مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

کارگاه آموزشی فرم و نقد فیلم

http://mashhad-gisheh.ir/bundles/concert_admin/admin_images/play_pics/570cee31decce_08.jpg
جهت مراجعه به سایت تهیه‌ی بلیط، بر روی تصویر فوق کلیک نمایید.

نظرات 31 + ارسال نظر
حسین پارسایی یکشنبه 19 اردیبهشت 1395 ساعت 11:35

سلام.
نقد که نه ,ولی به تقدیرنامه ی لویی آراگون نگاهی انداختم.
به وضوح فیلمِ بی در و پیکری ست از نظرِ من;
قصد ادامه ی بحث در اینجا رو ندارم;
نظر جناب فراستی هم هرچه که باشد محترم ,ولی خرج 1 نمره پایِ این فیلم؟! از ایشان بعیده..

Arash شنبه 18 اردیبهشت 1395 ساعت 10:26

در پاسخ به دوست محترم "حسین پارسایى".
توصیه مى کنم نقد لویى آراگون به فیلم "پیرو خُله" را مطالعه بفرمایید. باشد که از امتیازات جناب فراستى متعجب نشوید.

حسین پارسایی جمعه 17 اردیبهشت 1395 ساعت 18:30

سلام..
در پاسخ به دوست عزیز_سعید_:
نمره فیلمهای جناب فراستی ,برای مدتی پیش بوده و قطعا نمره ی برخی از آنها امروز دیگر اعتباری ندکرد.برخی را مجددا می بینند و نظرشان را تصحیح یا تایید مجدد میکنند.
ادعایی ندارم که نظرِ امروزشان قطعا به این فیلم منفی خواهد بود ولی اگر 1 نمره خرجِ این فیلمِ بی در و پیکر کنند ,, بنده را سخت متعجب خواهند کرد..

حمید جمعه 17 اردیبهشت 1395 ساعت 14:56

سید جان کتابایی که گوشه سمت چپ وبلاگ نوشتین که نصف بیشترشون توی بازار نیست

سید جواد:
بله، متأسفانه ولی خوب،هدف ما معرفی آثار جناب فراستی است و اینها همه فارق از موجود بودن شان، آثار ایشان هستند.

saeed جمعه 17 اردیبهشت 1395 ساعت 12:08

در پاسخ به دوست محترم "حسین پارسایی"

در مورد پیرو خله نظرشون تا حدودی مثبت هست و به این فیلم امتیاز 1 دادند.
من هم از فیلمای گدار خیلی بدم میاد. کمتر فیلم‌ بازی رو میشه پیدا کرد که از فیلمای بی سر و ته و به شدت خسته کننده گدار خوشش بیاد. مخصوصا فیلمای جدیدش مثل فیلم بسیار مزخرف " فیلم- سوسیالیسم" . ولی خب آثار قدیمیش مثل تحقیر، پیرو خله و از نفس افتاده رو میشه به زور قهوه تا آخر تحمل کرد.
به نظزم بیشتر طرفداراش روشنفکرهای قلابی هستند.

فریدون جمعه 17 اردیبهشت 1395 ساعت 00:01

دوست عزیز، جناب آرش، از پاسخ شما بی نهایت سپاسگزارم. موفق باشید

حسین پارسایی پنج‌شنبه 16 اردیبهشت 1395 ساعت 23:16

سلام.
خیلی بعید میدونم که نظرِ امروز جناب فراستی به فیلمِ "پیر و خله" ,حتی اندکی مثبت باشد.
با شناختی که از ایشان دارم ,ممکن است که دو فیلم از گدار و متوسط بدونن ولی قطعا به عنوان یک کارگردان ایشان را نمی پسندند..

Arash پنج‌شنبه 16 اردیبهشت 1395 ساعت 16:13

در پاسخ به دوست محترم "فریدون"
گُدار از منظر جناب فراستى فیلمسازى اهل افراط و تفریط و اساساً آوانگارد است که در تجربه فیلمسازى، با همه ابزار ها و تکنیک ها در طى فرآیند ساخت یک فیلم آنطور که دلش مى خواهد کار مى کند و به هیچ عنوان پایبند به قاعده هاى کلاسیک نیست. از دل چنین تجربه هایى گاه فیلم هایى متوسط همچون "از نفس افتاده"، "همه چیز رو به راهه"، "پیرو خُله" و "خداحافظ زبان" در مى آید و عمدتاً خیر. اما در کل به عنوان آغاز کُننده موج نوى سینماى فرانسه و کسى که سینما بلد است وى را قبول دارند. البته نه به اندازه رنوار و حتى توروفو. علّت این آوانگارد بودن هم این است که گُدار پیش از شروع به فیلمسازى، از دیدن فیلم هاى کلاسیک و اساساً سینماى کلاسیک ارضا شده و زمانى که خودش تصمیم به فیلمسازى مى گیرد، همواره به دنبال زبان جدید در سینما بوده است.

فریدون چهارشنبه 15 اردیبهشت 1395 ساعت 15:36

با سلام
میخواستم بدونم نظر جناب فراستی به ژان لوک گدار و سینمایش چیست؟ همچنین نظر ایشان در مورد فیلم Contempt از این فیلمساز چیست؟ خیلی ممنون میشم پاسخ این سوال رو بدید. با تشکر

عماد چهارشنبه 15 اردیبهشت 1395 ساعت 08:11

در رابطه با حرف آقا شهریار عزیز

من متاسفانه سعادت بودن در کافه و از نزدیک دیدن آقای فراستی را نداشتم ولی در این سالها همیشه نقد هاشون رو دنبال کردم. واقعا مساله تنبلی اگه به ایشون سرایت میکرد باید در نظرات و نوع نگاه اثر میکرد. هنوز هم با دقت فیلم ها رو تحلیل میکنه. تو سال اخیر کتاب مطرحی راجع به کوروساوا رو چاپ کرده. به شخصه تو کارها و صحبت هاش تنبلی نمی بینم. من مساله ام تنبلی نبوده. یکی از دلایلی که ایشون منتقد مورد علاقه ام هست اینه که اصلا تنبلی در نقدش دیده نمیشه. آدم تنبل در نقدش لو میره. چون این تنبلی هم در عینیت و هم در ذهنیت اثرگذاره. نقد اخیر کوچه بی نام در هفت به حدی دقیق بود که فرد ضد نقدی مثل آقای افخمی کلا حرفی برای گفتن نداشت.!!!

حدس من تنبلی نیست فک میکنم شاید (و البته شاید)
دیگه سینمای ایران رو زیاد جدی و در حد نقدی مثل نقد هامون نمیدونه. مگه نه من توی سایت قدیمی ایشون یه نقد عالی راجع به فیلم میشل هانکه دیدم و اون جمله فوق العاده ی توی نقد ساراباند:((هانکه در عشق باید از روی این صحنه سالها مشق بنویسد)) (این جمله برای من از دیدن کل فیلم هانکه لذت بخش تر بود).
در مورد جدایی نادر از سیمین هم من موافق حرف آقا آرش هستم که به دقت فیلم رو چند جا نقد کرد. یا در مورد ((چ)) نقد دقیقی و نسبتا مفصل(البته نه به تفصیل هامون) نوشته شده.

البته ممنون میشم که مدیر محترم وبلاگ این مساله رو از خود منتقد عزیز بپرسن و نظر خودش رو راجع به این ماجرا بدونیم.

Arash چهارشنبه 15 اردیبهشت 1395 ساعت 02:02

در پاسخ به دوست محترم "شهریار"
سلام.
در کامنت آخرتان نکته ای فرمودید از این قرار که مسئله اصلی جناب فراستی در عدم نگارش مقالات مفصل سینمایی در سال های اخیر "تنبلی" ایشان است.
بنده با این نظر شما موافق نیستم. قبل از هر چیز باید به این نکته واقف باشید که مسعود فراستی همانند کافکا و داستایوسکی، اهل نوشتن بر مبنای سفارش نیست. مادامی که اثری ذهنشان را به خود مشغول نکند و خود را درگیر با آن نیابند، دست به قلم نخواهند برد. همانطور که خودشان پیشتر فرمودند که زمانی می توانند راحت بنویسند که فیلم یا خیلی خوب باشد یا خیلی بد. در میان عمده مطالب منتشر شده از سوی ایشان به ندرت می توان فیلم میان مایه ای را یافت که به تفصیل نقد شده باشد. پس نقد نویسی ایشان مستقیما به تولیدات سینمایی بر می گردد. کما اینکه فیلم بی ارزش اما فریبکار "آمور" که چند سال پیش محبوب منتقدان و صاحبان سیرک های سینمایی شد را در مقاله ای مبسوط نقد و برخی از لحظات آن را مانند نشست های عصر جمعه در کافه، پلان به پلان نقد کرده اند.
اما در مورد اینکه چرا فیلم "جدایی نادر از سیمین" در قالب یک مقاله مفصل تحلیل نشده، لازم به ذکر است که این فیلم بلافاصله پس از نخستین نماش عمومی خود در جشنواره فیلم فجر جایزه خرس طلای جشنواره برلین را دریافت کرد و پس از آن روی دور موفقیت های جشنواره ای قرار گرفت. بر همین اساس، مسعود فراستی هم در قالب نشست ها و جلسات نمایش این فیلم که پس از اکران عمومی آن در ایران که پشت سر هم برگزار می شد شرکت کردند و در آنجا به نقد مفصل این فیلم پرداختند. لذا درگیری شخصی شان با این فیلم طی نقد شفاهی در این سلسله نشست ها حل شد. حدس می زنم منظور شما از نگارش مقاله مفصل جهت ثبت در تاریخ بوده است که در این مورد هم لازم به ذکر است که فیلم پنجم اصغر فرهادی به هیچ وجه فیلم مهمی نیست. هر سال حدود 20_25 فیلم جوایز اول تا پنجم جشنواره های پر تمطراق سینمایی را از آن خود می کنند.اما آیا این به ارزش کیفی این فیلم ها می افزاید؟ به قول اسپیلبرگ: بالاخره باید جایزه را به یک نفر داد. چه بسیارند فیلم هایی که شاهکار بودنشان بدون جایزه محقق شد و چه بسیارند فیلم هایی که اسکار هم نتوانست به اعتبار سینمایی آن ها بیافزاید. "جدایی ..." فیلم مهمی نیست. سخت نگیریم.
سپاس

saeed چهارشنبه 15 اردیبهشت 1395 ساعت 00:37

لیست شاهکارها از نظر استاد ( فیلمایی که امتیازشون بالای 3 است)

Sansho the Bailiff
La Strada
You Only Live Once
The Trouble with Harry
Saraband
Rope
Rio Bravo
Grapes of Wrath
Amarcord
The Last Hurrah
My Dear Clementine
How Green Was My Valley
Psycho
Rear Window
Notorious
The Wrong Man
Cries & Whispers
Fanny & Alexander
Letter from an Unknown Woman
Searchers
Wild strawberries
Vertigo
The Quiet Man
It’s a Wonderful Life
The Man Who Shot Liberty Valance
Detective Story

اگر فیلمی از قلم افتاد لطفا بگید.

میثم ساعدنژاد سه‌شنبه 14 اردیبهشت 1395 ساعت 22:49

سلام
میخواستم نظر آقای فراستی را در مورد فیلم Stalag 17 بدانم.
میدانم که نسبت به کمدی های بیلی وایلدر در کل نظر مثبتی دارند، ولی میخواستم خاص این فیلم را بدانم، چون امشب فیلم را دیدم و بسیار نمونه کلاسیک خوبی به نظرم آمد.

سید جواد:
سلام.
گمان کنم امتیازشان به این فیلم "صفر" است.

شهریار سه‌شنبه 14 اردیبهشت 1395 ساعت 15:22

در جواب آقا عماد عزیز میخواستم بگم که دلیل ننوشتن نقد های جامع و مفصل جناب فراستی، اهمیت و میزان تاثیرگذاری فیلم ها نیست. تنبلی ایشان مسئله اصلی است. استاد حتی به خود زحمت نوشتن مطلبی درخور ارزش فیلمی که آن را از بهترین فیلمهای عاشقانه بعد از انقلاب می دانند( در دنیای تو ساعت چند است؟) ندادند. ایشان حتی فیلم مهم جدایی نادر از سیمین را هم هیچگاه به صورت کتبی نقد نکردند. درنتیجه، درمورد فیلمهای دیگر نیز نباید از ایشان انتظار نگارش مطلبی جز ضدیادداشت های یک خطی داشت.

عماد دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 ساعت 19:51

حق با شماست...قطعا review با ضد یادداشت فرق میکنه...
البته در نقد ماهی گربه خیلی کم راجع به خود فیلم بحث شده که شاید به خاطر ضعیف بودن فیلمه.در نقد ماهی و گربه بیشتر راجع به فرم و تکنیک صحبت شده ( برخلاف (چ) که نقد ایشون مفصل به خود فیلم پرداخته ).

اما سوال من هنوز پابرجاست.... نقد هایی مثل هامون نوشته نمیشه چون دیگه فیلم های تاثیرگذار کم شدن یا فیلم های با استاندارد حداقلی وجود نداره یا شاید دیگه فضای سینمایی ما چنین نقدهایی نمیطلبه؟؟
(به نظر من واقعا نقد هامون رو میشه به عنوان یه نمونه عالی نقد دونست و واقعا لذت خوندنش بسیار از دیدن فیلم بیشتره)

عماد دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 ساعت 15:10

در اینکه هدفش حمایت از برنامه ضعیف دور همی بوده که بحثی نیست ..

منظورم اون جای صحبت آقای روحانی که گفت نقد نویسی در ایران تو سال های اخیر ضعیف شده چون نقد نمیشه بلکه review نویسی صورت میگیره.... مثالش از این موضوع به نقد های آقای فراستی بود..

من فک میکنم مساله اینه که به فرق ضد یادداشت های آقای فراستی تو دو سال اخیر در دوران جشنواره و نقد توجه نکرده....

ولی به طور کلی من خودم هم با اینکه نظر شخصیم موافق ضد یادداشت های منتقد عزیز هستش بعضا فک میکنم افرادی که زیاد آشنایی با آقای فزاستی ندارن اون رو جای نقد اشتباه میگیرند...
نمونش اون ضد یادداشت راجع به فیلم محمد رسول الله یا اون ضد یادداشت با تیتر سگدونی راجع به ابد و یک روز...

سوال من راجع به این مبحث بود که آیا خود آقای فراستی موافق review نویسی با اعلام موضع به جای نقد هستند یا به خاطر سطح پایین قاطبه فیلم ها اون ها رو ماقبل نقد میدونند؟؟ چونکه در مورد فیلم های قدیمیه مهمی چون هامون نقد مفصلی نوشته ولی من به شخصه تو چند سال اخیر نقد مفصلی از ایشون نخوندم(البته شاید باشه و من نخونده باشم )

سید جواد:
ضدیادداشت با review فرق می‌کند. review معرفی‌ فیلم است که در آن نویسنده اندکی هم نظرات خود را درباره فیلم احیاناً بیان می‌کند. ضدیادداشت اما اعلام موضع نیمه مستدل منتقد درباره یک فیلم است. لذا هم آقای روحانی در توضیح معنای review و خصوصاً نقد دچار اشتباه شدند و هم جنابعالی ظاهراً مفاهیم را اندکی با اختلاط مطرح فرموده‌اید.
واقعاً تقصیر منتقد نیست که مخاطب با نوشته‌های او آشنایی ندارد. منتقد متعهدی چون جناب فراستی مناسب می‌بیند که درباره تعدادی از فیلم‌ها نقد بنویسد و درباره تعدادی هم به ضدیادداشت بسنده کند. مخاطب نیز هرچه خود پی‌گیر تر باشد، به تمایز این مفاهیم بیشتر دست خواهد یافت، اگر هم پی‌گیر نباشد که اساساً تمایز مذکور برایش مهم نیست و فرقی به حالش نمی‌کند.
ضمناً گرچه هیچ‌یک از نقدهای جناب فراستی در طول عمر نقد نویسی‌شان، به لحاظ طول مطلب، به پای نقد ایشان به فیلم "هامون" نمی‌رسد، اما در سال‌های اخیر نیز چند نقد مفصل درباره‌ی فیلم‌های "یه حبه قند"، "چ" و "ماهی و گربه" نوشته‌اند که از طریق همین وبلاگ قابل دسترسی و مطالعه هستند.

عماد دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 ساعت 00:57

با سلام و خسته نباشید و تشکر از جواب شما به سوال قبلی من.

میخواستم بدونم آیا آقای فراستی از انتقاد آقای امید روحانی به شیوه نقدشون آگاه هستند؟؟ و اگر صحبت روحانی رو در برنامه دور همی شنیدند.... نظرشون چیه؟؟؟

با تشکر از زحمات شما.

سید جواد:
سلام.
خبر که دارند، ولی آنقدر آن را جدی نمی‌دانند که بخواهند نظری درباره یا پاسخی به آن بدهند.
آقای روحانی نسبت به عبارات "در آمده" و "در نیامده" جناب فراستی انتقاد می‌کنند و بعد بلافاصله خودشان و مجری برنامه جهت ارزیابی برنامه‌ی موجود از همین عبارات استفاده می‌کنند. این تناقض آشکار پیش از آنکه افشا کننده‌ی فقدان تحلیل از سوی آقایان روحانی و مدیری باشد، خود تأییدی است تلویحی بر جمله‌ی جناب فراستی و نشان از آن دارد که آقایان علی‌رغم اینکه ظاهراً به انتقاد از جناب فراستی پرداخته‌اند، خود مشغول بازی در زمین ایشان هستند.

میلاد سعادتی یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 23:14

سلام
تشکر از اقا سید جواد عزیز و اقای پارسایی عزیز به خاطر راهنمایی که داشتید
یه سوال دیگه از شما دارم اقا سید جواد: به نظرتون اگه بخوایم شروع کنیم به خوندن تمام اثار یه نویسنده مثل شکسپیر, داستایوفسکی و... اگه اثار رو به ترتیب سالهاى نگارش توسط نویسنده از ابتدا تا اخر بخونیم بهتره یا شروع از اثار برجسته تا رسیدن به باقی اثار
ممنون از لطف و راهنمایی همیشگیتون

سید جواد:
سلام.
بنده، به شخصه، روش اول را ترجیح می‌دهم.

سینا شنبه 11 اردیبهشت 1395 ساعت 21:13

سلام سید جان. از نظر استاد درباره ی فیلم پر سر و صدای "ددپول" مطلع هستید؟

سید جواد:
سلام.
خیر.

محسن جمعه 10 اردیبهشت 1395 ساعت 10:50

سوالی داشتم نمی دونم آقای فراستی قبلا جواب دادن یا نه.اینکه فیلمسازانی مثل میزوگوچی ک شاید جزو اولین فیلمسازان ژاپن بودن به این معنی ک راهنمایی نداشتن،آیا صرفا می خواستن حرفی بزنن و فرم در نا خودآگاهشون شکل می گرفته یا جداگانه و با آگاهی بهش فکر می کردن؟

سید جواد:
فرم هرگز چیزی نیست که با آگاهی کامل و فکر شکل بگیرد. اگر اثری، در مرحله خلق، به فرم می‌رسد، حتماً بخش اساسی آن از ناخودآگاه سازنده نشأت می‌گیرد. در این میان شاید خودآگاهی و فکر هم کمک کننده باشند اما حضورشان گرچه ممکن است لازم باشد، ضروری نیست.

عماد پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1395 ساعت 16:01

با سلام و خسته نباشد.

تو جلسه نقد فیلم در کوچه بی نام, هاتف علیمردانی در جواب آقای فراستی که نقش باران رو اگزجره دونسته بود گفت که در واقعیت وجود داره....
آقای فراستی هم در جوابش گقت که شاید در واقعیت بیشتر هم باشه ولی مساله پس زننده قاب و بازیه توی فیلمه....
میخواستم بدونم شما میدونید منظورشون از تفاوت اگزجره بودن در واقعیت و قاب و پس زدن با دیدن در قاب علیرغم پس نزدن در زندگی چیه ...مگه خودشون نگفتن که باید روایت در سینما ما به ازای زندگی داشته باشه؟

ممنون از زحمات شما.

سید جواد:
سلام.
اینکه شخصیت‌ها ما به ازای واقعی در زندگی داشته باشند، گرچه لازم است، کافی نیست. شخصیتی که در جهان واقع نیز ما به ازا دارد باید در سینما دوباره ساخته شود. همین که چنین فردی واقعاً وجود دارد، کفایت نمی‌کند. فیلمساز بار دیگر باید در این فیلم خاص، با این میزانسن و قابهای خاص آن شخصیت خاص را بازسازی کند به طوری که در بافت این اثر خاص بنشیند و با آن هماهنگ شود که اگر نشود، اگزجره خواهد بود.
حالا اگر بخواهیم دقیق تر بشویم، باید گفت که ما به ازا داشتن شخصیت ها در زندگی واقعی اصلاً لزومی ندارد. ما در سینما فقط از زندگی واقعی الگو می‌گیریم و قرار نیست که عیناً واقعیت را بازسازی کنیم که اگر بخواهیم نیز نمی‌توانیم چون سینما اساساً چنین قابلیتی، حتی در فیلمهای مستند، ندارد.

حسین پارسایی سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 23:26

سلام.
در پاسخ به دوست عزیز_میلاد_:
پیشنهاد میکنم که این سه نمایشنامه شکسپیر رو با ترجمه ی مرحوم به آذین تهیه کنید;(شاه لیر,هملت,اتللو)

میلاد سعادتی دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 ساعت 14:48

سلام اقا سید جواد
من چند وقت پیش ازتون در مورد ترجمه پیشنهادى براى اثار شکسپیر پرسیدم, شما فرمودید اىتاد مجموعه دوجلدى از سروش رو تهیه کردن و "ظاهرا"راضی اند, چون قصد تهیه این مجموعه رو دارم میخواستم ببینم از اون موقع تا حالااز نظر دقیق تر ایشون نسبت به این مجنوعه اطلاع پیدا کردید؟
یا اصلا پیشنهاد خودتون که کار ترجمه انجام میدید براى اثار شکسپیر کدومه
اگه راهنمایی بفرمایید ممنون میشم

سید جواد:
سلام.
نظر جناب فراستی درباره‌ی آن دو جلد مثبت است. بنده هم نظر بهتری ندارم.

[ بدون نام ] دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 ساعت 00:45

سلام.
خواستم به استاد بگین که اگر ممکنه برای جلسات نقد رمان ,همانطور که خانم فرزانه طاهری رو دعوت کردن برای نقد مسخ کافکا ,, میتونن از کسانی که راجع به کافکا و داستایفسکی کتابی ترجمه کردن یا مصاحبه های بعضا جدی انجام دادن و جلسات ادبی معرفی کتاب و داشتن ,,دعوت کنن که دورِهمی ادبی ای داشته باشن..
هرچند که ممکن است به سختی امکانش مهیا بشه ولی حتما مفید خواهد بود برای بچه هایی که شرکت میکنن تو جلسات نقد رمان..
(آقایان علی اصغر حداد ,خشایار دیهیمی و..)

سید جواد:
سلام.
ممنون از پیشنهادتان.
ضمن گوشزد نمودن این نکته که خانم طاهری برای نقد رمان "خانم دلوی" اثر ویرجینیا وولف دعوت شدند، عرض می‌شود که خود جناب فراستی نیز چنین تمایل و قصدی دارند، اما هم باید شرایط کافه، حاضرین در جلسه و سطح بحث هماهنگ باشد و هم میهمان مورد نظر باید دعوت را قبول کند. اگر تمام این شرایط جور باشد، حتماً چنین اتفاقی خواهد افتاد.

احمد کریمی یکشنبه 5 اردیبهشت 1395 ساعت 22:42

سلام سیدجان
چرا تو فیلم روانی هیچکاک همون اول بهمون نمیگه بیتس روانیه اونوقت فیلم از این هم بهتر نمیشد؟(همون داستان شوک و تعلیق)

سید جواد:
سلام.
در آن صورت با فیلم دیگری طرف بودیم که کارکرد و حس کنونی را نداشت.
هیچکاک در فیلم کنونی ما را وادار می‌کند تا با دو نفر همذات‌پنداری کنیم. نخست یک دزد که از دزد بودنش اطمینان داریم و دوم یک قاتل که از قاتل بودنش مطمئن نیستیم، اما مثلاً از چشم چرانی اش هم مطلع و مطمئن هستیم و هم با او در این عمل همراه می‌شویم. به طور کلی بعد از اینکه ما با نورمن سمپات می‌شویم، آرام آرام وجوه مرموزی که با وی و زندگی و مادرش در ارتباط هستند رخ می‌نمایند و این ما را- در ناخودآگاه- به شک می‌اندازد و کنجکاوی‌مان را تحریک می‌کند و این همان جایی است که هیچکاک نیز به خواست ناخودآگاه ما توجه می‌کند و فیلم را وارد فاز کارآگاهی می‌کند.
با روند توضیح داده شده، ما در این فیلم، تحت کارگردانی هیچکاک، ابتدا با مجرمی که مجرم بودنش برای‌مان مسلم است همذات‌پنداری می‌کنیم و سپس درست زمانی که این مجرم از جرم خویش پشیمان می‌شود، همذات‌پنداری‌مان را از او برمی‌گیریم و چون مجرمِ صد در صدِ دیگری نمی‌شناسیم همذات‌پنداری مان را به شخصی انتقال می‌دهیم که مرموز است، اما مطمئن نیستیم که مجرم باشد. این، یعنی ما (ناخودآگاه ما) در این یکی دو ساعت به جایی می‌رسیم که فارق از آنکه مجرم بودن یک فرد برای‌مان مسأله باشد به سرعت با او سمپات می‌شویم و بلکه بعد از اطمینان از پشیمانی وی، دست از سمپاتی خود با او برمی‌داریم. به عبارت دیگر هیچکاک طوری ما را هدایت و کارگردانی می‌کند که این وجه منفی ناخودآگاه ما دست‌کاری و فعال شود تا در انتها جزای این فعال شدن را به ما بدهد.
با توجه به آنچه توضیح داده شد، اگر روانی بودن نورمن از همان ابتدا معلوم می‌گردید، بی‌گناهی‌اش نیز آشکار می‌شد و دیگر سیری که توضیح داده شد اتفاق نمی‌افتاد و بنابراین چنانچه در ابتدا نیز عرض کردم، در آن صورت با فیلم دیگری طرف بودیم که کارکرد و حس کنونی را نداشت.
به این نکات اضافه کنید که
اولاً هیچکاک اساس این فیلم را بر شوک نگذاشته است و تنها در جایی از فیلم با شوک سودی می‌برد که با غیر از آن ممکن نبود.
ثانیاً این فیلم، حتی در مواجهه با نورمن بیتس همراه تعلیق است، نه شوک، اما نه تعلیق آنی- آن چنان که در اغلب آثار هیچکاک رایج است- بلکه تعلیق تدریجی. به این معنی که هرچه فیلم جلوتر می‌رود ما هر چه بیشتر وجوهی منفی از نورمن را می‌بینیم و هیچکاک تدریجاً ما را از وضعیت او آگاه می‌کند (و این آگاهی یعنی تعلیق) اما جالب این جاست که این اطلاعات منفی که مدام هم بر آنها افزوده می‌شود، از همذات‌پنداری ما با نورمن نمی‌کاهد. و این یعنی همان سیری که هیچکاک می‌خواهد ما طی کنیم. با توجه به توضیحات بالا واضح است که اگر این اطلاعات به صورت آنی در اختیار ما قرار می‌گرفت، گرچه اثر دیگری بر ما می‌گذاشت، اما دیگر وارد تجربه‌ای که هم ‌اکنون می‌شویم، نمی‌شدیم.

ناشناس شنبه 4 اردیبهشت 1395 ساعت 18:32

سلام
من اتفاقی با اینجا آشنا شدم
یه سوال بی ربط دارم
یه فیلمی(خارجی) شاید 15 سال پیش دیدم که دو تا سرباز بودن و یکی از سربازا تقریبا بیشتر فیلمو به پشت رو زمین خوابیده بود و چون فهمیده بود پشتش مینه نمی تونست بلند بشه، بیشتر چیزی یادم نمیاد
کسی می تونه اسم فیلمو بگه ؟ممنونم

میلاد سعادتی شنبه 4 اردیبهشت 1395 ساعت 12:14

سلام
در تکمیل حرف اقاى پارسایی عرض کنن که این هفته جمعه هم فیلم پنجاه کیلو البالو با حضور مانی حقیقی کارگردان فیلم و حضور خود استاد نقد میشه که قطعا جذاى خواهط ىود

علی یزدی شنبه 4 اردیبهشت 1395 ساعت 00:40

واقعا عالی بود استاد واقعا متاسفم برای کارگردان های ایران که معنی کمدی را نمدونند

حسین پارسایی جمعه 3 اردیبهشت 1395 ساعت 21:48

سلام.
هرچند که دیر مطلع شدم,,نقد فیلمِ این هفته : من سالوادور نیستم_منوچهر هادی ..

آرش پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 17:56

سلام
فیلم مورد نقد این هفته برنامه هفت رو معرفى نمى کنید؟

سید جواد:
سلام.
به محض اینکه اطلاع کنم، حتماً.

احمد کریمی سه‌شنبه 31 فروردین 1395 ساعت 00:27

سلام سیدجان
چندتا از بهترین های هاکس رو بگین بی زحمت(خواب ابدی و داشتن و نداشتن و ریو براوو رو دیدم.)
استاد از مشهد برگشتن؟
شما کی کافه تشریف دارین؟

سید جواد:
سلام.
ــ هاتاری / رود سرخ / منشی همه کاره / بزرگ کردن بچه / ال دورادو / ریو لوبو
ــ بله، برگشته‌اند.
ــ نمی‌دانم. برنامه‌ی ثابت و مشخصی برای رفتن به کافه ندارم.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد