مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

برنامه‌ی این هفته‌ی "سینما تحلیل"

https://images-na.ssl-images-amazon.com/images/M/MV5BMTk0MjMzMzk5OF5BMl5BanBnXkFtZTcwMTMyMzQ5Mw@@._V1_UY317_CR15,0,214,317_AL_.jpghttps://images-na.ssl-images-amazon.com/images/I/510BQJHH9ZL.jpg

داستان کاراگاهی - ویلیام وایلر - 1951
(نشست دوم)

زمان: جمعه 26 آذر 95 - ساعت 14:00

مکان
: کرج، مهرشهر، بلوار شهرداری، خ 341، کافه راندوو

جهت دانلود زیرنویس فارسی این فیلم، "اینجا" را کلیک کنید.

نظرات 221 + ارسال نظر
یاشار دوشنبه 25 بهمن 1395 ساعت 15:19

حرفتان درست است. فکر کنم من در تشریح ابهام خودم دچار ایراد و اشکال شدم. مناقشه ی من و طوماری که نوشتم بر سر این بود که آیا موضوعی ضدانسانی میتواند فرم بگیرد یا خیر؟
طبق گفته فراستی در آن برنامه که با فهیم بحث میکرد نتیجه این بود که نمیتواند. برای مثال، موضوعِ ضدملی نمیتواند فرم بگیرد. به نظر شما این ارزیابی و این جمله که ایشان گفتند، برخوردِ فرمی است یا موضوعی؟ و اگر فرمی است، به نظرتان دست بردن در تعریف فرم نیست؟
من حرفِ شما را که بیان کردید قبول دارم ولی بر سر این جمله که «موضوع ضدانسانی (که نسبی است) اصلا نمیتواند فرم بگیرد» همچنان مشکل دارم.
پوزش اگر بحث ادامه دار شد :)

سید جواد:
بر اساس آنچه پیش از این عرض کردم، پاسخ تان کوتاه است:
اولاً موضوع ضد انسانی ابداً نسبی نیست. مثلاً فاشیسم ضد انسانی است و اگر عده ای طرفدار آن هستند نمی شود نام این را نسبیت گذاشت و به همه حق داد. فاشیسم مطلقاً ضد انسانی است و طرفداران آن حق ندارند و اشتباه می کنند. این مثال البته در مورد دیگر موضوعات نیز قابل تعمیم است.
ثانیاً موضوع ضد انسانی ممکن است با ساختار بیان شود اما هرگز به فرم هنری نخواهد رسید و این، نه ابراز نظری موضوعی- و غیر فرمی- است و نه مصداق دست بردن در تعریف فرم. اتفاقاً این نظر کاملاً با تعریف فرم هنری که قبلاً عرض شد تطابق دارد و لذا کاملاً بحثی فرمی است.

یاشار یکشنبه 24 بهمن 1395 ساعت 22:45

سلام
پاسختون رو چندبار مطالعه کردم. گزاره هایی که عنوان کردید هر یک به صورت منفرد درست هستند و مناقشه ای بر سرشان ندارم اما گزاره ی آخر که نتیجه گیری کردید همچنان برایم مبهم و اگر اجازه دهید، به نظرم غلط است. در واقع اینکه اثرِ ضد انسانی (طبق گفته ی شما هنری که برای انسان نباشد یا ضدانسان باشد) ابدا نمیتواند فرم بگیرد، محل مناقشه هست. به این دلیل که محتوایی ضدانسانی باشد یا نباشد میتواند به عوامل زیای بستگی داشته باشد. در بسیاری از موارد، موضوعات غیر انسانی و حتی ضدانسانیِ کاملا واضح و روشنی وجود دارد مثل فاشیسم که شما مطرح کردید. بر واضح است که چنین موضوعاتی ضدانسانی هستند، اما بسیاری از موضوعات به طور نسبی میتوانند انسانی یا ضدانسانی باشند. زمانی که فیلمی مثلا با مقوله ی همجنسگرایی طرف است، میتواند با آن هم نسبتی انسانی و هم نسبتی غیرانسانی برقرار کند ولی در همین کشور خودمان بسیاری از افراد طرح این موضوع را به کل ضدانسانی مطرح میکنند.
توجه داشته باشید که موضوع «همجنسگرایی» که عنوان کردم تنها یک موضوع مثالی است برای بیان این ادعا که یک موضوع میتواند در کشوری به کل ضدانسانی فرض شود و در کشور دیگری انسانی باشد. مناقشه ی من در اینجاست که یک موضوع نمیتواند به طور مطلق در دسته انسانی یا غیرانسانی قرار گیرد. بنابراین اگر بحث بر سر فرم گرفتن یا نگرفتن موضوعی است، باید این را در نظر گرفت که ان موضوع ایا مطلقا میتواند انسانی یا ضدانسانی باشد؟

سید جواد:
سلام.
ابهام ایجاد شده برای شما از آنجا نشأت میگیرد که از "محتوا" سخن میگویید، اما از "موضوع" مثال می آورید.
با هر موضوع غیر انسانی میتوان نسبتی انسانی برقرار کرد و این زمانی اتفاق می افتد که آن موضوع غیر انسانی، آسیب شناسی شود و فاصله ی فیلمساز با آن مشخص گردد.
محتوا حس نهایی ای است که از طریق فرم به انسان منتقل می شود و بنابر آنچه در بالا ذکر شد، با وجود یک موضوع غیر انسانی می توان به فرمی انسانی (هنری) و نتیجتاً محتوایی انسانی (هنری) دست یافت. در این مقوله، تفاوت دیدگاه های فرهنگ های مختلف درباره یک موضوع خاص نیز دیگر اصلاً مطرح نیست. انسان در تمام نقاط جهان انسان است و حس انسانی چون در ناخودآگاه او جای دارد و امری است فطری، اساساً بین تمامی انسانها مشترک است.

یاشار یکشنبه 24 بهمن 1395 ساعت 00:54

سلام سید جان خسته نباشی
من یک سوال در ادامه ی سوالم در رابطه با بحث فرم و محتو مطرح کردم ولی جوابی دریافت نکردم.
محبت میکنید پیگیری کنید؟
ممنون

سید جواد:
سلام.
به روی چشم. حتماً.

Arash شنبه 9 بهمن 1395 ساعت 20:11

در پاسخ به سعید :
سریال ٢٤ ضد ایرانى نیست. ضد تفکرات انحرافى از اسلام مانند طالبان، القاعده و داعش است. البته جناب فراستى این سریال را به دلیل پلیسى - معمایى بودن میپسندند.

یاشار شنبه 9 بهمن 1395 ساعت 05:23

پاسختون رو مطالعه کردم، برام جالب بود چون تاحلا هرچی از مسعودخان شنیده یا خوانده بودیم بیشتر نقدِ فرمی بوده و شاید کمتر باری به قول شما به مواجه ی دوم رسیده باشه. این استدلالتون خیلی جالب بود برام ولی سوالِ جدیدی پیش میاد!
اگر فیلم فرمی درست ولی محتوایی ضدانسانی تولید کند و فیلم دیگری فرمی غلط ولی مضمون و موضوعی انسانی را داشته باشد، در آن صورت کدام اثر سینماتر و درست تر است؟
هدف من از این سوال و قیاس، در واقع مقایسه ی فرم با محتوای تولید شده از فرم هست.
در رابطه با فهرست شیندلر که گفتید، جالب اینجاست که همین چند روز پیش داشتم نقدی برش مینویشتم و من برخلاف شما اعتقاد دارم که فهرست شیندلر اصلا فرم هم ندارد، خصوصا در فیلمنامه!

سید جواد:
قطعاً فیلمی که به فرم رسیده، اما با فرمش حرفی غلط میزند، ارجح است نسبت به فیلمی که حرفی خوب را نمی تواند بزند چون فرم ندارد.
اما این بحث را اگر بخواهم کمی دقیق تر و عمیق تر مطرح کنم باید بگویم هنر توسط هیچ موجودی ساخته نمی شود، مگر انسان. همچنین هنر برای هیچ موجودی ساخته نمی شود مگر انسان. یعنی نه سازنده هنر مثلاً حیوانات هستند و نه مخاطب آن. پس مبدأ و مقصد هنر- صنعت- انسان است. هنر با انسان آغاز می شود و با چیزی غیر از انسان تکمیل نمی شود. بنابراین هنر بدون انسان هنر نیست یا به عبارت دیگر، هنری که برای انسان نباشد، هنر نیست. از سوی دیگر هنر با فرم است که به هنر می رسد و بنابراین هنر بدون فرم هنر نیست. از اینجا نتیجه گیری می شود که هنری که برای انسان نباشد، دارای فرم نیست. پس از این منظر، امکان ندارد که فیلمی فرم داشته باشد، اما محتوایی ضد انسانی توسط آن فرم تولید شده باشد. حالا با اتّکا به این دیدگاه صحبت شما درباره «فهرست شیندلر» درست است.

حسین پارسایی شنبه 9 بهمن 1395 ساعت 02:25

سلام.
در پاسخ به مخاطب این وبلاگ:
سروش حبیبی, مترجمِ خوبی ست.
عموم اثار تولستوی را ترجمه کرده..
آناکارنینا,جنگ و صلح,شیطان,ارباب و نوکر و..
در پاسخ به سعید صفری:
بنده 4 فصل سریال 24 را دیده ام,با اینکه سریال بین نیستم ,ولی به نظرم , سریالی ست خوش ساخت..
اینکه وجهِ اشتراکی هست بینِ هر فصل و .. را تایید میکنم,
ولی ندیدنش را هم توصیه نمیکنم.
اگر اهل سریال دیدن هستین, سریال بدی نیست قطعا..
(درنظر بگیرید که بنده از فیلم و سریالِ ضدایرانی و ضداسلامی دفاع نمیکنم, هرگز و هرگز)

علی یزدی شنبه 9 بهمن 1395 ساعت 01:49

سید شما گفتی مصاحبه با استاد وجواب سوالات را تو وبلاگ نمیگذاری ما حالا باید چکار کنیم که میخواهیم این مصاحبه را مطالعه کنیم

سید جواد:
حالا شما اجازه بدید اول مصاحبه ای انجام بشه، بعد حتماً روش انتشار و مطالعه اش اطلاع رسانی خواهد شد. قطعاً قرار نیست مصاحبه ای با این وسعت را ما برای نگه داشتن در گنجه انجام دهیم. مطمئن باشید که غایت این مصاحبه انتشار عمومی آن است.

ُSaeed Safari جمعه 8 بهمن 1395 ساعت 21:51

استاد سریال 24 رو کامل دیده اند ؟ من شنیدم مثل فیلم آرگو سریال ضد ایرانی هست و انگیزه ای برای دیدنش ندارم. شما این سریال رو دیده اید؟

سید جواد:
بنده ندیده ام ولی جناب فراستی چرا.

حامد جمعه 8 بهمن 1395 ساعت 12:31

سلام.در مورد جوابی که به آقای یاشار دادین باید بگم یک بار استاد در بر نامه هفت درمورد اصالت فرمی در جواب آقای فهمیم که پرسیدن فیلم ابد و یک روز فرم داره اما محتوای ضد ملی داره گفتن فیلم ضد ملی فرم اصلا نمیگیره.آیا نمیشه همین رو تعمیم داد و گفت فیلم هایی که به اصطلاح مضمون ضد انسانی و درست ندارن اصلا فرم نمیگیرن در نتیجه ما فقط با بررسی فرم به این میرسیم که اینجور فیلما خوب در نمیان؟

سید جواد:
سلام.
بله. بنده مخصوصاً وارد این لایه از بحث نشدم چون کمی دقیق تر، عمیق تر و احتمالاً برای اذهان چالش بر انگیزتر است. اما اکنون که می فرمایید، عرض می شود که:
هنر توسط هیچ موجودی ساخته نمی شود، مگر انسان. همچنین هنر برای هیچ موجودی ساخته نمی شود مگر انسان. یعنی نه سازنده هنر مثلاً حیوانات هستند و نه مخاطب آن. پس مبدأ و مقصد هنر- صنعت- انسان است. هنر با انسان آغاز می شود و با چیزی غیر از انسان تکمیل نمی شود. بنابراین هنر بدون انسان هنر نیست یا به عبارت دیگر، هنری که برای انسان نباشد، هنر نیست. از سوی دیگر هنر با فرم است که به هنر می رسد و بنابراین هنر بدون فرم هنر نیست. از اینجا نتیجه گیری می شود که هنری که برای انسان نباشد، دارای فرم نیست و این پشتوانه نظری همان مطلبی است که از جناب فراستی نقل کردید.

Arash جمعه 8 بهمن 1395 ساعت 12:20

در پاسخ به "مخاطب"
خط باریک سرخ را فیلم خیلى بدى مى دانند.
در پاسخ به "دوست"
در سینما به دلیل عمر کوتاه آن از واژه مکتب استفاده نمى شود. عموماً از دوره، جریان یا سبک استفاده مى شود. کتاب (تاریخ سینما) نوشته آرتور نایت و (تاریخ سینما) نوشته دیوید بوردول و کریستین تامسون در زمینه شناسایى ادوار تاریخ سینما مى تواند راهگشا باشد.
موفق باشید

حامد پنج‌شنبه 7 بهمن 1395 ساعت 19:51

سلام.امسالم ایام جشنواره برنامه هفت هر شب پخش میشه؟استاد حضور دارن؟

سید جواد:
سلام.
فعلاً قرار است که چنین باشد، اما هنوز هیچ یک از بخش های ویژه برنامه جشنواره برنامه «هفت» از مرحله حرف فراتر نرفته و قطعی نشده است.

vahid پنج‌شنبه 7 بهمن 1395 ساعت 17:04

شما نمایش پارسا پیروزفرو دیدید؟

سید جواد:
خیر.

دوست پنج‌شنبه 7 بهمن 1395 ساعت 13:59

سلام
کتابی میخواستم درباره ی مکاتب سینمایی و مکاتب ادبی.
مثلا کتابی که توضیح دهد رئالیسم چیست یا نئورئالیسم چیست و .....
ضمن اینکه کتاب نما به نما (جلد اول)رو جایی پیدا نمیکنم.اگه میشه یه آدرس هم بدید.متشکرم

سید جواد:
سلام.
درباره مکاتب، بهترین کتاب، کتاب دو جلدی «مکتب های ادبی» رضا سید حسیی (نشر نگاه) است.
جلد نخست «نما به نما» را بنده در شهر کتاب مرکزی (خ شریعتی، نرسیده به خ معلم) دیده ام.

مخاطب چهارشنبه 6 بهمن 1395 ساعت 23:25

سلام نظر استاد درباره ی فیلم استالینگراد (قدیمی)مثبت است؟
خط باریک قرمز چطور؟و فیلم پشت دروازه های آهنین.
ممنون

سید جواد:
سلام.
متأسفانه از نظر ایشان درباره هیچ کدام از موارد مذکور اطلاعی ندارم.

حمید چهارشنبه 6 بهمن 1395 ساعت 19:00

با سلام خدمت سید عزیز.
نقد چقدر سلیقه است؟ آیا فارغ از معیارهای تکنیکال برای نقد یک اثر،معیار ثابت دیگری برای نقد فرم اثر وجود دارد؟ آیا مدلل است که دو منتقد بر سر بهتر بودن دو اثر خوب با هم اختلاف داشته باشند؛ برای مثال بین پرندگان و سایکو، یکی پرندگان را بهتر بداند و دیگری سایکو را؟
با تشکر.

سید جواد:
سلام.
قبلاً نیز در پاسخ به یکی از دوستان این بحث را مفصل عرض کرده بودم. اینجا نیز به نکاتی اشاه می کنم:
1) معیارهای تکنیکال برای نقد تکنیک یک اثر به کار می روند؛ نه فرم آن. نقد فرم، معیارهای فرمی می خواهد که حسی هستند و منحصر بفرد و- بر خلاف تکنیک- غیر قابل تدریس. این معیارها باید در یک اثر خاص بررسی شوند و خیلی قابل تعمیم به تمام آثار نیستند.
2) تنها بعد از داشتن سواد (برای فهم تکنیک) و تربیت حس (برای درک فرم) است که می توان از سلیقه سخن گفت زیرا سلیقه، در واقع چیزی نیست، مگر بردارِ برایندِ سواد، تربیت حس، زیست و فرهنگ. سلیقه منهای یکی از موارد مذکور بی معناست. حال اگر درباره دو منتقد صحبت می کنیم که واجد این ویژگی ها هستند (البته مشخص است که میزان هر کدام از این عناصر برای هریک از منتقدین متفاوت است)، طبیعی است که به لحاظ سلیقه ای اختلاف نظر داشته باشند. آن دو نفری که بر سر «پرندگان» و «سایکو» اختلاف نظر دارند، اگر صاحب سلیقه (یعنی صاحب آن موارد مذکور) باشند، قطعاً هر دو آنها، هر دوی آن فیلمها را خوب می دانند، اما هر یک از ایشان، یکی از آن فیلمها را بیشتر می پسندد. این طبیعی است و ممکن است با بحث و استدلال، نظر هرکدام اندک تفاوتی نیز بکند.

یاشار چهارشنبه 6 بهمن 1395 ساعت 17:46

سلام و خسته نباشید.
سوالی دارم از خود مسعود فراستی که شاید شما هم بتوانید به آن پاسخ دهید.
مسعودخان در بسیاری از صحبتهاش فرم رو متر و معیار میدونن و مضمون و موضوع را به نوعی نادیده میگیرند. حتی یادم هست که یک بار گفته بودند برایشان موضوع و تمِ ممنوعه وجود ندارد بلکه چگونگی و نسبت با موضوع برایشان الویت دارد که همان فرم خودمان میشود.
حال سوال من این هست که اگر موضوعی یا مضمونی در یک اثر مورد پسند فراستی نباشد ولی فرم درست باشد باز هم فراستی اثر را مضمونی متر میکند یا فرمی؟
برای مثال موضوعاتی نظیر همجنسگرایی یا مباحث ضد دین یا ضد مذهب در کشور خودمان به کل ممنوع هست. حال فرض کنید اثری با چنین موضوعاتی ساخته میشود و در آن توهینی هم به انسان نمیشود، از طرفی فرم هم دارند. در آن صورت برخورد فراستی با اثر چگونه است؟ فرمی یا مضمونی؟
و یک سوال کلیدی تر، آیا اصلا فراستی اثری را در ذهن دارد که موضوعش در مورد دو مثال بالا یعنی همجنسگرایی یا ضد دینی باشد ولی فرم درستی داشته باشد؟ و از این روی فراستی اثر را اثر درستی بداند؟
جواب این سوال در را برای پاسخ دادن به این مناقشه باز میکند که به نظر میرسد فراستی نیز در بعضی موارد برخلاف حرف خودش، آثار را مضمونی نقد میکند و نه فرمی.
ممنون میشم اگر خودتان هم خواستید، از دیدگاه خودتان پاسخ بدید

سید جواد:
مسعود فراستی همیشه گفته است که (نقل به مضمون) «مواجه اول من با اثر، فرم است. اثری که فرم ندارد، با او وارد مواجهات بعدی نمی شوم. به اندازه ای که فرم داریم، محتوا داریم. حالا اگر فرمی داشتیم و آن فرم منجر به محتوایی شده بود، حالا من- بر خلاف بسیاری از منتقدان (فرمالیست)- وارد مواجهه و دعوای دوم با اثر می شوم که مواجهه با همان محتوایی است که فرم آن را ساخته است.» ایشان به عنوان مثالی از این موضوع، همواره به فیلم «پیروزی اراده» اشاره می کنند. فیلمی که با فرم درستش موفق می شود به تبلیغ فاشیسم- که ضد انسانی- است بپردازد. جناب فراستی از خوب بودن فیلم را از این جهت که توانسته است با فرم، حرف خود را بزند، اعلام می دارد، اما در مواجهه دوم در مقابل محتوایی- که اکنون "پس" از فرم وجود دارد- موضع گیری می کنند. فیلمی چون «فهرست شیندلر» نیز در سطحی پایین تر مثالی دیگر از موضوعی است که طرح شد.
نقد کردن موضوعی یعنی به فرم کاری نداشته باشیم و به سراغ مضمون برویم. این نوع برخورد، هرگز در روش نقد جناب فراستی وجود نداشته است. اما نکته ای که باقی می ماند این است که از طرز پرداخت و اجرای فیلمساز- هرچند که به فرم نرسیده باشد- می توان به ناخودآگاه او و آنچه در سر داشته است- هرچند که به دلیل عدم حضور فرم نتوانسته آن را بیان کند- پی برد (چراکه به قول جناب فراستی «سینما لو دهنده است») و در نقد درباره آن سخن گفت. مسلم است که چنین رویکردی نیز نقد مضمونی به شمار نمی رود.
پس اکنون مشخص است که از نظر جناب فراستی فیلمی «درست» است که توانسته باشد از طریق فرم، حرفی انسانی زده باشد. اگر فرم نباشد که هیچ؛ اگر فرم باشد و آن فرم محتوایی ضد انسانی خلق کرده باشد، باز هم هیچ.

مخاطب این وبلاگ چهارشنبه 6 بهمن 1395 ساعت 16:57

سلام آقا سید
مترجم خوب از کتاب های تولستوی کیست؟
در ایران آیا عکاس خوبی که مورد تایید استاد باشه سراغ داریم؟همینطور خوشنویس.
اگر 2 کتاب در مورد عکاسی هم معرفی کنین بهم ممنون میشم.

سید جواد:
سلام.
من فقط پاسخ سؤال آخرتان را می دانم:
کتاب «درباره عکاسی»، نوشته سوزان سانتاگ، ترجمه مجید اخگر، انتشارات حرفه هنرمند

سلام چهارشنبه 6 بهمن 1395 ساعت 13:42

سلام سید جان

سلام آقای احمد کریمی ممنون ، مخلصم ، بزرگواری شما

سید جان برنامه حضور منتقدان در ایام جشنواره چیده شده؟
خدا کنه افخمی در نقدها حضور و دخالتی نداشته باشه که خیلی خیلی رو مخه.
لطفا به استاد بگین از آقایان محسنین ، قطبی زاده ، پوریا ، حسنی نسب ، فاضلی دعوت کنه و جلوی حضور منتقدانی جناحی و مواجب بگیر چون آقای فهیم و ... را بگیره.
ترو خدا یکی به حرفهای ما مخاطبان رسانه میلی گوش بده.
با تشکر و سپاس فراوان

سید جواد:
سلام.
حضور منتقدان در برنامه، خصوصاً در ایام جشنواره، ملاحظات بسیاری دارد که اکثر قریب به اتفاق آنها مربوط به صدا و سیما است. به علاوه، هیچ گاه نمی توان حضور منتقدان را پیش از شروع جشنواره و ضبط برنامه فیکس کرد چون هر منتقدی هر روز در یک سالن متفاوت است و هر روز باید مطالب و نوشته های خود را برای نشریات گوناگون بنویسد. پارسال، هر شب برای همان شب با منتقدان هماهنگی می شد و راهی هم به جز این وجود نداشت. حالا بماند که بسیاری از افراد تنها دقایقی مانده به آغاز برنامه حضور خود را لغو می کنند و کار را بیش از پیش دشوار می سازند. با وجود اینها، بنده حتماً پیغام شما را به سمع جناب فراستی خواهم رساند.

محسن چهارشنبه 6 بهمن 1395 ساعت 13:19

عرض سلام و احترام
این مبحث تربیت حس صرفا نظریه آقای فراستی است یا در دنیا مطرح شده است؟
یا صرفا یک فرضیه از ایشون هست؟

سید جواد:
سلام و عرض احترام متقابل.
بله، این سخن مختص جناب فراستی است.

علی یزدی چهارشنبه 6 بهمن 1395 ساعت 01:25

سید جان نظر استاد در مورد فیلم هفت ماهگی چیه میشه اشکال های فیلم هم بگی

سید جواد:
نظر تفصیلی شان را نمی دانم، اما شدیداً با آن مخالف هستند.

محمد حسین سه‌شنبه 5 بهمن 1395 ساعت 21:19

سلام
مرسی بابت برنامه ای که به اون دوستمون که اوایل راه تربیت حس بودن دادید.خب ما که اواسط هستیم میتوانیم روزی 4 ساعت وقت بگذاریم و خودمون وقت رو تنظیم کنیم؟
در ضمن سوال دیگرم این است که دیدن فیلم مدرن فعلا ممنوع است؟یعنی فقط کلاسیک ببینیم؟

سید جواد:
سلام.
بله، خدمت یکی دیگر از دوستان هم عرض کردم که شما می توانید بنابر زمان شخصی خود در برنامه افزایش هایی لحاظ کنید.
درباره فیلم هم باید عرض کنم که تربیت حس اساساً با آثار کلاسیک شکل می گیرد. این به آن معنی نیست که فیلم خوب مدرن نداریم، اما جهت تربیت حس، غوطه خوردن در آثار کلاسیک جواب می دهد. حالا پس از مدتی می توان به صورت کنترل شده، فیلم های مدرن خوب یا متوسط را هم تماشا کرد (بدهای مدرن- که تعدادشان بسیار زیاد است- که حتماً باید ممنوع باشند)، اما چه بهتر که فی الحال اساساً کلاسیک دیده شود.

احمد کریمی سه‌شنبه 5 بهمن 1395 ساعت 13:48

سلام خدمت دوستان و سیدجواد
کتابی میخواستم که سینما رو از جنبه‌ی اقتصادی و مدیریتی و حسابداری بررسی کرده باشه که آقا رضای عزیز کتاب مهندسی سینما رو معرفی کردند. دیروز کتاب رو گرفتم کتاب خوبی بود. دوستان هم میتونند اونو تهیه کنن.
آقا رضا تشکر

محسن سه‌شنبه 5 بهمن 1395 ساعت 07:45

سلام و ،عرض ادب فراوان
سید جان اگر ما از یک اثر هنری خوشمان نیاید ولی به تربیت حس های مان در طول زندگی به گفته استادمون عمل کرده باشیم چه میشود؟
مثلا استاد کتاب جنایت و مکافات داستایوسکی رو عالی میدونند ولی کس دیگری با وجود تربیت حس برادران کارآموزف رو عالی میدونه نه کتاب جنایت.... رو. حال حس تربیت شده آن فرد چه اتفاقی براش افتاده؟این مربوط به سلیقه است یا معلومات؟
ممنون و تشکر.

سید جواد:
سلام و عرض ادب متقابل.
تربیت حس حقیقتاً به معنای هم نظری تام و تمام با یکدیگر نیست. دقیقاً قضیه مثل دو نفر است که هیچ کدام آشغال خور نیستند و مزاج و گوارشی تربیت شده دارند، اما قطعاً غذاهای مورد علاقه شان لزوماً یکی نیست و این به سلیقه آنها باز می گردد. اما اگر این دو نفر- یا یکی از آنها- مزاجی بی تربیت داشته باشد و از غذایی آشغال لذت ببرد و بگوید که این، سلیقه من است، واضح است که نمی توان برای سلیقه ی او ارزشی قائل بود حتی اگر غذایی سالم و خوب را بپسندد. به همین ترتیب، وقتی درباره «پس از تربیت شدن حس» صحبت می کنیم، حالا این جایی است که سلیقه می تواند بروز پیدا کند. مسلّماً کسی که برادران کارامازوف را عالی می پندارد، جنایت و مکافات را آشغال نمی داند (یا بلعکس) که اگر چنین باشد، یعنی اصلاً حسش تربیت شده نیست. اما دو حس تربیت شده مختلف می توانند بین دو اثر خیلی خوب، یکی اولی را عالی بپندارد و دیگری دومی را.

مخاطب این وبلاگ دوشنبه 4 بهمن 1395 ساعت 20:34

سلام آقا سید
برای جشنواره چیزی نمینویسید؟
از کی شروع میشه؟
آقای صحافی،آقای علی ر و اقای پارسایی و حشمت فر و سایر دوستان چیزی نمینویسند؟
به جشنواره امیدوارید؟استاد چطور؟ایشان هم امیدوارند؟

سید جواد:
سلام.
البته جشنواره های سالهای پیش جای امیدواری باقی نگذاشته. واقعاً هیچ پیش بینی به جز بدگمان بودن ندارم.
جشنواره که از 12 بهمن آغاز می شود و بنده نیز هنوز نمی دانم که آیا چیزی می نویسم یا خیر و یا اگر چیزی می نویسم قابل چاپ است یا خیر و یا اگر قابل چاپ است همین روزها چاپ می شود یا بعداً.

حامد دوشنبه 4 بهمن 1395 ساعت 18:52

سلام. ممنون از آقای علی ر.لطف کردین.

حمید دوشنبه 4 بهمن 1395 ساعت 18:00

با سلام خدمت سید عزیز.
در ‌ادامه‌ی سؤال قبلیم و برای اطمینان از درست متوجه شدن منظور شما: آیا مثلا یک فیلسوف با قبول نگاه حسی و فرمال و نیز ارزشی هنری یک اثر، می‌تونه اونو از جنبه‌ی مسئله‌ی خودش (اثر هنری به مثابه‌ی امری متأثر از بستری تاریخی و فرهنگی)مورد بررسی قرار بده؟ منظور این که علاوه بر ارزش هنری این اثر، جنبه‌ی تاریخی اونو بررسی کنه؟
با تشکر از پاسخ‌هاتون.

سید جواد:
سلام.
یک اثر هنری نه چیزی کمتر از فرم خود میتواند ارائه دهد و نه چیزی بیشتر از فرم خود. همان اندازه که فرم هست، محتوا هست؛ نه بیشتر و نه کمتر. بنابراین نمیتوان «علاوه» بر فرم هنری، برداشت دیگری از اثر کرد. همان فرم هنری ممکن است آن قدر وسیع و عمیق باشد که اجازه برداشتهایی تاریخی، فرهنگی و . . . را نیز به مخاطب بدهد. اما این، چیزی جدا از هنری بودنش نیست. یعنی در اینجا با هنر «بمثابه» تاریخ، فرهنگ یا . . . طرف نیستیم؛ با تاریخ و فرهنگِ هنری شده (تاریخ، فرهنگ و . . . بمثابه هنر) طرف هستیم. بنابراین اگر بتوان تحلیلی تاریخی از یک اثر هنری ارائه داد، آن تحلیل جزئی از فرم هنری آن اثر خواهد بود. اما اگر فرم یک اثر نتواند اجازه تحلیلی فرضاً تاریخی به ما بدهد، ولی ما فرم را ارج بنهیم و کنار بگذاریم و فارق از فرم به تحلیل تاریخی بپردازیم، در واقع کاری اشتباه و پَرت انجام داده ایم.
امیدوارم که توانسته باشم منظورم را انتقال دهم.

ناشناس دوشنبه 4 بهمن 1395 ساعت 12:20

سلام
ببخشید سوالی داشتم.
روشی وجود داره که آدم از حرفهای تند دیگران نرنجه؟ مثلا یک روش علمی.یا مطالعه یک کتاب؟ایا میتوان روشی را معرفی کرد که آدم تبدیل بشه به فردی که از تندی یا بعضا تند خویی دیگران نرنجه؟
البته متوجه هستم که این به روحیات آدم بستگی داره ولی میخواستم بپرسم چجوری ممکنه ما هم مثل استاد از نظر روحی قوی بشیم و به این راحتی ها نرنجیم؟
اگر راهنمایی کنید متشکر میشم.

سید جواد:
سلام.
چنانچه فرمودید، این مسأله فکری نیست که بتوان با مطالعه آن را درست کرد. این یک اتفاق روحی است که برای دست یافتن به آن حداقل کاری که می توان کرد تمرین است. تمرینی که با تقلید و ادا درآوردن شروع می شود. باید ادای نرنجیدن درآورد و رفتار کسانی را که نمی رنجند تقلید نمود. این گونه پس از مدتی بدون آنکه تغییر خاصی در خود متوجه شویم، در خواهیم یافت که لااقل اندکی مقاوم شده ایم.

علی-ر دوشنبه 4 بهمن 1395 ساعت 02:34

جناب حامد عزیز سلام:
در مورد فیلم وارثه،بنده نظر جناب فراستی رو فکر کنم در امتیاز دهی و یا صحبتهاشون در برنامه هفت هم شنیدم که نسبتا مثبت و 1/5هست و شاید 1...اما اخیرا در بحث نقد همین برنامه اواخری هفت،(اگر اشتباه نکرده باشم که جناب فهیم هم شرکت داشتند و بحث شلوغی هم بود)استاد به مثالی در نقدشون اشاره ای به چند فیلم کردند و این عین جمله شون بود:طلوع مورنائو رو ببینید!...فیلمسازی که فیلم طلوع رو ندیده باشه انگار که پشتوانه ای برای فیلمسازی نداره!(البته کنایه به فیلمسازهای خودی هم میزدند)
امیدوارم کمک کوچکی کرده باشم.

حمید یکشنبه 3 بهمن 1395 ساعت 23:09

با سلام خدمت سید عزیز.
می‌خواستم بدونم آیا می‌توان علاوه بر نگاه فرمی و حسی به یک فیلم یا اثر ادبی، اونو به مثابه‌ی متنی مربوط به زمینه‌ای فرهنگی و تاریخی خاص بررسی کرد، مثل کاری که هگل در مورد آنتیگونه‌ی سوفوکل می‌کنه؟

سید جواد:
سلام.
بدون فرم- و حس- هر نگاه دیگری فاقد ارزش هنری خواهد بود زیرا در هنر همه چیزتنها از پس و به واسطه فرم هنری است که شکل می گیرد.

خلیل عقاب یکشنبه 3 بهمن 1395 ساعت 22:32

از زحماتتون ممنونم و معذرت که موجب ناراحتیتان شدم دیگه کامنت نمیدم.

سید جواد:
بنده هم از حضور شما سپاس گزارم و ابراز نظر صریح و بی پرده تان را می ستایم. واقعاً خیلی ها بر خلاف شما جنبه و فرهنگ برقراری دیالوگ را ندارند.
لذا بنده که این گفتگو را هرچند با تندی بوده باشد به فال نیک می گیرم و پیشنهاد می کنم شما نیز از اینکه حرف تان را با صراحت زده اید- و البته با صراحت هم عرایضی را دریافت کرده اید- راضی باشید و این فضا را ترک نکنید.
به هر روی، به نظر بنده می رسد که پا پس کشیدن و عقب نشستن راه حل خوبی نیست. اگر هم اشتباه از سوی بنده است، شما باید با تداوم حضورتان موضع قوّت خویش را حفظ کنید و در برابر اشتباهِ دیگری عقب نشینی نکنید. در عوض به راحتی می توانید از کنار آن اشتباه عبور کنید و قضاوت را به دیگر دوستان واگذارید.
امیدوارم که چنین باشد و ما در آینده نیز شاهد حضور شما در جمع خود باشیم.

خلیل عقاب یکشنبه 3 بهمن 1395 ساعت 21:52

بنده هم برداشت خودم را از صحبتهای تحقیرآمیز شما کردم.کمی لحن از بالایتان را پایین بیاورید تا مسائل را تاب ندهید.
شما حتی خلیل عقاب را هم نگرفتی عزیز.وقت گل نی که مصاحبه!منتشر شد آن هم به سیاق دیگر منت گذاشته اگر صلاح دیدید ملت را خبر کنید.

خلیل عقاب یکشنبه 3 بهمن 1395 ساعت 10:10

شوخی کردم عزیز.بنده آنقدر که شما اصرار دارید طلبکار و بیکار نیستم که تمام نظرات رو بخونم.توی پستهای شما هم اشارات شما نیست.از 6 آبان اتمام مهلت دادی عزیز و فراخوان هم که مطالبی که شما میگویید ندارد.مثل اینکه شما بیشتر طلبکارید,طلب خفه خون گرفتن.

سید جواد:
بنده هم به شوخی تان پاسخ گفتم. ما، هم در فراخوان اعلام کرده ایم که سیاق برگزاری و انتشار مصاحبه تفاوت دارد (تا به حال که مصاحبه ها در فضای مجازی و وبلاگ منتشر شده است. حال وقتی گفته می شود سیاق انتشار این مصاحبه تفاوت می کند، یعنی چه؟ یعنی این مصاحبه در فضای مجازی یا وبلاگ منتشر نخواهد شد. فهمیدن این موضوع البته خیلی فشار فکری هم نمی خواهد) و هم در کامنت ها بارها عدم انتشار مصاحبه در وبلاگ را گوشزد کردیم. اینکه شما کامنت ها را حتی به منظور یافتن مطلب مورد علاقه تان مطالعه نمی فرمایید، علتش همان است که پیش از این عرض کردم.
حال شما مختارید که هر طور دوست دارید، برداشت کنید.

بزرگمهر شنبه 2 بهمن 1395 ساعت 04:16

سلام ،
اطلاع ندارید چرا فیلم بد یتیم خانه ایران تا حالا تو هفت نقد نشده ؟!

سید جواد:
به دلیل مشغله‌ی این روزهای جناب فراستی جهت ساخت مجموعه برنامه‌ای مستند، متأسفانه دو فیلم بدِ «یتیم‌خانه ایران» و «نفس» هنوز فرصتی برای نقد شدن پیدا نکرده‌اند.

جواد شنبه 2 بهمن 1395 ساعت 02:03

ممنون از پاسخت سید جان

منظورم منابع مطالعاتی[کتاب بالاخص ‌] سینمایی غیر فارسی بود

سید جواد:
ایشان قبلاً یک لیست کتاب معرفی کرده‌اند:

http://farasati.blogsky.com/1393/03/16/post-105/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D9%86%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%85%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87-%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7

مخاطب این وبلاگ جمعه 1 بهمن 1395 ساعت 00:48

سلام سید اقا.ارادت
در مورد اون دوست عزیز (مخاطب)فرمودید که اگر ابتدای راه هستید این برنامه موثر است.ما که در اواسط راه هستیم چی؟ اون برنامه برای ما صدق نمیکنم.؟

سید جواد:
سلام.
اگر شرایط زمانی‌تان همان گونه است که ایشان فرموده بود، این برنامه برای شما هم می‌تواند مفید باشد. هر چقدر هم که زمان‌تان بیشتر باشد، می‌توانید تعداد صفحات مطالعه، ترک های موسیقی، و فیلم های روزانه و هفتگی را بسته به زمان خود افزایش دهید.

خلیل عقاب پنج‌شنبه 30 دی 1395 ساعت 23:36

با توجه به طولانی شدن انتشار مصاحبه استاد و سرکار گذاشته شدن جمعی از اساتید وبلاگ انتظاراتمان سر به فلک گذاشته و منتظر فیل هوا کردن شما هستیم و اگر فیلی نباشد شما را هوا میکنیم.

سید جواد:
برای چندمین مرتبه حضورتان عرض می کنم که طبق اعلام اولیه‌ی ما، این مصاحبه اصلاً قرار نبود در وبلاگ یا در هر سایت دیگری منتشر شود. این مصاحبه بخشی از یک پروژه بلند مدت بود که هم اکنون نیز در حال انجام گیری است. خوب است وقتی انتظار چیزی را می‌کشید، ابتدا درباره‌ی آن چیز اطلاعات کامل را کسب کنید. شما حتی زحمت این را به خود نداده‌اید که آنچه ما اعلام کرده‌ایم را بخوانید و از وضعیت و شرایط آنچه برای‌تان مهم است خبر داشته باشید. یعنی شما برای انتظار خودتان نیز ارزش قائل نشده‌اید. آن وقت طلب‌کار هم هستید؟

محسن پنج‌شنبه 30 دی 1395 ساعت 21:39

لطفا فایل صوتی یا اگر فایل تصویری جلساتی که داشتید رو دارید،بخصوص نقد رمان برادران کارامازوف رو بذارید

سید جواد:
فایل برخی از جلسات که در دسترس نیست. اما به طور کلی جناب فراستی اجازه انتشار فایل کلاس ها را نداده اند.

حامد پنج‌شنبه 30 دی 1395 ساعت 17:56

نظر کوتاه استاد و خودتون راجع به فیلم وارث از ویلیام وایلر چیه؟توی نمره دهی ها که چیزی نبود.

سید جواد:
خودم که فیلم را ندیده‌ام. نظر ایشان را هم نمی‌دانم.

حشمتی فر پنج‌شنبه 30 دی 1395 ساعت 16:03

با سلام

کناب خوب و جامعی در باره اصول و فن ترجمه میشناسید؟
در ضمن کتاب مبانی نقد ادبی انتشارات نیلوفر ترجمه فرزانه طاهری کتاب خوبیه یا نه؟

سید جواد:
سلام.
پاسخ پرسش نخست‌تان منفی است. کتاب را هم که ذکر کردید، مطالعه نکرده‌ام و اطلاعی درباره اش ندارم.

Sina پنج‌شنبه 30 دی 1395 ساعت 16:01

درود بر شما و وبلاگ جذابتون .
چند وقت پیش شنیدم که نظر استاد نسبت به فیلم «هشت و نیم» اثر فدریکو فلینی منفی تر شده . میدونستم ایشون نظرشون نسبت به فیلم منفی هست اما اخیرا شنیدم که به جای 0 ، امروزه به فیلم نمره ی بی ارزش رو دادن . آیا این خبر صحت داره ؟ همچنین اگر براتون مقدوره علت بد بودن این فیلم رو از ایشون بپرسید چون نظراتشون همیشه برام جالب و مهم بوده و هست و به شخصه از اون ها استفاده میکنم . همچنین میخواستم بدونم نظر خودتون درباره ی اثر فلینی چیه .

سید جواد:
و نیز درود بر شما.
ایشان در چند کلاس، فیلم هشت و نیم را پلان به پلان بررسی کردند و بر همه آشکار ساختند چقدر به لحاظ فرمی دچار اشکال است. بدیهی است که آن توضیحات را مفصل را نمی توان در این مجال مجمل گنجاند.
نظر این حقیر نیز با جناب فراستی کاملاً یکسان است. البته از اینکه ایشان اخیراً امتیاز صفر را به بی ارزش تقلیل داده باشند اطلاعی ندارم.

مخاطب پنج‌شنبه 30 دی 1395 ساعت 15:31

خدا خیرت بده سید جان
پیر بشی.

سید جواد:
مخلصم.

احمد کریمی پنج‌شنبه 30 دی 1395 ساعت 12:15

سلام سیدجان
خدا قوت
با کافه تماس می گیریم کسی جواب نمیده، البته یه دو سه روزیه که اینطوریه. دلیلش رو می دونین؟

سید جواد:
سلام.
این روزها جناب فراستی اغلب برای ضبط برنامه تهران هستند و تعطیلی کافه به همین دلیل است.

[ بدون نام ] چهارشنبه 29 دی 1395 ساعت 14:41

نظر استاد در مورد ادیت پیاف چیست؟

سید جواد:
اطلاع ندارم.

جواد چهارشنبه 29 دی 1395 ساعت 13:47

سلام آقا سید
فاصله ی بین تیپ با شخصیت چیه؟!
چطور میشه تشخیص داد یه فرد تو یه فیلم تیپه
و چطور میشه تشخیص داد شخصیته‌؟!

راستی استاد قرار بود کتاب خارجی سینما معرفی کنند اگه شد تو مصاحبه این سوال رو بپرسید...

سید جواد:
سلام.
سؤال‌تان نیاز به بحث و تشریح دارد، اما به طور کلی مواردی را عرض می‌کنم.
تیپ و شخصیت از چند جهت با یکدیگر متفاوت هستند (که جهات دوم و سوم در اصل نتیجه‌ی جهت اول هستند):

الف) تیپ تنها دارای «صفت» (صفت یا صفاتی آشنا)است ، اما شخصیت دارای «ویژگی» و «خصوصیّت» است. مثلاً راننده تاکسی‌ها، همگی، صفات رفتاری (و گاه ظاهری و پوششی) یکسانی دارند که اغلب برای همه‌ی ما آشناست، اما در عین حال هر کدام ویژگی‌هایی دارند که آنها را از سایر راننده تاکسی متمایز می‌کند. اگر یک دراماتیست در درام خود از یک آدم تنها صفات آشنا و مشترک او با هم‌صنفان (یا امثال خویش) را به ما ارائه دهد، در واقع عناصری تیپیکال از او به ما ارائه کرده و بنابراین یک تیپ ساخته است. اما اگر علاوه بر صفات تیپیکال، عناصری را ارائه دهد که آن آدم را نسبت به امثال خویش متمایز و ویژه می‌کند، در واقع المانهایی شخصیتی ارائه کرده و در نتیجه یک شخصیت را پرداخته است.

ب) شخصیت، در طول داستان فراز و نشیب‌هایی را تجربه می‌کند و اگر از بالا به فیلم نگاه کنیم خواهیم دید که شخصیتِ آخر فیلم با شخصیتِ اول فیلم تفاوت‌هایی کرده است و اصطلاحاً در طول فیلم از نقطه‌ی A به نقطه‌ی B رسیده است. اما تیپ این‌چنین نیست؛ یک تیپ در انتهای فیلم همان است که در ابتدای آن بوده است.

ج) تیپ به دلیل عام بودنش (ویژه نبودنش) قابلیت تعمیم دارد و می‌شود از او برداشتِ «مُشت نمونه‌ی خروار» کرد. این در حالی است که شخصیت به دلیل ویژه بودنش، خاص است و به همین دلیل امکان همذات‌پنداری بیشتری را برای مخاطب فراهم می‌کند.
=============================================
منظورتان را از کتاب خارجی سینمایی نفهمیدم، رفیق.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 28 دی 1395 ساعت 23:14

سلام علیکم.
چرا استاد وسترنهای لئونه را به فیلمفارسی تشبیه میکنند؟؟؟

سید جواد:
سلام.
چون نظرشان این است که به همان میزان آبکی و سطحی هستند. شخصیت‌پردازی ندارند، حس تولید نمی‌کنند و بر مبنای احساسات پیش می‌روند لذا فاقد منطق درام سینمایی هستند.

مخاطب سه‌شنبه 28 دی 1395 ساعت 19:50

گیج شدم سید!
نمیدونم کتابهای سینمایی بخوانم یا رمان؟
نمیدونم تاریخ سینما بخوانم یا تاریخ هنر؟
نمیدونم فلسفه و منطق بخوانم یا درسهای خودم را.
نمیدونم موسیقی کلاسیک گوش دهم یا فیلمهای کلاسیک ببینم؟
شما و استاد چگونه برنامه ریزی میکنید؟مارا هم راهنمایی کنید.

سید جواد:
اگر در ابتدای راه هستید و زمان کافی ندارید، اینگونه عمل کنید:
ــ هر ماه یک رمان بخوانید.
ــ هر ماه 150 صفحه تئوری بخوانید (این 150 صفحه می‎تواند یک کتاب کامل باشد، یا بخشی از یک کتاب، یا چند مقاله، یا ترکیبی از اینها)
ــ (فعلاً) اصلاً فلسفه و منطق نخوانید.
ــ در هر دو روز یک Track موسیقی کلاسیک گوش کنید (روز اول گوش کنید و روز دوم باز همان Track را تکرار کنید. تعداد دفعاتی که یک Track را در روز گوش می‌دهید بسته به زمان شما دارد، اما مناسب آن است که حتماً بیش از یک بار در روز آن Track را گوش کنید.)
ــ هر هفته، یک فیلم کلاسیک را 2 بار ببینید. (می‌توانید پنجشنبه و جمعه‌ها را به این کار اختصاص دهید.)
ــ سعی کنید برای اجرای هر کدام از مواردی که عرض شد، یک زمان مشخص در هر روز داشته باشید.

بنابر آنچه عرض شد شما باید هر روز:
الف) یک سی‌ام از یک رمان کلاسیک را بخوانید (اگر رمان را 450 صفحه فرض کنید، سهم هر روز 15 صفحه می‌شود)
ب) 5 صفحه تئوری بخوانید.
ج) به یک Track موسیقی کلاسیک گوش دهید.
* بنابراین روزانه باید مجموعاً 20 صفحه مطالعه داشته باشید و یک Track گوش کنید.
هفته‌ای یک الی دو روز نیز به دیدن فیلم اختصاص دهید (یا یک روز فیلم را ببینید و روز دیگر آن را تکرار کنید و یا در روز دوم نقدهای مربوط به آن فیلم را بخوانید.)

با این برنامه، اگر خیلی سریع هم نباشید، باید روزانه حداکثر 2 ساعت (تازه دست بالا حساب کردم) وقت بگذارید که فکر نمی‌کنم زیاد باشد و به سایر برنامه‌ها و مطالعات‌تان ضربه بزند. تنها نکته‌ی کلیدی، نظم و مداومت در اجرای برنامه است.

>> منظورم از «تئوری»، مباحث نظری- آموزشی درباب هنر، یا نقد و تحلیل، یا تاریخ هنر است.

حامد سه‌شنبه 28 دی 1395 ساعت 19:30

سلام.دو تا سوال داشتم.اول اینکه استاد توی جلسات نقد داستان مرگ ایوان ایلیچ تولستوی رو بررسی کردن.نظرشون چی بود؟
سوال دوم اینکه خود استاد گفتن ممکن نیست فیلمی رو که قبلا می گفتن بده الآن نظرشون راجع بهش بهتر شده باشه.
ایشون توی مصاحبه سال 93 گفتن فیلم طلوع مورنائو با ارفاق فیلم متوسطیه که قابل دیدنه.اما توی لیست جدیدشون با اینکه فیلمهایی رو که خیلی میپسندیدن و به اونها نمره بالای سه میدادن مثل دلیجان-کلمنتاین عزیزم-هفت سامورایی-درسو اوزالا-آپارتمان-ایرما خوشگله-پرندگان-نامه ای از زن ناشناس و ....اصلا توی لیست نیست اما طلوع توی لیست حضور داره.نمیشه که راجع به همه این فیلما نظرشون برگشته باشه.در نتیجه نظرشون راجع به طلوع احتمالا بهتر شده.این با حرفشون تناقض نداره؟

سید جواد:
سلام.
1) نظرشان درباره «مرگ ایوان ایلیچ» منفی بود.
2) منظورشان این بود که چنین اتفاقی کمتر رخ می‌دهد. به علاوه، فیلمهایی که نام بردید هنوز هم امتیاز بالایشان را دارند، اما آنهایی که در لیست قرار گرفته‌اند از اولویت بیشتری برخوردار بوده‌اند و به عبارت دیگر مثلاً ایشان بین سه امتیازی ها بهترین را برای قرار دادن در لیست انتخاب کرده‌اند.
به هر حال امکان این وجود دارد که در زمان جوانی فیلمی خوب را با کم‌دقتی دیده باشند و اینک با سواد و دقت افزایش‌یافته‌ی امروزی‌شان ببینند و خوبی‌ای را که آن زمان نیافته بودند، اکنون دریابند. این البته چنان که فرموده‌اند و عرض کردم به ندرت اتفاق می‌افتد، اما به هر روی، فیلمهای چون «طلوع»، «مرد آرام» و «داستان کارآگاهی» مصداق‌هایی از همین نوادر هستند.

vahid سه‌شنبه 28 دی 1395 ساعت 13:55

شما تئاتر ها رو دنبال میکنید؟اخیرا چیز خوبی دیدید؟

سید جواد:
به صورت مداوم دنبال نمی‌کنم. اخیراً هم «سه روایت از زندگی» نوشته‌ی یاسمینا رضا دیدم که اصلاً خوب نبود.

امیرعباس یکشنبه 26 دی 1395 ساعت 13:52

آیا حقیقت داره که فراستی رو از هفت بیرون انداختن؟ این شایعه رو جایی شنیدم.

سید جواد:
نمی‌دونم، اگه حضور ایشون در برنامه‌ی اخیر «هفت» برای نقد فیلم «لاک قرمز» به معنی اخراج ایشون هست، بله.

man یکشنبه 26 دی 1395 ساعت 01:51

یعنی اگر میخواستیم بجای آقای فراستی با دی کاپریو مصاحبه کنیم الان تموم شده بود

سید جواد:
ببخشید کِی مصاحبه با دی‌کاپریو را منتشر می‌کنید؟

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد