مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

نامه خیالی هیچکاک به مسعود فراستی!

مطلبی طنز و نامه خیالی "بهنام صفری" با عنوان "نامه آلفرد هیچکاک به مسعود فراستی" در سایت "سی نت" 

 1. مسعود فراستی

منتقد برنامه هفت است کمتر کسی او را نمی شناسد. اصلا اگر یادداشت طنز باشد و اسم او نباشد باید شک کرد.

2. جدایی نادر از سیمین
فیلم جدی و خوبی است. تنها طنز موجود در فیلم بازی کردن سمیه با شیر اکسیژن پدر بزرگ بود اما ربطی به این یادداشت ندارد.

3. سریال پنج کیلومتر تا بهشت
اصلا تیتر را که خواندید گوشه لبتان خنده پیدا شد. اسمش هم خنده دار است چه برسد به خودش. چند ثانیه بخندید بعد ادامه دهید.

4. سر آلفرد هیچکاک
فیلمساز بزرگی است هم به لحاظ بدنی و هم از نظر کارگردانی. نوشتن راجع به او بهانه نمی خواهد.

5. انتخاب فیلم به اسکار
البته این مورد فعلا طنز نیست اما بعد از آخر هفته احتمالا به کمدی تراژدی و یا حتی ژانر مهجور اکشن و شاید ژانر پرطرفدار فیلمفارسی هم تبدیل شود. خودمانیم چه تیتر مستعدی!

حال که پنج خط بالا را خواندید احتمالا فکر می کنید نگارنده می خواهد با پنج کلمه بالا یک جمله بسازد مثل
"مسعود فراستی گفت: جدایی نادر از سیمین حتی از سریال پنج کیلومتر تا بهشت هم ضعیفتر است بهترین انتخاب برای اسکار فقط آلفرد هیچکاک"

یا شاید فکر می کنید می خواهم بگویم: مسعود فراستی مثل سریال آجر خورده به سرش و مثل فیلم هیچکاک دچار سرگیجه شده و می گوید جدایی نادر از سیمین برای انتخاب به اسکار خوب است!

اما هیچکدام درست نیست و نوعی رد گم کردن بود.

دیشب خوابی دیدم شاید به نظرتان پرت و پلا باشد اما هیچکاک بود. مطمئنم خودش بود. نامه ای به من داد گفت این را به فراستی برسان. گفتم به چشم همیشه استاد. متن نامه را چاپ می کنم

...........

از سر آلفرد هیچکاک به مسعود فراستی

و اما بعد سلام رییس. تو چقدر ما را دوست داری حتی عمه الیزابت هم مرا این چنین دوست نداشت که تو دوست داری.

با وجود اینکه می دانم حرف هایم روی جنابعالی ذره ای تاثیر ندارد ولی باید بگویم دوست عزیز که عاشق فیلم های من هستی بنده از همین جا به شما اعلام می کنم که "یک جدایی"(جدایی نادر از سیمین) را دیده ام شاید بپرسی چگونه؟

خوب معلوم است به خاطر فیلم های خوبی که ساخته بودیم از خدا خواستیم تا به همراه برگمان، فورد و کوروساوا برویم فیلم ببینیم 

با بچه ها تصور کردیم (توضیح مترجم: البته در نامه به طور کامل بحث بینشان را که می گفتند چه فیلمی ببینیم آمده بود. مثلا فورد می گفت برویم دزدان دریایی کاراییب و ... اما به دلیل کوتاه کردن حذف کردیم). رفتیم سینمای اصلی لندن سانس فوق العاده. باید بگویم یک فیلم منی (هیچکاکی) است و شما می گویی متوسط ضعیف مبتذل در نیومده است اگر به ما اعتقاد داری چنین است و گرنه ...

با وجود اینکه خودم دل خوشی از اسکار ندارم اما شما همین را بفرستید آکادمی اگر اسکار را گرفتید آن را در بوق کنید و بگویید ایرانی فیلمی ساخت که حتی امریکایی ها هم سر تعظیم فرود آوردند و اگر نگرفت بگویید اسکار سیاسی است و به همین خاطر به ایران اسکار نمی دهند.

راستی خدا پدر کارگردان سریال پنج کیلومتر تا بهشت را بیامرزد ما تصور کردن را از او آموختیم.

گویا شما می خواهید در ایران همه را به هیچکاک تبدیل کنی حتی فیلمسازهای کمدی را! سینمای شما نمی تواند هیچکاک بسازد. اصلاحیه و ممیزی و دخالت دولت و نهادهای دولتی و ... (نکته: این قسمت ترجمه شده ولی بنا به دستور اداره نظارت و ارزشیابی دچار اصلاحیه شد.) امیدوارم موفق باشی عزیز دلم.


پی نوشت: بخوانید ولی یاور نکنید. هیچکاک که سهل است اگر مرتضی آوینی هم بیایید نطر فراستی عوض نمی شود.
پی نوشت 2: نیازی نیست دیگر بگویم فقط قصدم شوخی بود و لاغیر. ان شا ا.. خوشتان بیاید.


نظر خودم : چی بگم --- طنزه دیگه - از قدیم هم گفتن به طنز حرجی نیست . ولی با پی نوشت 1 و 2 حال کردم

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد