباه می انداختی. کسی که تازه کاره وقتی میبینه نامش با کسی که تجربه بیشتری داره شباهت اساسی داره تمهیدی می اندیشه تا این اتفاق ها رقم نخوره
راستی یادت نره من یکی بی صبرانه گوشم به زنگ خونه و چشمم به دره و موبایلم به دستمه که پستچی یا تلفن اظهارنامه و خبر شکایت و روز حضور در دادگاه مشخص بشه بلکه حداقل اونجا ببینم با کی طرفم از اینکه فرخ نژاد رو زدم چون شبیه تو رفتار کرده ناراحت نباش گردن انشا ننداز که بهانه زیر ده ساله هاست.
عزیزمی . انقدر حال میکنم بند تهدید به شکایت رو میخونم؟ من موندم کسی که خودش رو شاگرد فراستی معرفی میکنه این رو نوشته خیلی مضحک و بچه گانه است. توهم خودبزرگ انگاری اصیلیه

سید محسن باقری چهارشنبه 11 اسفند 1395 ساعت 03:28

خطاب به سرشناس
ممنون عزیز داستان خلاصه وار انتشار مطالب توسط خودم را در جواب محمدرضا در کامنت دادم
البته سید جواد هم انشالله با سرپاشدن از بستر بیماری به عنوان قاضی نظرش رو میده اما خب یک چیز دیگر اضافه کنم که اگر تا به امروز یعنی بعد از گذشت تقریبا دوسال اطمینانم به انتشار نقد مذکور به فیلم دونده زمین را کسی نوشته که میخواسته با نام خودش نباشه انتشار این مطلب در همین وبلاگ دقیقا با نام سید محسن باقری و اشاره به (مدیر سابق وبلاگ) بود . این ماجرا کم روی سوتفاهم من صحه نگذاشت. من مانده ام جناب محسن باقری (هرابرجانی) آن موقع کجا بوده و چرا سید جواد چنین اشتباهی رو مرتکب شده. خواستید اسکرین شات این را آیدی تلگرام بنده درخواست کنید تا بفرستم. حتی در همین وبلاگ هم قابل جستجوست. در پست «از سیر تا پیاز دیاثت فرهنگی» با ذکر تاریخ و روز و منبع. این نه سوتیه نه هیچ چیز دیگراپورتچی فقط شما در نظر بگیرید و خودتون رو بزارید جای من
با توجه به اون سوتفاهم که داشتم و به سید جواد و استاد مشکوک بودم این را در وبلاگ میدیدید چه فکری میکردید ؟ آیا بر آن چیزی که مشکوک بودید یقین حاصل نمی کردید و این ماجرا را کد سید جواد به من قلمداد نمیکردید ؟
من همه این ماجرا را از طریق سید جواد در تلگرام به این نویسنده این پست منتقل کردم. اصلا هم مهم نیست که ماجرا از چه قرار بوده من همه ی این ها رو میگم تا اگر یک درصد این شاگرد جدید فراستی هم نام من آیا اصلا چیزی به نام تفکر و اندیشه حالیش میشه یا اینکه اصلا حاضره رخی به ما بنمایونه یانه ؟ نکته دوم دقیقا خطاب به هر دو عژیز هم کامنت گذار سرشناس و هم نویسنده هم نام : عکس من روی سایت سلام سینما دقیقا تمسخر کراواته که اگر تشریف بیارید آیدی تلگرام من تا براتون بفرستم با بزرگ تر دیدن عکس متوجه تمسخرش میشید.
mohsenbaghery@
سوم از سید جواد سوالی دارم که همینجا میپرسم؟ تو حراپورتچی
حضوری هم با این دوست همنام ملاقات داشتی؟

سید جواد:
در پاسخ به پرسش سید محسن:
1) منظورت از عبارت «تو حراپورتچی» را نفهمیدم. چند بار خواندم ولی فکر کنم اشتباهی تایپی رخ داده است. احتمالاً باید چیزی تو مایه های «راپورتچی» باشد.
2) بله، محسن از دوستان و همکاران من است. یکی از همکاری هامان نیز مربوط می شود به سایت «الفیا». نوشته ایشان- به علاوه مشخصات شان- در سایت مذکور را می توانید در لینک زیر مشاهده کنید:
http://alefyaa.ir/_author/mohsen-bagheri

سید محسن باقری چهارشنبه 11 اسفند 1395 ساعت 02:23

خطاب به شهریار :
اصلا مخاطبان وب با شبکه های اجتماعی زمین تا آسمان فرق میکند. مخاطبان وب خاصند و پیگیر چه طرفدار از نوع تعصبی چه مخالف از نوع سرسختش هر دو از پیگیرهای اخبار و مطالب استادند.
شبکه های اجتماعی مخاطبین کاملا بی اطلاع رو جذب میکنه و به طرفداران یا مخالفین سرسخت وب اضافه میکنه. فعال نبودن در اینستا و تلگرام مساوی با از دست دادن عامه مردم و نفوذ درونشون. دقیقا من قبل از ورود به این شبکه ها مانند شما نظر داشتم اما با فعالیت مداوم در این فضا کاملا تحلیل با مدرک و سندش دارم. شما فقط نگاه کنید ایسنتاگرام تا به حال چند مخاطب کاملا عام را جذب کرده؟ یک ویدیو جذاب میتونه سرنوشت یکی رو از دنیا جهانبخش ها و سلبریتی های مبتذل به دنیای جدی نقد و لذت نقد با مسعود فراستی بکشونه. من حداقل با بیش از ده نفر از این افرادی که عرض کردم ارتباط مجازی دارم و کاملا از روی پیغامهاشون شاهد رشدشون هستم. از پیام صفر درصد اطلاعات تا جایی که الان در غیاب من ج‌واب نظرهای مخالف و کم اطلاع را می دهند و همین ها تکثیر میشن.
نظر شما را هم به همنام عزیز هم به مدیر و دوست خوبم سید جواد و هم به استاد میگم. بودن و نبودن من مهم نیست ترک مسعود فراستی از شبکه های مجازی بزرگترین اشتباهه و غلط محضه. مهم نیست من که بارها اعلام کردم بازم میکنم همه چی رو تقدیم نویسنده این پست میکنم بدون هیچ چشمداشتی. کار و زندگی خودم آنقدر دست نخورده که از خدامه یکی بیاد و به جای من برای استاد زحمت بکشه. متاسفانه دلسوزش رو پیدا نمیکردم. یکی رو هم پیدا کردم (احمد بختیاری) گفت فعلا نمیتونه و موکول کرد به ملاقات حضوری با استاد و خودش.

سید محسن باقری چهارشنبه 11 اسفند 1395 ساعت 02:06

خطاب به آقای خورشیدی گرامی و منصف
من هم مانند شما باور کنید بیش از ده بار خواستار دیدار حتی تلفنی یا مجازی با این جناب همنام که گویا ذاتا همیشه عصبی به نظر میرسند شده ام اما هیچ موقع به این درخواست پاسخ داده نشد. جالب اینجاست چیزی که من در توضیحاتم گفتم که این یک سوتفاهم از طرف من بوده میبینم حتی گستاخی را جدی تر کرده و بنده رو علی رغم اینکه گفتم «هیچوقت شاگرد فراستی اونم من که سابقه حسن نیتم کاملا روشنه تهدید نکن» میبینم پا را بیشتر فرا گذاشته و اینبار تهدید به شکایت قضایی میکنه. آخه من نمیدونم ایشون اصلا ایران زندگی میکرده؟ بعد فکر میکنه الان واقعا کیه ؟ بابا آدم یک کمی اندازه دهنش و با توجه به شرایط زیستی که داره نگاه مبکنه بعد حرف بزنه. من مطلبی را که در پاسخ به فرخ نژاد نوشتم رو با کمی تغییرات نامی به قول ایشان انشایی به خودشون تقدیم میکنم. استاد هم که تا به این لحظه پاسخی مبنی بر غیر فعال شدن کانال و پیج به من ندادند و با توجه به تاییدیه ای که از استاد شخصا گرفتم میتونم بگم پیج و اینستا ااز سوی جناب استاد به هیچ وجه جعلی نیست چون در بیو پیج کاملا توضیح داده شد اینجا چیست و کجاست. برای همین باز هم به این دوست عزیز تسلیت میگم برای این افدام چون دقیقا آب را در کیسه دشمن ریخته و نمامی توهین کنندگان استاد را به هدفشون رسوند.
آخه مگر مقاله ات چقدر اهمیت داشته که من دانسنه ان را از تو به قول او ناشیانه بدزم. خب میام از دیوید تامسون میدزدم که لو نره. آخه توهم هم حدی ذاره

رضا چهارشنبه 11 اسفند 1395 ساعت 01:59

سلام سید جان
خسته نباشی
کاری کن که این بحث ها تمام بشه.
خسته شدیم به خدا.
اون از استاد این از محسن باقری ها.
همش حاشیه دعوا حاشیه دعوا.
جالبه چیزی که سرش دعوا نمیشه خود سینماست.
آقای محسن باقری هَرابَرجانی لطفا از سید محسن باقری شکایت نکن.
سید محسن باقری هم کلی زحمت کشیده برای مطالب آپارات و ... که همه ی بچه ها استفاده کردند.
حیفه که مزد زحماتش را اینجوری با طرح شکایت بدهید.
خیلی دلم تنگ شده برای کامنت های آقای پارسایی عزیز ، واقعا قدر کامنت هایشان را هیچ وقت ندانستیم.
با تشکر و سپاس فراوان از همه دوستان وبلاگ

سید محسن باقری چهارشنبه 11 اسفند 1395 ساعت 01:41

اصلا مهم نیست. منو هم بابت قضاوت زودهنگام ببخش.
امیدوارم هرچه زودتر فقط سلامتیت رو به دست بیاری و سرپا ببینمت

سید جواد:
مخلصم، رفیق.

سرشناس سه‌شنبه 10 اسفند 1395 ساعت 22:50

سلام.حرف بدی زدم اقا سید؟
تازه دیدم نظرم سانسور شده.چرا خب؟

سید جواد:
سلام.
چه سانسوری، رفیق؟ چرا فحش میدی، داداش؟
فقط یه کم دیر تأییدش کردم.

محمد سه‌شنبه 10 اسفند 1395 ساعت 22:19 http://mohamadmosavi882@yahoo.com

سید جان خودتون توضیح میدید چی شد بالاخره چی جعلیه چی درسته
من به شخصه گیج شدم

سید جواد:
بله. ان شاء الله توضیح خواهم داد.

رضا سه‌شنبه 10 اسفند 1395 ساعت 21:33

سلام
استاد فردا چه ساعتی کافه تشریف دارن؟

سید جواد:
سلام.
فردا کافه نیستند.

مرتضی سه‌شنبه 10 اسفند 1395 ساعت 21:07

به هر حال روحانی رای نمیاره اقا

مخاطب سه‌شنبه 10 اسفند 1395 ساعت 20:42

یعنی کانال اپارات هم مال استاد نیست؟
شبکه شما چی؟
این کیه مینویسم آدمی مورد اعتماد؟

رضا سه‌شنبه 10 اسفند 1395 ساعت 19:51

دوست عزیز جناب یوسف بیک ادرس کانال تلگرام مذکور رو که خودتون در بالای وبلاگ قرار دادید و در کنار صفحه استاد در اپارا وو شما دارید تبلیغ میکنند. حالا مطلب مینویسید که جعلیه؟!!
اگر جعلیه پس چرا در بالای وبلاگ است اگر جعلی نیست این یارکشی ها و لج بازی ها چیه؟

سید جواد:
این مطلب را من ننوشته ام، عزیز جان. آن لینک ها هم در صورت دستور آقای فراستی حذف خواهند شد.

سید محسن باقری سه‌شنبه 10 اسفند 1395 ساعت 17:44

راستی یک نکته دیگه :
چون فکر میکردم این نوشته را قبلا خوندم یکراست اومدم و نظر گذاشتم. مهم نیست حالا که خوندم و چون متن تغییر کرده و نکاتی غجیب اضافه شده باید چند کلمه ای جواب بدم

1- محسن باقری هرازجانی توهمش خیلی شدیده بهتره به جای شکایت از من در دادگاه حتما به یک متخصص مراجعه کنه. دادا کجا بودی تا حالا ؟ کجا زندگی کردی ؟ من از همین الان بی صبرانه منتظر شکایتت هستم.

2- انشا و املا و باقی مسائل بماند برای همان ملاقات حضوری جواب میدم

3- سید جواد یوسف بیک ؟! چیزی نمیگم فقظ واقعا نمیفهمت ؟ چیزهایی که تو باید بگی_ چرا ذیل این مطلب نمیبینم؟ من با شناخت تو کاملا خیالم راحت بود و برای همین قول دادم بدون هیچ پاسخی این شر و ورها و این توهمات رو تایید کنم. نمی فهمتت؟
منتظر توضیحاتت هستم _ شاید سرت شلوغ بوده

سید جواد:
همون طور که بعد از این کامنت در صفحه خصوصی ات گفتم (الان فقط می گم که باقی دوستان بدانند) سرم خیلی شلوغ نبود؛ فشار خونم شلوغ بود که گذرم را به اورژانس و بیمارستان کشاند.

سید محسن باقری سه‌شنبه 10 اسفند 1395 ساعت 17:19

خب سید جواد عزیز سلام
این مطلب رو که قبلا خونده بودم و علاوه بر این بنده طبق قولی که دادم این مطلب رو در همه جا شیر میکنم و تایید میکنم و البته ادامه هم میدهم.
اما پی نوشت 1 : سید حواد عزیز اگر این پی نوشت درست باشه بنده همه صفحات استاد رو میبندم و میمونه این وبلاگ و برای استاد هم چون خودش نخواسته هیچ قدمی برنمیدارم. منتظر جوابتم چون این مطبی در وبلاگی منتشر شده که تو گرداننده هستی. یا محسن باقری هرازجانی فرقی نمیکنه.
انتظار یک پی نوشت از طرف تو هم داشتم که متاسفانه ندیدم. یا حق _ ادامه دار باشید.
دوست همنام گرامی شما هم همینطور ادامه دار باشی.
یادت نره سید جواد منتظز جواب استادم. که با این صفحات مجازی چیکار کنم ؟ من به استاد زنگ نمیزنم چون یک بار اینکار رو کردم و تایید گرفتم برای اینکه تاییدیه ام باطل بشه خود استاد باید به من زنگ میزد یا از طریق شاگردانش تو یا احمد به من خبر میداد. من الان شبیه مدیری که خبر اخراجش رو میخونه اما خودش خبر نداره ...
مهم نیست: به استاد هم بگو بستن کانال نزدیک به 2000 ممبر و پیج نزدیک به 10 هزار فالوور به پیشنهاد من صلاح نیست. اگر قبول میکنه من تقدیمش کنم به دوست همنام (گمنامم) یا هر کسی که خودش پیشنهاد میکنه

سید جواد:
سلام.
به روی چشم. بر اساس صحبتهایی که با هم در تلگرام کردیم، عمل خواهم کرد.

سرشناس سه‌شنبه 10 اسفند 1395 ساعت 16:45

سلام
دوستان خواهشا به نا حق دستتون به قلم یا کامنت نره.من خودم تا پارسال که سید محسن باقری در وبلاگ من و هنر فعالیت داشت فقط ایشان را میشناختم و مطالبشون رو میخوندم.اون عکسی رو هم که اقای محسن باقری هرابرجانی،نویسنده این متن گفتن مال خیلی وقت پیش است که سید محسن باقری لب دریا و در فیسبوکش گذاشته بود.من تا جایی که ایشان رو میشناسم ادم با خدایی بوده اند و نویسنده ای فعال و ... احتمالا سو تفاهم شده.با هم صحبت کنید حل میشه ایشالله.اصلا اقا سید جواد رو قاضی بگیرید.سخن از دادگاه و این جور چیزها نزنید...یا حق

محمد سه‌شنبه 10 اسفند 1395 ساعت 16:32

سید جان یه سوال
این محسن باقری هرابرجانی،همان کسی هستند که خبرنگارند و در باشگاه خبرنگاران جوان مینوستند؟
و آن سید محسن باقری همان دوستی هستند که در من و هنر مینوشتند؟

سید جواد:
سید محسن باقری که صاحب وبلاگ «من و هنر» هستند.
محسن باقری هرابرجانی اما بعید می دانم خبرنگار YJC بوده باشد.

محمدرضا سه‌شنبه 10 اسفند 1395 ساعت 15:49

همین الان نقد "سید محسن باقری " رو در سلام سینما خوندم.نقده عین حرفهای" محسن باقری هرابجانی" نیست!کلماتش یکم شبیهه و اصلا دو پاراگراف آخر شکل دیگه ای داره.و در مشرق نیز چاپ و انتشار داده شده.

مخاطب این وبلاگ سه‌شنبه 10 اسفند 1395 ساعت 15:44

سلام عرض شد
خب سید جواد،شاید یک نفر دیگه خواسته رابطه این دو شاگرد استاد رو خراب کنه!
از کجا معلوم این سید محسن باقری که وبلاگ من و هنر داره (لینک وبلاگش رو هم زدین)همون کسی هستش که اینستا و تلگرام استاد رو راه انداخته؟
ضمن اینکه به جای اینکه دعوا کنن،بهتر است با هم بشینن،حرف بزنن.دادگاه و پاسگاه نداره که.والا اعصاب دارین شماها.اگه تو یک شهر هستین بشینین با هم حرف بزنین .

شهریار سه‌شنبه 10 اسفند 1395 ساعت 15:40

بنظرم اگر این وبلاگ همیشه فعال باشد و مخاطبان و مشتاقان خود را از فعالیت‌های استاد بی خبر نگذارد، چنین کانال ها و یا صفحات دروغین نیز بوجود نمی آیند. افرادی که این منابع دروغین را راه اندازی کرده‌اند درواقع از تشنگیِ خبری علاقمندان جدی استاد سوءاستفاده می‌کنند. بعضی از دوستدارانِ استاد هر هفته به اینجا سر می‌زنند تا شاید متوجه بشوند مثلا در برنامه این هفته استاد قصد دارد فیلم «خوب، بد، جلف» را نقد کند و آنها نیز صرفا به همین دلیل به تماشای این فیلم می‌روند تا از بحث نهایت استفاده را ببرند، اما افسوس که در هربار مراجعه به این وبلاگ دست خالی برمی گردند. البته بی تردید آنقدرها هم بی انصاف نیستم که زحمات گذشته شما را از یاد ببریم ولی قبول بفرمائید که کم کاری شما نیز بی تاثیر نبوده است.

سید جواد:
کم کاری گاه گاه خودم را قبول دارم. نقدتان وارد است. ممنون.

خورشیدی سه‌شنبه 10 اسفند 1395 ساعت 13:58

کانال تلگرام و اینستا گرام استاد رو چک کردم.هیچ چیز بد و جعلی ای درش نبود.عین حقیقت رو بازتاب میداد. دروغ و پرت و پلا هم ننوشته.اینکه استاد فرمودند این کانالها جعلی به کنار و صحیح.اما این کانال ها حرفهای درست رو منتقل میکرد و حداقل تا آنجایی که من میدانم صادق بوده. اما نکاتی که محسن باقری هرابرجانی مطرح میکنن با عنوان سرقت ادبی را نمیدانم. مگر خبرگزاری ها مطالب رو از خود اشخاص نمیگیرند،سید جواد؟
پیشنهادم اینه به جای دعوا و دادگاه و اینها یک جای دنج قرار بذارین و سنگهاتون رو وا بکنین.خداروشکر همه تون هم تهرانین.نذارین این موضوع هم شر بشه.
آقا سید جواد ،شما یه چیزی بگو؟

سید جواد:
یه چیزی خواهم گفت تا چند روز آینده اگر زنده باشم، ان شاء الله.

رضا سه‌شنبه 10 اسفند 1395 ساعت 13:04

سلام
شاید بهتر باشد این مطالب در وبلاگ منتشر نشود. البته قبول دارم که این مطلب بی ارتباط با جناب فراستی نیست اما بیشتر جنبه ی شخصی دارد. به جای آن می شد یک اطلاع رسانی ساده انجام شود که جناب فراستی هیچ کانال ارتباطی دیگری جر این وبلاگ ندارد.

ناشناس سه‌شنبه 10 اسفند 1395 ساعت 12:20

سیدجان من یه کم گیج شدم. مگر سید محسن باقری کسی نیست که برای اولین بار وبلاگ جناب فراستی را راه اندازی کرد و شما از ایشان وبلاگ را تحویل گرفتید؟
شما با هر دوی این دوستان (محسن باقری و سید محسن باقری) آشنایی دارید؟

سید جواد:
بله، سید محسن باقری مدیر سابق همین وبلاگ است.
بنده هر دو نفر را می شناسم.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد