مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

مسعود فراستی:

شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

یادداشتی از هما بذرافشان در مورد بیست و هفتمین برنامه هفت و حواشی آن

اظهارنظر مسعود فراستی درباره «پایان‌نامه» و «جدایی نادر از سیمین» در برنامه "هفت":

«جدایی نادر از سیمین» فیلمی ضعیف با تکنیک و فرم مبتذل و بی‌کارکرد است که حرفی جز ترویج دروغ‌گویی در جامعه ندارد .

در برنامه هفت بیست و هفتم خرداد نوبت فیلم پایان‌نامه و عواملش بود که مقابل صندلی نقد منتقد ثابت برنامه بنشیند! آن شب اما مثل هر برنامه نبود و مسعود فراستی خیلی رو به راه نبود یا شاید حضور ذهن نداشت یا ... . اولین سوال را فریدون جیرانی از حامد کلاهداری پرسید که ژانر پایان‌نامه چه بود؟ کلاهداری گونه فیلم را اکشن ماجرایی با مایه‌های درام سیاسی (!) دانست اما روح الله شمقدری با اعتماد به نفس کامل گونه فیلم را سیاسی خواند. در تمام این مدت هنوز فراستی با آرامش تمام نشسته بود و نظر خاصی نداشت. حسن حسینی روی خط برنامه آمد و گونه یا ژانر را تعریف کرد و به این ترتیب معلوم شد که اصلاً چیزی به نام ژانر سیاسی در مباحث مطالعات سینمایی وجود ندارد و فراستی با تایید صحبت‌های حسن حسینی رسالتش را به خاطر آورد. روح‌الله شمقدری اما هنوز روی حرفش پافشاری می‌کرد که ژانر فیلم سیاسی است و به نظر او ژانر سیاسی وجود دارد و تعاریف تئوریک صرفاً محصول است و در ترجمه هر لغتی را می‌توان استخراج کرد؛ این‌جا بود که فراستی در مقابل این حرف از ترجمه دفاع کرد و گفت اشکالی ندارد.

این جلسه به هر جلسه‌ای شباهت داشت غیر از نقد فیلم و فریدون جیرانی که خوب متوجه شرایط شده بود، به ناچار دست به کار شد. جیرانی معتقد بود که یکی از مشکلات اساسی فیلم عدم شخصیت‌پردازی صحیح بود؛ این که شخصیت‌ها به خوبی معرفی نشده و و بیننده تکلیفش با شخصیت خوب و بد قصه مشخص نیست و غیر از نشانه‌های کوچک فرامتنی – مثل ین که بد من داستان از لندن آمده - نشانه و تعریف دیگری از شخصیت‌پردازی وجود ندارد، البته غیر از خاراندن دست توسط یکی از شخصیت‌ها که البته بین کارگردان و تهیه‌کننده فیلم بر سر هویت این شخصیت اختلاف وجود داشت! جیرانی به زبانی ساده گفت که معلوم نیست کی به کی است و چرا این‌ها همدیگر را می‌کشند و کی به کی هست؟ و در ضمن این تصویر پپر خشونت و قتل‌های زیاد (به تعبیر آن‌ها بکش بکش) در خیابان‌های تهران غیر قابل باور و ضربه‌زننده به کشور هم هست...هرچند نه تهیه کننده و نه کارگردان هیچ کدام از این موضوع‌ها را نپذیرفتند و کلاهداری یکی دوباری هم برافروخت و گفت به جای نقد فیلم دارند به او توهین می‌کنند.
فراستی در اواخر جلسه که وقت زیادی نمانده بود، شروع به انتقاد کرد و سعی کرد اوج بگیرد و گفت به هیچ وجه نشانی از دغدغه سیاسی در این اشخاص دیده نمی شود. کلاهداری در جواب فراستی گفت که در آن دوران نمونه‌هایی از این شخصیت‌ها‌ دیده می‌شد که خیلی شناختی به اطرافشان نداشتند و تنها به حد درک خودشان موضوعات را می فهمیدند و لااقل این چیزی بوده که او دیده است. در طول بحث کلاهداری مدام تاکید داشت که او و برادرش که فیلمنامه‌نویس فیلم است، نگاه و تحلیل خاصی از سیاست دارند و فیلم را شبیه این تحلیل ساخته و پرداخته است.

شمقدری در ادامه این نشست گفت که پایان‌نامه تمام توان آن‌ها در ساخت فیلم نبوده، چرا که فیلم از سوی یک جریان فاشیستی و به تعبیر عامیانه نامردانه زیر فشار بوده که فیلم به جریان و موضوعی نسبت داده شود که به اندازه سر سوزن هم ربطی به قصه فیلم ندارد؛ این که بازیگران فیلم هنوز تحت فشارند و این که ده روز از یک فیلم بگذرد و تیزر نداشته باشد خیلی سخت است و در این جریان فیلم ساختن کار بزرگی است. مسولان تلویزیون هم که گویا دچار عذاب وجدان شده بودند، برای جبران این کاستی در یک نوبت میان برنامه «هفت»، دو بار تیزر پایان‌نامه را پخش کردند تا متهم به چیزی نشوند.

‌شمقدری اعلام کرد که فیلم پایان‌نامه در راستای حماسه نهم دی و همسو با نظام ولایی است و حامد کلاهداری هم خود را همسو و هم‌نگاه با شمقدری دانست و گفت اگر غیر از این بود، هرگز فیلم ساخته نمی شد و به این ترتیب جلسه نقدی که انتظار می‌رفت پر هیجان‌تر و شفاف‌تر از این باشد، به همین سادگی و در کمال آرامش به پایان رسید و مسعود فراستی هم که همیشه تکلیف عالم و آدم را در نقدهایش یکسره می کرد، جلسه نقد این فیلم را با همین مختصر انتقادها خاتمه داد و عملکرد فراستی در برنامه این احساس را در هر بیننده‌ای ایجاد می‌کرد که ای کاش آن شب من جای فراستی فیلم را نقد می‌کردم.‌

منتقد ثابت برنامه اما کارش همین‌جا تمام نشد و همه حال و انرژی و روحیه‌ نقد تند و تیزش را چند دقیقه بعد در صحبت از شاهکاری مثل «جدایی نادر از سیمین» ساخته اصغر فرهادی رو کرد؛ جایی‌که با اعتماد به نفس کاملی در یک جمله اعلام کرد که «جدایی نادر از سیمین» فیلمی ضعیف با تکنیک و فرم مبتذل و درنیامده و بی‌کارکرد است که حرفی جز اشاعه و ترویج دروغ‌گویی در جامعه ندارد و حرفش این است که ایران جای زندگی‌کردن نیست... وقتی جیرانی از او خواست درباره بهترین فیلم اکران بهار نظر بدهد، گفت تنها فیلم خوب این دوره «شرط اول» ساخته مسعود اطیابی بوده و جیرانی جواب داد که فیلم همین یک منتقد مدافع و طبعاً فقط یک رای مثبت دارد. فراستی هم در کمال تواضع جواب داد که البته این یک رای "خیلی" است! و بینندگانی که تازگی‌ها فیلم خوب و بحث‌انگیز و اخلاق‌گرای فرهادی را دیده‌اند و شاید هم «شرط اول» را دیده باشند، نیمه‌شب داشتند با خودشان فکر می‌کردند که واقعاً با وجود چنین منتقدانی این‌جا جای زندگی نیست!


محسن : جالبه . نقد خوبی به استاد بود ولی از یک قسمت این نقد متعجب شدم این که چون استاد فیلمی را بنا به دلایلی که خودش گفت دوست نداره متهم میشه به یک منتقد بد ؟!

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد