مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

راوی آسمان (بخش اول)

طرح سوالی از سوی شهید سید مرتضی آوینی موضوع میز گردی شد برای پاسخ به این سوال که چه تفاوتی وجود دارد بین نوع ساخت مجموعه روایت فتح و تعریف آن از دفاع مقدس و فیلمهایی که در مورد جنگ و مستند ها و تصاویری که از سوی کسان دیگری در این حوزه ساخته شده است . 

چرا مستند روایت فتح با مستند های دیگری که در دوره هشت سال جنگ تحمیلی ساخته شده است متفاوت است؟

- شروع بحث با نادر طالب زاده:

نادرطالب زاده با ابراز خرسندی از نمایش این فیلم 5 دقیقه ای گفت: این فیلم گنجی است که خود آقا مرتضی رو همونطوری که همیشه صحبت می کرد برای من نشان داد یکبار دیگر ببینم و این فیلم عطش ما را بعد از بیست سال برای این کار جبران کرد.
متاسفانه از سید مرتضی غیر از آن تصویری که در مقابل میز تدوین بود تصویر دیگری نداریم و هیچ مصاحبه ای با ایشان در طول حیاتشان با ایشان صورت نگرفت و همین نشان دهنده این است که مسولین خیلی قدر شناس نسبت به افراد و درخشش ها نیستند تا زمانی که این آدمها از میان ما پر بکشند  گواه این مدعا هم این است که مرتضی آوینی در زمان حیاتشان از سوی صدا و سیما هیچ گونه مصاحبه ای با ایشان صورت نگرفت و [همانطور که در این کلیپ دیدید] اینکه در آشپزخانه جهاد برای چند نفری که در سطوح متفاوتی قرار دارند چنین مباحثی را مطرح می کند ولی بازهم به جهت این که حداقل یک همچین فیلمی از این جلسات باقی مانده است و ظاهرا حدود دو ساعتی هم هست خیلی خوشحال هستم.


- پاسخ نادر طالب زاده به شهید سید مرتضی آوینی

در ادامه نادر طالب زاده در مورد این سوال که سید مرتضی در این کلیپ خطاب به اعضای این کلاس خصوصی می پرسد که چه تفاوتی بین روایت فتح و دیگر مستندهای جنگی هست این گونه پاسخ می دهد : به نظرم زمان شناسی و قدردانی زمان در مجموعه مستند روایت فتح منحصر به قرد ترین موضوعی است که در کل این مجموعه دیده می شود. و همین موضوع لحظه شناسی که در چه مقطعی از زمان حضور داریم را هیچ چیز دیگری به جز وقت شناسی حتی تدوین و قلم و بیان نمی تواند جبران کند. 
او در ادامه اشاره می کند : اینکه در جواب سوال آقا مرتضی آوینی آقا مصطفی دالایی می گوید که شخص مرتضی است که کار روایت فتح را متفاوت می کند هم تا یک حدی درست می دانم و هم از یک سوی دیگر هم اینکه منظور آقا مرتضی از طرح یک همچین سوالی چیزی فراتر از این موضوع (حضور سید مرتضی آوینی در مجموعه مستند) است که و آن چیزی است که بتواند قابلیت انتقال را داشته باشد همین وقت شناسی است و اینکه هنرمند زمان خودش رو بشناسد.

مرتضی آوینی مهم ترین کاری که در مجموعه مستند روایت فتح را انجام دادند این بود که آن دوره را درست تبیین کردند و اینکه حزب الله به شوق می آمد از اینکه شخصی توانست این انفجار نور را توضیح بدهد.
و به حق مقام معظم رهبری بر سر تابوت این شهید حضور یافتند که به جهت قدر دانی از شخصی که در آن برهه زمانی حزب الله و همه را شارژ کرد. و این درک زمان تا به امروز و همان جهاد و جدل و دشمنی با پرچم انقلاب اسلامی همچنان شدید هست و آدم می خواهد تا این را برای قلب های روشن تبیین کند .

- پاسخ بهروز افخمی به سوال شهید آوینی

در ادامه این میزگرد بهروز افخمی برای پاسخ دادن به این سوال اینگونه شروع کرد : نکته جالبی که در نمایش دیده شد آن بخش از جنبه معلمی را که از جنبه های مغفول شخصیت سید مرتضی هست را به ما نشان می دهد . اما کاری که سید مرتضی سعی می کرده انجام بدهد این بوده که می خواست تعریف روش بکند و باور داشت که می شود این کیفیتی که (دراین نمایش مصطفی دالایی می گفت که خود آقا مرتضی است) را وی تبدیل کرد به روش و به دیگران یاد داد. یعنی راه و رسم ساختن چیزی که بعد ها به عنوان مستند اشراقی شناخته شد را خودش باور داشت که می شود به دیگران یاد داد و کشف کرد که چطور تفاوت کیفیت بین مستند هایی که بچه مسلمونها می سازند و با نیت خیر هم ساخته می شد و چیزی از آن بر نمی آید و اینکه مستندی ساخته شود که واقعا به روح آن چیزی که در جبهه می گذرد نزدیک شود .

البته در این بخش کوتاهی که پخش شد نمی توانست در مورد این روش ساخت مستند اشراقی وارد این بحث بشود و اینکه به چه روشی می شود مستند اشراقی ساخت و البته ما که نزدیک بودیم به سید مرتضی در مورد این مساله که (زمینه هایی که از آن به عنوان جنبه حکمی یاد می کرد و همان مساله اشراق بود) می دانستیم آن چیزی که می خواست به بچه ها بگوید هم آسان هست و هم پیچیده و خلاصه ی آن هم چیزی است که واقعا به آنچیزی که در جبهه ها اتفاق می افتد نزدیک بشویم نه با پیش فرضهای دل به خواهی سعی کنیم که فیلم هایی را تهیه بکنیم که بهانه پرتاب ذهنیت خود فرد باشد به طرف جبهه جنگ و جبهه را واقعا کشف کنیم و به واقعیت بیرون از خودتون توجه کنیم و نه اینکه تصورات و خیالات خود را پخش کنید در جایی که ظاهرا در بیرون از شماست. 

بیماری سوبژکتیویته مشکل مستندهای غیر از روایت فتح

منظور شهید آوینی از کسانی که نمی توانند علاوره بر اینکه نیت خیر دارند ولی نمی توانند مستند خوبی بسازند این است که ممکن است که خیلی ها  پیشفرض هایی داشته باشند دل بخواهی و تصوراتی داشته باشند در باره جنگ و به اصطلاح از پیش پیام شان مشخص باشد و البته در آن دوره از جنگ از این اتفاقات هم می افتاد که بین فیلم بردار ها و فیلمساز ها که بچه مسلمون هم بودند که فرد در عین اعتقاد به جنگ و اعتقاد به اینکه این جنگ اجتناب نا پذیر بوده و جزئی از انقلاب، اما در عین حال آنرا به عنوان یک جنگ میهنی می دید و جنبه دل به خواهی ناسیونالیستی به جنگ و فیلم اضافه می کرد و این قسمت از جنگ را برجسته می کرد که این از نظر سید مرتضی تحریف کردن و تغییر دادن حقیقت جنگ بود و بیش از هر چیز دل بخواهی بود یعنی به تعبیری که خود شهید آوینی زیاد به کار می برد علامت سوبژکتیویته بود یا گرفتاری فیلمساز به ذهن خودش بود.
بهروز افخمی در ادامه با اشاره به برخی از شعارهایی که برخی از گروههای چپ افراطی آن دوره در مورد جنگ می دادند که جنگ ایران و عراق از هر دو طرف نا عادلانه است افزود که : برخی از این فیلمساز ها در آن دوره نیز بودند که با این رویکرد فیلم می ساختند و اشاراتی که به صورت دل به خواهی در مستند قرار بدهند این ها علائم یک بیماری ای بود که در سینمای مستند ایران و در سینمای داستانی نیز وجود داشت و حتی در همین الآن هم وجود دارد یعنی همان بیماری سوبژکتیویته و اینکه فیلمساز فکر کند که خودش اصل است و تصورات و اوهام خودش اصل است و از واقعیت سو استفاده بکند به خاطر اینکه خیالات خودش را تبدیل به فیلم بکند از نگاه سید مرتضی مستند واقعی آن چیزی است که تلاشی داشته باشد برای کشف واقعیت و روح واقعیت و آن چیزی که واقعا در جبهه اتفاق می افتاد. 
و از شاخصه های مهم این تفاوت مستند روایت فتح با مستند هایی دیگر که در مورد جنگ ساخته شده است به این نکته اشاره کرد که به این تعبیر خود سید مرتضی که آن قدر به روح اتفاقی که در جنگ رخ می داد نزدیک می شد و کشف کرده بود این روش کار را به تعبیر بعضی آنقدر راحت کرده بود که می شود با روشن کردن دوربین در جبهه به راحتی مستندی چون روایت فتح ساخته شود و اتفاقا نکته همین جاست و اگر فیلم ساز از خود این نجابت و آرامش و از خود گذشتگی را داشته باشد که خیالات شخصی را کنار بگذارد و آن چیزی که واقعا دارد اتفاق می افتد را کشف بکند و همان را منعکس بکند تازه به نظر می آید که کار مهمی نکرده ولی رسیدن به همین مرحله کار آسانی نیست و سید مرتضی مربی خیلی از آدمها بود که با این روش از خود گذشتن را یاد بگیرند و چیزهایی رو بسازند که واقعیت را نشان بدهد.

- پاسخ وحید جلیلی به سوال

وحید جلیلی در ادامه میز گرد بحث را از زوایه ای دیگر آغاز می کند که : اگر آوینی نبود ما در ایران در حوزه دفاع مقدس، همانند فیلم داستانی که فیلم فارسی داریم در حوزه دفاع مقدس نیز فیلم جنگی را داشتیم و این فیلم جنگی بر سینمای مستند دفاع مقدس غالب می شد. شاید در جواب سوال شهید آوینی باید با این بحث قدیمی فرم و محتوا پاسخ داد که در روایت فتح این محتوا بود که به فرم تبدیل می شد و محتوا آنقدر پخته می شد که به فرم خودش می رسید و هیچکدام از اینها بر دیگری نمی چربید ولی خیلی های دیگر که رفتند فیلم مستند جنگی بسازند و مثل روایت فتح نشد خیلی مرعوب سینما و خیلی مرعوب فرم بودند و مثل همان اتفاقاتی که در مورد فیلم فارسی افتاد. کلیشه هایی از فیلم در ذهن داشتند که اگر شخصیت های فیلم ایرانی باشند و اسمشان ایرانی باشد دیگر فیلم دفاع مقدس ساخته اند.

در روایت فتح آنچه دیده می شود این است که بچه هایی که فیلم سازی می کنند مر عوب ابزار نیستند و خود این هم شاید به دلیل این است که کاملا مسلط به ابزار خودشان هستند و البته در کارشان هم دیده می شود.
اما به نظر من در کارهای آوینی و بخصوص مجموعه روایت فتح این محتوا ست که به فرم خودش می رسد و فرم متناسب خودش را پیدا می کند که فرم بی بدیل و بی نظیری هم هست.

- پاسخ مسعود فراستی به سوال شهید سید مرتضی آوینی


مسعود فراستی در ادامه بحث با لبخندی رو به حضار و وحید جلیلی از همین اختلاف نظری که نسبت به دیدگاه وحید جلیلی در مورد فرم و محتوا ایجاد شده است شروع می کند :
به نظر من اصلا محتوای قبل از فرم وجود ندارد و ما چیزی داریم به نام جبهه و اهل جبهه ای که می روند این جبهه را کشف کنند و اگر بلد باشد امکان این کشف برایش حاصل می شود . دانستن [این نوع دید] شروع فرم هست، و گرنه بسیاری از افرادی که همین مساله و همین موضوع را دارند به قول وحید [جلیلی] می روند فیلم فارسی دفاع مقدس می سازند.
مسعود فراستی در ادامه می گوید:به نظر من مرتضی[شهید آوینی] بدرستی از تکنیک حرف می زند و تکنیکی هم که می گوید فرم را هم شامل می شود و می گوید این از محتوا اهمیت بیشتری دارد و بدون همین تکنیک یا به اصطلاح واژه امروزی فرم ، محتوایی در کار نیست. فرم به محتوا امکان بروز می دهد و آنرا ایجاد می کند. فرمی که شامل تکنیک هست، هم شامل نگاه هست و هم شامل جوشش این نگاه.
مسعود فراستی با اشاره به اینکه بخش عمده تفاوت مستند های آوینی با سایر مستند های جنگ در این میز گرد گفته شد ادامه می دهد: به نظر من نکته اول در مورد روایت فتح این است که ساخته آدمهایی است که جبهه را می فهمند و اهل جبهه هستند و اینکه دوربین را هم می فهمند و اینهایی که مجموعه روایت فتح را می سازند با توجه به آن روشی که سید مرتضی با آنها کار کرده است گویی دوربین بخشی از بدن شده است و دیگر یک ابزار خارج از بدن نیست. که این تمرین بعد از اعتقاد حاصل می شود . اعتقاد به جبهه ،فهمیدن دوربین وعمل کردن.

نریشن های آسمانی برای آدمهای زمینی

مسعود فراستی به طرح این سوال و مقدمه ای که چرا شهید آوینی در مستند روایت فتح صحنه های کشتار و کشتن دشمن را مثل فیلمهای خبری نشان نمی دهد و حتی روایت اسارت عراقی ها را به صورتی انسانی به تصویر می کشد و نه به صورت فیلم فارسی هایی که عراقی را به گونه ای منگول و عقب مانده نشان می دهند در مورد آن چیزی که روایت فتح را شاخص کرده است می گوید : در روایت فتح مرتضی [شهید آوینی] واقعیت نفس الامری را در نظر دارد. یعنی این واقعیت جنگی که در بیرون اتفاق می افتد و ما داریم. هم از سرزمین و هم از آرمانهایی که در این جنگ باید ظهور پیدا کند دفاع می کنیم؛ و این دفاع بخشی به زمین نظر دارد و بخشی به آسمان و کلید این آسمان در زمین هست و مرتضی به درستی این زمین را می فهمد و بچه هایی که در این زمین حماسه می آفرینند را می فهمد و نریشن آسمان را مکملش می کند و پرسپکتیو زمین را نشان می دهد. 
زمین و آسمان چیزی است که ما در روایت فتح می بینیم و در جای دیگر نمی بینیم .بچه ها[ی جنگ] جسم شان در زمین و روحشان در آسمان است؛ خرمشهر جسمش در زمین همین شهری است که میبینیم و روح اش شهری در آسمان است.این است که نریشن های مرتضی را محزون و دکوراتیو و نوستالژیک نمی کند. نریشن ها بخشی از فرمی است که رو به سوی بیرون اثر و زمین دارد و رو به سوی آسمان دارد.


روایت فتح تنها مستند شخصیت پرداز تاریخ سینمای ایران


مسعود فراستی در مورد شخصهیت هایی که در مستند روایت فتح دیده می شوند نیز بیان کرد : روایت فتح تنها مستند شخصیت پرداز تاریخ سینمای ایران است و در این مستند شخصیتهایی را می بینیم که هم فردیت دارند و هم جمعیت دارند و این هم از فهم این واقعیت ظاهرا زمینی بر می آید. 
مسعود فراستی با اشاره به جای دوربین شهید آوینی و ادعای اینکه شبیه دوربین "جان فورد" است این گونه ادامه داد که : خاص بودن جای دوربین [محل قرارگرفتن دوربین به لحاظ بستن نماها] به این است که درون جنگ را می گیرد. ولی این آدمهایی که دارند می جنگند اصلا آدمهایی نیستند که ما تا حالا دیدیم و آدمهایی دیگر هستند.


روایت سید مرتضی از مرگ


مسعود فراستی در مورد روایت کردن شهید آوینی در مورد مرگ اینگونه ادامه می دهد : ما هر چه مرگ در سینما دیده ایم یا به صورت حرکتهای آهسته دکوراتیو می بینیم که من اصلا این نوع مرگ را نمی فهمم و یا مرگی که جان فورد به ما نشان می دهد که مرگی در لانگ شات است و مخصوص خودش است. اما آن مرگی که مرتضی به ما نشان می دهد به صورت کاملا فیکس شده [ثابت شده] و انگار که زمان می ایستد نشان می دهد. این نوع مرگ نشان دادن برای خود مرتضی است و روی میز تدوین اتفاق افتاده است. و این همان ظهور و شعور غیب است که به تکنیک می انجامد که این فرم خود محتوا ایجاد می کند. به همین دلیل اعتقاد دارم که روایت فتح قطعا مهم ترین سند تاریخ روایت مستند است و مهم ترین سند جنگ خاص دفاعی ما و آدمهای جنگ ماست.
مسعود فراستی با اشاره به اینکه در این مستند جمع متحدی که نشان داده می شود  هم جمعیت دارند و هم فردیت افزود : در مستند روایت فتح جمعیت با هویت را می بینیم که متحد هستند و هم واقعیت نفس الامری هستند و دوربین مرتضی می تواند این جمع را شکار و ثبت کند.
نکته دیگر اینکه در روایت فتح ما هم مظلومیت و هم حماسه جنگ را با هم می بینیم. ما در کارهای خوبی مثل دیده بان و مهاجر مظلومیت جنگ را می بینیم و در بعضی از فیلمها حماسه می بینیم که البته حماسه نیست و اکشن است؛ اما آنچه که در مستند روایت فتح می بینیم هم حماسه است و هم مظلومیت جنگ .

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد