مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

امشب ( 95/7/30) در هفت

اصالت فرم یا محتوا در سینمای دینی

با حضورِ

http://s9.picofile.com/file/8271698642/neshaste_man_madar_hastam_03_l_554699.jpghttp://www.farhangnews.ir/sites/default/files/content/images/story/12-12/11/17008-65904.jpg

محمدتقی فهیم                           مسعود فراستی                  

نظرات 5 + ارسال نظر
محمد جمعه 7 آبان 1395 ساعت 02:04

این همه بحث شد که فرم همان محتواست و محتوا هم همان فرم، اما اخرش جناب فهیم با پشتکار مثال زدنی گفت: فرم جداست و محتوا هم جدا. :|

علی-ر دوشنبه 3 آبان 1395 ساعت 16:56

سلام سید جان
اتفاقا این مساله مهم هست،چرا که"فراستی"مهم هست.البته نه فقط مهم،بلکه مهم مهم خیلی خیلی مهم!بیاد ندارم که جناب فراستی،جناب عبدی رو جایی فحش داده باشند،چه برسد به اینکه بقول خود جناب عبدی:اینهمه هم فحشمون میدند!البته جای شکرش باقیه که استاد ما بعد از جناب جیرانی و جناب شریفی نیا در ردیف سوم مضان اتهام بودند.با همه این اوصاف من هرگز ندیدم که اساتیدی بزرگ هر جمله ای رو در هر جایی مطرح کنند.جناب عبدی برای من اکبر عبدی هست ولی جناب جمشید مشایخی برای من استاد مشایخی هست و همینطور اساتید بزرگ از جمله استاد کشاورز و استاد نصیریان و استاد انتظامی و مرحوم استاد رشیدی و استاد مرتضی احمدی!اما مسعود فراستی برای من همیشه استاد هست،چرا که با او ،جویندگان و خوشه های خشم رو آموختم و با سرگیجه و طناب تا مرز جنون احساس رفتم و با با فریادها و نجواها،در کنار عشق در بعداز ظهر،زیباترین لحظه های زندگی و عمرم رو تجربه کردم و با با چه زندگی شگفت انگیزی است،دریافتم که عجب دنیای شگفت انگیزی هست با استاد فراستی بودن!
اگر هم استاد پول رو گرفته و نداده،نوش جونش باشه تا درس عبرتی برای جناب عبدی و امثالش باشه که ،اگر جنبه عمل خوب رو در روزهای خوشی ندارند رو با تلنگر مستقیم به دیگران در مقابل مردم رو در روزهای سختشون،به بیجنبگی شون تبدیل نکنند!جناب عبدی برای من همون سعید(بازمدرسم دیر شد)و بایرام لودر(اخراجی ها)هست.ولی من بزرگتر از این نقشها رو از جمله گری کوپر و جیمز استوارت و کری گرانت و گریگوری پک و هنری فوندا رو از استاد آموختم و هرکسی که این مطلب رو میخونه بدونه که حرفهای جناب عبدی ،همونقدر برام بی اهمیت هست که مثال آثار و هنرمندهایی رو که نام بردم،برام مهم هستند.
سید جان:شاید در مصاحبه شرکت نکنم و سوالی از استاد نداشته باشم،چرا تا همین جا هم خیلی از استاد آموختم.از یک استاد بایدفقط و فقط آموخت...هر چه که در ذهن و غریزه و وجودم باشه رو ،قبل از اینکه بخوام در ذهنم حلاجی بکنم و ازاستاد بپرسم رو،در ناخودآگاه حس و گوش و چشم و زبانم و عقل و منطقم،با شنیدن کلمات و صحبتهای استاد،دریافت میکنم.بیشتر سعی میکنم که سوالات دوستان و جوابهای استاد رو بشنوم.ممنون سید عزیز و لطف کن که بازهم ما رو با واژه جوهر ها و نصایح استاد،بی نصیب نکن و سلام گرم و مخصوص ما رو خدمت استاد برسون.

بزرگمهر شنبه 1 آبان 1395 ساعت 21:17

سلام ، انصافا یکی از بهترین برنامه ها بود فهیمم بد صحبت نکرد ...

حمید شنبه 1 آبان 1395 ساعت 18:33

سلام و وقت بخیر.
این مطلبی که اقای اکبر عبدی درمورد استاد بیان کردن تو خوشاشیراز و درنهایت بی ادبی و تهمت به استاد همراه بود...
سید جان...
جوابی نداره...خیلی بی ادبانه اونروز بیان کردن این مطالب رو

یاشار شنبه 1 آبان 1395 ساعت 01:46

شاید خیلی دور از ادب باشه ولی خیلی دلم میخواد یه خاک بر سر به برنامه هفت و تیمش بگم بابتِ دعوت چنین کارگردانهایِ لوس و ترسویی که جنبه نقد ندارن. اصغر نعیمی به حدی عصبانی بود که دستاش و لباش می‌لرزید و حتی منِ مخاطب هم متوجه شدم دوربین مجبوره ازش اور کلوزآپ بگیره که دستاش معلوم نشه. جالب اینه که به فراستی میگه تو عصبانی هستی! یعنی شعور و رفتارِ نعیمی در حد یک بچه دبستانی بود!
اون سوتی سیگار کشیدنِ فهیمِ بیچاره هم که جایِ خودش. بنده خدا چقدر بابت این موضوع حرف بخوره خدا میدونه.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد