مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

ماهنامه طنز و کارتون «خط خطی» منتشر کرد

http://s8.picofile.com/file/8278301668/photo_2016_12_13_09_04_26.jpg
سینما به روایت فراستی!

اگر قرار بود فراستی فیلم بسازد:

 قیصر: داستان فیلم دربارۀ خرسی غیرتی است که عسلش (کوزۀ عسلش البته) مورد تهاجم برادران آبمنگل قرار گرفته. در سکانسی، خرس داخل یک حمام عمومی میشود و چنان میغرد که بسیاری از افراد حاضر در حمام موهای تنشان میریزد و جویی از مو در حمام راه میافتد. خرس با دندانهای تیزش تمامی برادران آبمنگل را در همان حمام شرحه شرحه میکند.

جدایی نادر از سیمین: داستان فیلم دربارۀ مرد جوانی است که از پدرش نگهداری میکند و نقش پدرش را همان خرس گریزلی ایفا میکند. مرد جوان به قدری درگیر روابط عاطفی با پدر خود است. در سکانسی تراژیک، بازیگر نقش اصلی پدرش را، که همان خرس است، به حمام میبرد و او را میشوید و رو به همسرش میگوید: «این نمیدونه که خرسِ منه، اما من که میدونم این خرسِ منه!» و در همین صحنه خرس اشاره میکند که: «اونجا رو هم لیف بکش.»

 دربارۀ بِری: این فیلم قبلاً دربارۀ الی بود که به بری (Bear) تغییر یافته است. داستان فیلم دربارۀ جماعتی از خرسهای گریزلی است که به ویلایی در شمال میروند و پانتومیم بازی میکند، اما در سکانسی حماسی، خرس به خرسهای دیگر حمله و همۀ آنها را در ویلا سلاخی میکند و سپس خودش را با تیرکهای ویلا میخاراند تا محدودۀ خود را تعیین کرده باشد. سپس خرس رو به دوربین نگاه میکند و میگوید: «خخخخخاااااااااااااااااا »که یعنی یک پایانِ چیز بهتر از یک چیزِ بی‌پایان است!


روسری آبی: پیرمردی متمول عاشق زنی با روسری آبی میشود که نقش زن را همان خرس خودمان بازی میکند. در سکانسی از این فیلم، پیرمرد سراغ خرس می رود و از او میخواهد تا با وی ازدواج کند، اما خرس در حرکتی خشن او را میبلعد. یکی از حواشی فیلم این بود که کارگردان به سختی توانست خرس را مجاب کند تا روسری آبی سرش کند!

آدم برفی: این پروژه به سرعت پس از پروژۀ روسری آبی کلید خورد و به خرس گفتند تو که راضی شدی روسری سرت کنی، بیا و کلاً گریم شو و نقش زن را هم بازی کن. داستان فیلم هم از این قرار است که خرسی به کشور ترکیه میرود و تصمیم میگیرد تا خودش را از آنجا به کشورهای استکباری برساند، اما وقتی پایه های سستِ نظامهای توتالیترِ غرب را میبیند، به مام میهن بازمی گردد.

آتشبس: داستان فیلم از این قرار است که یک خرس گریزلی و یک خرس پاندا در زندگی مشترکشان دچار مشکلات می شوند، اما با مراجعه به مشاوران زبده و استفاده از قرصهای افزایشِ میلِ عسلی کانون خانوادهشان گرم میشود و همینطور هی بچه دار میشوند.

خرسون (نام قبلی هامون) : داستان این فیلم دربارۀ خرسی روشنفکر است که در صحنهای با کوزهای عسل میایستد و فریاد میزند: «این کوزه حق منه، سهم منه.» و فیلم در همین یک صحنه تمام میشود.

پدرخوانده: یک خرس رئیس گروههای مافیایی است و مدام سیگار برگ میکشد. البته، این پروژه نیمه تمام ماند، چون خرس گفته است فساد در سینما غوغا میکند.


طعم کرچک

فراستیسم چیست؟ ما فراستی را یک شخص نمی دانیم. او معروف ترین برند یک نوع تفکر خاص در همه ارکان سیاسی-هنری این سرزمین است.فراستی یک ایدئولوژی یک نفره نیست. او نماینده بخشی از جامعه است که معتقدند:

بینایی از آن ما است و دیگران حداقل به یک عینک ته استکانی برای مشاهده امور نیازدارند.

ما همه جا حق حضور، اعلام نظر و ابلاغ رای داریم. از صحنه تصادف رانندگی تا پرتاب سفینه به فضا!

یک فراستیست دنیا را دو رنگ می بیند. سفید برای جبهه موافق و سیاه برای جبهه مخالف!

مبتذل ترین چیزها لزوما مبتذل نیستند و نگاه مبتذل ما، ابتذال را ابتذال می بیند!

کوه دماوند تپه کوچکی است و انگلستان جزیره کوچکی در غرب آفریقا!

دیگران آب را باید بریزند آن جا که میسوزد .

چشمان کاملا بسته، بدترین فیلم و بهترین عنوان فیلم تاریخ سینمای جهان است.

اصولا گریزلی از دی کاپریو و ده نمکی از کیارستمی و ترامپ از گاندی و سارینا هفت ساله از تهران از آیدین آغداشلو بهتر است و البته طعم کرچک به طعم گیلاس برتری دارد!

نظرات 7 + ارسال نظر
علی شنبه 2 بهمن 1395 ساعت 10:10

سلام. آقا بیزحمت نقد فراستی در مورد فیلم یتیم خانه رو هم بپرسید. فراستی این فیلم رو تایید کرده؟

سید جواد:
سلام.
خیر. ایشان فیلم «یتیم‌خانه ایران» را با قاطعیت و حتمیت فیلم بد و ضعیفی می‌دانند. این نظر البته در همان زمان جشنواره‌ی پارسال- که این فیلم به صورت خصوصی و محدود اکران شد- از سوی جناب فراستی اعلام شد و همچنان نیز به آن پایبند هستند.

آرشیا صحافی پنج‌شنبه 25 آذر 1395 ساعت 15:48 http://rshiya.blogfa.com

سلام و عرض ادب و احترام.
با تمام نظرات دوستان عزیز موافقم. "نقد"را نباید با "لودگی" اشتباه گرفت و بی جهت و همراه با شیطنت کسی را ;چه استاد و چه فردی معمولی را به جریانی خاص چسباند. این کذب محض است. این مجموعه "دروغین" عمل کرده,هر چند بدون تحمل هم نمیشود زندگی کرد.
----------------------------------------------------------------
سید جان خوبی برادر؟ چکار میکنی جواد جان؟ حالت خوبه؟ توی وبلاگ خودت چند تا کامنت گذاشتم نمیدونم چرا منتشر نمیشه؟!(میخوام بدونم ایمیلم حداقل بهت رسید؟) اول میخواستم حالت رو بپرسم و بعد اینکه اگر سرت خلوت شد سری به ایمیلت بزن عزیز جان.
ضمنا خبری از جناب پارسایی نیست! کجا هستن تا ما از نظرات ایشان بهره مند شویم؟ من هفته ای 2 یا3 بار به اینتر نت دسترسی دارم و از آنجا که کم حرف هستم سخنی نمیگم. ولی همیشه نظرات بچه های این وبلاگ رو میخونم. امیدوارم مزاحمت نشده باشم سید جان. ارادتمند همیشگیت, آرشیا.

سید جواد:
سلام.
مخلصم، رفیق.
در وبلاگ خودم که از شما چیزی به دستم نرسید، اما ایمیلت را دیدم. فرصت نوشتن نداشتم و از فرط شرمندگی توان هم کلام شدن با شما دوست صبور و محترمم را نیز نداشتم، اما دیگر به نظرم دور از اخلاق است که وقتی اینجا نظر گذاشته ای، من خودم را لوس کنم.
به روی چشم. حتماً انجام وظیفه خواهم کرد.
با جناب پارسایی هم صحبتی خصوصی داشتیم. کمی از بنده دلگیر بودند که ان شاء الله مرتفع خواهد شد. اما به زودی حتماً دوباره گرمای حضورشان را در وبلاگ حس خواهیم کرد.
واقعاً خوشحالم و خدا را شکر می کنم که دوستانی چون شما دارم و برای چندین و چندمین بار از حضورتان شرمنده ام که کوتاهی های فراوانی در حق همه تان کرده و حق دوستی را آن چنان که باید به جا نیاورده ام.

[ بدون نام ] چهارشنبه 24 آذر 1395 ساعت 23:22

چقدر ننر . ولی خداییش باید هم به این جماعت گفت آب رو بریزید جایی که میسوزه چون نوشتن اینجور مزخرفات لوس فقط از عهده جماعتی سوخته بر میاد

علی-ر چهارشنبه 24 آذر 1395 ساعت 00:48

خطاب به سینما به روایت فراستی:
زمانیکه خرس نزدیک کوزه عسل،نه نه نه نه!کندوی عسل میشود و هجوم و حمله زنبورهای فراوان را میبیند،با چنگ ها و دندانش بسوی زنبورها ضربه میزند تا گزندشان را دفع کند ولی با تمام مقاومت ها و ضربات سهمگینش،سهم نیش زنبورها از چنگ خرس غول پیکر بیشتر و فروبنده تر است و با فرو کردن نیش ها و زخم و گزندهایی که بر پیکر خرس خسته و خشمگین فرو مینشانند،نمیتوانند از تملک خرس بر کندویشان جلوگیری کنند...چرا که توان(عرضه)و تاب ایستادگی در برابر چنگ و دندان خرس را ندارند و سهم تسلیم آنها به خرس،فقط وز وز کردن و نیش زدن و دور کندوهای در حال بلعیدن خرس است!و سهم خرس از تملک کندو و این چیرگی توان(عرضه)و شهامت و ایستادگی در برابر گزندهای لشگر زنبورهاست!
الاایحال نویسنده(سینما به روایت فراستی)یکی از همان وز وز هاست که به نماینگی از هم کیشان نا توان خود،مثل زنبورها،فقط نیش میزند و وز وز میکند،چرا که آن جمله و واژه معروف استاد را (وحتی تاب و تحملش را)به مثال زنبورها ندارد!
اگر قیصر میدانست که روزی برادری بی عرضه و بی غیرتی همچون عماد خواهد داشت،میگفت:آخه داداش مسعود چرا منو آفریدی؟!...اگر روزی که قیصر به عهدش وفا کرد و ننه مشدی را به زیارت برد،میدانست که داداش نادر در حق احسان و نیکی به پدر،خدمت نکرده و بلکه ریا کرده،بازهم میگفت:آخه چرا؟چرا منو خلق کردی داش مسعود؟!...اگر قیصر میدانست که مردهایمان چارقد روسری به سر میکنند و به ترکیه میروند و کک پهلوونهامون هم نمیگزد،فریاد میزد:آخه چرا؟!بگو آخه چرا منو آفریدی داش مسعود!بگو چرا؟چرا رئیس!!!
و سرانجام خرس مهربون و ساده و بیریا،بعداز اسکار دی کاپریو،رو به ایناریتو میکند و میگوید:اگه جایزه ای برای خرس ها وجود نداشت،چرا با یه کوزه عسل منو خر کردی تا تو فیلمت بازی کنم؟چرا؟...آخه چرا؟مردتیکه کلاهبردار فیلمساز نما!!!
و جناب نویسنده سینما به روایت فراستی:
تو که ..یه روبرو شدن و ایستادن در برابر استاد مسعود فراستی رو نداری،چرا از خرس ساده لوح و سوء استفاده شده مایه میگذاری؟!!!!!!!

دوست سه‌شنبه 23 آذر 1395 ساعت 13:38

اینکه انتقاد میکنن,خیلی هم خوبه و درسته،اما یک حرفهایی زده میشه که اصلا پذیرفتنی نیست و اینکه حرفهای یک آدم بی سواد رو به استاد نسبت بدن به عقیده من به کل غلطه و اصلا نقد نیست.به نوعی تحریف حرفهای استاد هست.به نظرم میتوانستن انتقادها تند تری به استاد بکنن،ولی اون چند خط اخر که اصلا با سواد و مرام استاد همخوانی نداره رو نیارن چون کذب محضه!

خورشیدی سه‌شنبه 23 آذر 1395 ساعت 12:05

سلام
کلا خوشم نیومد.
اون بخش طعم کوچکش زیاد از حد داشت استاد رو به یک جناح سیاسی خاص میچسبوند که اصلا خوب نیست به نظرم.اصلا منطبق بر خیال هم نبود ،چه برسه به واقعیت.

saeed سه‌شنبه 23 آذر 1395 ساعت 11:17

خیلی بی مزه و لوس. هر چیزی رو نذارید.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد